«عثمان باتور» فردی صاحبنظر و باریکبین بود، از نظر ظاهری ریش و سبیل میگذاشت، به نرمی راه میرفت و کم حرف میزد. او همیشه بهخاطر حفاظت از سرمای سوزناک کوهستان لباس پشمی بر تن داشت. همراهان عثمان برای مقابله با دشمن سختترین شرایط جنگی را در کوهستانهای ترکستان شرقی چین به جان میخریدند و با مرگ رودررو میشدند و شعارِ «الله اکبر» آنها کوههای ترکستان را به لرزه میانداخت.
«خلافت خلفای راشدین اصلیست از اصول دین (1) تا وقتیکه [مسلمانان] این اصل را محکم نگیرند هیچ مسئلهای از مسائل شریعت محکم نشود.» (امام شاهولیالله محدّث دهلوی)
در هر قوم و ملتی افرادی هستند که به آنها افتخار میکنند و به آنان میبالند، حتی افرادی هستند که نهتنها میان ملت خود بلکه در سایر ملل بهخاطر تلاشها و فعالیتهایشان دوستداشتنی شدهاند…
اسلام بر او عرضه میشود، بیدرنگ و بدون تأمل میپذیرد و شهادتین را بر زبان و بر تمام وجودش جاری میسازد. حق را میبیند و میشنود، سپس آن را میپذیرد و در راه آن زندگیاش را وقف میکند… به اهداف و آرمانهایش خیانت نمیکند، همصحبتی و همنشینی “رحمةللعالمین” نصیبش میشود، یار گرمابه و گلستان نه، که “یار غار” میشود.
محبت حضرت سعد بن ابی وقاص رضیاللهعنه که از عشره مبشره و یکی از فرماندهان معروف دوران خلافت راشده است، با حضرت علی رضیاللهعنه بهقدری است که در مناسبتهای متعدد به بیان مناقب ایشان پرداخته است.
بر اساس تعبیر یک اندیشمند دینی: «اگر به فرزند خود هدیهای را که میخواهد نبخشید، یک ساعت یا یک روز گریه میکند، اگر وی را با علم و دانش آشنا نگردانی؛ یک عمر باید بر حال خود گریه کند و اما اگر وی را با دین آشنا نگردانی در دنیا و آخرت و بهصورت همیشگی باید گریه کند.»
رابطه شیخ ضیایی با مردم بسیار خوب بود. در حلوفصل مشكلات نیازمندان خیلی تلاش میکرد و در این زمینه هرگز به مذهب افراد توجهی نمیکرد. سخنرانیهای جذاب و جامع ایشان بیشترین تأثیر را بر مردم بهویژه جوانان میگذاشت. موضوعات سخنرانی ایشان با محوریت تبلیغ دین، عقاید اهلسنت و تاریخ اسلام بود. هرگز در سخنرانی به هیچ مذهب و فرقه اسلامی توهین نمیکرد. او معتقد بود برای تبلیغ دین نیازی به توهین نیست.
هر انسانی به تربیت و اصلاح نیاز دارد و با بازپروری استعدادهای خویش میتواند به موفقیت برسد. تربیت و اصلاح ساختار درونی و بیرونی انسان، ضرورتی انکارناپذیر است؛ زیرا همانگونه که یک زراعت به آبیاری و گاهی سمپاشی نیاز دارد، وجود انسان نیز با اصلاح و پیرایش، بارورتر و بنیهاش نیرومندتر میگردد.
مولانا عبدالحلیم چشتی آینۀ تمامنمای همت و تلاش است؛ کسی که هیچوقت پیری و مریضی را بهانۀ خوبی برای دستبردارشدن از تلاش و کوشش نمیداند. بیش از ۹۰ سال عمر دارد. شخصی که مصداق بارز قول زرین منجی بشریت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم است که فرمودند: «خیار عباد الله الذین إذا رؤوا ذكر الله». بهترین بندگان خدا کسانی هستند که با دیدنشان خدا یاد شود.
رسولالله صلىاللهعليهوسلم علیرغم مشغولیتهای زیاد، زندگی اصحاب را زیر نظر داشته و اوضاع و احوال آنان را در زمینههای مختلف جویا میشدند. مشغولیتهای آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم هرگز سبب نمیشد که ایشان از تفقد حال یارانش غافل بمانند.