برنامههای دیدار بسیار پرمحتوا بود. در فرصتهای مختلف، اساتید بزرگوار نصیحتهایی گرانبها، نکتههایی ظریف و سخنانی علمی و کاربردی نثار شاگردانشان کردند و حرف دل آنها را نیز شنیدند.
کودکان کار…کودکان تجاوز؛ فرشتگان معصومی که قربانی کابوس فریب و شهوت، شرنگ نفرت به رگ زندگیشان تزریق شده است. این پرندگان بیآب و دانه را به آغوش زندگی بازگردانیم که ناقوس مرگ، دنیایشان را به تاراج برده است… بگذاریم کودکی کنند.
میطلبد جوانان ما بدون توجه به سخنان تفرقهآمیزی که از سوی تندروها علیه علمای برجسته جامعه مطرح میشوند، با اتباع از اندیشهها و توصیههای اعتدالگرایانهی مولانا عبدالحمید و سایر علمای دلسوز، خود را در مقابل تمام فتنهها و آسیبهای اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و… بیمه کنند؛ باشد که به این آیه کریمه قرآن کریم عمل کرده باشند که میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»
«خشونت» گاهی اوقات میتواند زیر یک لبخند هم باشد…لابلای یک قطعنامهی حقوق بشری…در متن یک لایحه…در تصویب یک قانون تبعیضآمیز…پشت خطهای قرمز یک مرز…حتی آنسوی میلههای زندان…در سخنرانی یک رئیسجمهور…در کتابهای درسی… در وعظ یک واعظ…حتی در تفسیرهای غلط فقهی.
مولانا عبدالحمید را عالمی نواندیش، آگاه به زمان، اخلاقمدار، خوشبرخورد و متبسم و سرشار از مهربانی و بردباری و سعهی صدر یافتم؛ سیاستمداری میانهرو، خیرخواه و صلحجو كه در نمازهای جمعه با فاخرترین ادبیات و محترمانهترین گفتمان، مطالبات مردم را صادقانه بیان میکردند.
در معاشرت سهروزه با دكتر كلیمالله، او را شخصیتی متواضع، مومن، بیتوجه به دنیا، باهوش و علاقمند به توسعه كشورش دیدم.
تمام لحظههایت قرین یاد آن دیار میشود… قلمرو نامرئی مردمانی از جنس خلوص که قهرند با غرور… قهرند با تمام دلبستگیهای رنگرنگِ پر از اغوا و همرنگاند با سپیدی جامههایشان و گوشهای از قلبشان همیشه میتپد به خاطر این روزها که تو مهمانشان میشوی در «مکی»… غبار راه از تن بشوی به آبی زلالتر از چشمههای بهشت که «زاهدان» این روزها، نزدیکترین نقطه به آسمان است…
جناب هتاک! یادت بماند، احساسات ملتی را زخمی کردی… گرچه در قامتی نیستی که حتی نامت را به خاطر بسپاریم، ولی در ذهنت حک کن: مردم تمام حقد و کینهات را به خود گرفتند و فراموشت نمیکنند… جوابت را نمیدهند، چون ادبیات تو را یاد نگرفتهاند.
برای اینكه بتوان نسل جدید را نسلی اندیشمند بار آورد، باید در خانوادهها و در نظام آموزش تحولی ایجاد شود؛ باید از نهاد خانواده شروع كنیم و در وهلۀ اول اندیشیدن و بعد نوشتن مبتنی بر اندیشیدن را آموزش دهیم.
مولانا عبدالغنی بدری، امام جمعه موقت اهل سنت زاهدان، به نمایندگی از شیخالاسلام مولانا عبدالحمید و علمای اهل سنت در گردهمایی یکصدمین سالگرد تأسیس حزب «جمعیت علمای اسلام» سخنرانی کرد. برگردان فارسی متن سخنان ایشان به خوانندگان محترم «سنیآنلاین» تقدیم میگردد.