هنوز از چندوچون ترور اسماعیل هنیه خبری در دست نیست، اما این نشان میدهد که اسرائیل هیچ خط قرمزی را نمیشناسد؛ نه خطوط قرمز و قوانین انساندوستانه با کشتار بیرحمانه دهها هزار زن و کودک، نه خطوط قرمز نظامی و سیاسی و دیپلماتیک با ترور مهمان رسمی یک کشور در داخل خاک آن.
رییسجمهور پزشکیان (به درستی) اعتقاد دارد نمیشود با روند فعلی مملکت را اداره کرد و برای رسیدن به توسعه واقعی میبایست «تصمیمات سخت» گرفته شود. آیا رئیس جمهور در مورد تصمیمات سخت، به همان چیزی میاندیشد که جامعه به آن فکر میکند؛ یا اینکه تصمیمات سخت از نگاه ایشان با آنچه در لایههای جامعه در جریان است متفاوت است؟
در این میان یکی، هزار شد و خلاف همه آن دیگری، تن به شر نداد. میان صدها تن، یک تنه، مصم و استوار، با خشم و غضب با پلاکاردی در دست و شعارهایی خلاف همه آن چندصد نفر دیگر، همچون خاری در چشم میهمان نامحترم بود. «رشیده طلیب»، نماینده فلسطینیتبار کنگره آمریکا، قلندری بود که یکتنه در آن بزم نامبارک به دل سیاهی زده بود.
واقعیتر در قضاوت برای کنارهگیری بایدن از رقابتهای انتخاباتی آن است که او سرانجام مجبور به چنین کاری شد، اما این اقدام دیرهنگام، چهبسا او را از قبول شکست رقّتبار رهانید. او شاید پند “شارل دوگل” را پذیرفته است که گفت: «صرفنظر میکنم، پیش از آنکه از من صرفنظر کنند.» کنار رفتن بههنگام از قدرت؛ هنر سیاستمداران کارکشته است.
اقوام و مذاهب نهتنها واقعیتی انکارناپذیر در کشور ماست بلکه از منظر امنیت ملی قلب ایران و مقوم اصلی کشور محسوب میشوند. نادیدهگرفتن و یا کمدیدن آنها خطایی استراتژیک است و میتواند خسارات جبرانناپذیری بهبار آورَد.
حالکه پیروزی امیدبخش دکتر مسعود پزشکیان برق شادی را در چشم منتظران روزهای بهتر و امید را در قلب دردمندان زنده کرده است، سؤالاتی در محافل و اذهان عمومی مطرح و گمانهزنیهای رسانهای با حرارت بالایی اوج گرفته است که آیا رئیسجمهور برگزیده مردم ایران قادر خواهد بود به عقاید و آرا و «وعدههای انتخاباتی» خویش جامه عمل بپوشاند یا باز هم با لیت و لعل و حاشا و کلا و… ناامیدی و یأس هدیه ما خواهد بود؟
واقعیت آن است که شهروندان ایران یک زندگی معمولی توام با آرامش مانند کشورهای دیگر جهان میخواهند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند. البته عموما مسئولین هم باید این ندای تغییرخواهی و پیشرفتخواهی مردم ایران را درک کنند.
هر پدیدهای برای پدیدارشدن و هر اتفاقی برای رخدادن، شروط و بایستههایی دارد. شکوفایی اقتصاد هم مانند همه پدیدههای جهان، شرطی است و سرگرفتن و رسایی آن در نبود بایستههای آن محال عقلی است.
غزه در آتش و خون میغلتد. انسانیت در «مسلخ غزه» ذبح شد. قلم یارای تحریر ندارد؛ فلسطین اما سالیان متمادی در فراز و نشیب تاریخ، درگیر حوادث عجیب و غریب بوده و خاک این دیار وقایع غمبار و غمانگیز فراوانی را شاهد بوده است. بهراستی سرزمین شام گهواره پیامبران و مهد ادیان بوده است. از این رو، شاید دشمنان انسانیت این مناسبت را برنتافتهاند و نمیخواهند انسانهای آزاده و یکتاپرست در این قلمرو زندگی کنند و در عوض ظلم و جور آنجا جاری و ساری باشد. اسفبارتر اینکه حامیان و پیروان «رژیمهای خودکامه»، جنایات ضد بشری را از صفحات شبکههای اجتماعی و مطبوعات محو میکنند و افکار و اندیشه همگان را به سخره میگیرند! تا کی میتوانند با این شیوه اندیشه آزادگان را مدیریت کنند؟
چین دیروز بار دیگر پای امضای بیانیه مشترکی با امارات در مورد جزایر سهگانه امضا گذاشت. این بیانیۀ مشترک در پایان سفر محمدبنزاید، رئیس امارات صادر شد که در بند 26 آن چین اعلام کرده است که از «تلاشهای امارات متحده عربی برای رسیدن به راه حلی مسالمتآمیز درباره مساله جزایر سهگانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) از طریق مذاکرات دوجانبه بر اساس قواعد حقوق بینالملل و حل این مساله بر اساس قوانین بینالملل حمایت میکند.»