امروز :پنجشنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳

عمر فاروق رضی‌الله‌عنه «مراد رسول‌الله» و «نماد اجرای عدالت و مبارزه با تبعیض»

عمر فاروق رضی‌الله‌عنه «مراد رسول‌الله» و «نماد اجرای عدالت و مبارزه با تبعیض»

در آغاز سال جدید هجری قمری (سال 1440) و ماه «محرم» قرار داریم. ماه‌های ذی‌الحجه و محرم تداعی‌کنندۀ وقایع بزرگ تاریخ‌اند؛ شهادت حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه در ماه ذی‌الحجه اتفاق افتاد، شهادت سیدنا عمر رضی‌الله‌عنه در اول محرم و واقعه جانگداز حضرت حسین بن علی رضی‌الله‌عنه، نور چشم و ریحانه رسول‌الله نیز در دهم محرم اتفاق افتاد.
حضرت عمر رضی‌الله‌عنهم فاروق اعظم، مرادِ رسول‌الله و خواسته او از الله است. اسلام‌آوردنِ حضرت عمر را رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم از خدا مسئلت کرده بود. توانایی‌ها، صلاحیت‌ها، استعدادها و ویژگی‌هایی که رسول‌الله در عمَر دید او را وادار کرد تا دعا کند: یا الله! اسلام را با شخصیتی مانند عمر یا هشام بن ابوالحکم (ابوجهل) مدد فرما. مشیت الهی این بود که این دعا در حقّ عمر رضی‌الله‌عنه اجابت شود.
با اسلام‌آوردن حضرت عمر رضی‌الله‌عنه جامعۀ اسلامی رنگ جدیدی به خود گرفت. حضرت عمر «فاروق» یعنی جداکننده حق و باطل بود، قبل از او خداوند مخفیانه در مکه به یگانگی عبادت می‌شد، اما بعد از ایمان‌آوردن عمَر، ندای توحید علنا در مکه مکرمه طنین‌انداز شد.
یک دهه حکومت حضرت عمر رضی‌الله‌عنه نمونۀ رأفت و مهربانی اسلامی، اجرای عدالت، زدودن تبعیض‌ها و استقامت فی‌سبیل‌الله بود. او خیرخواه و دلسوز امت بود، مخصوصا گردن ما ایرانیان در مقابلِ احسان حضرت عمر خم است، زیرا او بود که دروازۀ فتوحات را به‌سوی ایران باز کرد. او بهترین فرمانده‌اش حضرت سعد بن ابی وقاص را که دایی‌ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود برای ایران درنظر گرفت تا ایرانیانی که از شخصیت‌پرستی، عبادت بندگان و ظلم پادشاهان به ستوه آمده بودند و در قفس ذلت اسیر بودند از نعمت اسلام و عدالت اسلامی بهره‌مند شوند. لذا بر هر ایرانی لازم است که از حضرت عمر تشکر و برای او دعای خیر کند.

عمر رضی‌الله‌عنه؛ بزرگترین الگوی دموکراسی و آزادی بیان
فرمان‌ها و اجرای عدالت حضرت عمر عجیب‌ هستند. او از خود شروع می‌کند، خود را بالاتر از انتقاد نمی‌داند، بهترین و بزرگترین الگوی دموکراسی و آزادی بیان است؛ در جمعی می‌گوید: اگر من کجی را اختیار کنم آیا کسی هست که مرا راست کند؟ جوانی برمی‌خیزد و می‌گوید: با این شمشیر تو را راست می‌کنم. قوم برافروخته می‌شود که شما احترام خلیفه را پاس نداشته‌اید، اما حضرت عمر فریاد می‌زند: الحمدلله در میان تربیت‌یافتگان رسول‌الله و مکتب اسلام افرادی وجود دارند که اگر عمر کج حرکت کند او را راست می‌کنند.
باری حضرت عمر زبان به سخن می‌گشاید، مردم بلند می‌شوند و می‌گویند ما سخنان تو را گوش نمی‌کنیم، زیرا غنیمت‌ها تقسیم شده است، به هر کسی یک پارچه رسیده است اما شما دو لباس بر تن دارید، لذا عدالت رعایت نشده است. حضرت عمر ترس خدا دارد، نه نهیب می‌زند، نه می‌ترساند و نه پلیس حرکت می‌کند، بلکه در کمال آرامش می‌گوید: پسرم عبدالله تو پاسخ بده. عبدالله بن عمر بلند می‌شود و می‌گوید: همان چیزی که به همه رسیده به خلیفه هم رسیده است، من لباسم را به پدر داده‌ام. مردم می‌گویند: اکنون هر چه بگویی گوش می‌کنیم؛ این است آزادی بیان.

