امروز :چهارشنبه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۳
در گفت‌وگوی سنی‌آنلاین می‌خوانید؛

روایتی از زندگی، تحصیلات، فعالیت‌های دینی و دیدگاه‌های ماموستا محمد خضرنژاد (ماموستا بوکانی)

روایتی از زندگی، تحصیلات، فعالیت‌های دینی و دیدگاه‌های ماموستا محمد خضرنژاد (ماموستا بوکانی)

سنی‌آنلاین| ماموستا محمد بوکانی (معروف به ماموستا خضرنژاد) سال 1356 در شهر کردنشین «بوکان» در استان آذربایجان غربی متولد می‌شود. در نوجوانی در کنار دروس دولتی، برای فراگیری روخوانی و روان‌خوانی قرآن مجید به مسجد محل می‌رود، سپس سال 1367 با راهنمایی ماموستا ملا عمر رحیم‌پوری برای فراگیری کتب شرعی وارد مدرسۀ دینی می‌شود. ایشان سال 1374 در شهر سنندج دانش‌آموخته می‌شود. دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات عرب است. چندین سال برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا اقدام نمود، اما ظاهرا به‌‌خاطر بعضی ممانعت‌ها موفق به گرفتن دکترا نشد! پاییز سال 74 به‌عنوان امام‌جماعت مسجد نادری سنندج تعیین می‌شود و فعالیت‌های دینی را آغاز می‌کند تا اینکه «فشارها و اقداماتی سلیقه‌ای» عرصه را بر او تنگ می‌کند. سال 76 به شهر بوکان برمی‌گردد و به امامت جمعه و جماعت در روستای «کوسه» مشغول می‌شود. بار دیگر به ناچار آنجا را نیز رها می‌کند و به روستای «ناچیت» نقل مکان می‌نماید. او این روزها، به تدریس، ترجمه و تالیف مشغول است.

ماموستا محمد خضرنژاد (بوکانی) شخصیتی دوست‌داشتنی و متین است. زیبا، شمرده‌شمرده و ادیبانه سخن می‌گوید و از سخنانش معلوم است در هر زمینه‌ای حرف برای گفتن زیاد دارد. او وضعیت معیشتی مردم کردستان را «نامطلوب» توصیف می‌کند. بر لزوم ارتباط علمای اهل‌سنت کشور با هم تاکید دارد. معتقد است تنها عالمان «متخصص و کاردان» حق ورود به عرصۀ سیاست را دارند. «رسانه» را در مدیریت فکری جامعه بسیار مهم می‌داند و علما را بر لزوم فعالیت در این عرصه (رسانه و فضای مجازی) توصیه می‌کند.

پایگاه اطلاع‌رسانی «سنی‌آنلاین» در گفت‌وگویی مفصل با ماموستا «محمد بوکانی» به ابعاد زندگی این عالم برجستۀ اهل‌سنت کُرد و فرازوفرودهایی که در عرصۀ فعالیت‌های دینی و فرهنگی داشته، پرداخته است. شما را به خواندن این گفت‌وگو دعوت می‌کنیم.

ضمن تشکر از وقتی که در اختیار سنی‌آنلاین گذاشتید. ابتدا لطفاً مقداری از خودتان بگویید؛ از تحصیلات‌‌تان، و اینکه در چه مناطقی و نزد چه علمایی درس خوانده‌اید؟
محمد خضرنژاد هستم. سال 1356 در شهر کردنشین “بوکان” از توابع استان آذربایجان غربی در خانواده‌ای متدین متولد شدم. پدرم شغل آزاد داشت و به دین و مسائل شرعی علاقه‌مند بود. از همان دوران کودکی‌ و با هماهنگی و رضایت مرحوم مادرم تصمیم گرفت، مرا برای تحصیل علوم شرعی بفرستد. سال 1367، با مشورت و راهنمایی استاد بزرگوارم ماموستا ملا عمر رحیم‌پوری، در شهر بوکان وارد مدرسه علوم دینی شدم و در کنار آن، دروس دولتی را نیز ادامه ‌دادم. تا سال 71 در بوکان و از محضر اساتید آن دیار کسب فیض کردم. سال 71 چند ماهی در مهاباد و سپس در محضر علمای شهر سقز ادامه تحصیل دادم. سال 1372 به سنندج رفتم و تا پایان تحصیلاتم آنجا خدمت اساتید بزرگواری همچون: مرحوم ماموستا شیخ‌الاسلام، مرحوم ماموستا رشید دژبرد و حاج ماموستا محمدصدیق علایی کسب فیض و استفاده بردم. در پاییز سال 1374 از محضر ماموستا ملا رشید دژبرد، دانش‌آموخته و مجاز به امامت و تدریس شدم.

برای ادامه تحصیل به بیرون از استان خودتان هم سفر داشته‌اید؟
پس از پایان تحصیلات علوم شرعی، تصمیم داشتم برای حفظ قرآن به زاهدان بروم، سپس به مراکز و مدارس و دانشگاه‌های اسلامی جهان سفر کنم. سال 74 به زاهدان آمدم، چند روزی در دارالعلوم مکی ماندم، ولی متاسفانه نتوانستم بمانم و توفیق حفظ کلام الهی قسمت نشد. سپس به سنندج برگشتم و در «مسجد نادری» به‌عنوان امام جماعت شروع به فعالیت کردم. همان سال در سنندج ازدواج کردم. پس از یک سال، مردم مسجد «خلیل‌الله» از بنده برای امامت و تدریس دعوت کردند، که من هم اجابت نمودم و به آن مسجد رفتم. با رونق‌گرفتن دوباره امورات دعوی، آموزشی و فرهنگی مسجد، حساسیت‌هایی از سوی برخی از مسئولین ایجاد شد و مجبور به بازگشت به بوکان شدم. پس از چند ماه معامله و کار آزاد، در زمستان سال 1376، بنا بر سفارش و توصیۀ ماموستا رحیم‌پوری و دعوت مردم روستای گردشگری «کوسه»، روبروی شهر بوکان، امامت جمعه و جماعت آنجا را به عهده گرفتم. در مدت 14 سال و تا اوایل سال 1390 با همکاری مردم، مسجد را تجدید بنا کردیم که پس از دو سال و با توجه به استقبال کم‌نظیر مردم برای شرکت در نماز جمعه، مسجد را توسعه دادیم. در جوار مسجد، مدرسه دینی امام نووی (رح) را تأسیس کردیم. با فضل و استعانت الهی و سپس با همراهی علما، همکاری خیرین و استقبال جوانان، این مدسه رونق گرفت و سبب خیر و برکت زیادی برای منطقه گشت. اوایل سال 1390 به‌خاطر بعضی فشارها، سختگیری‌ها و مشکلاتی که برای بنده پیش آورده شد، تصمیم به رفتن از روستای کوسه گرفتم. پس از دعوت مردم روستای «ناچیت»؛ روستایی با بیش از یک‌هزار خانوار واقع در شمال شهر بوکان، با توصیه ماموستا ملا احمد حفیدی، امور جمعه و جماعت و تدریس علوم دینی آن را برعهده گرفتم و به آنجا نقل مکان نمودم. نخست حجره و مسجد خواهران را بنا کردیم، سپس در سال 92 مسجد را توسعه دادیم و مدرسه امام نووی (رح) را به جوار مسجد جامع ناچیت منتقل کردیم. همان سال، شعبه حفظ قرآن کریم را در دو بخش خواهران و برادران افتتاح نمودیم. چند سال هم‌زمان در مراسم فارغ‌التحصیلی طلاب مدرسه علوم دینی امام نووی (رح)، از حافظان قرآن کریم نیز تجلیل و تقدیر به‌عمل می‌آمد.

معلوم می‌شود در زندگی فرازوفرودهای زیادی داشته‌اید، اکنون به چه ‌کار و فعالیتی مشغول هستید؟
قبلا به علت اشتغال به امور مدرسه، تدریس، امامت جمعه و جماعت نتوانستم در زمینه کار تألیف و ترجمه فعالیت چندانی داشته باشم. اکنون بیشتر اوقاتم صرف مطالعه، نوشتن و ترجمه‌های ضروری است. در زمینه دعوت و تبلیغ و انتقال تجارب هم با دوستان در ارتباط هستم. در فضای مجازی نیز (در حد امکان) فعالیت دارم. یک مغازۀ موبایل‌فروشی نیز دارم که بیشتر توسط پسرانم اداره می‌شود. پسر بزرگم کارشناسی فقه و حقوق دارد و پسر کوچکم دانشجوی رشتۀ الکترونیک است. بنده نیز کارشناسی ارشد ادبیات عرب دارم. چند سال قبل برای دکترا تلاش کردم، اما متأسفانه بنا بر بعضی ممانعت‌ها نتوانستم دورۀ دکترا را ادامه بدهم.

بیشتر ترجمه‌های‌تان از چه زبانی است؛ از کردی به فارسی یا برعکس، یا از زبان عربی به فارسی برگردان می‌کنید؟
از عربی و کردی به فارسی. این روزها مشغول ترجمۀ آثار دکتر «ادریس کاریتانی» هستم. دکتر کاریتانی از متفکران دینی کردستان عراق هستند. ایشان کتاب‌های ارزشمندی با موضوعاتی از قبیل: “فکر دینی”، “علل و عوامل ضعف و عدم پیشرفت کار سیاسی – اسلامی، چالش‌های مختلف جامعه و راهکارهای برون‌رفت از آنها‌” به زبان کردی و عربی دارد.

از کردستان عراق نام بردید. بفرمایید چه تفاوت‌های فرهنگی و فکری بین چهار کردستان؛ ایران، عراق، ترکیه و سوریه هست؟
ساکنان هر قسمت از چهار کردستان‌، با قوم حاکم در آن کشور رفت‌وآمد داشته‌ و از فرهنگ‌ آنان متأثر بوده‌اند، اما در مجموع، کُردها حس قومیت کردی را حفظ نموده‌اند. قاطبۀ ملت کُرد، مسلمان هستند و همین باعث شده در قسمت دین و آیین و مذهب با هم اشتراکات زیادی داشته باشند. اکنون ‌که وسایل ارتباطی پیشرفت کرده‌، مردمان هر چهار بخش کردستانات بیشتر با هم تبادل‌نظر و فکر و رفت‌وآمد و ارتباط دارند.

وضعیت معیشتی مردم در کردستانات چگونه است؟ آیا راحت و آسان می‌توانند از موقعیت مرزها استفاده کنند یا مانند مردم استان سیستان‌وبلوچستان در زمینۀ استفاده از مرزها برای‌شان محدودیت‌ها و مشکلاتی وجود دارد؟
از خارج کردستان ایران اطلاعات دقیقی ندارم، اما متأسفانه وضعیت اقتصادی در ایران وضعیت مطلوبی نیست و استان‌های مرزی و کردنشین هم از این وضعیت مستثنی نیستند. در زمینۀ اشتغال‌زایی مناطق مرزی غرب، کارهای اساسی زیادی انجام نگرفته ‌است؛ کارخانه‌های بزرگ و تولیدی در آنجا نیست، حمایت چندانی از بخش کشاورزی و دامداری صورت نگرفته است. مسئولین هم برای رفع مشکلات معیشتی مردم گام‌های اساسی و چشم‌گیری برنداشته‌اند و مردم با مشکلاتی عدیده ای دست‌به‌گریبان هستند. به‌همین دلیل مردم کردستان و مرزنشین برای امرار معاش، به مرزها و درآمدهای حاصل از آن، تبادلات مرزی و تجارت و بخشی هم به «کولبری» چشم دوخته‌اند.

این روزها مسئلۀ «کو‌لبری» در رسانه‌ها به شدت مطرح ‌است. چند درصد از مردم مناطق کردنشین به کولبری مشغول هستند؟
«کولبری» در واقع مقدمه‌ای است برای شغل افرادی دیگر که سلسله‌وار به هم متربط هستند. کولبری در واقع قسمتی از پروژۀ اقتصادی مردم کردستان است. شاید تعداد کولبران به هزاران یا ده‌ها هزار نفر برسد، اما شغل و درآمد و تجارت صدها هزار نفر دیگر با کولبری مرتبط است. کولبران از آن‌طرف مرزها اجناس را به شهرهای مرزی می‌رسانند، ولی داخل شهرهای مرزی، بازارها و پاساژها و افراد دیگر مشغول هستند و ازآنجا (اجناس) به دیگر شهرها و استان‌ها منتقل می‌شود. تمام این فرایند و مراحل با هم مرتبط هستند و تأثیر بسزا و زیادی بر اقتصاد و معیشت مردم کردستان و مرزی دارد.

به نظر شما دلیل اوضاع نابسامان کولبران و مشکلاتی که هر از چندگاهی برای این قشر پیش می‌آید چیست؟
به نظر بنده مسئله کولبری در کردستان بیشتر به ‌عدم مدیریت صحیح برمی‌گردد. مسئولین می‌توانند در این زمینه چاره‌اندیشی درستی داشته باشند، اما متأسفانه علی‌رغم ورود بعضی از مقامات عالی‌رتبه کشوری به این موضوع، دراین‌باره گام‌های مؤثری برداشته‌ نشده است! باید کارشناسان و صاحب‌نظران درباره وضعیت معیشتی مردم چاره‌اندیشی اساسی داشته باشند، وقتی کولبری با معیشت و زندگی مردم اتصال و ارتباط مستقیم دارد، بایستی حقوق شهروندی کولبران حفظ و محترم شمرده شود.

از موضوع اقتصاد و معیشت مردم خارج بشویم. دربارۀ میزان ارتباط علما و ماموستایان مناطق کردنشین با مردم و رابطه مردم با ماموستاها و اهمیت این ارتباط برای ما و خوانندگان‌مان بگویید.
علما (ماموستایان) از بطن جامعه برخاسته‌اند و فرزندان مردم و جامعه هستند. ماموستا، امام‌جماعت، خطیب و مدرس با حمایت، کمک و تشویق مردم پا به عرصۀ تحصیل، تعلیم، تدریس، دعوت و تبلیغ گذاشته‌اند. مردم از آنان حمایت کرده‌اند و ماموستایان نیز همۀ فعالیت‌های دینی، تحصیل و سپس تعلیم و تدریس را با حمایت و پشتیبانی مردم پیش برده‌اند. لذا همیشه و در طول تاریخ اسلام با همدیگر ارتباط مستحکمی داشته‌اند و دارند. مردم، ماموستایان (علما) را از خود می‌دانند و ماموستایان نیز هر چه در توان دارند برای «خدمت دین و دنیای مردم» از خود مایه گذاشته‌اند. ناگفته نماند نقش ماموستایان در کردستان تنها در امامت جمعه و جماعت، خطابت و تدریس منحصر نبوده است، بلکه در احقاق حقوق، امورات اختلافی، مسائل معاملاتی و معیشتی، حفظ زبان و فرهنگ، تشویق به تحصیل و دیگر مسائل نقش ایفا کرده‌اند.

درباره لزوم ارتباط علمای اهل‌سنت مناطق مختلف سنی‌نشین کشور بگویید.
دین اسلام اهتمام خاص و ویژه‌ای به ارتباط داشته و بدان توصیه می‌کند. مسلمانان باید به‌صورت جهانی با هم ارتباط داشته باشند. امروز به دنیا «دهکدۀ جهانی» می‌گویند. در دهکده، مردم چقدر با هم در حل مشکلات، معضلات و رفع موانع، دردها و رنج‌ها ارتباط دارند، می‌طلبد این اقدامات، در یک کشور بسیار بیشتر باشد. لذا ارتباط ضروری، لازم و حیاتی است. ما مسلمان هستیم و دین اسلام و قرآن و سنت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به ما دستور داده‌اند: «واعتصموا بحبل الله جمیعا» و «إن الله مع الجماعة» و…
ارتباط در ایران و سایر کشورهای اسلامی نیز یک ضرورت است. این ضرورت و نیاز را همه درک می‌کنند. اهل‌سنت در ایران به‌صورت پراکنده زندگی می‌کنند و بیشتر در حواشی و مرزهای ایران سکونت دارند، اما در کشوری زندگی می‌کنند که از طرف مسئولین، ادعای احقاق حقوق و عدالت اجتماعی و برقراری مساوات و قانون‌مداری می‌شود. وقتی اهل‌سنت بخش بزرگی از جمعیت این کشور پهناور اسلامی را تشکیل می‌دهند، باید اجازه ارتباط را نیز به‌صورت گسترده داشته باشند و بتوانند با آسودگی خاطر با هم در ارتباط مستمر باشند. امروزه مشکلات و معضلات فکری، روحی، عقیدتی و اخلاقی، دنیا را فراگرفته‌ و دشمنان و بدخواهان برای امت اسلامی، نسل جوان، نخبگان، دانشگاهیان، بازاریان، مرد و زن مشکلاتی پیش آورده‌اند، پس لازم است بزرگان و علما برای جلوگیری از این نوع هجمه‌ها و کنترل وضعیت ناجور و نامطلوب جامعه با همدیگر ارتباط و چاره‌اندیشی اساسی داشته باشند. قانون اساسی به اهل‌سنت آزادی داده است. علما و بزرگان اهل‌سنت در همۀ مناطق با هم ارتباط بیشتری داشته باشند و بهتر است ارتباط‌ها آشکارا و علنی باشد. اگر مسئولین در این زمینه دغدغه‌هایی دارند، امیدواریم از راه گفتگو برطرف شود و خود نیز به این نتیجه برسند که هدف از این نوع ارتباطات صرفاً خیرخواهی و اصلاح جامعه است و فایده و منافع این ارتباطات به کشور، دین، مذهب، اخلاق، اجتماع و عموم مردم می‌رسد.

دیدگاه جنابعالی درباره ورود علما به میدان سیاست
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای ما در همۀ زمینه‌ها بهترین اسوه و الگو هستند. وقتی به سیرۀ آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم برمی‌گردیم، ایشان را قرآن زنده و مُبَیّن پیام‌های الهی می‌یابیم. شیوه و روش پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در واگذاری پست‌ها و مسئولیت‌ها این بود که کار را به متخصص و کاردان می‌سپردند. اگر در میان علما، افراد متخصص و کاردانی هستند که صلاحیت ورود به میدان سیاست را دارند، باید در این میدان ورود پیدا کنند، اما به‌صورت عموم اگر همۀ علما و دعوتگران بخواهند وارد میدان سیاست بشوند کار درستی نیست و کار خراب می‌شود، زیرا عرصۀ کار و فعالیت سیاسی، تخصص خاص خودش را می‌طلبد و باید افرادی وارد این عرصه شوند که بتوانند میدان‌داری کنند.

یک عالم دینی برای ورود به میدان سیاست باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
هر علم، فن و میدانی، قواعد و ضوابطی برای تعیین ویژگی، توانمندی و صفات افراد و اشخاص فعال در آن عرصه را در نظر می‌گیرد. علوم سیاسی، امروز به‌صورت کاملا تخصصی درآمده است. لذا ورود به میدان سیاست، قبل از هر چیز نیازمند تحصیل و یا آگاهی لازم به قواعد و فنون سیاسی است. برای ورود به عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فکری و… نیازمند تجدیدنظر در منهج درسی و تحصیلی حوزه‌ها هستیم. امام ماوردی و امام ابویوسف رحمهماالله، وقتی قصد ورود به عرصه سیاست و فن اداره دولت و جامعه را نموده‌اند، صاحب‌نظر بوده و صاحب تالیفاتی ارزشمند در این زمینه می‌باشند. دعوتگران، امامان و علمایی که می‌خواهند در عرصۀ سیاست نقشی داشته باشند، باید قبلاً در این زمینه مطالعاتی داشته و به آگاهی لازم دست یافته باشند و آن صفات و خصایل در وجودشان متبلور شده و خود را نشان داده باشد، سپس تدریجا عمل سیاسی را دنبال نمایند.

درباره رسانه و اهمیت این میدان بگویید؛ اینکه رسانه در عصر حاضر چه نقشی را ایفا می‌کند؟ و ضرورت ورود اهل‌سنت در این میدان تا چه اندازه احساس می‌شود؟
دنیای امروز را «رسانه» مدیریت می‌کند. امروز افرادی از پشت‌ صحنه برای مدیریت جامعه و دهکدۀ جهانی برنامه‌ریزی دارند. امروز اگرچه جنگ اتمی و موشکی در دنیا مطرح است، اما این جنگ، جنگ به‌حساب نمی‌آید، حتی در جنگ‌های اتمی و موشکی کسانی موفق هستند که بتوانند در عرصۀ رسانه موفق عمل کنند؛ این چیز را دنیای امروز نشان داده ‌است. اگر ما هم می‌خواهیم از قافله عقب نمانیم باید به‌روز باشیم و به این عرصه ورود کنیم.
رسانه مدیریت فکری جامعه را بر عهده دارد. مردم و جامعه از روی فکر تصمیم می‌گیرند و اقدام می‌کنند، متأسفانه عموم مردم اهل تحلیل نیستند، بلکه می‌شنوند و متأثر می‌شوند و بلافاصله عمل می‌کنند. اگر ما می‌خواهیم در عرصۀ رسانه از قافله جا نمانیم و خواهان نهادینه‌کردن پیام الله تعالی و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و رساندن پیام واقعی خود در جامعه هستیم باید در عرصۀ رسانه بسیار قوی وارد شویم و در این عرصه فعالیت‌های جدی داشته باشیم.

ارزیابی جناب‌عالی از میزان فعالیت اهل‌سنت در عرصۀ رسانه چیست؟
به‌صورت کلی «ضعیف» است، البته این ضعف علل و عواملی دارد که باید بررسی شوند. بعضی از این علل و عوامل قابل ‌حل هستند و بعضی‌ها شاید اصلاً قابل‌ حل نباشند. اهل‌سنت باید در عرصۀ رسانه ورود پیدا کنند و در این زمینه فعالیت‌های بیشتری داشته باشند.

سخن آخر…
زحمات و تلاش‌های کادر «سنی‌آنلاین» قابل تقدیر است و بنده هم به نوبۀ خودم از شما و همکاران‌تان تشکر می‌کنم. امیدواریم سایت «سنی‌آنلاین» در زمینۀ فعالیت‌های رسانه‌ای برای جامعه اهل‌سنت الگوی صحیح و درستی باشد و سبب تشویق هم‌نوعان خود برای ورود به عرصۀ رسانه و پوشش‌دهی فعالیت‌های علما و نخبگان و برجستگان عرصۀ دینی بهترین نمونه باشد.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید