طی هفتههای گذشته بارها از منبر نماز جمعۀ اهل سنت زاهدان سخنانی در حمایت حقوق ایرانیان قطع نظر از نژاد و اعتقادات و… ایراد شده است. در این میان، اسمبردن از شهروندان بهائی و تأکید بر رعایت حقوق انسانی و شهروندی آنان که بهنوعی در فضای داخل کشور تابو محسوب میشود، بازتاب گستردهتری یافته است.
برای برخی از محافل علمی و دانشگاهی این شبهه ایجاد شده که مولانا عبدالحمید و یا سایر علمای اهلسنت از عقاید و باورهای بهائیان اطلاع کافی ندارند، لذا حمایت از حقوقشان را بهمعنای تائید باورهایشان تلقی کردهاند. یا توجیه همیشگیشان را بیان میکنند که این فرقه «ضالّه» است و بنابراین مستحق هیچگونه حقی نیستند و نباید با آنان مدارا شود. این درحالیست که نه خود بهائیان ادعای مسلمانبودن دارند و نه دفاع از حقوق اولیه و انسانی آنان بهمعنای پذیرش باورها و زدن مهر تائید بر عقایدشان است.
این دسته از منتقدان باید نیک بدانند براساس مواردی که در فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی به حقوق طبیعی و خدادادی انسانها صراحتا تأکید دارند، بهائیان هم مانند هر انسانى به دلیل انسانبودن، برخوردار از حق حیات، حق آزادى، حق داشتن کار، مسکن، دادخواهى، تعلیم و تعلم و… هستند. آزادی فکر و عقیده و منع تفتیش عقاید، آزادی بیان و حق برخوردارى از امنیت و مصونیت قضایى، برائت، منع شکنجه، منع هتک حیثیت و تعرض دیگر حقوق قانونی هر شهروند ایرانی محسوب میشوند.
وقتی مسئولین از کسبوکار گروهی از شهروندان به دلیل داشتن عقاید خاص جلوگیری کنند، آندسته از مردم چطور میتوانند از «حق طبیعی حیات» برخوردار باشند و به زندگی ادامه بدهند؟ چرا عدهای از هموطنان بهخاطر عقایدشان از تحصیل در دانشگاهها محروم باشند وقتی آنها هم شهروندان این کشور هستند و مثل دیگر ایرانیان مالیات پرداخت میکنند و چرخ وزارتخانهها و سازمانهای دولتی را میچرخانند؟
متأسفانه عدهای فکر میکنند یا به عمد چنین القا میکنند که حمایت از حقوق طبیعی برخی از شهروندان بهمعنای چشمپوشی از باورهای خاصشان است؛ درحالیکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم از حقوق پیروان دیگر ادیان حمایت کردند و در مدینۀ منوره آنها را بهعنوان شهروند و هموطن پذیرفتند. عملکرد صحابه و اهل بیت رضیاللهعنهم هم بیانگر این نکته است که حقوق اقلیتها و دگراندیشان از نظر آنان اهمیت داشت و کسی بهخاطر فکر و عقیدهاش تحت تعقیب قرار نمیگرفت.
وقتی قانون اساسی به صراحت از حقوق کلیمیان سخن گفته آیا این بهمعنای حمایت از اسرائیل است و تائید باورهای دینی یهودیان؟ آیا جاسوسی برخی از شهروندان شیعه یا اهل سنت به نفع دشمن یا عضویتشان در گروههای مسلح ضد نظام بهمعنای این است که باید نسبت به سایر شیعیان یا سنیها بدگمان بود و آنها را زیر ذرهبین قرار داد؟! پس چرا بهائیها و سایر اقلیتها براساس چنین بهانههایی باید با چنین برخوردهایی مواجه بشوند؟!
آنچه مولانا عبدالحمید در مورد حقوق ایرانیان فارغ از افکار و باورها و اعتقاداتشان بیان داشتهاند، چیزی جز تأکید بر حقوق طبیعی هر انسان نیست. شایسته نیست عدهای به خاطر اختلافات سیاسی فرافکنی بکنند، حقایق را وارونه جلوه بدهند و عدالت را زیر پا بگذارند.
دیدگاههای کاربران