اوّلین گفتگوی اسلام و مسیحیت در تاریخ در فضایی صورت گرفت که دوستی، آزادی دینی، پذیرش یکدیگر و خیرخواهی بر آن حاکم بود. رفتار پیشرفته و احترام متقابل بین طرفین تا جایی بود که هنگامی که وقت نماز هیئت مسیحیان نجران رسید، پیامبر صلىاللهعليهوسلم به آنان اجازه داد که نمازشان را در مسجد نبوی ادا کنند.
عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولَاللَّهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَسَلَّمَ فَقَالَ: “يَا رَسُولَاللَّهِ، إِنَّكَ لَأَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ نَفْسِي، وَإِنَّكَ لَأَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَهْلِي، وَأَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ وَلَدِي، وَإِنِّي لَأَكُونُ فِي الْبَيْتِ فَأَذْكُرُكَ فَمَا أَصْبِرُ حَتَّى آتِيَكَ فَأَنْظُرَ إِلَيْكَ، وَإِذَا ذَكَرْتُ مَوْتِي وَمَوْتَكَ عَرَفْتُ أَنَّكَ إِذَا دَخَلْتَ الْجَنَّةَ رُفِعَتْ مَعَ النَّبِيِّينَ، وَإِنِّي إِذَا دَخَلْتُ الْجَنَّةَ خَشِيتُ أَنْ لَا […]
غزوۀ ﺑﺪﺭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ جنگ بزرگ در اسلام ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﺟﻨﮓ ﺩﺭ ۱۷ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺳﺎﻝ ۲ ﻫﺠﺮﯼ ﺑﻪ ﻭﻗﻮﻉ ﭘﯿﻮﺳﺖ. هدف از این جنگ پسگرفتن اموال مسلمانان از کاروان تجاری قریش بود. غزوۀ «بدر» از موفقترین جنگهای مسلمانان بهشمار میرود تا جاییکه خداوند از آن به عنوان «یومالفرقان» (جداکنندۀ بین حق و باطل) یاد میکند.
این روایت بیانگر یک حقیقت و واقعیت است و آن ارتباط محبتآمیز و دوستانه بین اهلبیت پیامبر با خلیفه راشد ابوبکر صدیق و بالعکس است. این روایت دلیل موثقی است بر بطلان و بیاساس بودن تمام داستانهای ساختگی که از دشمنی و عداوت بین خلیفه راشد و اهلبیت حکایت دارند.
«خلافت خلفای راشدین اصلیست از اصول دین (1) تا وقتیکه [مسلمانان] این اصل را محکم نگیرند هیچ مسئلهای از مسائل شریعت محکم نشود.» (امام شاهولیالله محدّث دهلوی)
اسلام بر او عرضه میشود، بیدرنگ و بدون تأمل میپذیرد و شهادتین را بر زبان و بر تمام وجودش جاری میسازد. حق را میبیند و میشنود، سپس آن را میپذیرد و در راه آن زندگیاش را وقف میکند… به اهداف و آرمانهایش خیانت نمیکند، همصحبتی و همنشینی “رحمةللعالمین” نصیبش میشود، یار گرمابه و گلستان نه، که “یار غار” میشود.
محبت حضرت سعد بن ابی وقاص رضیاللهعنه که از عشره مبشره و یکی از فرماندهان معروف دوران خلافت راشده است، با حضرت علی رضیاللهعنه بهقدری است که در مناسبتهای متعدد به بیان مناقب ایشان پرداخته است.
رسولالله صلىاللهعليهوسلم علیرغم مشغولیتهای زیاد، زندگی اصحاب را زیر نظر داشته و اوضاع و احوال آنان را در زمینههای مختلف جویا میشدند. مشغولیتهای آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم هرگز سبب نمیشد که ایشان از تفقد حال یارانش غافل بمانند.
گر رسول خدا فردی را بهعنوان جانشین تعیین میکرد، قطعاً اصحاب این دستور را نهتنها نادیده نمیگرفتند بلکه با تمام وجود از آن استقبال میکردند، زیرا صحابه اطاعت از پیامبر را مانند اطاعت از خدا بر خود لازم میدانستند و محبت توأم با تعظیم پیامبر در تمام وجودشان موج میزد.
بازگشت به سنت و رفتار حسنۀ پیامبر اکرم ﷺ تنها راهیست که میتواند دروازههای سعادت و ترقی را به روی بشریت بگشاید و بشریت را از بحرانها نجات دهد.