امروز :سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳

لبخند امید به 2024 میلادی

لبخند امید به 2024 میلادی

شروع سال میلادی جدید، جهان را به ربع نخستین قرن 21 نزدیک می‌کند. امید این بود که با پایان جنگ سرد در نخستین سال‌های شروع قرن جدید، جهان لحظه‌ای آرامش و صلح را تجربه کند، اما تقدیر به گونۀ دیگر رقم خورد. گویی هرچه به جلو می‌رویم جهان «هابزی» حریص‌تر از گذشته شاهد «گرگ انسان علیه گرگ انسان» دیگر شده است.
آرزوی استقرار صلح جهانی محال است، وقتی هنوز مقوله قدرت و معمای آن، اصلی‌ترین هدف دولت‌هایی است که می‌خواهند جهان را با الگوهای خود همراه کنند.
تصور و خیال خوش این بود که با شروع قرن بیست‌ویک و بالا رفتن فهم دولت‌-‌ملت‌ها در دنیای پسامدرن، همگان به گفت‌وگو و سازش نزدیک شوند، اما چنین نشد. سال 2023 بسا تلخ‌ترین بود در همه سال‌های این قرن جوان. اوکراین و غزه، تا همین ساعت‌های شروع سال جدید در خون غلطانند. مردم این دو سرزمین، بلاتکلیف در جنگی هستند که پایانش در این نزدیکی نیست. رقابت قدرت‌های شرقی و غربی دوباره شعله‌ور شده و در این میان، آنها که قرار است زیر دست‌وپای غول‌های قدرت له شوند، همچنان ملت‌هایی هستند که هزینه شکل‌گیری نظام نوین جهانی را ناگزیر می‌پردازند.
«کندولیزا رایس»، وزیر امور خارجه دولت وقت «جورج واکر بوش» در شروع قرن جدید گفته بود؛ خاورمیانه جدید را باید با ایجاد «بی‌نظمی گسترده» به «نظم جدید» هل داد. حالا به نظر می‌رسد خاورمیانه در بی‌نظمی کم‌سابقه‌ای فرو رفته که سال 2023 میلادی یا نقطه شروع آن بود یا اوج این وضع. بحران بی‌ثباتی تنها به غزه محدود نیست؛ بلکه خاورمیانه همچنان درگیر دو مقوله مهم است؛ «تنازع قدرت» و «مشروعیت» میان دولت‌هایی که به روشنی به مردم‌شان چنین فهمانده‌اند که تا اطلاع بعدی: دموکراسی ممنوع!
اوکراین بسا نخستین قربانی به‌هم‌ریختن نظم «وستفالیا» در قرن بیست‌ویکم باشد که میراث‌داران تزار روسیه همچنان در بلعیدن سرزمین این کشور، حریصانه به روی مردمش آتش می‌گشایند. اوکراین هم قربانی هزینه‌های عبور از مسیر ایجاد نظم نوین جهانی است؛ همانگونه که دیر یا زود تایوان به این مصیبت گرفتار خواهد آمد.
قفقاز به مثابه آتش زیر خاکستر، هرلحظه در انتظار شروع دوباره‌ای از جنگ خونینی است که استالین با چگونگی تقسیم اراضی آذربایجان و ارمنستان بر مردم این دو کشور تحمیل کرده است. آفریقا اگرچه از استعمار دور شد، اما لذت دموکراسی در کامش تلخ مانده است. دیکتاتورهای وطنی جای استعمارگران گذشته را پر کرده‌اند.
آمریکای لاتین دور تازه‌ای از فرصت‌ها را به پوپولیست‌ها داده که «پرونیسم» در آرژانتین و یا حتی رژیم «آناستازیا سوموزا» در نیکارگوا را در گستره بخش جنوبی قاره آمریکا با شکل و شمایل مدرن‌تر و عوام‌فریبی بیشتر مستقر کنند؛ البته نه با دوران چریک‌بازی‌های تجربه‌شده در نیمه دوم قرن بیستم؛ بلکه همه‌چیز شکل مدرن دارد.
اروپای پیر، با نوستالوژی آنچه در گذشته بود، برای حفظ خود در رقابت میان قدرت‌های بزرگتر غربی و شرقی دست‌وپا می‌زند. اروپا رفته‌رفته از دوران طلایی «دولت رفاه» فاصله می‌گیرد و به نئولیبرالیسم تن می‌دهد. چین مانند غول از چراغ بیرون آمده، خود را به رخ قدرت‌هایی چون ایالات متحده می‌کشد و سهم خود را از کیک بزرگ منافعی خواستار است که در نظام نوین در حال شکل‌گیری فراهم خواهد شد.
طبیعت هم در قرن جدید و خاصه سالی که گذشت با مردم جهان سر ناسازگاری گذاشت. حالا این تنها جنگ، دیکتاتوری، عوام‌فریبی، توسعه‌طلبی ارضی و نزاع‌های ایدئولوژیک نیست که جان ملت‌های جهان را تهدید می‌کند؛ بلکه طبیعت هم ابرو گره زده و خشکی و تشنگی گسترده را با خشم وعده می‌دهد.
فناوری اطلاعات به خلق ارتشی به مراتب خطرناک‌تر از دارندگان سلاح‌های هسته‌ای انجامیده است. هکرها حالا نبض امنیت دولت‌ها و ملت‌ها را در اختیار دارند. این ارتش پنهان اما قدرتمند چگونه مهار خواهد شد؟ هنوز هیچ دولتی برایش برنامه روشنی ندارد.
خلاصه اینکه جهان درحالی به سال نو میلادی ورود کرده که دل‌ها خوش نیست. کاش همۀ بلایا به مردم جهان مهلتی می‌داد برای لبخند زدن از ته دل؛ به‌ویژه مردم کشورهایی که در شروع نخستین ساعت‌های سال نو، هنوز زیر آتش خمپاره و موشک و بمباران قرار دارند.
امید که سال نو، جهان برای رهایی از همۀ سختی‌هایش چاره‌ای مدبرانه اندیشه کند. امید که چنین شود.

منبع: خبرآنلاین


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید