نوشته عربی «الله اکبر» روی سردر مغازههای شهر سانیای چین با برچسبهای پهن و بزرگ که شعار «رویای چینی» روی آن نوشته شده پوشانده شده است؛ «رویای چینی» شعار رسمی و ملی حزب حاکم این کشور است.
حروف چینی «حلال» از سردر و فهرست رستورانهای این منطقه حذف شدهاند. مقامات چینی دو مدرسۀ اسلامی این شهر را تعطیل کردهاند و پوشیدن روسری برای دختران ممنوع است.
مولانا محمدطیب ملازایی، امامجمعه اهلسنت مسجد جامع نور ایرانشهر، دیروز (10 بهمن 1399) در مراسم نماز جمعه، به تشریح موضوع مسجد جامع اهلسنت ایرانشهر پرداخت.
فونداسیون مصلای اهلسنت ایرانشهر بامداد شنبه (۴ بهمن ۱۳۹۹) توسط شهرداری این شهر و با پشتیبانی ارگانهای نظامی تخریب شد. ائمۀ جمعه و مدیران و اساتید مدارس دینی ضمن محکوم کردن این اقدام، آن را «برخلاف وحدت و اخوت اسلامی» دانستند و خواستار پیگیری مسئلۀ مصلای ایرانشهر شدند.
حکایت صفهای طولانی و شلوغ نانواییهای زاهدان را باید از زبان شهروندانش شنید. همانهایی که در این روزهای کرونایی و سرمای سوزناک در صفهای طولانی نانواییهای محله و شهرشان منتظر قوت شب و روزشان هستند و صف نانوایی قوزبالاقوز به صفهای بنزین و کپسول گاز شهرشان اضافه شده و مشکل دیگری برایشان آفریده است.
رئیس سابق شورای شهر نیکشهر گفت: اهالی روستاهای شهرستان نیکشهر در استان سیستانوبلوچستان علاوه بر مشکل نداشتن شناسنامه، از کمبود آب شرب و مشکلات بهداشتی و درمانی هم در رنج هستند.
نزدیک به یک سال از روزی که سر و کلهی کرونا در کشور پیدا شد میگذرد. یک سال پر از چالش و سختی برای کادر درمانی که همهشان خسته از جنگیدن و فرسوده از کار زیاد، همچنان در بیمارستانها، با سختترین شرایط ممکن مشغول کار هستند. قریب به یک سال است که پرستاران و بقیه اعضای کادر پزشکی، روزهای پرالتهابی را پشت سر میگذارند. [در ادامه به مناسبت «روز پرستار»، پای گلایهها و درد دلهای برخی از پرستارانی مینشینیم که از بیماران کرونایی مراقبت میکنند.]
«آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم»؛ این حکایت چند روستای شهرستان «بشاگرد» در استان هرمزگان است که علیرغم اینکه در کنار یکی از بزرگترین سدهای خاورمیانه قرار دارند، اما آب برای آشامیدن ندارند.
محمدباقر قالبیاف، رئیس مجلس شورای اسلامی اواخر مهرماه سال جاری سفری سهروزه به سیستانوبلوچستان داشت. قالیباف به چابهار، سراوان، ایرانشهر، خاش، منطقه سیستان و زاهدان سفر کرد و طی بازدیدهای میدانی از نزدیک در جمع مردم حضور یافت و وعدههایی را برای حل مشکلات آنها داد، اما هنوز هیچ کاری انجام نشده است.
ترس از کرونا و بیماری برای کولبران مانند سایر شهروندان این جهانِ بحرانزده، بسیار جدی است اما قربان بهعنوان یک جوان روستایی که مسئولیت اداره یک خانواده چهار نفره به اجبار بر دوشش افتاده، میگوید: از «کرونا» میترسم اما از بیپولی و بیکاری بیشتر از کرونا میترسم؛ ترسم از پول داروهای مادرم است؛ از شرمندگی مقابل برادران چشمانتظارم…
یادداشتی که شهروند روس در یک جفت دمپایی روفرشی مارک «نورث فیث» پیدا کرد، تبدیل به یکی از سیاسیترین خبرهای روزهای اخیر شد.