چکیده
سیره پیامبر اسلام ﷺ در زمینه سیاست و رهبری، سیره شخصیتی بینظیر و بیمثال است که میتواند درسها و تعلیمات وزینی برای جهانیان داشته باشد؛ چراکه توانست در عصری که جهان از قوانین بینالمللی و دیپلماتیک چیزی نمیدانست، بهروزترین و کارآمدترین ضوابط و قوانین سیاسی، مدنی و نظامی را آموزش داده و در این راه نمونههای نوینی را عرضه کند. جهان اسلام نیز که بهعنوان رهبران و پیروان ایشان بهحساب میآیند از این سرمایۀ گرانبها برخوردار هستند و میتوانند با الگو قراردادن این فرامین سیاسی و رهبری، نمونهای جدید از حکومتداری را به عرصه وجود بیاورند.
از اینجهت، در این نوشتار سعی بر آن خواهد شد تا با بررسی آموزههای پیامبر اسلام ﷺ و در زمینه سیاست و رهبری به شیوه تحقیقی- نقلی، به بخشی از سیره سیاسی و رهبری پیامبر اسلام ﷺ پرداخته شود و نمونههایی از کارنامه سیاسی و زمامداری ایشان مورد بررسی قرار گیرد. در ابتدا نیز مباحث مختصری پیرامون سیاست از دیدگاه اسلام و آموزههای دینی ارایه شده است.
مقدمه
پیامبر اسلام ﷺ بهعنوان آخرین پیامرسان الهی و خاتم سلسلۀ پیامبران، به تمام جوانب و زمینههای زندگی توجه ویژهای مبذول داشته و برای هر گوشۀ آن آموزهها و آموختنیهای گرانبهایی داشت. او شخصیتی ممتاز و جامع بود که با بینش صحیح و تدبیر و سیاست سنجیدۀ خود، بهروزترین و موثرترین راهکارها و نقشههای پیروزی و موفقیت را به بشریت آموخت.
ایشان نهتنها در بُعد عبادات، اخلاق، معاشرات، معاملات و مزارعات معلم امت بود، بلکه در زمینه سیاست و نظام اداره کشورها و ممالک نیز آموزگاری بیبدیل و معلمی بهتماممعنا بود. با مطالعۀ سیرۀ نیک ایشان میتوان درک صحیح و شفافی از سیاست نظامی، اداری، جهادی و حزبی بهدست آورد و با مقایسه گرایشهای غلط سیاسی امروزی که بر مبنای خودکامکی، ظلم و نیرنگ استوار هستند، با سیاست ناب نبوی، میتوان جایگاه سیاست نبوی را درک کرد.
از طرفی، سیره نبوی همچنین برای رهبران و زمامداران جامعه اسلامی کارسازترین و سازندهترین آموزهها، دستورها و راهکارها را دارد و رهبران حکومت اسلامی با الگو قراردادن دستورات نبی اکرم ﷺ در زمینه قیادت و رهبری، فصلی متفاوت و پویا را در زندگی خود تجربه خواهند کرد.
شیوه عملکرد نبی اکرم ﷺ و روش رهبری ایشان از ابتدای بعثت، دوران مکی و هجرتهای جزئی، هجرت به مدینه، شرکت در غزوات و نبردها، پیوند دوستی میان مهاجرین و انصار، امضای پیمان همزیستی با اهل کتاب و… نمونه بارز و متفاوتی از سیاست ایشان را در این زمینهها هویدا میکند.
دکتر عباس محمود عقاد پیرامون خردمندی و چیرهدستی پیامبر اسلام ﷺ در زمینه سیاست جنگی مینویسد: «ناپلئون همواره در فنون و فرمولهای نظامی بهویژه نقشههای جنگی رای و نظر خود را ترجیح میداد و به آن توجه میکرد، ولی باوجود این، باز هم از مشاوره با یارانش بینیاز نمیشد، اما پیامبر اسلام ﷺ باوجود اینکه عقل و بینش وی از همه کاملتر بود باز هم در زمینه نقشههای جنگی و تاکتیکهای دفاعی با اصحاب و یاران خویش مشورت میکرد و به بهترین وجه مشوره آنها را قبول میکرد که داستان قبول مشوره حضرت سلمان برای حفر خندق از بارزترین نمونههای آن است.» [عقاد، محمود عباس، عبقریة محمد، ص۳۷، المکتبة العصریه، بیروت، لبنان]
دکتر محمد سعید رمضان بوطی مینویسد: «آنچه از وقایع احد برایمان واضح میشود آن است که پیامبر اکرم ﷺ از خِرد و اندیشۀ ناب نظامی و سیاسی در نبردها برخوردار بود و از همۀ فرماندهان و سردمداران جنگی در زمینۀ تعیین تاکتیکها و گونههای نبرد و سیاست مقدم بود.» [بوطی، محمد سعید رمضان، فقه السیرة النبویة، ص ۱۷۸، دارالفکر، بیروت، لبنان]
درواقع پیامبر اسلام ﷺ با در نظرگیری شرایط و اوضاع پیرامون خود و با داعیه تشکیل حکومت پایدار اسلامی سیاستها و بینشهای سیاسی مقتدر و پایداری را دنبال کرده است و نیز به رهبران اسلامی نکات آموزندهای عرضه کرده است.
از این رو در این نوشتار ابتدا آموزههای سیره نبوی در زمینه سیاست و سپس آموزههای نبی اکرم ﷺ برای رهبران و سردمداران اسلامی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
سیاست در آموزهها و تفکرات اسلامی
دین مبین اسلام دینی جامع و فراگیر است که برای تمام شئونات زندگی برنامه و دستورالعمل دارد و همۀ جوانب آن را مدیریت میکند. یکی از این جوانب «سیاست» و امور حکومتداری است؛ چراکه اسلام عبارت از دین و دولت و عبادت و سیاست است و انگارههای سیاسی جزئی از اجزای دین بهشمار میآیند که هیچگاه از آن جدا نمیشوند.
اعتقاد به جدایی دین از سیاست درواقع عین آنچه است که تجددگرایان و سکولارهای امروزی به آن دعوت میدهند و از این رهگذر به دنبال آن هستند تا دین را در یک وادی و سیاست را در وادی دیگر قرار دهند. اما شکی نیست که سیاست دینی با مفاهیم گسترده خویش یکی از اجزای دین مبین اسلام و از پایهها و بنیادهای اساسی آن است. شاهد بر این مدعا آیاتی است که به مبانی و دستورات حکومت اسلامی اشاره دارد و حکم را برای خداوند ثابت کرده است. مانند: «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا» [نساء: ۱۰۵] «وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ» [مائدة: ۴۹] «قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ» [أنعام: ۵۷]
ایندسته از آیات و دیگر آیات که بر شرایط حکمرانی در اسلام دلالت میکنند، نشان از آن دارند که سیاست جزئی عمده از دین و آموزههای پیامبر اسلام ﷺ است.
دکتر یوسف قرضاوی مینویسد: «به تحقیق، پیامبر اسلام ﷺ در کنار اینکه مبلّغ، معلم و قاضی بود، شخصیتی بود؛ چراکه وی رئیس دولت و امام امت بود و خلفای راشدین وی نیز پس از ایشان سیاستمدارانی بر شیوه و روش او بودند و با عدالت و نیکی بر امت سیاست کردند و با علم و ایمان آنان را رهبری کردند.» [قرضاوی، یوسف، من فقه الدولة فی الاسلام، ص ۹۸، دارالشرق، قاهره، مصر]
دکتر محمد سعید رمضان بوطی مینویسد: «از پیماننامهای که رسولالله ﷺ نوشت ادعاهای پوچ آنانی ساقط میشود که چشمان خود را بر این حقیقت میبندند و گمان میکنند اسلام فقط دینی است که رابطه بنده و خدا را ثابت میکند و از بنیادهای حکمرانی و قانونهای اساسی هیچ بهرهای نبرده است، درحالیکه این گفته همچون کهنهریسمانی است که حرفهگران جنگ فکری و بردگان استعمار بهوسیلۀ آن به دنبال این بودند که اسلام را مقید و زمینگیر کنند تا اینکه تاثیر خود را در جامعه و مجتمع نگذارد و جایگاهی که بتواند بهوسیله آن بر دیگر جوامع تاثیر بگذارد به دست نیاورد. لیکن هر اتفاقی میخواهد بیفتد، بیفتد اما باید بگوییم که تولد و نشأت مجتمع اسلامی در ضمن شکل کاملی از دولتداری بود و احکام آن در قالب قانون اجتماعی منظم از تمام جهات و جوانب بود که این پیماننامه نیز شاهد بر آن است.» [فقه السیرة النبویة، ص ۱۵۲]
همچنین دکتر فتحیه النبراوی مینویسد: «این پیماننامهای که ذکرش گذشت سندی بر این بود که اسلام عبارت است از دین و دولت، و حکومتداری یکی از پایههای آن است. بلکه میتوان آن را از اساسهای اصلی نام برد که پیامبر اسلام ﷺ دولتش را بر مبنای آن در مدینه بنا کرد. این دولت از نمای دیگر توان و حکمت سیاسی پیامبر بود که توانسته بود امت جدیدی را در زمینه سیاست و روابط بینالمللی بهوجود بیاورد. [فقه السیرة النبویة، ص ۱۵۲]
از آنچه ذکر شد واضح میشود که سیاست سالم و همراه با دیانت و صداقت یکی از اجزای اسلام و اعتقاد به آن از لوازم این دین است.
آموزههای سیره نبوی در زمینه سیاست
پیامبر اسلام ﷺ فرمانروا و سیاستمدار کاملی بود که تصمیمها و دستورالعملهای درست و صحیحی را اتخاذ میکرد و پس از آن نیز بهوسیله وحی الهی تایید میشد. آموزهها و تعالیم وی در زمینه سیاست اسلامی بسیار زیاد و گسترده است و بخش بزرگی از کتابهای سیرت به این سمت متوجه شدهاند، اما از مهمترین و بارزترین این سیاستها به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
۱- سیاست گفتمان و مذاکره با مخالفین
از سیره پیامبر اسلام ﷺ فهمیده میشود که اختلافات و مشکلات را میتوان با گفتمان و مباحثه از میان برداشت و همواره نیاز به درگیری و استفاده از قوه قهریه و خشونت نیست. این مسئله را میتوان از گفتمان ایشان با اهل مکه در ابتدای ظهور دعوت اسلام دریافت، آنگاه که قریشیها نزد ایشان آمدند و به وی مال، ملک و رهبری عرضه نمودند و از وی خواستند که دست از این دعوت بردارد، اما ایشان با بیانی صریح فرمودند: من در مقابل آنچه که برایتان آوردهام هرگز اموالتان و نیز شرف و پادشاهی را طلب نمیکنم، بلکه خداوند متعال من را بهعنوان نبی بهسوی شما گسیل داشته است و بر من کتابی نازل نموده و مرا دستور داده است و من نیز پیامهای پروردگارم را برایتان ابلاغ نمودهام و برایتان خیرخواهی کردهام؛ حال اگر آنچه را برایتان آوردهام قبول کنید این سبب خوشبختیتان در دنیا و آخرت خواهد بود و اگر رد کنید منتظر دستور خدا خواهم بود تا خداوند در میان ما و شما فیصله کند.» [ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۲۹۴، دارالمعرفة، بیروت، لبنان]
۲- آزادی در انتخاب دین و عدم اجبار مردم
سیاست دیگری که از سیره گرانبهای آنحضرت ﷺ فهمیده میشود موضوع آزادی رای و اندیشه و حریت اعتقادی است. پیامبر اسلام ﷺ هیچکس را مجبور به قبول دین اسلام نکرده بلکه مبنای دعوت وی بر حریت و آزادی انتخاب بوده است. همین سیاست ایشان بود که حرکتها و اجتماعهای نیرومند از دیگر ادیان در مدینه بهوجود آمد و یهودیها، مسیحیها، مجوسیها و… در جامعه اسلامی به زندگی و معیشت پرداختند و بخشهای وسیعی از سرزمین اسلامی را در اشغال خود قرار داده بودند و به همین علت خداوند میفرماید: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» [یونس: 99] همچنین میفرماید: « لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» [النبی محمد و قیادة العالم، ص ۱۶۵]
۳- برخورد سخت و تند با کفار محارب و مرتدین
درواقع مبنای دعوت اسلامی بر حریت و آزادی رأی بوده و هیچ اجباری بر قبول اسلام نیست و هنگامی که مشرکین و کفار بر عهد و پیمانی که با مسلمانان بستهاند پایبند باشند و دست به تجاوز و جنگ نزنند، آرامش و امنیت برایشان خواهد بود، اما چنانچه کفار و مشرکین دست به تجاوز و نبرد علیه مسلمین بزنند در اینصورت سیره نبوی به ما میآموزد که میبایست برخورد تند و سختی با آنان صورت گیرد. نمونه این واقعه را در غزوات پیامبر اسلام ﷺ میتوان یافت؛ زیرا اکثر و بیشتر نبردهای پیامبر اکرم ﷺ با کفاری بوده است که علیه دین اسلام و حکومت آن جنگیده و یا به حدود آن تجاوز کردهاند. (همان منبع، 167)
همچنین برخورد پیامبر اسلام ﷺ با مرتدین و کسانی که از دین اسلام برمیگردند بسیار سخت و کوبنده بوده است. همانگونه که امام بخاری در قضیه «عرنیین» روایت میکند: «مردمانی از قبیله «عکل» نزد پیامبر اسلام آمدند و ایمان آوردند، آب و هوای مدینه با آنان سازگار نشد که در نتیجه پیامبر خدا ﷺ به آنان دستور داد به شتران صدقه سر بزنند و از شیر و ادرار آنها بنوشند، آنان نیز این کار را کردند و خوب شدند، اما از دین برگشتند و چوپانها را کشتند و شتران را نیز دزدیدند. پیامبر اکرم ﷺ لشکر اسلام را به دنبال آنـان فرستاد و آنان را نزد خود آورد و دست و پایشان را قطع کرد و چشمانشان را داغ کرد و به همین حالت گذاشت تا مُردند.» [بخاری، کتاب الحدود، باب حكم المحاربين و المرتدين]
از این روایات و دیگر روایات فهمیده میشود که سیاست پیامبر خدا ﷺ در مقابل کسانی که مرتد میشوند و بدینوسیله دین را بازیچه خود قرار میدهند، بسیار سخت و کوبنده بوده است.
۴- حمایت و دفاع از اهل ذمه و اعطای مزایا به آنان
«اهل ذمه» به آندسته از کفاری گفته میشود که در حکومت اسلامی زندگی میکنند و با مسلمانان زندگی مسالمتآمیز دارند. پیامبر اسلام ﷺ بهوسیله برخورد خویش با ایندسته از کفار، به مسلمانان آموخته است که میبایست اهل ذمه از تجاوز دشمنان بیرونی و تجاوزات داخلی مصون و همچنین اموالشان محفوظ باشند.
ابن هشام مینویسد: «نبی اکرم ﷺ در منشور مدینه فرمودهاند: هرکس از یهودیها (در اجرای منشور) از ما پیروی کند برای وی نصرت و همسانی در حقوق است و نیز تصریح نموده است که در میان اهل ذمه مسلمانان و دیگر فِرَق پیمان یاری علیه کسانی است که با آنان میجنگند.» (السيرة النبوية، ج ۱، ص ۵۰۱)
همچنین پیامبر اسلام ﷺ در نامهای که به اهل نجران نوشت تصریح نمود که تمام اموال، دین و خون آنان محفوظ خواهد بود. ایشان فرمودند: «ذمة الله وذمة رسوله على دمائهم و اموالهم و ملتهم و بيعهم و رهبانيتهم و اساقفتهم و شاهدهم و كل ما تحت أيديهم من قليل أو كثير.» [يعقوب ابن ابراهیم، ابویوسف، کتاب الخراج ، ص ۲۹۷، دار الكنوز عمان]
۵- تلاش در مسیر ایجاد صلح و فضای همزیستی
امروزه وقتی کلمه سیاست و دیگر الفاظ مرتبط به آن شنیده میشود، بلافاصله ذهنها بهسوی فریب، نیرنگ و نبردهای کشندۀ احزاب و گروهها میرود و برداشتی سلبی از این نظریه تداعی میشود، اما با دقت در سیره نبوی میتوان دریافت که سیاست کلی و خطمشی فراگیر وی، گستراندن صلح، آرامش و ریشهکن کردن جنگ و نبرد بوده است. این ویژگی را میتوان در این حدیث دریافت کرد که فرمود: «لا تمنوا لقاء العدو، فاذا لقيتموهم فاصبروا…» [بخاری، کتاب الجهاد، باب لا تمنوا لقاء العدو]
پیامبر اسلام ﷺ از هر تلاش در راه ایجاد صلح استقبال میکرد و هرگز به دنبال ایجاد فضای جنگ و نبرد نبود. همانگونه که این مسئله در صلح حدیبیه نیز واضح میشود؛ آنگاه که ایشان در هنگام خروج بهسوی مکه لباسهای احرام را به تن میکند تا دلیلی باشد بر اینکه دنبال جنگ و درگیری نیست بلکه میخواهد صلح، آشتی و همزیستی را بوجود بیاورد. [فقه السيرة النبوية، ص ٢٣٠]
۶- تعیین وزیر، سفیر و امیر برای ایجاد روابط با جهان
پیامبر اسلام ﷺ در زمانی مبعوث شد که عربها چیزی از شیوههای مدرن حکومتداری و ایجاد ارتباط با دولتهای جهان نمیدانستند و برای آن برنامه خاصی نداشتند، اما نبی اکرم ﷺ برای بیان گونههای مفید سیاست دینی و ایجاد ارتباط با دولتهای آن زمان وزرا، سفرا و امرایی را برای خویش تعیین نموده بودند. حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه و حضرت عمر فاروق رضیاللهعنه بهعنوان وزرای ایشان معروف و مشهور بودند. همانگونه که امام ترمندی روایت میکند که رسول اکرم ﷺ فرمودند: «ما من نبي إلا وله وزيران من اهل السماء و وزيران من أهل الأرض، فاما وزيراي من أهل السماء فجبرئیل و میکائیل و اما وزیرای من أهل الأرض فأبو بكر وعمر.» [ترمذی، ابوعیسی ترمذی، باب المناقب] همچنین حضرت علی رضیاللهعنه نیز وزیر ایشان بودند و با ایشان مشوره میکردند و بعضی از امور را به وی میسپردند. دکتر محمد رواس مینویسد: « شکی نیست که توجه پیامبر اسلام ﷺ به تعیین امیران، نمونهای از مدیریت و تمدنی است که پیامبر اسلام ﷺ در دولت اسلامی آن را برپا کرد و پدیدهای جدید در جهان مدیریت و سیاست اسلامی بود.» [النبي وقيادة العالم، ص ۲۴۷]
ایشان افرادی مانند حضرت عدیبنحاتم، مالکبننویره و علاء حضر می را بهعنوان امیر بر صدقات به مناطق طی، بنی حنظله و بحرين تعيين نمود. [النبى و قيادة العالم، ص ۲۴۷] در بخشی دیگر از سیاست سنجیده پیامبر اسلام ﷺ بحث ارسال سفیران و نایبان را مشاهده میکنیم. پیامبر اسلام ﷺ سفیران خود را برای اینکه به مردم اسلام قرآن و مسائل دینی را آموزش دهند به شهرها و ممالک میفرستاد که این نیز نوع جدیدی از سیاست بود که پیامبر اسلام به آن عمل نمود. ایشان به همین منظور حضرت مصعببنعمیر رضیاللهعنه را به مدینه فرستاد تا علاوه از اهداف ذکرشده، برنامههای سیاسی زیادی را نیز اجرا کند که میتوان به احوالگیری از اهل مدینه، خبرگیری از حالات بهود مدينه و… اشاره کرد. همین سفر وی زمینهساز برپایی حکومت اسلامی در مدینه بود.
