نام اصلی او «شریفحسین» است؛ اما بیشتر با نام مستعارِ «نسیم حجازی» شناخته میشود. وی قبل از تجزیهی هند در سال 1914 در ناحیهی گورداسپور پنجاب به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در روستای خود فرا گرفت و سپس در مقطع دبیرستان به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1932 از دانشگاه «اسلامیهٔ لاهور» مدرک لیسانس گرفت. نسیم حجازی زمانی آغاز به نوشتن نمود که که زمزمهی آزادی از زیر یوغ استعمار پیر در هندوستان طنینانداز شده بود. ایشان که فراز و نشیبهای زیادی در زندگی دید و در راه اندیشهٔ اسلامی سختیها و مصائب بسیاری را متحمل شد، سعی میکرد با نوشتههای خود امت خفته را بیدار کند. در زمان استقلال از سلطه انگلیس، خانوادهاش به پاکستان مهاجرت کرد و او بقیه عمر خود را در پاکستان گذراند.
رمانهای نسیم حجازی بر اساس تاریخ شکست و پیروزی مسلمانان است. او فقط وقایع و رویداد تاریخی را روایت نمیکند؛ بلکه موقعیتها را به گونهای به تصویر میکشد که خواننده خود را بخشی از داستان میداند و مستقیماً تحت تأثیر دیالوگهای شخصیتهای رمان قرار میگیرد. در این رمانها معمولاً قهرمان؛ مردی صالح، شجاع و متخصص در هنرهای جنگی و رزمی است.
نسیم حجازی کار خود را به عنوان روزنامهنگاری آغاز کرد و با هفتهنامهٔ «تنظیم کویته»، روزنامهٔ «حیاتکراچی»، روزنامهٔ «زمانهکراچی»، روزنامهٔ «تعمیر راولپندی» و روزنامه «کوهستانراولپندی» مرتبط بود. ایشان با قلمِ رسای خود تلاش زیادی در جهت اهداف تحریک پاکستان با ارائه مقالات، تحلیلها و اخبار به عنوان سردبیر در بلوچستان و شمالِ سند انجام داد و در توسعهٔ بلوچستانِ پاکستان نقش فعالی داشت.
دکتر ممتازعمر درباره ایشان در کتاب «تحقیق و نقد رماننویسی تاریخی نسیم حجازی» مینویسد: «بیشتر صفحات روزنامهٔ «کوهستان» مسائل دینی، مضامین اسلامی، تاریخ اسلام و مسائل دنیایی مسلمانان است. روزنامه «کوهستان» حامی حقوق مسلمانان و پشتیبان نهضتها و حرکتهای اسلامی و در پی احیای نظام اسلامی بود. آزادی پاکستان و گسترش اسلام از اهداف بارز وی بود، از همینرو برای توسعه اسلام و ثبات پاکستان تلاش میورزید. نسیم حجازی یک پاکستانی ایدئولوژیک بود که نهتنها بر اساس رمانهایش؛ بلکه بر اساس عملکردش نیز قضاوت میشود.
عصر طلایی اسلام در حجاز موضوع رمان اوست. نسیم حجازی با نوشتن رمانهای تاریخی/اسلامی در پاکستان و جهان به محبوبیت خاصی دست یافت؛ بهگونهای که آیندگان نمیتوانند تاثیر نوشتههای او را فراموش کنند. او در نهضت پاکستان حضور عملی داشت، بهطوری که سختیها و رنجها، واقعیتها و تجربیات تلخ، بخشی از زندگی او شد که در «درخت بیگانه» و «کاروان گمشده» ارائه کرد. نسیم حجازی قسمت اول «انسان و خدا» را در سال 1940 به پایان رساند و سپس «داستان مجاهد» را نوشت. پس از آن در سال 1944 “انسان و خدا” تکمیل شد. فیلمی بر اساس رمان «خاک و خون» که داستان مهاجرت مسلمانان از هند به پاکستان در سال 1947 را روایت میکند، یکی از محبوبترین فیلمهای سینمای پاکستان بهشمار میرود. «آخرین صخره» داستان نابودی امپراتوری خوارزمشاهی توسط چنگیزخان را روایت میکند. «معظم علی» و «شمشیر شکست» درباره شکست مسلمانان از انگلیس در شبهقاره است. به همین ترتیب، رمانهای «محمدبنقاسم»، «آخرین نبرد»، «قیصر و کسری» و «قافله حجاز» او مربوط به دوران پیروزیهای امپراتوری اسلامی است، و رمانِ «یوسفبنتاشفین»، «کلیسا و آتش»، «مسافران شب تاریک» و «شاهین» درباره دوران انحطاط مسلمانان اندلس است.
ایشان علاوه بر این، کتابهایی در موضوع طنز با عناوینِ «فیل پوروس»، «در جستجوی فرهنگ»، «جزیره سفید» و «پس از سال» نیز نوشته است. سفرنامهٔ او از پاکستان به دیار حرم نیز منتشر شده است. آثار نسیم حجازی به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و دو سریال درام به نامهای «آخرین صخره» و «شاهین» نیز از داستانهایش ساخته شده و رمان دیگری از خاک و خون نیز به فیلم تبدیل شده است.
نسیم حجازی از سال 1940 تا 1991 با آگاهکردن نسل جدید از پیروزی و شکست مسلمانان، علل، موانع و اقدامات عملی از طریق رماننویسی، نقش یک مورخ قابل اعتماد را ایفا کرد. وی در این هنر تسلط کاملی داشت و از اندیشه علامه اقبال لاهوری بسیار متاثر بود. نثر نسیم حجازی همان برتری را در بیداری روح مسلمانان نشان داد که علامه اقبال لاهوری در شعر انجام داد. در یکی از رمانهایش خطاب به زنان مینویسید: «خواهر من! یادمان باشد آخرین تکیهگاه ملتِ در حال سقوط، دختران ملت هستند. شما آخرین تکیهگاه ملت هستید. تا زمانی که سینههای شما به نورِ ایمان منوّر است، هیچ قدرتی در دنیا بر پسران و شوهران و برادران شما چیره نخواهد شد».
کمال هنری را میتوان از مطالعهٔ رمان «محمدبنقاسم» فهمید که با آن مهارت و دقت هوشمندانه، بدون تحریف تاریخ، با داستانی تاثیرگذار، عواطف انسانی را نیز حتی در شرایط جنگی رقم زد.
امروزه که اسلامهراسی در اروپا و آمریکا فراگیر شده است، بار دیگر طنین قلم نسیم حجازی به گوش میرسد که اسلامگرایان و محافل غربگرا باید با یکدیگر گفتوگو کنند.
این خورشید دانش و ادب در 2 مارس 1996 در راولپندی در سن 81 سالگی چشم از جهان فرو بست. او با نوشتههایش برای همیشه قیام کرد که درخشش آن همچنان چشمان جهانیان را خیره کرده است. نسیم حجازی بزرگترین و بینظیرترین نام در میان کسانیست که با رمان در تاریخ اسلام تأثیر عمیقی بر مردم گذاشتند. ایشان از آندسته افرادی است که میروند؛ اما کارشان زنده است و به اجساد جان میدهد؛ حتی پس از مرگ نسیمحجاری نیز تأثیر رمانهای او بسیار زیاد و بدون مرز است. روحش شاد و یادش گرامی باد.
دیدگاههای کاربران