حاجی عبدالوهاب رحمهالله یکی از ستارگان پرفروغ آسمان دعوت و خیرخواهی و شخصیت مجاهد و دعوتگر نستوهی بود که عمرش را برای خدمت به دین و در راه دعوت انسانها بهسوی الله تعالی وقف کرده بود و هرگز در این راه خستگی را نمیشناخت، شخصیتی که میلیونها نفر از انسانها از او درس توحید برگرفتند و روزانه چندین ساعت از الله تعالی میگفت و عظمتش را بیان میکرد و عطش روحی خود و دیگر شنوندگان را فرو مینشاند.
واقعۀ کربلا، یکی از اتفاقهای بسیار تلخ تاریخ اسلام است که در آن بسیاری از وابستگان به خانوادهی نبوت، جام شهادت را نوشیدند. عثمانبنعلی نیز یکی از شهدای بنیهاشم در واقعۀ کربلای سال ۶۱ هجری بود.
عمر بن عبدالعزیز؛ اصیلزادهای که دموکراسی مدنی را به عادلانهترین مظهر ممکن در جامعهاش میان مردمی بارانندیده به منصه ظهور میرساند. نجیب بنیامیه، دل از لذات دنیوی میشوید و اموالش را به بیتالمال پس میدهد تا فصل دیگری از این معنویت نامحدود را آغاز کند.
جوانان مسلمان بهویژه کسانی که تحت تأثیر نظام آموزشی جدید غربی و فلسفههای مادی و اقتصادی قرار گرفتهاند و دنیا را یک مرکز تجاری یا کارخانه تولیدی یا مغازۀ شرابفروشی یا خانه قماربازی پنداشتهاند و از شخصیت والای خود و جهان روح و قلب ناآگاه هستند، باید کلام اقبال را آویزۀ گوش کنند و به عزت نفس و بلندپروازی و قدرت معنوی یک «مسلمان» و «مومن» پی ببرند. حقا که سراسر آثار و دیوانهای اشعار اقبال حامل پیام خودشناسی، افتخار، سربلندی و عزت نفس است.
مولانا قمرالدین رحمهالله در باب مسائل سیاسی نیز از صاحبنظران این عرصه بود و نقطهنظرات ایشان راهگشای بسیاری از مسائل جامعه بودند. ایشان عالمی حقگو بود و در بیان حق، بهجز از پروردگار از کسی واهمه و ترسی نداشت
«عثمان باتور» فردی صاحبنظر و باریکبین بود، از نظر ظاهری ریش و سبیل میگذاشت، به نرمی راه میرفت و کم حرف میزد. او همیشه بهخاطر حفاظت از سرمای سوزناک کوهستان لباس پشمی بر تن داشت. همراهان عثمان برای مقابله با دشمن سختترین شرایط جنگی را در کوهستانهای ترکستان شرقی چین به جان میخریدند و با مرگ رودررو میشدند و شعارِ «الله اکبر» آنها کوههای ترکستان را به لرزه میانداخت.
در هر قوم و ملتی افرادی هستند که به آنها افتخار میکنند و به آنان میبالند، حتی افرادی هستند که نهتنها میان ملت خود بلکه در سایر ملل بهخاطر تلاشها و فعالیتهایشان دوستداشتنی شدهاند…
رابطه شیخ ضیایی با مردم بسیار خوب بود. در حلوفصل مشكلات نیازمندان خیلی تلاش میکرد و در این زمینه هرگز به مذهب افراد توجهی نمیکرد. سخنرانیهای جذاب و جامع ایشان بیشترین تأثیر را بر مردم بهویژه جوانان میگذاشت. موضوعات سخنرانی ایشان با محوریت تبلیغ دین، عقاید اهلسنت و تاریخ اسلام بود. هرگز در سخنرانی به هیچ مذهب و فرقه اسلامی توهین نمیکرد. او معتقد بود برای تبلیغ دین نیازی به توهین نیست.
مولانا عبدالحلیم چشتی آینۀ تمامنمای همت و تلاش است؛ کسی که هیچوقت پیری و مریضی را بهانۀ خوبی برای دستبردارشدن از تلاش و کوشش نمیداند. بیش از ۹۰ سال عمر دارد. شخصی که مصداق بارز قول زرین منجی بشریت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم است که فرمودند: «خیار عباد الله الذین إذا رؤوا ذكر الله». بهترین بندگان خدا کسانی هستند که با دیدنشان خدا یاد شود.
آنگاه كه از اصلاح امور دینی عقیدتی منطقه اندكی آسوده میگردد به اصلاحات سیاسی منطقه مبادرت میورزد، او مخالف عقیدۀ «جدایی دین از سیاست» است، او میخواهد روش صحیح سیاست و مسیر اعتدال را در جامعه حاكم سازد، او در کمال شجاعت و توانایی شیوه صحیح «سیاست اسلامی» را نشر داده و آن را بهعنوان یادگاری بعد از خود بر جای میگذارد.