با حمله موشکی و نظامی پاکستان به ایران و تعرض به خاک استان سیستانوبلوچستان ۹ نفر ازجمله چند کودک جان باختند. متاسفانه مقامات مسئول، در یک بیاحتیاطی آشکار، خبر دادند که جانباختگان «اتباع بیگانه» بودند. این سخن سرد و تلخ آنچنان بیان شد که گویی مرگ غیرایرانیان، چندان اهمیتی ندارد. این درحالیست که بلافاصله برخی اعلام کردند در سیستانوبلوچستان و مناطق مرزی، بسیاری از ایرانیان بدون شناسنامه هستند و اساساً تشخیص اینکه چه کسی ایرانی است یا غیرایرانی، دشواراست. در عین حال نیروهای محلی بلافاصله اعلام کردند که جانباختگان نیز ایرانیِ بدون شناسنامه بودند.
تاکید بر «غیرایرانی»بودن کشتهشدگان، واکنشهای متعددی در پی داشت؛ تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی بر مسئولیت دولت بر حفظ امنیت مرزها و ساکنانش، صرفنظر از تابعیتشان، تاکید کردهاند و حمله پاکستان را حمله به تمامیت ارضی ایران دانستهاند. گروه زیادی هم با اشاره به مشکل وجود صدهاهزار افراد بدون شناسنامه در سیستانوبلوچستان، گفتههای مسئولان را با انگیزۀ کوچک جلوهدادن حملات پاکستان دانستهاند.
نجمه بلوچ، ماهکان بلوچ و چراغ، نوزاد چندماهه به همراه بابر، کودک دوساله و هانی، کودک سهساله در کنار خانم جانبیبی ازجمله قربانیان حمله نظامی پاکستان به خاک ایران هستند که هنوز مشخص نیست آیا این افراد بهواقع جزو اتباع خارجی بودند یا جزو بیشناسنامهها. همزمان یک زن و یک مرد دیگر نیز مجروح شدهاند. در عین حال برخی از فعالان مدنی اهل سیستانوبلوچستان با انتشار تصاویر، مشخصات و زندگی و ریشه اجدادی و قومیت برخی از جانباختگان این حمله در رسانههای اجتماعی، اعلام کردهاند که هویت هیچ یک از قربانیان، ارتباطی با کشور پاکستان نداشته است. از سوی دیگر، علیرضا رحمتی، معاون استاندار سیستانوبلوچستان در گفتوگو با تسنیم گفته است: «درحال بررسی هستیم که چگونه این افراد در این روستا ساکن شدهاند»، تا گمانهزنیها درباره ایرانی یا پاکستانی بودن جانباختگان روشن شود.
سیستانوبلوچستان با توجه به وسعت، پراکندگی و جمعیت بالایی که در آن ساکن هستند و نیز همجواری با دو کشور ناآرام و آسیبزا که در طول سالیان متمادی، کانون درگیری و جنگهای داخلی بوده و مهاجران بسیاری از ساکنان این کشورها را در خود جای داده، در سالهای اخیر با سیل جمعیت فاقد شناسنامه روبهرو شده است. تعداد بیشناسنامهها هیچوقت بهصورت دقیق از سوی مراکز آماری همچون ثبتاحوال یا استانداری استان یا وزارت کشور اعلام و برآورد نشده است. مطابق با اظهارات منابع محلی بیش از ۴۰۰ هزار نفر که بیشتر آنها کودک هستند هیچ شناسنامهای ندارند. آمار غیررسمی اما حکایت از این دارد که بیش از ۱۰۰هزار بیشناسنامه تنها در استان سیستانوبلوچستان زندگی میکنند.
جمعیت زیادی در استان سیستانوبلوچستان بهویژه در شهر زاهدان و منطقه چابهار فاقد شناسنامه هستند. اما آمارها در شهرهای مختلف و در استانهای بلوچنشین مانند جنوب کرمان و شرق استان هرمزگان و جنوب استان خراسان جنوبی بسیار متفاوت است. شهرهایی که همچون قطار مملو از جمعیتی هستند که هیچکدامشان هویت رسمی ندارند؛ «قلعگنج»، «رودبار جنوب»، «کهنوج»، «جیرفت»، «میناب»، «رمشک»، «زاهدان»، «سفیدآبه» و «نهبندان» که در سه استان قرار دارند.
از دلایل افزایش مدعیان هویت ایرانی و طولانیشدن روند رسیدگیها به این موضوع، ارتباطات فامیلی و خویشاوندی ساکنان دوسوی مرز بوده که از گذشته تا کنون ادامه داشته و دارد. از سوی دیگر، برخی از خانوادهها به دلیل دوری از مراکز شهرستانها و عدم آگاهی آنان از اهمیت سند سجلی یا بیتوجهی به آن موفق به دریافت شناسنامه نشدند که در چند سال اخیر این قبیل افراد مدعی داشتن تابعیت ایرانی و متقاضی دریافت شناسنامه در مناطق مختلف این استان شدهاند. همچنین در گذشته به دلیل بهروز نبودن سامانههای ثبتی، شماری از اتباع خارجی با قانعکردن خانوادههایی که فردی از اعضای خانواده آنها فوت میکرد، شناسنامه متوفی را خریداری و خود را تبعه ایران معرفی میکردند. نداشتن مدارک شناسایی ازجمله شناسنامه سبب شده این افراد از لحاظ رفاهی و سازمانی در سختی بوده و به امکانات دسترسی نداشته باشند و در زمینههای مختلف ازجمله سوادآموزی، ازدواج و کار دچار مشکل شوند.
حالا در ماجرای حمله پاکستان به ایران و کشتهشدن چند کودک و زن، بار دیگر مساله تعداد اتباع خارجی سیستانوبلوچستان و بیشناسنامههای این خطه پراهمیت جلوه میکند؛ جایی که کشتهشدن آن به ظن «غیرایرانی» بودنشان از سوی مسئولان جدی گرفته نمیشود و امامجمعه کرج میگوید: «پاکستان به نیرهای مسلح ما حمله نکرده، بلکه به تروریستهای مستقر در این خاک حمله کرده است».
برخی در سیستانوبلوچستان هیچگاه نمیمیرند
امانالله تمندهرو، عضو هیات علمی دانشگاه ولایت و از فعالان اجتماعی سیستانوبلوچستان در گفتوگو با «سازندگی» به دستهبندی بیشناسنامهها در سیستانوبلوچستان پرداخته و میگوید: تعدادی زیادی از پدران و مادران بیشناسنامههای امروز، خودشان از گذشته به دلایل مختلفی ازجمله امتناع از سربازی یا رفتن به جنگ، اقدام به دریافت شناسنامه نکردند و در نتیجه فرزندانشان هم شناسنامه نگرفتهاند. برخی دیگر به دلیل تابعیت دوگانه و تقسیمشدن طوایف بعد از جداشدن بلوچستان از ایران، در رفتوبرگشتهای مکرر در نتیجه شرایط وخیم اقتصادی در نهایت هویت مشخصی ندارند و مشکوکالهویه هستند و به همین دلیل اگر شناسنامهای هم داشته باشند، گرفته شده و دیگر به آنها داده نشده است. همین موضوع سبب منع دریافت خدمات به آنها شده است. او ادامه میدهد: گروه دیگر هم شامل ازدواج مادران ایرانی با پدران خارجی میشوند که مدتی بعد از قانون مجلس، شرایط برای دریافت شناسنامه مهیا شده بود، اما مسالۀ دیگر خطه سیستانوبلوچستان، افغانهایی هستند که شناسنامه فوتشدگان را با قیمت گزافی خریداری میکنند، گویی در این خطه برخی هیچگاه نمیمیرند و تنها شناسنامهشان به فرد دیگری منتقل میشود زیرا خانوادهها گواهی فوت دریافت نمیکنند. در نهایت وقتی یک افغان شناسنامه ایرانی میگیرد باوجود اینکه ایرانی نیست، اما خدماتی دریافت میکند که یک ایرانی بدون شناسنامه دریافت میکند.
به گفته این فعال اجتماعی، اگر اراده برای ساماندهی موضوع وجود داشته باشد با آزمایش دیانای و برخی مستندات دیگر در نهایت این موضوع به سرانجام خواهد رسید، اما به نظر، ارادهای نیست.
به خطرافتادن امنیت با شناسنامه ایرانی
محمدتقی رخشانی، استاد تاریخ و مدیرمسئول روزنامه زاهدان نیز در گفتوگو با «سازندگی»، معتقد است که مساله هویت ایرانی اتباع افغان سبب معضلات امنیتی شدید در این خطه شده است. او میگوید: مساله فاقدان شناسنامه، مساله جدیدی نیست و از پیش از انقلاب تا کنون ادامه داشته است. دلیل عمده این مساله به جداشدن طوایف از هم بعد از جدایی بلوچستان از ایران برمیگردد. درنتیجه وقتی یک افغانستانی یا پاکستانی میگوید پسرعموی من در ایران است یا در افغانستان، اشتباه نمیگوید. بعد از هر دولت و حکومت در افغانستان نیز شرایط تغییر کرده است، آنجایی که دولت افغانستان در دست افرادی بوده که مردم در کشورشان ماندهاند، مساله بیشناسنامهها یا افغانهایی با هویت ایرانی در سیستانوبلوچستان کمتر بوده و هرچه دولتهای افغانستان شرایط بدتری داشتند این مساله تشدید شده است.
او با اشاره به خرید شناسنامههای فوتیهای ایرانی از سوی اتباع خارجی، تاکید میکند: زمانی که یک افغان شناسنامه یک ایرانی را میخرد، بعدها میتواند با آزمایش دیانای، دیگر اقوام خود را نیز دارای شناسنامه ایرانی کند. ممکن است هر کدام از آنها دو یا سه زن و چندین فرزند داشته باشند، در نتیجه همه آنها به ترتیب دارای شناسنامه ایرانی میشوند، درحالیکه ایرانیها، شناسنامه ایرانی ندارند و اتباع خوانده میشوند و در نتیجه امنیت را به شدت به خطر انداخته و اگر اتفاقی بیفتد، قابل پیگیری نیست.
او با بیان اینکه حدود ۷۰ هزار واجد شرایط تحصیل در سیستانوبلوچستان شناسنامه ندارند، اضافه میکند: یکی دیگر از علل وجود بیشناسنامهها در کشور، فرهنگ حاکم است. برخی از مردمان این نواحی برای دختران خود شناسنامه نمیگیرند و حتی بعد از اینکه ازدواج هم کنند، باز هم نامی از آنها در جایی ثبت نشده است. موارد زیادی داریم که در شناسنامه پدر، اسامی فرزندان آورده شده اما اسم مادر ندارد تا حداقل بچهها از حق خودشان محروم نشوند.
انسانیت از تابعیت، تبعیت نمیکند
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس اما از زاویه دیگری به موضوع میپردازد و به «سازندگی» میگوید: نوع برخوردی که با شهادت این افراد بیگناه صورت گرفت، برخورد انسانی نبود و برخی از مسئولان اعلام کردند که ایرانی کشته نشده و یکسری تروریست کشته شدند! این رفتار غیرانسانی است و عضویت همسر یا پدر و برادر در یک گروه خاص سبب تروریستی دانستن زن و بچههای بیگناه آنها نمیشود؛ چه در سمت پاکستان و چه ایران که بیشترین تلفات از افراد بیگناه بودند. این موضوع نشان میدهد که دو طرف اشراف اطلاعاتی نداشتند و اصل بر حمله بوده است.
او ادامه میدهد: در دنیای امروز، انسانیت از تابعیت، تبعیت نمیکند. هرچند در دنیا نیز رفتارهای مشابهی با مهاجران و در رأس آنها آمریکا و انگلستان صورت میگیرد بهطوریکه گارد ساحلی اجازه میدهد تا یک کشتی غرق شود زیرا هزینه جنازه از انسانهای زنده بیشتر است. ائمه جمعه نباید از عنوان «تروریست» برای بچهها استفاده کنند.
فلاحتپیشه به اقدام مجلس دهم در اعطای شناسنامه به فرزندانی با مادر ایرانی و پدر خارجی اشاره کرده و تاکید میکند: ما سعی کردیم در مجلس دهم شرایط را برای اعطای شناسنامه به این افراد مهیا کنیم و در آن زمان مشکلات افراد زیادی در مرز غربی و شرقی کشور حل شد. اما باید بگویم که بیشناسنامهها مظلومترین افراد ایران هستند زیرا نه تبعه محسوب میشوند و نه شرایط مهاجرت دارند و گویی تلاش قانونی هم برای ساماندهی این موضوع صورت نمیگیرد. بنده اطلاع ندارم که در حمله وحشیانه پاکستان به ایران، آیا اتباع کشته شدند یا ایرانیهای بیشناسنامه، اما اولاً کشتهشدن هیچ بیگناهی درست نیست، ثانیاً امیدوارم خون این افراد به ماجرای حل معضل بیشناسنامهها کمک کند.
به نقل از: روزنامۀ «سازندگی»- شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاههای کاربران