به نظر میرسد دشتیاری در درجه نخست قربانی مدلهای اشتباه توسعه و بهخصوص سدسازی است. مردمان این دشت طی چندین قرن یکی از پیچیدهترین سازههای سنتی را برای مهار سیلاب ساخته بودند و اقتصادشان وابسته به سیلابهای فصلی بود.
مهندسی محلی با ساخت انواع و اقسام بندها و سطحبندی زمین در شیبهای متفاوت، آب را در سرتاسر دشت میچرخاند تا ویرانی سیل را تبدیل به فرصت برای کشتگری کند. هوتکها هم که نوع خاصی از آبانبارهای متناسب با زیستبوم بودند بخشی از این نظام مهندسی بومی آب بودند که نیازهای آب شرب را تامین میکردند و تا چندین ماه بعد از سیلابها آب را نگه میداشتند.
رونق کشاورزی در دشتیاری تا حدی بود که حبوبات تولیدی نهتنها نیازهای آن خطه را تامین میکرد، بلکه از طریق بندر تاریخی تیس به مناطق مختلف صادر میشد. از چوب درختهای دشتیاری برای ساخت قایقهای کوچک استفاده میشد.
فرهنگ تولید و کار در دشتیاری پیچیده و کارآمد بود، اما سدسازیها شریان اصلی رسیدن آب مداوم به دشت را قطع کردند و آن سازههای سنتی دیگر توسط مردم بازسازی نشدند؛ چون توجیه اقتصادی را به مرور از دست دادند. مسیلهای سیلابی هم در اثر جادهسازی و خانهسازی غیراصولی تخریب شدند. بخشی از مردم هم در اثر ازدستدادن شغلشان مهاجرت کردند و تبدیل به بخشی از حاشیهنشینان چابهار شدند.
لذا نظام اجتماعی و نیروی کار بهرهبرداری از آب هم دچار فروپاشی شد. آب پشت سد هم در کنترل سیستم غیرپاسخگو و ناکارآمد وزارت نیرو قرار گرفت که هنوز نتوانسته زیرساختهای توزیع آب شرب را برای همۀ سکونتگاههای دشتیاری ایجاد کند.
چاره اصلی مشکل دشتیاری هم گسترش و بهروزرسانی طرحهای آبخیزداری و احیای دانشهای محلی مدیریت و بهرهبرداری آب است که لازم است وزارت نیرو و وزارت کشاورزی با جلب مشارکت مردم، برای این مهم طرحهای ویژهای را تعریف کنند که مردم در همۀ فصول آبی برای کشتگری در اختیار داشته باشند.
به نقل از: شریعتآنلاین
دیدگاههای کاربران