خیلی از زبان مسئولان شنیدهایم که ما را به هوشیاری در مقابل توطئههای دشمن پیدا و پنهان توصیه میکنند. توصیۀ بجایی است؛ هوشیاری مردم برای حفظ امنیت لازم و ضروری است، اما هوشیاری مسئولان امر نیز که همه چیز دستشان است و با یک امضا میتوانند چندهزار نیرو بسیج کنند، برای حفظ امنیت و آرامش مردم خیلی لازم و ضروی است. امید آن داریم که در این اوضاع مسئولان هم هوشیارانهتر و حسابشدهتر عمل کنند.
در عصر رسانه و فضای مجازی میتوان هر موضوعی را رسانهای کرد، ولی باید نگران رسانه ملی بود که اکثریت ملت بیننده و شنوندۀ آن نیستند. رسانه ملی با عملکردی نادرست صدها شبکه بیگانه را با اهداف گوناگون ناخواسته وارد خانههای مردم نموده است و در یک رقابت رسانهای واقعا عقب مانده است.
در این روزها که به نام «هفته وحدت» نامگذاری شده، فرصتیست تا بر بخشی از شکافها غلبه یافت. ارائه بستهای حاکمیتی و مبنی بر ابتکار عملی اساسی که هم مجازات متخلفین را در پی داشته باشد، هم گذشت و عفو، و هم رسیدگی به وضعیت مجروحین و خانوادههای داغدار را در خود داشته باشد و هم ابتکاری در ارائه خدمات جدی به شهروندان زاهدانی و استان محروم سیستانوبلوچستان مانند ارائه برنامه پنجساله توسعه استانی در ذیل برنامه هفتم توسعه، میتواند شکافهای ایجادشده را مهار کند و زمینه همگرایی و همبستگی ملی را ارتقا دهد.
عرصه قانون یک کشور باید به اندازهای وسعت داشته باشد که تا حد ممکن، حقوق مردم را به رسمیت بشناسد. اگر این حقوق و آزادیهای سیاسی و اجتماعی به رسمیت شناخته شوند، اصطکاک کمتری بین گروههای مختلف مردم و ساختار اتفاق میافتد. چون گروههای اجتماعی برای بهدستآوردن «حقوق اولیه» دست به مبارزه مدنی یا خشونتآمیز با حاکمیت نمیزنند.
در یک سال گذشته، همزمان با ناآرامی خیابانها، اظهارنظرهای متعددی دربارهٔ «حق اعتراض جامعه» با استناد به «اصل ۲۷ قانون اساسی» از زبان مسئولان مختلف کشور منتشر شده است. بر اساس این اصل: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.»
بنا بر اعلام بعضی خبرگزاریها قرار است ۲۰ شهریور سال جاری جمعی از مردم استان سیستانوبلوچستان با رهبری دیدار داشته باشند. من که در این دیدار حضور ندارم، اما اگر حضور میداشتم و بالفرض اگر به من فرصت صحبت میدادند در چند دقیقه، گوشهای از مهمترین مشکلات و خواستههای مردم استان را به گوش رهبری میرساندم.
در دو روز متوالی دو نشست و اجتماع برگزار شد؛ یکی روز پنجشنبه (9 شهریور 1402) در سالن اجلاس سران تهران با حضور رئیسجمهور و با عنوان «نشست بزرگ علما و نخبگان اهلسنت»، و دیگری روز جمعه (10 شهریور 1402) و با حضور گسترده مردم و سخنرانی مولانا عبدالحمید… در این دو نشست تفاوت دیدگاهها زیاد است.
باز روزنامهٔ «جوان» به تکرار یکی از سناریوهای شکستخوردهاش پرداخت و طی مطلبی که «دنیای اقتصاد» و بعضی از خبرگزاریهای همسو و همکیش این روزنامه نیز آن را بازنشر کردند، شیخالاسلام مولانا عبدالحمید را به «دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی» متهم کرد. نکته قابل توجه و تأمل اینجاست که اینها یا واقعا سخنان مولانا عبدالحمید در نماز جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲ را نفهمیدهاند و یا اینکه خود را به نفهمی زدهاند که البته با توجه به شناختی که از این قماش داریم گزینۀ دوم در ذهن متبادر میشود.
عنوان این روزنامه «جوان» است و باید بیشتر دغدغه جوانان را داشته باشد، اما ادبیات و تیترهایی که این روزنامه میزند گاهی تند و نامناسب هستند و در شأن جوانان نیستند.
یکی از روزنامههای وابسته به نهادهای نظامی در کشور به بهانۀ نقد سخنان شیخالاسلام مولانا عبدالحمید، ادعاهای کذب و فرافکنانۀ رسانههای تندرو در خصوص اتفاقات جمعۀ خونین زاهدان و مواضع مولانا عبدالحمید را تکرار کرده است.