حضور رسانههای حرفهای و پرمخاطب بیش از آنکه ارتباط مستقیم به خبرنگاران، روزنامهنگاران، یادداشتنویسان و اهالی رسانه داشته باشد، ریشه در سیاستگذاری و رفتار صاحبان قدرت دارد.
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید، در مواضع و مناسبتهای مختلفی، با حکمت و فراست و درایت و بلندنظری خاص خودشان، موضعگیریها و تصمیمهایی اتخاذ کردهاند که پس از گذشت مدت اندکی، صواب و حکیمانهبودن آنان برای بسیاری واضح شده است و حتی افرادی که در ابتدا مخالف تصمیم ایشان بودهاند، به صحت موضعگیری ایشان اذعان کردهاند.
سوال اینجاست: بهواقع نقش و جایگاه پارلمان ایران در وقایع این روزهای کشور کجاست؟ اجازه دهید این سوال را سادهتر بپرسم: دقیقا این روزها نمایندگان مجلس بهجز کارهای روتین و اداری و ایضا خوشوبش با یکدیگر و تعریف خاطره چه میکنند؟
پرداختن به بیان حقوق زنان در سخنرانیها، توصیۀ مکرر به رؤسای جمهور ایران دربارۀ استفاده از زنان توانمند در کابینۀ دولتهای خود، حمایت از کاندیداهای شایستۀ زن در انتخابات شوراهای شهر و روستا، تأکید و تلاش همیشگی ایشان بر راهاندازی مکاتب خواهران در نقاط مختلف و نیز تأکید ایشان بر ضرورت بازگشایی مدارس دخترانۀ افغانستان در نامه به رهبر امارت اسلامی، فقط چند گواه روشن برای اثبات ادعای توجه ویژۀ شیخالاسلام مولانا عبدالحمید به حقوق و جایگاه زنان است.
مسلما هر مدیری معتقد است که شیوه مدیریت وی بینقص بوده و قوانین موجود ظرفیت کافی برای انجام وظایف حاکمیتی را داشته است، اما صاحبان مملکت، مردم این کشور هستند که باید از آنان پرسید که آیا قانون اساسی دچار خلأ و ضعف هست یا خیر؟ بدون تردید پاسخ به این پرسشها میتواند تصویری دقیق از چیستی و چگونگی اصلاحات ساختاری ارائه دهد.
یکی از موثرترین و کمهزینهترین راهکارهای کاهش نارضایتیها، تنشها و اعتراضات جاری، تندادن مجموعه نظام کشور به گفتوگو و شنیدن صدای معترضان است. به هر میزانی که کلون ارتباطی شهروندانِ ناراضی با متولیان امر حکومت دچار انسداد یا اختلال باشد، به همان میزان برعمق و گسترش بحرانها افزوده خواهد شد.
نگارنده در دفاع از مردم کُردزبان در برابر اتهام تجزیهطلبی ضمن بیاساس خواندن آن، لازم میدانم بهصورت خلاصه به عوامل شکاف و چالش حکومت و مردم بپردازم. اندیشمندان عرصهی سیاست معتقدند که این بیعدالتی، تبعیض و دیدهنشدن اقلیتهای قومی و مذهبی است که رویکردهای واگرایی، چالش و گسست تولید میکند.
در شرایطی که ظرفیتهای اجتماعی مولوی عبدالحمید به اعتراضات مردمی، جانی تازه بخشیده و این رهبر اهلسنت ایران توانسته نقش بزرگی در مطالبه خواستههای مردم معترض داشته باشد، بیبیسی فارسی با انتشار گزارشی مفصل سعی کرده این چهره را مخدوش کند. بیبیسی با یادآوری مواضع پیشین مولوی و ادعای تناقض میان آن مواضع و سخنان این روزها، میکوشد رویه جمهوری اسلامی را در اعتبارزدایی از شخصیتهای محبوب مردم دنبال کند اما این تناقضات چقدر واقعی است؟
اعتراضات و حوادث در مناطق کردنشین ریشه در سالهای گذشته دارد. مقامات بالای نظام اگر پیام و حرفی مبنی بر رفع تبعیض در این مناطق و دادن آزادیهای سیاسی و اجتماعی نداشته باشند، به این زودی شاهد آرامش در این مناطق نخواهیم بود.
وقتی عدهای بدون رعایت اصول ادب، عدالت و بیطرفی که خصائلی مهم برای رسانه و نمایندگان مجلس هستند، هر سخن توهینآمیز و تخریبگرایانهای بر زبان و قلم میآورند، چگونه انتظار دارند عالیترین شخصیت مذهبی اهلسنت در میان مردم بلوچ، حمایت، اعتراض و تظلمخواهی نسبت به مردمش را به سکوت واگذار کند؟