امروز :چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳

بحران آفرینی آمریکا و غرب در جهان اسلام

بحران آفرینی آمریکا و غرب در جهان اسلام

مدت مدیدی است که جهان اسلام با بحرانهای متعددی دست وپنجه نرم می کند و هنوز آتش بحرانی فروننشسته، بحران دیگری سر بلند می کند. تا صد سال پیش و به طور مشخص تا جنگ جهانی اول، جهان اسلام در سایۀ امپراتوری عثمانی یکی از بازیگران اصلی و قدرتهای تأثیرگذار در عرصۀ تحولات جهانی بود. با شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، دولتهای انگلیس و فرانسه با قرارداد استعماری سايكس ـ پيكو به تجزیه و اشغال بخش اعظم قلمرو عثمانی اقدام کردند. این اتفاق عملاً به مرکزیت و اقتدار سیاسی جهان اسلام پایان داد، امری که تا به امروز مسلمانان با تبعات آن دست وپنجه نرم می کنند و بنیاد بسیاری از مسائل و بحرانهای حال حاضر، به ویژه در خاورمیانه و سرزمینهای عربی و اسلامی و در رأس آنها مسئلۀ فلسطین، به آن برمی گردد.

 حال در نظام بین الملل تک قطبی به رهبری ایالات متحده آمریکا و پس از آنكه اتحاد جماهیر شوروی نیز شيرازه اش از هم پاشید و آمريكا به عنوان يكه تاز ميدان قدرت برتر جهانی باقی ماند و هيچگونه رقيب و هماوردی در برابر خود نديد، دولتمردان آمريكا راه خود را برای تحقق آرمانهای سياسی، نظامی و اقتصادی و… هموار ديدند و مدتی در همين اندیشه به سر بردند، سپس به این فكر افتادند كه هرچند فعلاً جاده صاف و هموار است، اما خطر آن وجود دارد كه مبادا رقيبی در مقابل آنان ظهور كرده و بساط امن و عيش دولتمردان آمريكا را برهم زند و جلوی يكه تازیهای سياسی، نظامی و اقتصادیشان را بگيرد.
آنها بنابر يكسری فرضیات و مطالعات تاريخی چنين احساس كردند كه اگر رقيب بالقوه ای قرار است وجود داشته باشد آن قطعاً اسلام است، و حتماً روزی اين رقيب بالقوه به رقيبی نيرومند و بالفعل تبديل خواهد شد، پس باید به هر طريق ممکن و قبل از وقوع حادثه چاره جويی كرد و این رقيب را در نطفه خفه نمود.
بر همین اساس امريكا ميلياردها دلار برای مقابله با بیداری اسلامی و محدود ساختن مراكز فكری و فرهنگی در جهان اسلام اختصاص داده است. بدون شك دشمنی های متوالی و غرض ورزی‎های سياسی و اقتصادی امريكايیها با ايران اسلامی نیز از همين انگیزه نشأت گرفته است. بر اساس همين توهمات بود كه آمریکا به افغانستان تهاجم آورد و مردم آن ديار را به خاك و خون كشيد و چهارده سال است كه بر گردۀ ملت محروم و مظلوم این کشور سوار، و جنگ و فساد به راه انداخته است. همچنین حمله به عراق و اشغال این سرزمین نیز از تبعات این خيال پردازی بی اساس و اهداف سلطه طلبانه بود.
امريكا زمانی عزم خروج از عراق كرد كه مردم عراق را بر اساس سياستی فرعونی به گروههای قومی و مذهبی مختلف تقسيم نموده و روياروی يكديگر قرار داده بود. همانا اين ترفندی بود تا بازگشت مجدد يا ادامۀ شيطنت‎های آمریکا را در عراق توجيه نمايد. و اينك دوباره با متحدان جديد و قديمش به بهانۀ نابود كردن داعش و مبارزه با تروريسم در عراق و سوریه تاخت وتاز دیگری را آغاز کرده است. الله بهتر می داند که تا كی اين بازی خونين و اين تراژدی غم انگيز ادامه خواهد داشت، و آیا با وجود این تراژدیها و قتل و کشتارها و بن بستها باز هم به سراب راه حلهای آمریکایی و غربی باید چشم دوخت و امیدوار بود.   
انگيزۀ اصلی این ائتلاف جهانی به سركردگي امريكا، که در چند دهۀ اخیر شاهد نمونه های متعددی از آن بوده ایم، آیا واقعاً مسئلۀ داعش است؟ آيا اين گروه، اينقدر نيرومند است كه ائتلافی جهانی علیه آن شکل گیرد و تمام كشورها عليه آن بسيج شوند؟ آيا دولتها و كشورهای منطقه قادر به کنترل و مهار اين گروه نیستند؟ آيا سازمان همکاری اسلامي با عضویت 57 کشور مسلمان از تدبیر در این خصوص عاجز و ناتوان است؟ این تندروی و افراط زاییدۀ چیست، و نظامهای مستبد و دیکتاتور حاکم در منطقه چقدر زمینه ساز شکل گیری چنین جریانهایی بوده و هستند؟ تروریسم دولتی نظام اشغالگر اسرائیل و طرحهای طولانی و پرهزینۀ مبارزه با تروریسم در سطح جهانی با مدیریت آمریکا و بحران آفرینی دولتهای غربی در جهان اسلام طی بیش از یک قرن گذشته چقدر زمینه ساز این مسئله بوده است؟  
این پرسشها و پرسشهای بسیار دیگری وجود دارد که نبود پاسخهای قانع كننده وجدان هر انسان آزاده و هر مسلمان بيداری را رنج می دهد.
واقعيت اين است كه آمریکا و دولتهای غربی نمی خواهند مسلمانان به استقلال و آزادی حقيقی برسند، و از اين هراس دارند که مبادا بیداری اسلامی و خیزش ملتهای مسلمان بار دیگر جهان اسلام را به یک قطب نیرومند و قدرت تأثیرگذار در عرصۀ نظام بین الملل تبدیل کند و جلوی توسعه طلبیها و بحران آفرینی های آنان را بگیرد. همچنین می ترسند که مبادا شكل‎های نوين و مدلهای جديدی از حکومت و کشورداری با الهام از تعالیم اسلام و قرنها تجربۀ سیادت و حکومت عزتمندانه و مستقل مسلمانان رقم بخورد و بسیاری از ارزشها و الگوهای کاذب غربی و نظامهای فاسد و وابسته به آنان زير سؤال برود. درهرحال، دشمنان اسلام سخت نگرانند که جهان اسلام بار دیگر عزت و سیادتش را بازیابد و جلوی ترک تازیهای آنان را بگیرد.
در این شرایط، برای هر مسلمان غيور اين پرسش مطرح است كه چگونه برخی كشورهای عربی و اسلامی با عفريت آمريكا به بهانۀ مبارزه با تروريسم همراه و هم داستان می شوند درحالی كه می دانند انگيزۀ واقعی اين تهاجم همچون تهاجم های پیشین فقط تحكيم سيطرۀ استكبار جهانی در منطقه، تأمين امنيت اسرائيل، چپاول ثروت نفت، تمرين تسليحاتی، صيانت از برخی نظامهای مستبد و دستنشانده، و در نهايت اثبات كدخدايی جهانی آمریکا و تحمیل فکر و فرهنگ غرب و ارعاب جهان اسلام و مأيوس نمودن نسل معاصر و آينده از حاکمیت اسلام و مسلمانان است.
در این اوضاع می سزد كه:
1. جهان اسلام با آمادگی روحی و تلاش پیگیری برای توانمندی علمی و صنعتی و نظامی روی پای خودش بایستد و برای دفاع از عزت، استقلال و سیادتش به طور همه جانبه به پا خيزد و به وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّكُمْ (انفال:60) چنگ زند؛
2. بر آگاهان و هدايتگران عرصۀ انديشه و سياست است كه اهداف پنهان و شوم دشمنان اسلام و ترفندهای قديم و جديد آنان را مورد بررسی كارشناسانه قرار داده و حقايق را برای ملتها روشن كنند؛
3. بر علما و دانشمندان راستين لازم است اقشار مختلف امت را به سوی الله و رشد و هدایت و تقوا دعوت دهند و در جهت نشر خوبیها شب و روز فعاليت نمايند، وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ المُنْكَرِ (آلعمران:104)؛
4. بر رهبران جمعیتها، جنبشها، احزاب و مذاهب لازم است به جای ايجاد تنش و بدبينی و پر رنگ كردن اختلافات و خدمت به گروه و حزب و مذهب خاص، سعي كنند اهداف مهم و مشترك را شناسايی و تبيين نموده و در جهت تحكيم امت واحده و منافع آن صميمانه گام بردارند، وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا (آلعمران:103)؛
5. بر زمامدارانی كه شمه ای از غيرت اسلامی در سينه شان وجود دارد لازم است بجای چشم دوختن به سازمان ملل و شورای امنیت و وابسته شدن به دامن قدرتهای استکباری به خود آيند و به استحكام روابط خود با ملتهايشان اقدام نمایند، و بدانند كه هرگاه ملتها آنها را طرد كنند، هيچ قدرت و كشوری فريادرس آنان نخواهد بود و در دنيا و آخرت بدنام خواهند شد، إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ المُؤْمِنُونَ (آلعمران:160)؛
6. بر توده ها و اقشار گوناگون امت اسلامي است كه به سوی دين حق صادقانه برگردند و از هرگونه گناه و معصيت و خلاف شرع و سنّت نبوی اجتناب نمايند، زيرا هر نوع تمرد از احكام الهي و سنّت نبوی باعث بروز فتنه ها و آفات فردی و اجتماعی است و موجب ضعف و زبونی می گردد، فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (نور:63).

مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی- سردبیر فصلنامه ندای اسلام و استاد حدیث دارالعلوم زاهدان

منبع: فصلنامه ندای اسلام- شماره 57-58


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید