رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم اوقات خود را به سه قسمت تقسیم کرده بود؛ یک قسمت برای عبادت، یک قسمت برای مردم و یک قسمت برای خود.
رسول گرامی ﷺ باوجود نرمی و مهربانی و اغماض و چشمپوشی نسبت به اشتباهات و لغزشهای مردم، به اندازهای که بالاتر از آن در تصور نمیگنجد در مورد حفاظت اصل دین و روح تعالیم آن حساسیت زایدالوصفی داشت، خصوصاً درباره عقیدۀ توحید حساسیت خاصی داشت.
مطالعه سیرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم به طور کلی انسان را با بخشهای عظیمی از اسلام آشنا میگرداند. کسی که با سیرت انس و آشنایی داشته باشد میتواند گامهای استواری به سوی سعادت و خوشبختی بردارد.
محمد – که درود خدا بر او باد- خود را انسانی معرفی میکرد از هر جهت شبیه دیگر انسانها با این تفاوت که به او وحی میشود. پیامبر ما هیچگاه داعیۀ الوهیت در هیچ سطحی نداشت. زندگی روزمرهاش مثل دیگر ابناء بشر، طبیعی بود و با همۀ مظاهر خیر و زیبای زندگی سر آشتی داشت.
در خلال مطالعهی تاریخ متوجه شدم که در تاریخ اسلام این فقط حسین رضیاللهعنه نبوده که مظلومانه و به طرزی دردآور به شهادت رسیده است. قبل از اینکه به دهم محرم برسیم، نگاهی به صفحات تاریخ در هجدهم ذوالحجه بیندازیم؛ این صفحات نیز مملو از داستانهای دردآوریست که شهادت فردی به نام عثمان بنعفان رضیاللهعنه را به تصویر میکشند.
حضرت عمر رضیاللهعنه توانست از یک طرف دو ابرقدرت ایران و روم و قلمرو آنها را به نحو احسن اداره کند، و در عین حال زندگی بیآلایش، ساده، محبتآمیز و مزاج نبوی را حفظ کند و نگذارد ضعفهای موجود در تمدنهای ایران و روم و خرابیهایشان به زندگی اسلامی سرایت کند، بلکه تلاش کرد خوبیهای تمدن اسلامی، سیره نبوی و تعلیم قرآنی به این تمدنها منتقل و صادر شود.
حضرت انس رضی الله عنه کسی است که از اوانِ کودکی، آنگاهکه عمرش از ده سال نگذشته بود، برای خدمت به محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم معرفی شد و ده سالِ در کنار آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم بهترین لحظاتِ زندگیاش را سپری کرد و در این مدت، بیواسطه شاهدِ عبادتها، نیایشها، سختیها، آسایشها، استراحتکردنها، نشستنها، راه رفتنها و آرام گرفتنهای پیامبرِ محبوب صلیاللهعلیهوسلم بود.
حضرت عمر رضیاللهعنه در کلماتی کوتاه، پیامی عظیم را نوشت و بهسوی آن شخص ارسال کرد. ایشان بهجای استفاده از ادبیات خویش، آیات زیبا و جامع قرآن کریم را با گزینشی نیکو نوشت و برای آن شخص فرستاد. این عملکرد زیبای حضرت عمر رضیاللهعنه همواره میتواند برای داعیان و خیرخواهان امت درسآموز باشد تا در عرصه دعوت اسلام موفقیت بهدست آورند.
با اسلامآوردن حضرت عمر رضیاللهعنه جامعۀ اسلامی رنگ جدیدی به خود گرفت. حضرت عمر «فاروق» یعنی جداکننده حق و باطل بود، قبل از او خداوند مخفیانه در مکه به یگانگی عبادت میشد، اما بعد از ایمانآوردن عمَر، ندای توحید علنا در مکه مکرمه طنینانداز شد.
اوّلین گفتگوی اسلام و مسیحیت در تاریخ در فضایی صورت گرفت که دوستی، آزادی دینی، پذیرش یکدیگر و خیرخواهی بر آن حاکم بود. رفتار پیشرفته و احترام متقابل بین طرفین تا جایی بود که هنگامی که وقت نماز هیئت مسیحیان نجران رسید، پیامبر صلىاللهعليهوسلم به آنان اجازه داد که نمازشان را در مسجد نبوی ادا کنند.