زاهدان در کویر شرق کشور قرار دارد و جاذبههای گردشگری قابل توجهی ندارد؛ اما داشتن مردمی متدیّن و مهربان و وجود شخصیّت معنوی و عالم ربّانی جناب مولانا عبدالحمید، دلهای اهل ایمان را سخت جذب این دیار کرده است و محفل باشکوه ختم بخاری و حضور باشکوه مردم از راههای دور و نزدیک گواه این مطلب است.
سال ٧٠ که وارد حوزهی مکّی شدم سخت مجذوب شخصیت منحصربهفرد مولانا شدم.
استاد را یک عارف بالله دیدم؛ اهل نماز تهجّد و ملتزم به نوافل و تلاوتهای طولانی؛ هر وقت برای حوزه مشکلی پیش میآمد طلبهها را به نماز و دعا توصیه میکردند.
سخنرانیهای تحوّلآفرین و دعاهای جانسوز مولانا بر محبوبیت استاد در نزد الله، مردم و شاگردان میافزود.
مولانا عبدالحمید را عالمی نواندیش، آگاه به زمان، اخلاقمدار، خوشبرخورد و متبسم و سرشار از مهربانی و بردباری و سعهی صدر یافتم؛ سیاستمداری میانهرو، خیرخواه و صلحجو كه در نمازهای جمعه با فاخرترین ادبیات و محترمانهترین گفتمان، مطالبات مردم را صادقانه بیان میکردند.
مولانا را فردی اندیشمندی تکثّرگرا و داری سعهی صدر قابل تحسین میشناسم؛ برای همهی اندیشهها و نگرشهای مذهبی و سیاسی احترام قائل است.
مولانا در كنار تدریس و موعظه، مرجع حل مشکلات و محبوب دلهای مردم هستند. وقت زیادی برای خدمت به جامعه صرف میکردند. این ویژگیها و بسیار صفات ناگفتهی مولانا این جانب و همهی شاگردان را متأثّر و مجذوب خودش کرده بود.
بنده از همان زمان عضو جماعت دعوت و اصلاح بودم و استاد محبّت و عنایت ویژهای به من داشتند و من بعد از تحصیل، سخت ارادتمند ایشان بودم و حضوری و گاهی تلفنی از نصایح و نظرات حضرت مولانا استفاده میکردم.
موضع خردمندانهی ایشان در انتخابات ریاست جمهوری و بهدنبال آن سخنرانی حکیمانه و عالمانه در تالار وزارت کشور باعث خوشحالی همهی ایرانیان شد.
مولانا در فرازی از سخنانش بیان كردند که دین اعمال شخصی است بین انسان و خدای متعال؛ این سخن را ایشان در بستر دغدغهی عدالت اجتماعی و ایفای حقوق شهروندی عنوان كردند. برادر عزیزم آقای جلیل بهرامینیا، از پژوهشگران خوشفكر و از قلمهای توانمند كشورمان، با نیت خیرخواهانه و در پی تلطیف فضای سیاسی منطقهی کردستان نقدی نوشتند كه واكنشهایی بهدنبال داشت؛ از سویی توسط عضو خوشفكر و قلمی بارز از اعضای دفتر مركزی در سایت جماعت نقد علمی و محتوایی شد؛ از دیگر سو توسط دیگرانی در لوای دفاع از ساحت مولانا به نقد كشیده شد كه متأسّفانه (قطعاً بدون اطلاع و رضایت حضرت مولانا حفظهالله) نوعاً از نقد فراتر رفت و مرزهای توهین و تهمت و تخریب كاک جلیل و بلكه جماعت را هم غیر منصفانه درنوردید.
این وضعیت و خصوصاً رنجش حضرت مولانا بر من گران آمد؛ با استاد عزیزم تماس گرفتم؛ بعد از عرض سلام و ابراز ارادت قلبی در مورد موضوع صحبت صمیمانه کردیم.
مولانا فرمودند که من از انتقاد استقبال میکنم ولی از آقای بهرامینیا به عنوان یک شخص فرهیخته توقّع داشتم به بنده زنگ میزدند و سؤال میکردند؛ نظر من این بوده که گرایش مذهبی مانع شایستهسالاری نشود و در ایفای حقوق شهروندی و استخدامها ملّیّت مطرح باشد و… گفتم آقای بهرامینیا همیشه از شما به نیکی یاد میکند و ارادت وافر دارد؛ گفتم الحق والانصاف تمام دوستان جماعت دعوت و اصلاح بهخصوص دبیرکل فهیم و صبور، استاد پیرانی و استاد حاج آقای اربابی از قدیمالایام برای جنابعالی احترام ویژه قائل هستند.
مولانا فرمودند بنده هم همه عزیزان را دوست دارم.
ناگفته نماند اینجانب پیشتر، یکی دوبار از عزیزان دستاندرکار مکّی گلایه داشتم و به عرض مولانا رساندم که بلافاصله پیگیری و رفع مشكل کردند؛ كه واقعاً جای تشکّر دارد.
در گفتوگوی اخیر، در مورد مسائل دیگر و شورای راهبردی اهل سنت هم سخنان صمیمانهای با استاد عزیزم مطرح کردم.
من در سایهی ارشادات مولانا آموختم كه گفتمان تعامل سازنده را باید جایگزین تقابل فرساینده و گفتمان آرامش و تکریم را جایگزین تنش و تخریب نماییم. خدمت استاد عرض كردم تقویت و درخشش شما باعث مباهات و افتخار ماست. از ایشان خواستم از رنجش ایجادشده درگذرند و به دوستداران توصیه كنند به این موضوع بیشتر ورود نکنند؛ فرمودند که حتماً همینطور خواهد بود.
ایشان در پایان، ضمن دعای خیر، به دوستان جماعت سلام رساندند.
از این تماس سرشار از محبّت با ایشان بسیار لذّت بردم و از خداوند بزرگ برای حضرت شیخالاسلام، این استاد فرهیخته و دلسوز، سلامت و مزید توفیق مسالت دارم!
منبع: اصلاحوب
دیدگاههای کاربران