امروز :جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳

درس‌های جنگ اوکراین

درس‌های جنگ اوکراین

1- جنگ روسیه علیه دولت و مردم اوکراین، یک درس بزرگ به همه دولت‌ها و ملت‌ها داد. اینکه لزوما آن دولتی که دارای زرادخانه‌های بزرگ‌تر و ارتش قدرتمندتری است لزوما برنده جنگ‌ها نخواهد بود. شاید به تعبیر مونتگمری بتوان یک نبرد را برد اما نمی‌توان فاتح جنگ شد. روسیه به ظاهر دست بالا را در این نزاع خونین دارد، اما فارغ از هر نتیجه‌ای جنگ را به مردم اوکراین باخته است. این اقدام نسنجیده هیچ راه‌حلی برای نفرتی که در نتیجه این تهاجم در اذهان مردم اوکراین شکل گرفته را ترمیم نخواهد کرد. نفرت که امر مذمومی در فضایل اخلاقی است، تنها در یک مورد می‌تواند به داد ملت‌ها برسد و آن زمان جنگ است. نفرت مصیبت‌ها را آسان و میل به انتقام را تشدید و اراده برای مقاومت تا آخرین لحظه برای شکست دشمن را افزایش می‌دهد. حتی اگر کی‌یف هم سقوط کند، در هزینه-فایده این جنگ ویرانگر، این روسیه است که جنگ را به افکار عمومی و وجدان مردم اوکراین باخته است. این امر نشان می‌دهد آن سخن آیت‌الله هاشمی دقیق بود که عصر برتری ملت‌ها تنها براساس قدرت موشک‌ها حاصل نمی‌شود و جنگ تنها از درون لوله تفنگ‌ها و اسکادران موشک‌ها تبیین نخواهد شد. هر جنگ مشروعی به علتی غایی و هدفمند برای تداوم نیاز دارد، اگر شوروی در افغانستان و امریکا در ویتنام و فرانسه در الجزایر و صدام در ایران به پیروزی رسید، روسیه هم می‌تواند چنین سودایی در سر داشته باشد.
2- روسیه می‌توانست با تدبیر و تبیین مواضع خود جهت افکار عمومی مردم خود و اوکراین و انجام مذاکرات هدفمند و بهره‌وری از قدرت نرم خویش- با توجه به طرفداران قابل ملاحظه نژادی در اوکراین- و پیوندهای تاریخی از ورود ناتو و پیشروی به حریم‌های امنیتی خود جلوگیری کند، اما روسیه فریب دامی را خورد که امریکا و غرب برایش تدارک دیده بودند. حال مسلم است که فارغ از هر نتیجه‌ای دیگر کشورهای مجاور از جمله فنلاند و سوئد محال است به روسیه اعتماد کنند. شاید در یک ملاحظه امنیتی و آتش‌بس ضروری اوکراین به ناتو نپیوندد که دیگر بسیار بعید است، اما از اینک می‌توان به این نکته تاکید کرد که سوئد و فنلاند به ناتو خواهند پیوست و روسیه دیگر نمی‌تواند داعیه ملاحظات خود را بیش از اوکراین گسترش دهد.
3- چه امریکا از عمد و از قبل روسیه را به این دام انداخته باشد و چه در نتیجه فرصت‌طلبی، پس از خطای محاسباتی از اقدام روسیه بهره برده باشد، این دولت امریکا است که مجددا محور امریکا و اروپای کهن را زیر یک سقف و درون یک سامان سیاسی و امنیتی-نظامی متحد کرده است. شاید برخی بر این باور باشند که اگر ترامپ بر قدرت بود، روسیه دست به چنین اقدامی نمی‌زد. شاید این تحلیل درست باشد، اما ترامپ خواسته و ناخواسته در جهت اهداف پوتین رفتار می‌کرد. او ناتو را تضعیف و سیاست‌های نامشخصی در اعتلای سیاست غرب در پیش گرفته بود. بایدن با همه تصویری که از ضعف او و دولتش به جهان مخابره شد، در بالاترین سطح همکاری و پیوندهای مشترک با اروپا قرار دارد. اینک این روسیه است که به طعمه‌ای نوک زده که خسارات وحشتناکی بر اقتصاد و چهره روسیه وارد کرده است. پس از این جنگ، رسانه‌ها و مدیای غرب، تصویر دلخواه خود را از روسیه و پوتین در جهان جا خواهند انداخت. پس از جنگ جهانی دوم هیچ شخصیت سیاسی و هیچ کشوری به پلشتی و پلیدی روسیه و رهبرانش به نمایش درنیامده‌اند. به راستی روسیه چقدر و چند سال باید هزینه کند تا این تصویر دهشتناک را از اذهان بزداید. به تصویری که ایرانیان از زمان جنگ‌های اول و دوم ایران و روسیه دارند بنگرید. چند سال از آن جنگ‌ها گذشته است؟ روسیه با این اقدام خسارت‌های زیانباری به چهره خود وارد کرد.
4- به راستی هیچ‌کس تا این اندازه انتظار واکنش از سوی کشورهای اروپایی نداشت. سیاست انفعال آلمان در برابر روسیه به تغییر سیاست استراتژی نظامی بدل شده است. امری که پس از جنگ دوم جهانی نظیر نداشت. خط انتقال گاز نورد استریم به هوا رفت و سرمایه‌های روسیه بلوکه یا مصادره شده است. نمی‌توان تخمین زد این تحریم‌ها در حوزه حمل و نقل هوایی و دریایی، بانکی و بیمه‌ای، خودرو و مسکن و… تا چه زمانی تداوم خواهد داشت، اما نیازهای استراتژیک روسیه در حوزه تکنولوژی و نیاز به سرمایه‌گذاری به‌ شدت تضعیف و اقتصاد روسیه را به‌ شدت فقیر خواهد کرد. این امر اثرات بسیار زیادی بر قدرت روسیه خواهد گذاشت.
5- یکی از برندگان این منازعه چین است. اگر مدل رفتاری روسیه با توفیق همراه شود، چین می‌تواند از این الگو در تعامل با تایوان بهره ببرد. اگرچنین نشود، روسیه در نتیجه تحریم‌ها برای جبران عقب‌ماندگی اقتصادی و تکنولوژیک خود بیش از گذشته مرهون و محتاج چین خواهد بود. چین حجم نیازمندی‌های خود به انرژی را به شکل ارزان‌تر و در شرایط تحریمی از روسیه تامین خواهد کرد این امر منافع ایران در تعامل استرتژیک در بخش انرژی را به خطر خواهد انداخت. چون روسیه به رقیب اصلی ایران در فروش نفت در شرایط تحریمی بدل خواهد شد. با هر محاسبه‌ای دولت چین همکاری با روسیه را بر همکاری با ایران ترجیح خواهد داد. در نتیجه این وضعیت نقطه ثقل مناسبات چین و روسیه هم تغییر پیدا خواهد کرد. روزی روزگاری این روسیه بود که برادر بزرگ چین کمونیست بود، اینک این چین است که پیشگام خواهد بود و روسیه دنباله‌روی سیاست‌های چینی خواهد بود.
6- اگر ایران به سیاست نه شرقی نه غربی خود بازگردد و از نفرت و تعارض غیرضروری با همه بلوک قدرت جهانی دست بردارد و به سوی روابط متوازن بازگردد و از یک حکومت در اردوگاه بی‌اجر و مواجب روسیه به وضعیتی منطقی نقل مکان کند، بهترین فرصت برای تامین منافع ایران در بخش تکنولوژی و انرژی خواهد بود. ایران می‌تواند از مزیت دریایی خود برای تامین نیازمندی‌های روسیه بهره ببرد. در این راه باید همان روشی را در پیش بگیرد که روسیه به وقت عسرت با ما رفتار کرد. ایران در بخش غذا و میوه و دیگر محصولات می‌تواند به کریدور انتقال به روسیه بدل شود. ایران باید و ضروری است از فرصت موجود برای برگشت به برجام و بهره‌وری از ظرفیت سرمایه‌گذاری و جذب شرکت‌های بزرگ استفاده کند. این امر جدا از اینکه نوعی تضمین عدم خروج کمپانی‌های بزرگ از برجام است، می‌تواند پای ایران را به بازار انرژی دنیا باز کند. همه آنهایی که تصمیم گرفتند که ایران از بازار گاز اروپا خارج شود و با این کار به کشور خیانت کردند، باید از فضای مذاکرات برای بهره‌وری از این مزیت در دوره جدید استفاده کنند. در این راه ایران می‌تواند از ظرفیت مناسبات خود با قطر بهره برد. کنسرسیومی مشترک می‌تواند تضمین‌کننده منافع ایران باشد. چگونه بخش انرژی روسیه عامل بازدارندگی در شرایط امروز است، سرمایه‌گذاری و ورود ایران به بخش انرژی اروپا می‌تواند همین مزیت را برای ما رقم زند. اگر از این موقعیت تاریخی استفاده نکنیم، تاریخ ایران ما را نخواهد بخشید.

به نقل از: روزنامۀ «اعتماد»- چهارشنبه 18 اسفند 1400


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید