ماه مبارک رمضان ماه الطاف بیکران الٰهیست که در آن موانع خیر را کم و انگیزههای شر را بیرونق کرده است؛ لذا این ماه بهترین فرصت برای اصلاح و خودسازی است. در این مقال مختصر به اموری که این ماه از ما میخواهد، پرداخته شده است.
ماه رمضان، ماه تولد قرآن، ماه اُنس با قرآن، ماه بهار قرآن و ماه بهرهبرداری علمی و معنوی از قرآنِ مجید است. دوستداران قرآنِ عظیمالشأن در این ماه سعی میکنند تا با آن ارتباط بگیرند و با خواندن و یادگیری مفاهیم آن، به دلهایشان حیات و تازگی دوبارهای ببخشند.
سنیآنلاین| چند روز بیشتر به آغاز ماه رمضان 1442 هجری قمری باقی نمانده است. مسلمانانِ باهمت و خداجو بیصبرانه منتظر قدوم این ماه خجسته و پرنور هستند تا با برنامهریزی صحیح و درست، از فرصتهای طلایی این ماه در راستای اصلاح و تزکیه و ارتقای معنوی خویش استفاده نمایند. پایگاه اطلاعرسانی «سنیآنلاین» با موضوع چگونگی استفادۀ بهینه از ساعات و دقایق ماه مبارک رمضان، گفتوگویی را با استاد مفتی محمدقاسم قاسمی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
بر خلاف ادعای برخیها دوستى حضرت عثمان با خویشاوندان هيچگاه منجر به خويشاوندسالارى و گماشتن خويشاوندان ناتوان بر مناصب رسمى نشد، بلكه معيار ايشان در تعيين اميران و واليان، صلاحيت و توانايى هركدام بود و از بكارگيرى افراد ناتوان اجتناب مىكرد.
مولانا عبدالقادر رائیپوری عالمی ربانی، مرشدی برجسته، آگاه و بابصیرت بود که خداوند متعال به او ذکاوت، فراست و سعهصدر بسیار بالایی عنایت کرده بود. ایشان از افرادی بود که بین علم و عمل، و تعلیم و تزکیه جمع کرده بود، و این افراد همان علما و رهبرانی هستند که جهان اسلام به شدت به وجودشان نیاز دارد تا جامعه را در پرتو تجربیات و فراست ایمانی خویش قیادت و رهبری کنند.
محبوبش (شما بخوانید معشوقش) را در کنار کعبه میزنند، تعداد دشمنان زیاد است، مداخله میکند. دست از محمد ﷺ برمیدارند و او را به باد کتک میگیرند، میزنندش تا دم ِمرگ. بیهوش میشود. به خانهاش میبرند. به هوش میآید. خوشحال میشوند؛ او اما ناراحت است. محبوبش (و باز بخوانید معشوقش) محمد ﷺ را ندیده است. میپرسند: آب میخوری؟ نه. غذا؟ نه. دارو؟ نه. استراحت؟ نه، محمد ﷺ را باید ببینم. از اطرافیان انکار و از او اصرار. امکان ندارد، باید محمد ﷺ را ببینم. زبان حالش میگوید: «از سر بالین من برخیز ای نادان طبیب / دردمند عشق را درمان بهجز دیدار نیست» نای راه رفتن ندارد. شانههایش را میگیرند. کشانکشان نزد محمدش میبرند. میبیند و آرام میگیرد.
مولانا محمدیوسف کاندهلوی، فرزند مولانا محمد الیاس و نوۀ مولانا محمد اسماعیل شهید رحمهمالله از همین خاندان نجیب است که در روستای «کاندهله» و در روز چهارشنبه 25 جمادیالاولی سال 1335 هجری قمری (20 مارس 1917 میلادی) چشم به جهان گشود.
با کمی تفکر و اندیشیدن و مطالعه روی جامعهای که در آن زندگی میکنیم، با کمال تاسف درمییابیم که انواع صفات و رفتارهای پست و غیرانسانی روزبهروز بیشتر و بیشتر میشوند. صداقت، تواضع، وفای به عهد و پیمان، امانتداری، حُسنظن، عفو و بخشش و حفاظت از اموال یکدیگر روزبهروز کمرنگ و کمرنگتر شده جایشان را به صفات مقابلشان یعنی دروغ، تکتبر، پیمانشکنی، خیانت، بدگمانی، انتقامجویی، حسادت، سرقت و… دادهاند.
در طول تاریخ آرامش روحی و روانی یکی از خواستههای همیشگی بشر بوده، برای دستیابی به آن، تلاشها و رنجهای بسیاری را به جان و دل خریده است. در واقع، آرامش بسترِ رشد و بالندگی و سعادت و خوشبختی انسان و عروج او بهسوی مدارج و کمالات مادی و معنوی است.
تاریخ افغانستان مملو از علما، عارفان، اندیشمندان و مصلحان بزرگیست که صفحت تاریخ این سرزمین را مزین کردهاند، اما متأسفانه این تصویر زیبا و درخشان از صفحات تاریخ افغانستان به دلیل درگیریها و جاهطلبیهای استعماری و ایدئولوژیهای افراطگرایانۀ بعضی گروهها، از انظار عمومی پوشیده مانده و بهنوعی چهرۀ متمدن و بافرهنگ افغانستان را مخدوش کرده است.