محبت حضرت عمر با اهل‌بیت پیامبر
حضرت عمر رضی‌الله‌عنه داماد حضرت علی و شوهر حضرت ام‌کلثوم است. روابطی که حضرت عمر رضی‌الله‌عنه با اهل‌بیت پیامبر، حضرت علی و حضرت حسن و حسین داشت عجیب است. حضرت عمر آن‌قدر شیفته، دلداده و دوستدار اهل‌بیت است که روزی به حضرت حسین می‌گوید: پسرم! تو چرا نزد من نمی‌آیی؟ سیدنا حسین می‌گوید: من یک روزی آمدم دیدم پسرتان عبدالله جلوی درب ایستاده و اجازۀ ورود ندارد، لذا من برگشتم. حضرت عمر فرمود: «او پسر عمر است، اما تو پسر حضرت علی و ریحانۀ رسول‌الله هستی. تو بیا که در برای تو همیشه باز است.»
روزی حضرت عمر اموال غنیمت را تقسیم می‌کرد، لباسی که به‌اندازۀ حضرت حسین مناسب باشد گیر نیامد، حضرت عمر بسیار ناراحت شد که همه لباسِ نو پوشیده‌اند اما حضرت حسین چیزی ندارد، فورا به یمن نامه نوشت که لباسی برای حضرت حسین بیاورند.
حضرت علی رضی‌الله‌عنه فرزندانی به نام ابوبکر، عمر و عثمان دارد.

حضرت عمر؛ قربانی توطئۀ مثلت یهودیان، مسیحیان و مجوسیان
حضرت عمر در اثر توطئه مثلث یهودیان، مسیحیان و مجوسیان توسط ابولؤلؤ مجوسی به شهادت رسید. رضی‌الله‌عنه‌وأرضاه.

توصیف حضرت عمر از زبان حضرت علی رضی‌الله‌عنهما
حضرت علی رضی‌الله‌عنه همواره حضرت عمر رضی‌الله‌عنه را به نیکی یاد می‌کرد و از درگذشتش غمگین بود. در یکی از خطبه‌های نهج‌البلاغه آمده است که حضرت علی رضی‌الله‌عنه بعد از شهادت حضرت عمر رضی‌الله‌عنه در توصیف و تمجید ایشان فرمود: «چه شخص عجیبی بود؛ کجی‌ها را راست کرد، بیماری‌های اجتماعی را مداوا نمود، سنت رسول‌الله را بکار بست، فتنه و آشوب را به عقب انداخت، پاکدامن و بدون عیب از جهان رفت. نیکوییِ خلافت را دریافت و از شرّ آن رها شد، خدای بزرگ را اطاعت نمود و آن‌طور که لازم بود از خدا ‌ترسید، افسوس که او از دنیا کوچ کرد و مردم را در راه‌های مختلف باز گذاشت، حالا نه بی‌خبران می‌توانند در آن‌ راه‌ها راه یابند و نه هدایت‌شدگان می‌توانند در آن راه‌ها یقین داشته باشند.»

*برگرفته از سخنرانی مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی در مراسم نماز جمعه اهل‌سنت زاهدان (23 شهریور 1397)


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید