امروز :پنجشنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳

درس‌ها و پیام‌های واقعۀ «إسراء» و «معراج» در کلام استاد قاسمی

[سخنرانی مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی در مراسم نماز جمعه زاهدان- 28 بهمن‌ماه 1401]
درس‌ها و پیام‌های واقعۀ «إسراء» و «معراج» در کلام استاد قاسمی

پیشنیۀ واقعۀ «معراج»
«سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» [إسراء: 1] در تاریخ اسلام و طبق بعضی از اقوال مشهور مورخین، در ماه رجب واقعه بزرگ و آموزنده‌ای اتفاق افتاده است. آن واقعه «معراج پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم» است. برخی واقعۀ معراج را در ماه ربیع‌الاول و ربیع‌الثانی گفته‌اند، اما حافظ مقدسی؛ محدث و از بزرگان علم تاریخ، قول معروف را گفته‌ است که معراج در بیست‌وهفتم رجب اتفاق افتاده‌ است.
پیشینۀ واقعۀ معراج چیست؟ و چه درس‌هایی دارد؟ در این خصوص باید اندیشه و فکر و مطالعه شود. جریان ازاینجا شروع شد؛ زمانی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم در مکه بود و به اسلام دعوت می‌داد و شب‌وروزشان در دعوت توحید و یکتا‌پرستی و تبلیغ الوهیت و ربوبیت الله تعالی و متوجه‌کردن مردم به‌سوی خداوند متعال صرف می‌شد، در آن روزها آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم و یارانش با سختی‌ها و شکنجه‌های طاقت‌فرسایی روبه‌رو بودند.
ابوطالب عموی رسول‌الله صلی‌الله‌وسلم پشتیبان خوبی برای آن‍حضرت بود و سینۀ خود را برای حمایت از ایشان سپر کرده بود. در آن روزها قریش جرئت نداشتند اقدام و تصمیم سختی علیه رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم انجام دهند، اما وقتی ابوطالب از دنیا رفت، رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در راستای دعوت الی الله در قریش انکار دید و مخالفت قریش تشدید شد. حتی آن روز را تاریخ یادداشت کرده است و در سیره نبوی فراموش نمی‌شود که یک نادان قریشی خاک برداشت و بر سر رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم پاشید. چنین وقایع و برخوردهای مشابهی تکرار می‌‌شد و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم به فکر فرومی‌رفت.

سفر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به طائف برای تبلیغ رسالت
چرا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم طائف را انتخاب کرد؟ آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم اطلاعاتی داشت که طائف مرکز فرهنگی است و روابط و رقابت بین قریش و طائف بود. قریش بت «هبل» را عبادت می‌کردند و طائفی‌ها بت «لات» را. بین قریشی‌ها و اهل طائف رقابت‌های قبیله‌ای و اقتصادی و نژادی وجود داشت. مردم طائف مردم متنعم و خوشگذرانی بودند. مشهور است که اهل حجاز و مکه تابستان خود را در طائف به خوشگذرانی می‌گذراندند.
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم با این تصور که اهل طائف انسان‌های فهمیده‌ای هستند و درک دارند و در مکه بی‌مهری صورت می‌گیرد، آنجا برود دعوت را عرضه کند شاید آنها اسلام را بپذیرند و پذیرش آنها بر مردم مکه نیز تأثیرگذار باشد. به همین خاطر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم طائف را برای دعوت خویش ترجیح داد. اما آنجا با ایشان برخورد ناخوشایندی شد و سرداران نسبت ‌به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم اظهار بی‌اعتنایی کردند.
روانشناسان و جامعه‌شناسان می‌گویند تنعم و پولداری و غرور و تکبر مردم طائف دلیل بی‌اعتنایی‌شان به دعوت پیامبر اکرم بود. آنان چون منطقه‌شان پیشرفته بود دیگران را تحقیر می‌کردند و چون از نعمت‌ها برخوردار بودند به سخنان آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بی‌توجهی کردند.
مردم طائف به مهمان‌نوازی معروف بودند، اما نسبت ‌به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم بسیار بی‌عطوفتی و بی‌مهری و خشونت از خود نشان دادند و تصمیم بدی گرفتند که از راهی که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم برمی‌گشت، به‌جای اکرام و ضیافت، کودکان و نوجوان‌ان خود را به صف کردند که به رسول خدا توهین کنند و به سمت ایشان سنگ پرتاب کنند. وقتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم یک قدم برمی‌داشت، سنگی می‌افتاد و جسم مبارک ایشان خون‌آلود می‌شد. تصورش هم سخت است که چقدر آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم مورد تمسخر، استهزا، تحقیر و ضرب‌وشتم قرا گرفته است. این شخصیت چه کسی است؟ رحمةللعالمین، امام‌الانبیاءوالمرسلین و محمد رسول‌‌الله و پیامبر نازنین است. خلاصه اینکه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم در سفر به طائف مورد آزمایش جدید و سختی قرار گرفت.

تأثیر «دعا» در حالت دل‌شکستی و انکسار!
در سفر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم به طائف درس‌های زیادی نهفته است. رسول خدا بعد از اینکه از شهر طائف بیرون شد به گوشه‌ای رفت و وارد یک باغ شد. در آنجا مورد اکرام قرار گرفت. صاحب باغ، قریشی بود. به غلام خودش دستور داد به آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم رسیدگی کند. رسول خدا که در آن لحظه به‌ظاهر افق روشنی نمی‌دید، دل‌شکسته و خاطرپریشان در گوشه‌ای از باغ متوجه الله و خالق و مولایش شد. آنگاه کلماتی بر زبان آورد که زمین و آسمان تکان خورد. در عالَم دل‌شکستی و انکسار دعا عجب طعم و ارزشی دارد! چقدر الله تعالی متوجه این انسان می‌شود که در این شرایط پروردگارش را یاد کند!

بسیاری از انسان‌ها در سختی‌ها ناامید می‌شوند، می‌ترسند و موضع خود را رها می‌کنند
تاریخ به ما می‌گوید بسیاری از انسان‌ها معمولاً در مقابل فشارها و سختی‌ها اولاً «ناامید و مأیوس» می‌شوند. علامه اقبال رحمه‌الله می‌گوید: ناامیدی همچو گور افشاردت/ گرچه الوندی ز پا می‌آرَدت. ثانیاً «ترس» بر آنها غالب می‌شود. مخالف کاری می‌کند که طرف بترسد. اقبال دراین‌باره می‌گوید: دشمنت ترسان اگر بیند تو را/ از خیابانت چو گل چیند تو را. ثالثاً دچار «شک و تردید» می‌شوند و در نتیجه موقف خود را ترک می‌کنند و به باطل ملحق می‌شوند و چه‌بسا گاهی ارتداد نیز صورت می‌گیرد و فرد کاملاً از مسیر شریعت خارج می‌شود و از مخالف به موافق تبدیل می‌شود. اما قطعاً انسانی که به قدرت لایزال الهی ایمان دارد و متکی به «حسبنا الله و نعم الوکیل» است، ناامید نمی‌شود و نمی‌ترسد و هرگز به باطل متمایل نمی‌شود.
وقتی انسانِ دل‌شکسته، امیدوار باشد و بر الله تعالی توکل کند و به‌سوی پروردگارش متوجه باشد و پروردگارش را یاد کند و دعا و تضرع کند، رحمت الهی را به جوش می‌آورد. وقتی شامل رحمت‌های الهی شود، کاملاً اوضاع متحول می‌شود. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به چنین مقامی رسید؛ ایشان با دل‌شکستگی رحمت‌های پروردگارش را متوجه خود کرد و چنین دعا کرد: یا الله! من به تو شکایت می‌آورم. بی‌شک توانم محدود است. ای الله! من بیچارگی و کم‌چارگی خود را پیش تو عرضه می‌کنم. تدبیراتم به سنگ خورده است. دچار بن‌بست هستم، اما تو قادری و پیش تو بن‌بست نیست. ای الله! من مورد تحقیر این انسان‌ها قرار گرفتم. احساس سبکی می‌کنم. یا الله! اگر تو ناراضی نیستی هیچ باکی ندارم. رحمت تو وسیع است و من به‌وسیله نور چهرۀ تو به تو پناهنده می‌شوم. آنگاه رحمت‌های الهی به جوش آمدند. فرشته کوه آمد و گفت: از جانب الله تعالی دستور رسیده است که اجازه بدهید طائف را بین دو کوه‌، خُرد کنم. اما رسول‌الله چه کرد؟ ایشان از عفو، ترحم، کَرَم، تحمل و دلسوزی کار گرفت و کینه‌توزی، ناامیدی و ترس را رها کرد و گفت: شاید یکی از میان اهالی طائف ایمان بیاورد و الله را عبادت کند. یکی از درس‌های واقعۀ طائف و معراج همین است که انسان‌های بزرگ، کینه‌توز نمی‌شوند و موقف و موضع خوب را نیز رها نمی‌کنند و بر جاده شریعت مستقیم پایدار و ماندگار می‌مانند.

مشکلات سبب ارتقای انسانِ صبور، مخلص و متوکل می‌شوند
الله تعالی خواست آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم را ارتقا داده و مورد الطاف ویژه قرار دهد. اگر انسان صبر کند و شکیبایی را اختیار کند، راه الهی را ترک نکند و متوجه الله باشد و مخلص و متکی به الله تعالی باشد، قطعاً مشکلات ارتقا می‌آورند. علامه سید ابوالحسن ندوی رحمه‌الله در خصوص معراج رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم عجب تعبیراتی دارد: معراج مهمان‌نوازی و اکرامی از جانب الله تعالی برای پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود. تسلی و تسکین خاطر ایشان بود. اگر طائفی‌ها برخورد بد کردند و محمد صلی‌الله‎علیه‌وسلم تحمل کرد، قطعاً شایسته اکرام است. پس ناراحت و دل‌شکسته نباشد. ایشان در آسمان و در قلوب انبیا علیهم‌السلام جای دارد و در ملأ اعلی جایگاه دارد.

«معراج»؛ ضیافتی الهی برای دلجویی از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم
معراج از جانب الله تعالی ضیافتی برای رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود. خداوند متعال محبوبش را به آسمان‌ها برد. جبرئیل حاضر ‌شد. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در مکه بود. ایشان از مکه سوار بر سواریِ ویژه‌ای به نام «براق» ‌شد و به مسجدالاقصی و بیت‌المقدس رفت و آنجا نماز «تحیةالمسجد» ‌خواند. جبرئیل علیه‌السلام پله‌ای‌ آورد؛ پله‌ای که به هیچ‌چیزی جز اذن الهی وصل نبود و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم از بیت‌المقدس به آسمان‌ها رفت و در آنجا با پیامبران الهی ملاقات کرد و پیامبران به ایشان تبریک نبوت عرضه داشتند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در آسمان ششم حضرت موسی علیه‌السلام و در آسمان هفتم حضرت ابراهیم علیه‌السلام را ملاقات می‌کند و «بیت‌المعمور» و «سدرةالمنتهی» را می‌بیند و جبرئیل را با شکل اصلی‌اش می‌بیند که با ششصد بال پرواز می‌بیند و در نهایت آن‍حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم به ملاقت الله تعالی مشرف می‌شود. معراج در واقع سفری ضیافتی و برای دلجویی از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود. هرکس برای رساندن تبلیغ‌های الهی تلاش کند و حق و پیام‌های پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم را برساند، الله تعالی او را مورد الطاف بی‌شمار، بی‌انتها، بی‌حساب و بالاتر از تصور قرار می‌دهد.

«نماز»؛ تحفۀ ماندگار سفر معراج
سنت است که وقتی انسان به شهری می‌رود، چیزی به‌عنوان سوغات با خود بیاورد. وقتی انسان به حج می‌رود تسبیح، جانماز و زمزم هدیه می‌آورد. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز امتش را دوست داشت و می‌فرمود: من به‌ منزله پدر برای فرزند هستم. یک بار در جمع صحابه فرمود: کاش برادران خودم را می‌دیدم. صحابه رضی‌الله‌عنهم عرض کردند: پس ما که هستیم؟ ایشان پاسخ داد: شما اصحاب من هستید؛ برادران من آنانی هستند که مرا ندیده‌اند و به من ایمان می‌آورند. آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم با این خصوصیات اخلاقی، در سفر به معراج چه تحفه‌ای از جانب الله تعالی برای امتش بیاورد؟ باید تحفه‌ای ماندگار بیاورد که کلید فتوحات دین و دنیا باشد. وقتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم از معراج برمی‌گردد، پنجاه نماز می‌آورد که به توصیۀ موسی علیه‌السلام این تعداد به پنج نماز تقلیل می‌یابد که بر مسلمان فرض عین هستند. این تحفه، موقت نیست. این تحفه برای ما و امت و بعدی‌ها نیز است.

نماز انسان را بر جاده مستقیم دین قرار می‌دهد
باید نماز را قدر بدانیم و آن را ضایع نکنیم. فرزندان خود را به اقامه نماز امر کنیم. تمام انبیا علیهم‌السلام نماز خوانده‌اند و نماز را برای فرزندان خود آرزو کرده‌اند. جد انبیا علیهم‌السلام؛ ابراهیم علیه‌السلام می‌فرمود: «رَبِّ ٱجْعَلْنِى مُقِيمَ ٱلصَّلَوةِ وَمِن ذُرِّيَّتِى» نماز ستون دین است. نماز آمد، دین می‌آید. هر کس نماز را اقامه کند، دین را اقامه داشته است. هرکس آن را تخریب کند، دین را تخریب کرده است. حضرت عمر رضی‌الله‌عنه در دوران خلافتش بخشنامه‌ای با این مفاد به والیان و استانداران می‌نوشت: «نماز از تمام کارهایتان مهم‌تر است. کسی که نماز را حفاظت کرد، دین را حفاظت کرد و کسی نماز را برباد داد و آن را ضایع کرد، حق مردم را نیز ضایع می‌کند.» قطعاً نماز انسان را بر جاده مستقیم قرار می‌دهد.

«اسراء» و «معراج»؛ بیانگر جهانی‌بودن رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم
علامه ابوالحسن رحمه‌الله در بیان فلسفه‌ها و پیام‌های معراج می‌گوید دین یهود و نصارا منسوخ شده است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم امام مشرق و مغرب، رحمت برای جهانیان و امتش آخرینِ امت است. باید امت راه پیامبرش را ادامه دهد. در میان امت، خواص امت؛ طلاب و علما باید راه رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم را ادامه دهند. راه رسول‌الله چیست؟ «تلاوت»، «تزکیه»، «تعلیم قرآن» و «تعلیم حکمت» چهار وظیفه‌ای هستند که در قرآن مجید برای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم آمده‌اند. تلاوت آیات به شیوه صحیح برای امت انجام گیرد. تزکیه امت باید با شرایط و قواعد و قوانین و طبق تجربه‌هایی که رسیده است، صورت گیرد، و تعلیم کتاب و تعلیم حکمت که همان احادیث رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم هستند نیز باید انجام شود. قطعاً آنگاه دنیا گلزار و گلستان می‌شود.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید