استاد گلدیقلیچ آخوند همانند پدرِ بزرگوارش، در هالهٔ نوری از گمنامی و سکوت و بهدور از هیاهو و جنجال جانانه مشغول تدریس و تربیت و تبلیغ بود. با وجود کهولت سن با جماعتتبلیغ همراه میشد. در کمال سادگی شبهای جمعه را با طلاب تشکیل میشد و برای تربیت طلاب به مساجد نزدیک شهر میرفت و شب را همانجا اعتکاف میماند. عموما شبهای شنبه را در مرکز جماعتتبلیغ سیمینشهر اعتکاف مینشست. همین عشق و علاقهٔ خالصانه و راستین به دانش و دین و تبلیغ، سبب شد که در واپسین روزهای زندگیاش، نمازجمعهٔ ۷ مهرماه ۱۴۰۲ را خودش پیشنماز شود، در اعمال شب شنبه جماعتتبلیغی شرکت کند، دعایش را بدرقهٔ راه یاران و شاگردانش نماید و روز شنبه ۸ مهرماه پساز ادای نماز جماعت در مسجد، کتاب ریاضالصالحین امام نووی و تفسیر جلالین را تدریس کند و در کلاس درس در حوزهٔ علمیه، سبکبال از این جهان فانی بهسوی دیار باقی پر بکشد. خدایش در صف نیکان کند محشور.
نام اصلی او «شریفحسین» است؛ اما بیشتر با نام مستعارِ «نسیم حجازی» شناخته میشود. وی قبل از تجزیهی هند در سال 1914 در ناحیهی گورداسپور پنجاب به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در روستای خود فرا گرفت و سپس در مقطع دبیرستان به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1932 از دانشگاه «اسلامیهٔ لاهور» مدرک لیسانس گرفت. نسیم حجازی زمانی آغاز به نوشتن نمود که که زمزمهی آزادی از زیر یوغ استعمار پیر در هندوستان طنینانداز شده بود. ایشان که فراز و نشیبهای زیادی در زندگی دید و در راه اندیشهٔ اسلامی سختیها و مصائب بسیاری را متحمل شد، سعی میکرد با نوشتههای خود امت خفته را بیدار کند. در زمان استقلال از سلطه انگلیس، خانوادهاش به پاکستان مهاجرت کرد و او بقیه عمر خود را در پاکستان گذراند.
حادثۀ وفات این دعوتگر مخلص و خدمتگزار صادق، خادمی از تبار خادمان عاشق را از میان ما برد. امید است که دوستان و فرزندان و شاگردان و ارادتمندان ایشان، خصوصا دوستان همسوگندش، نام نیک او را با خدمات سازنده و ارزنده و ثابتماندن بر عهد، زنده نگهدارند.
مولانا غلاماحمد موحدی رحمهالله در سال ۱۳۲۰ هـ. ش در شهر خواف در خانوادهای روحانی چشم به جهان گشود… شانزده ساله بود که مسئولیت امامت نمازهای پنجگانه مسجد جامع شهر خواف نیز به وی سپرده شد و از شهرت و نفوذ فوقالعادهای در بین مردم شهر و روستاهای حومه برخوردار گردید.
روش نوینی که مولانا محمدالياس رحمهالله برای دعوت بهسوی خداوند و حفاظت دین برگزید، در هیچ جای دنیا و حتی در هیچ دینی سابقه نداشت. این یک ابتکار بود و بدیهیست که در ابتدای کار، موانع، سختیها و مخالفتهای زیادی متوجه ایشان شد، اما همت والا، خستگیناپذیری و انهماک ایشان در این کار، سبب شد که موانع یکی پس از دیگری حذف، و گردنههای صعبالعبور پشت سر گذاشته شوند.
زینالدین ابوبكر تایبادی ازجمله نخبگانی علمی و عرفانی خراسان در قرن هشتم هجری قمری بود که نقش مهمی در حیات اجتماعی باخرز و به تبع آن خراسان در عرصه سیاست و فرهنگ ایفا نمود و صاحب شهرت و شخصیتی شناختهشده در جامعهی خراسان عصر ایلخانی و فترت بين ایلخانان و تیموریان بود.
استاد حاج محیالدین آخوند احمدی معروف به «کعبه جان» در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی در روستای «قوجمز» از توابع شهرستان “کلاله” در استان گلستان در خانوادهای فرزانه و اهل علم و تقوی دیده به جهان گشود.
اهلبیت نبوت و خاندان رسول گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوسلّم، اعم از همسران، فرزندان و نوادگان آنحضرت، همواره در چشم و دل اهل ایمان، عزیز و گرامی بوده و هستند. زندگی و سیرت این بزرگواران، الگوی کاملی فراروی کسانی است که میخواهند به آرمان بزرگ رسول خدا صلّیاللهعلیهوسلّم که همانا حاکمشدن ارزشهای الهی بر حیات بشر است، دست یابند. یکی از شخصیتهای برجسته و سادات اهلبیت، حضرت زینالعابدین رحمهالله است که در این نوشتار با سیرت و شخصیت ایشان بیشتر آشنا میشویم.
امام شافعی یکی از ائمۀ چهارگانه اهلسنت و صاحب مذهب شافعی است. ايشان فقيهى چيرهدست و كمنظير بود كه فقه سيدنا علىبن ابىطالب رضىاللهعنه را از شاگردان عبداللهبنعباس رضیاللهعنهما فرا گرفت.
مولانا مفتی نظامالدین عالِمی آگاه و متواضع بود که مردم مناطقی مثل چابهار و سرباز و ایرانشهر برای حل بسیاری از اختلافات و منازعات مِلکی و معاملاتی خود به ایشان مراجعه میکردند و مولانا به بهترین وجه به حلوفصل آنها میپرداخت. بیتوقع و بیادعا زندگی میکرد و تکیهگاه مستحکم و مورداعتمادی برای همۀ مردم بود.