وقتی بحث مقایسه به میان میآید، نخست باید تلاش ورزید که هر دو هماورد از هر نظر با هم همسان و هموزن باشند؛ درغیراینصورت، برگزاری نبرد و رقابت برای تفکیک برنده و بازنده امری بیهوده و پوچ خواهد بود. اما گاهی اجرای چنین مقایسه و هماوردی از سر ناچاری برای رسیدن به هدفی والاتر و تبیین زوایای پنهان پدیدهای نوین یا مروج نیاز و لازم خواهد بود. ازهمینرو، در کنارهم قراردادن قوانین بشری در طول تاریخ و احکام زندگیساز اسلام یک ضرورت جهت دستیافتن به نتیجهای سرنوشتساز و تفکیککننده است و آن نتیجه، بیان برتری احکام حیاتبخش اسلام در برابر ضعف و ناکارآمدی قوانین بشری است.
در دنیای امروز راجعبه رابطۀ اسلام و سیاست، دو نظریه و رویکرد متضاد شکل گرفته که هر دو مصداق افراط و تفریطاند. نظریه و رویکرد اول متعلق به اندیشۀ مبتنی بر سکولاریسم است که اسلام را مانند سایر ادیان و آیینها امری ذاتی و فردی و محدود به مسائل شخصی در زندگی خصوصی میداند. رویکرد دوم را که مصداق افراط و زیادهروی است، کسانی اختیار کردند که با شدت تمام به نقد و رد سکولاریزم پرداختند و سیاست را هدف و مقصود اصلی اسلام قرار دادند.
فواید و منافع سخنرانی متعدی و فراگیر است. سخنوری درواقع اسحلۀ یک دعوتگر و عالِم است که با قدرت زبانش چهبسا میتواند سبب انقلاب و تحول در جامعه بشود. سخنرانی واقعی آن است که بر دل بنشیند و در قلب اثر بگذارد. صحابهای میفرماید: «وعَظَنَا رسولُ اللهِ -صلى الله عليه وسلم- مَوْعِظَةً وجِلَتْ منها القلوبُ، وذَرَفَتْ منها العيونُ»؛ آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم چنان سخنرانی میکرد که دلها را میترساند (بر قلبها اثر میگذاشت) و اشکها را جاری میساخت.
در زمان پیش از اسلام و صدر اسلام مردم برای مشخصکردن روزها و سالها، از مهمترین رویدادهایی که در جامعۀ آنان رخ داده بود، تاریخ را حساب میکردند که برخی از حادثۀ فیل و بعضی از جنگهای فجار و…. سالها را برمیشمردند. ایرانیان و رومیان نیز تاریخهای خاص خودشان را داشتند و میطلبید تا مسلمانان نیز برای خویش تاریخی اختصاصی داشته باشند.
معراج در واقع سفری ضیافتی و برای دلجویی از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم بود. هرکس برای رساندن تبلیغهای الهی تلاش کند و حق و پیامهای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم را برساند، الله تعالی او را مورد الطاف بیشمار، بیانتها، بیحساب و بالاتر از تصور قرار میدهد.
اصول دین اسلام ریشه در عقل و دانش داشته و ارتقای رفاه انسان در دنیا و آخرت را در نظر دارد. شریعت، عدالت، نفع عام و حکمت را با آغوش باز میپذیرد. هر قانونی که حرکت از عدالت به بیعدالتی، از مهرورزی به خشونت، از منافع مشترک به ضرر، و از عقلانیت به نابخردی و پوچی را باعث شود، نمیتواند از شریعت و دین شمرده شود.
امام احمد رحمهالله در كتاب فضائل الصحابة (١/ ٥٠١) از عمرة بنت أرطأة عدوی نقل میکند؛ «سالى كه حضرت عثمان كشته شد با امالمؤمنین عايشه رضیاللهعنها به مكه آمديم. از مدينه منوره گذر كرديم و مصحفى كه حضرت عثمان در حین شهادتش تلاوت میکرد را ديديم، اولين قطره از خونش بر آیۀ «فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» ريخته بود. عمرة میگوید: هيچکدام از قاتلان به موت طبيعى از دنيا نرفت.» و اینگونه معناى آیۀ «فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ» (و خداوند تو را از شر آنان كفايت خواهد كرد) تحقق پيدا كرد و خداوند متعال از قاتلان خليفه راشد كه خونش مظلومانه ريخته شد، انتقام گرفت.
اقتصاد، دانشی که به تحقیق دربارۀ تولید و توزیع منابع مادّی جامعه میپردازد. در سیاق قرآن، دانش اقتصاد عبارت است از نقش احکام، قواعد و راهنماییهای شریعت اسلامی که بر رفتار فردی و اجتماعی در قلمرو اکتساب و انتقال منابع مادّی و ثروت حاکم است. هرچند علمای مسلمان در آثار خود در دورۀ ماقبل مدرن به موضوع مالیات، نقش اقتصادی حکومت، بازار، قیمتها و تدبیر منزل پرداختهاند (مثلاً قاضی ابویوسف [د.182]، خراج؛ ابنخلدون [د. 809]، مقدمه؛ Ibn Taymiyya [d. 728], Public duties)، اما موضوعات اقتصادی بهطور کلی بخشی از مباحث فقه محسوب میشوند. در اواخر قرن بیستم، بسیاری از علمای مسلمان درصدد برآمدهاند نظامی اسلامی برای اقتصاد بهعنوان یک رشتۀ علمی که مبتنی بر متون مقدس (یعنی قرآن و سنّت) و مبتنی بر حاصل تجربۀ تاریخی مسلمانان باشد، ایجاد کنند.
در جهان معاصر با وجود فراهم بودن زمینه برای پیشرفت بشر و کاهش فقر و تحقق عدالت، توازن از جوامع انسانی رخت بربسته و حتی کشورهای سرشار از ثروتهای طبیعی در بحرانهای عمیق مالی و اقتصادی دستوپا میزنند. بیتردید ریشۀ تمام بحرانهای مالی کنونی در نگاه غیرواقعی به مسائل فقر و ثروت، توجه به نیازهای کاذب و نادیده گرفتن کارکردهای واقعی پول و رواج عقود و کالاهای غیرواقعی است.
یكی از رویدادهای مهم، حساس و تأملبرانگیز دوران خلافت راشده كه در سالهای خلافت حضرت علی رضیاللهعنه روی داد، جریان حكمیت است كه در جنگ صفین و برای پایان دادن به این نبرد خونین تاریخ اسلام به وقوع پیوست. بسیاری از نویسندگان و مؤرخان در مورد حقیقت این جریان دچار سردرگمی شده و با اعتماد بر روایات ضعیف و غیرقابل اعتبار، چهرهای ناخوشایند از اصحاب بزرگوار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بهویژه حضرت ابوموسی اشعری و حضرت عمرو بن عاص رضیاللهعنهما به تصویر كشیدهاند. ما برای روشنتر شدن بیشتر قضیۀ حكمیت، آن را در پرتو روایات صحیحی كه مورد اعتماد محققان برجستۀ تاریخ اسلام و اهلسنت است، بررسی میكنیم.