ذیالحجه را بدانجهت «ذیالحجه» میگویند که یکی بزرگترین عبادتها یعنی «حج» در آن واقع است. اللهتعالی ذیالحجه را با چنان عبادتهایی خاص کرده است که در هیچیک از ماههای سال یافت نمیشوند. بزرگترین فضیلت این ماه، این است که عبادتهایش خاصِ ذیالحجه است؛ طوریکه اگر کسی طاعات این ماه را در دیگر ماهها ادا کند، نهتنها ثوابی عایدش نمیشود که مرتکب بدعت نیز میشود.
ماه شعبان مثل همیشه همراه با نسیم ملایم خیر و برکت وزیدن گرفته است. تو گویی به قدوم فرخندهٔ ماه خجستۀ رمضان نوید میدهد و بندگان الهی را به حُسن استفاده از خود و رمضان فرامیخوانَد. بهرهمندی نیکو از فرصتها جز با پیروی از سنتهای رسولالله صلیاللهعلیهوسلم امکانپذیر نیست. چنانکه خدای متعال میفرماید: «واگر از او پیروی كنيد، هدايت مىيابيد»(نور:۵۴).
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم در این روایت، طلاب علم را از سه نیت غلط باز داشته است: الف: چشم و همچشمی و رقابت با اندیشمندان و علمای ربانی؛ ب: گفتگوهای پرخاشگرانه و جدال و مناظره با اهل باطل؛ ج: جاهطلبی بهقصد تسخیر عوام و اظهار برتری در برابرشان. لذا علمآموزی که چنین مقاصدی را در مسیر تحصیل علم دین دنبال میکند، نیتش با اخلاص حقیقی مغایر است و سختیهایی را که در این مسیر تحمل میکند نیز در جهت رضایت مردم صرف میگردد و سود اخروی عایدش نمیشود.
براساس سنت الهی و قوانین حاکم در جهان هستی، انسانها در مراحل مختلف زندگی و در هر دور و زمانی طعم آزمایش و فتنه و پریشانحالی و زندگی در شرایط سخت و نگرانکننده را میچشند. در چنین شرایطی چه باید کرد تا از آسیبها و آفتها در امان ماند؟
عجب عبادتیست حج!… مکتبی برای شستشوی انسان و پاکسازی کامل او در تمامی زمینههای انسانی، تزکیه و پاکی روح و روان، عروج بهسوی کمال ایمان، تجدید عهد و میثاق با پروردگار رحمان، و به تمام معنا میلادی جدید و انسانی دیگر در پوستین اول.
در مجموع میتوان گفت که مراسم حج همراه با مناسک و احکام و اعمال خود، چکیدهای از زندگانی دنیا، عالم برزخ و یادآور حشر و نشر و حساب و کتاب و صحنه قیامت است. همانطور که در حج باید تمام اوامر و مناسک حج بدون چونوچرا انجام میگیرد، زندگی انسان نیز باید مطابق اوامر خداوند و رهنمودهای رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم سپری گردد.
سوالکردن بنده و اظهار نیازهای او را نزد پروردگار «دعا» میگویند. خداوند متعال بندگانش را دستور میدهد در هر حال از او بخواهند؛«أُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[غافر:60] مرا بخوانید،من دعای شما را اجابت میکنم. در طول تاریخ بشری بندگان خاص خداوند بیش از هر چیزی به دعا اهمیت قایل بودهاند. در قرآن مجید درباره انبیاء آمده است: «إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ»[انبیاء:90]؛ آنها در انجام نیکیها شتاب میکردند و ما را با امید و بیم میخواندند و برای ما فروتن بودند.
با کمی تفکر و اندیشیدن و مطالعه روی جامعهای که در آن زندگی میکنیم، با کمال تاسف درمییابیم که انواع صفات و رفتارهای پست و غیرانسانی روزبهروز بیشتر و بیشتر میشوند. صداقت، تواضع، وفای به عهد و پیمان، امانتداری، حُسنظن، عفو و بخشش و حفاظت از اموال یکدیگر روزبهروز کمرنگ و کمرنگتر شده جایشان را به صفات مقابلشان یعنی دروغ، تکتبر، پیمانشکنی، خیانت، بدگمانی، انتقامجویی، حسادت، سرقت و… دادهاند.
در طول تاریخ آرامش روحی و روانی یکی از خواستههای همیشگی بشر بوده، برای دستیابی به آن، تلاشها و رنجهای بسیاری را به جان و دل خریده است. در واقع، آرامش بسترِ رشد و بالندگی و سعادت و خوشبختی انسان و عروج او بهسوی مدارج و کمالات مادی و معنوی است.
جامعهای را در نظر بگیرید که افراد آن هیچگونه پایبندی به قوانین و صفات اخلاقی ندارند؛ صفات زشتی مانند: دروغ، خیانت، حسد، فریب و چندین صفات زشت دیگر دامنگیر این جامعه است، مردمانش از یکدیگر نفرت دارند، راستگویی و راستکرداری، احترام و حفظ حرمتها در میان اعضای آن جامعه مفاهیمی غریب و ناآشنا هستند. مسلما […]