خورشید اول مهر درحال طلوع است. تبوتاب والدین و دانشآموزان برای خرید لوازم موردنیاز مدرسه، بازارها و مغازهها را به تکاپو انداخته است. چهرههای خسته و نگران والدین و نگاههای معصومانۀ دانشآموزانی که چشمانتظار یک جفت کفش نو یا یک کیف مدرسه جدید هستند، فضای خیابانها و بازارها را پر کرده است، اما افزایش قیمتها در این بخش، بسیاری از خانوادهها را در تنگنا قرار داده است، بهطوریکه برخی از دانشآموزان حتی به فکر ترکِ تحصیل یا رویآوردن به مشاغل کاذب افتادهاند.
این روزها بازارها و بازارچههای شهر و حاشیۀ آن شلوغ هستند. هر کجا علاوه بر مغازهها چندین دستفروش بساط کیف و کفش و لوازمالتحریر پهن کردهاند. جمیله، مادری که دو فرزند دبستانی دارد، در حال حسابوکتاب هزینههاست. او میگوید: “سال گذشته قیمت یک جفت کفش ۲۰۰ هزار تومان بود، ولی امسال همان کفش را باید با دوبرابر قیمت بخرم. تازه لباس فرم، کیف و لوازمالتحریر هم که سر به فلک کشیدهاند. نمیدانم چطور باید از پس این هزینهها بربیایم.”
لباس فرم؛ بار سنگینی روی دوش خانوادهها
لباس فرم مدارس که سالها بهعنوان نمادی از یکپارچگی و نظم آموزشی شناخته میشد، این روزها به یکی از سنگینترین دغدغههای خانوادهها تبدیل شده است. بسیاری از خانوادهها از افزایش غیرمنطقی قیمتها گلایه دارند. حمید، پدر یکی از دانشآموزان پایۀ ششم، از تجربه خود میگوید: “دیروز برای خرید لباس فرم مدرسه پسرم رفتم. باورم نمیشد یک دست لباس معمولی اینقدر گران شده باشد. آیا واقعاً این قیمتها برای همۀ خانوادهها قابلتحمل است؟”
اما مشکل تنها به لباس فرم محدود نمیشود. کفش، کیف، نوشتافزار و سایر ملزومات مدرسه هم گران شدهاند. محمدطاها یکی از دانشآموزان که مشغول تماشای کیف جدیدی در بازار است، با چشمانی پر از حسرت میگوید: “دوست داشتم یک کیف با طرح شخصیت کارتونی مورد علاقهام بخرم، ولی قیمتها خیلی بالاست. پدرم میگوید باید کیف پارسال را دوباره استفاده کنم.”
کفشهایی که فقط در ویترین میمانند
در یکی از مغازههای کوچک کفشفروشی، پدری به همراه دو پسرش مشغول تماشای کفشها هستند. پسرها با ذوق کفشها را به همدیگر نشان میدهند، اما پدر سری تکان میدهد و آرام میگوید: “قیمت این کفشها برای ما خیلی زیاد است.” پدر که کارگر ساختمانی است، با چهرهای خسته و دلگیر ادامه میدهد: “همین یک ماه پیش، 3 میلیون تومان برای خرید کیف، کفش و لوازمالتحریر دو پسرم کنار گذاشتم، ولی حالا میبینم که آن پول کافی نیست.”
افزایش قیمت کفش و سایر لوازم ضروری مدرسه، بسیاری از خانوادهها را مجبور کرده است که از خرید این اقلام صرفنظر کنند یا به دنبال اجناس ارزانتری باشند که کیفیت پایینی دارند. این وضعیت نهتنها از لحاظ اقتصادی فشار زیادی به خانوادهها وارد میکند، بلکه بر روحیه و انگیزه تحصیلی دانشآموزان نیز تأثیر منفی میگذارد.
نوشتافزاری که نوشتن را دشوار میکند
لوازمالتحریر هم که زمانی جزو ارزانترین لوازم مدارس بود، حالا به یکی از هزینههای اصلی تبدیل شده است. از خودکار و دفتر گرفته تا مداد و پاککن، همهچیز گران شده است. یکی از مغازهداران بازار لوازمالتحریر در مرکز شهر میگوید: “مشتریها وقتی قیمتها را میبینند، شوکه میشوند. ما هم مجبوریم با این گرانی کنار بیاییم. قیمتها از طرف تأمینکنندگان بالا میرود و ما هم چارهای نداریم جز اینکه به همان نسبت قیمتها را افزایش دهیم.”
در میان شلوغی بازارچه حاشیۀ شهر، مادری که دو دفتر و چند قلم نوشتافزار برای فرزندش انتخاب کرده است، میگوید: “اینها حداقلهای لازم برای مدرسه است، ولی با این قیمتها نمیتوانیم تمام آنچه را که بچهها نیاز دارند، بخریم. باید از بعضی چیزها صرفنظر کنیم.”
عواقب گرانی؛ ترک تحصیل و مشاغل کاذب
افزایش هزینهها در آستانۀ سال تحصیلی جدید، علاوه بر تأثیرات اقتصادی، عواقب اجتماعی نیز به دنبال دارد. بسیاری از کارشناسان و فعالان اجتماعی نگرانند که گرانی لباس فرم و لوازمالتحریر، برخی از دانشآموزان را به سمت ترک تحصیل سوق دهد. بهویژه در مناطق محروم و روستاها، خانوادههایی که از تأمین هزینههای اولیه عاجزند، ممکن است فرزندان خود را از ادامه تحصیل بازدارند.
یکی از معلمان حاشیۀ شهر میگوید: “سال گذشته چند دانشآموز به دلیل مشکلات مالی مجبور به ترک تحصیل شدند. امسال هم نگران هستیم که تعداد بیشتری از دانشآموزان با این مسئله روبهرو شوند. وقتی یک خانواده حتی توان خرید یک دست لباس فرم یا کفش را ندارد، چگونه میتوان انتظار داشت که بچهها باانگیزه به مدرسه بروند؟”
این معلم ادامه میدهد: “افزایش هزینههای زندگی باعث شده برخی دانشآموزان به دنبال مشاغل کاذب و غیررسمی بروند تا دستکمکی برای خانواده خود باشند. این مشاغل نهتنها آینده تحصیلی آنها را تهدید میکند، بلکه ممکن است آنها را در معرض آسیبهای اجتماعی و ناهنجاریهای مختلف قرار دهد”.
صحنهای که فراموش نمیشود
دوستی روایت میکرد که در یکی از فروشگاههای لوازمالتحریر، پدری با لبخندی تلخ به فرزندش گفت: “فقط همین دفتر و مدادپاککن را بگیر، امسال نمیتوانیم بقیه چیزها را بخریم.” پسرک با لبهای بسته به دفترهای رنگارنگ در قفسهها نگاه میکند و آهی میکشد. این صحنهای است که در گوشه و کنار بازارهای شهری بارها و بارها تکرار میشود؛ کودکان و نوجوانانی که میان رؤیاهایشان و واقعیتهای تلخ اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند.
امید به بهبود یا ادامۀ مشکلات؟
با نزدیکشدن به روزهای آغازین مدرسه، خانوادهها همچنان درگیر چالشهای مالیاند. فشارهای اقتصادی بر والدین سنگینی میکند و تأثیرات منفی این وضعیت، هم بر تحصیل دانشآموزان و هم بر انگیزه و روحیۀ آنها سایه انداخته است. آیا این گرانیها و مشکلات ادامه خواهند داشت؟ آیا باید شاهد افزایش تعداد دانشآموزانی باشیم که به دلیل ناتوانی مالی خانوادهها، از ادامۀ تحصیل بازمیمانند؟
در این میان، امید به بهبود اوضاع همچنان در دل خانوادهها زنده است. شاید با حمایتهای مناسب و تسهیلاتی از سوی نهادهای مربوطه، بتوان از عواقب تلخ این بحران جلوگیری کرد؛ اما تا آن زمان، بسیاری از والدین و دانشآموزان ناچارند با این وضعیت دشوار و نگرانکننده کنار بیایند و با تمام توان، راهی برای ادامۀ مسیر تحصیل فرزندنشان پیدا کنند.
دیدگاههای کاربران