۷ – پایهگذاری نظام اقتصادی اسلامی بهوسیله کنترل بازارها
هنگامی که نبی اکرم ﷺ به مدینه هجرت نمود تمام پایههای اقتصادی، دادوستدها و بازارهای درآمدزا در سیطره یهود بود. بازار بن قینقاع که در قلب مدینه قرار داشت محل مراوده اهل مدینه و نزد آنان مورد اعتماد بود. به همین علت اولین و سریعترین تصمیمی که پیامبر اسلام به آن اقدام کرد بر پایی بازار اسلامی بر مبنای آموزههای دینی بود. پس از اینکه این بازار پایهگذاری شد رسول خدا ﷺ بیان نمود که بر این بازار خراج نیست، چنانکه امام ابنماجه روایت میکند: «أن رسول الله نظر إلى سوق البيط فنظر إليه. فقال ليس هذا لكم بسوق ثم ذهب إلى سوق فنظر إليه فقال ليس هذا لكم بسوق ثم رجع إلى هذا السوق فطاف فيه ثم قال هذا سوقكم فلا ينتقصن ولا يضربن عليه بخراج» [ سنن ابن ماجه، كتاب التجارات، باب الاسواق و دخولها]
در ادامه پیامبر اسلام ﷺ این بازار را با تحریم بیعهای جاهلیت، تحریم فریبکاری، نیرنگ در معاملات، ایجاد عفو و بخشش در معاملات و تعیین کیلها و وزنها رونق داد و بدینوسیله سیاست مدنی فراگیری را جهت ارتقاء و رشد اقتصاد اسلامی بکار گرفت. [النبي محمد و قیادة العالم، ص ۲۷۸]
۸ـ اقامه حدود و تعزیرات اسلامی جهت برپایی فضای امن و آرام
سیاست بزگزیدۀ دیگری که رسول خدا ﷺ به آن روی آورد، سیاست اقامه حدود شرعی علیه کسانی بود که اقدام به کارهای ناشایست و خلاف عفت میکنند. این راهکار بهترین ابزار برای حفظ سلامت و پاکی جامعه اسلامی بود و باعث میشد مال، جان، آبرو و ناموس مسلمانان مصون و محفوظ بماند؛ چراکه حدود الهی تضمینکنندۀ سلامت و عفت جامعه است. خداوند میفرماید: وَلَكُم فِي القِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أولِي الألْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون. امام ابن قیم میفرماید: اگر قصاص وجود نمیداشت جهان فاسد میشد و مردم بعضی، بعضی دیگر را ریشهکن می کردند. از این رو قصاص باعث ازبینبردن مفسدۀ جرأت علیه خونها میشود.» [ابنقيم الجوزية، اعلام الموقعين عن رب العالمين، ج ۲، ص ۱۰)]
۹- توجه ویژه به آموزش و پرورش و محو بیسوادی
در زمینه امور اجتماعی و آموزشی سیاست وزینی که پیامبر اسلام ﷺ به آن عمل نمود بحث گسترش تعلیم و تعلم و ارزشدهی به مسئله سوادآموزی بود، بهگونهای که ایشان در مسجدالنبی حلقههای تعلیم و آموزش برپا میکردند و به صحابه کرام امور دینی و هر آنچه به زندگی آنان ارتباط داشت را میآموختند و نیز سوالهایی را مطرح کرده و مسابقات علمی منعقد میکردند. امام بخاری روایت میکند: حضرت عبداللهبنعمر رضیاللهعنه میفرماید: رسول اکرم ﷺ فرمود: «از میان درختها درختی است که برگهایش نمیریزد و شبیه شخص مسلمان است. آن چه درختی است؟» صحابه فرمودند: ای رسول خدا! شما به ما خبر بدهید. نبی اکرم ﷺ فرمودند: درخت خرما است. حضرت عبداللهبنعمر رضیاللهعنه میفرماید: من به پدر بزرگوارم گفتم در دلم این جواب آمده بود. ایشان فرمود: اگر میگفتی برایم از اینقدر و اینقدر مال بهتر بود. [بخاری، کتاب العلم، باب الحياء في العلم] همچنین ایشان در غزوۀ بدر فدیه اسیران را تعلیم ده تن از فرزندان مسلمانان قرار داد. [ندوی، سید ابو الحسن، السيرة النبوية، ص ۳۱۲، دار ابن كثير، دمشق، سوریه] بدینوسیله پیامبر اسلام ﷺ سیاست تعلیمی را نیز به امت آموختند.
۱۰- حلوفصل امور بر مبنای شورا و مشاوره همگانی
مشوره و شورا جایگاه ویژهای در سیاستهای نظامی و مدنی نبی اکرم ﷺ داشت. ایشان بنا بر این دستور خداوند؛ «و شاورهم في الأمر»، همواره با صحابه مشاوره میکرد و از آرای آنان بهره میبرد . از همینجهت حضرت ابوهریره رضیاالهعنه میفرماید: «هیچکس را ندیدم که با اصحاب و یاران خویش بیشتر از رسولالله ﷺ مشوره کند. [ترمذى، كتاب الجهاد، باب ما جاء في المشورة] رسول اکرم ﷺ در جنگ خندق مشوره حضرت سلمان رضیاللهعنه را مبنی بر حفر خندق پذیرفت، و نیز در جنگ بدر خطاب به مسلمانان فرمود: اشيروا علىّ أيها الناس»، و همچنین مشوره حضرت سعدبنمعاذ رضیاللهعنه مبنی بر آمادهساختن مرکزی برای فرماندهی که پیامبر اکرم ﷺ در آن باشد، قبول کرد.
دکتر مصطفی سیاعی مینویسد: «در اینکه پیامبر اسلام مشوره حضرت حباببنمنذر را در جنگ بدر مبنی بر نقل مکان از محلی که انتخاب کردهاند قبول کرد و نیز اینکه مشوره صحابه را در روز خیبر پذیرفت دلیلی است که غرور دیکتاتورهای امروزی را خُرد میکند؛ آنانی که بدون خواست ملتها بر گرده آنان سوار شدهاند و خود را عقل کل گمان میکنند و اراده و خواست ملتها را حقیر دانسته و خود را از اینکه با عقلا، حکیمان و متفکرین مشوره کنند بالاتر میدانند.» [سباعی، مصطفى، السيرة النبوية، دروس و عبر، ص ۶۹، دار الوراق، مصر]
۱۱- استخبار و اطلاعگیری از احوال دشمن و رصد آنان
از سیاستهای زیرکانه پیامبر اسلام در جنگها بحث تعیین شخص نفوذی و جاسوس بود. به گونهای که قبل از جنگ تمام اطلاعات دشمن، محل اتراق، اندازه سلاح و توانشان و تعداد و ابزار آنان را واضح میکرد،و سپس بر حسب آن برنامهریزی و نقشه جنگ را طراحی میکرد.
دکتر محمد سعید رمضان بوطی مینویسد: «برای امام جایز است که در میدان جهاد و دیگر جاها از افراد نفوذی و مراقبین استفاده کند؛ به گونهای که آنان را در میان دشمنان بفرستد تا اینکه مسلمانان از نقشهها و تحرکات آنان باخبر شوند و نسبت به تعداد و سازوبرگ نظامی آنان مطلع باشند.» (فقه السيرة النبوية، ص ۱۶۱) از نمونههای این سیاست آن است که رسول خدا ﷺ قبل از جنگ بدر حضرت على، حضرت زبیر و حضرت سعد را با گروهی از صحابه به نزدیکیهای آبهای بدر فرستاد تا اخبار و اتفاقات را به آنحضرت ﷺ برسانند. همچنین بعدا نیز حضرت حباببنمنذر را فرستاد تا اخبار لشکر مشرکین را بدست بیاورد و به آنحضرت ﷺ ابلاغ نماید. (النبي محمد وقيادة العالم، ص ۳۵۰)
۱۲ – تقویت و پویاسازی معنویات و روحیه دینی
سیاست دینی دیگری که پیامبر اکرم ﷺ بدان پرداخت بحث تقویت معنویات و اعتقادات در نفوس سربازان اسلام بود. ایشان همواره مسلمانان را در زمینه جهاد و شهادتطلبی ترغیب و تشویق نموده و به آنان جزا و پاداشی را که در انتظارشان است و اینکه مدد خداوند و ملائکه با آنان را گوشزد میکرد.
ادامه دارد…
دیدگاههای کاربران