امروز :پنجشنبه, ۱۹ مهر , ۱۴۰۳

پیام جهانی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم

پیام جهانی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم

مقدمه
هدف اصلی آفرینش جن‌ها و انسان‌ها عبادت خداوند است. خداوند در قرآن کریم فرموده است: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ جنّ و انس را جز براى آنكه مرا بندگى كنند نيافريده‌ام.﴾ [ذاریات: 56] همچنین خداوند کفر و ناسپاسی را در حق‌شان نمی‌پسندد: ﴿وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ؛ و ناسپاسى را در حق بندگانش نمى‌پسندد.﴾ [زمر: 7] به‌همین‌خاطر، برای هدایت و سعادت‌ بشریت پیامبران را فرستاد؛ زیرا پیمودن راه خدا بدون وجود پیامبران امکان‌پذیر نمی‌باشد.
هنگام بعثت پیامبران، ماشین بشریت بی‌هدف در حرکت بود، فلاسفه و دانشمندان، شعرا و ادبا، فرمانروایان و کشورگشایان و دهقانان و بازارگانان، جمله غرق در مسائل شخصی خویش بودند. حاکم و رعیت، ظالم و مظلوم همه از آفریدگار و هدف اصلی آفرینش بی‌خبر بودند. در بحبوحۀ چنین نابسامانی‌هایی پیامبران الهی قد علم نمودند و کسانی را که زمام امور جامعه به‌دست‌شان بود، مورد خطاب و بازخواست قرار دادند که چرا به همنوعان خود ظلم و ستم روا می‌دارید؟ چرا بشریت را از راه راست منحرف می‌کنید و به بی‌راه سوق داده‌اید؟ (ندوی، 1396: 9)
اینان پیامبرانی‌اند که قوانین گوناگون بشری را از سوی خداوند آوردند و هدف او را از آفرینش جهان بیان می‌کنند و پیامش را به هر ملت و سرزمینی می‌رسانند. (همان: 109)
در زنجیرۀ به‌هم‌پیوسته و طولانی پیامبران علیهم‌الصلاة‌والسلام، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم آخرین پیامبر و فرستادۀ خداوند روی زمین است که برای هدایت بشریت مبعوث شد.
پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم به‌سوی تمام انسانیت فرستاده شد تا همه را مژده دهد و بترساند، به‌دستور خدا همه را به‌سوی او بخواند و برای همه چراغی فروزان باشد. هرگز امت و سرزمین خاصی مورد خطابش نبود، بلکه روان انسانی و وجدان بشری مورد خطابش بود. (همان: 130-131)
پیامی که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم با آن از جانب الله ذوالجلال مبعوث شد، پیامی جهانی و همه‌شمول بود که از بند زمان‌ها و مکان‌ها رهیده و همیشه زنده و پویاست؛ زیرا یکی از ویژگی‌های دین و شریعت الهی، همسانی و همانندی جهانی و گستردۀ آن در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است. (ندای اسلام، 1399: 28)

اثبات جهان‌شمولی پیام پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم
در نخستین جلسۀ معرفی دین اسلام روی زمین، جهانی‌بودن آن مطرح شد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «ای مردم! من به‌عنوان پیامبر خدا [صلی‌الله‌‌علیه‌وسلم] به‌سوی شما به‌[طور] ‌خصوص و به‌سوی تمام مردم به‌طور عموم مبعوث شده‌ام.» (غضبان، 1397: 73)
در ادامه بحث، این گفتۀ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم را با ذکر آیات، روایات و عملکرد شخص ایشان به اثبات می‌رسانیم.
1ـ از منظر قرآن
قرآن به‌عنوان کتاب جاودان خداوند و بزرگ‌ترین معجزۀ آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم، آیات بسیاری را در خود گنجانده است که حکایت از جهان‌شمولی و گیتی‌پیمایی پیام نبوی دارد. در ذیل آیاتی که در آنها با صراحت به این مسئله پرداخته شده، ذکر می‌شود:
1ـ ﴿قُلْ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا﴾ [اعراف: 158] اي پيغمبر! (به مردم) بگو: من فرستادۀ خدا به‌سوي جملگي شما (اعم از عرب و عجم و سياه و سفيد و زرد و سرخ) هستم. (خرم‌دل، 1393: 320)
سیدقطب رحمه‌الله در تفسیر فی ظلال القرآن این آیه را طوری ترجمه و تفسیر کرده است که از واژۀ ﴿جَمِيعًا / جملگی﴾ جهان‌شمولی رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم بدون پوشیدگی و ابهام، اثبات می‌شود.
ذیل همین آیه در تفسیر کابلی چنین آمده است: «بعثت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به‌تمام ساکنین جهان عام است. به امی‌های عرب، یا یهود و نصارا محدود نمی‌شود؛ چنانکه خدای متعال شهنشاه مطلق است، حضرت وی، رسول مطلق او تعالی می‌باشد. اکنون هدایت و کامرانی غیر از این نیست که به شریعت عالَم‌شمول و جامع او پیروی به عمل آید. خاص اوست که ایمان‌آوردن به وی مرادف ایمان‌آوردن است به همۀ انبیا و مرسلین و جمیع کتب سماویه.» (دیوبندی، 1394: 429)
2ـ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾ [انبیاء: 107] و نفرستاده‌ایم ترا مگر رحمت برای جهانیان.
ذیل همین آیه در تفسیر کابلی چنین نقل شده است: «آن‌‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم رحمت [برای] جهانیان و واسطۀ بزرگ لطف و مرحمت خداوندی می‌باشند؛ و اگر شخص بدبختی ازین رحمت عام استفاده نکند، قصور خود اوست.» (دیوبندی، 1394: 205)
وجود پیغمبر خاتم سبب سعادت دو جهان مردمان است؛ چراکه عمل به آیین و برنامه‌ای که او با خود آورده است، ناکامی‌ها و بدبختی‌ها و بیدادگری‌ها و تباهکاری‌ها را پایان می‌دهد، و سرانجام منتهی به حکومت صالحان با ایمان بر معمورۀ جهان خواهد شد. (خرم‌دل، 1393: 677)
3ـ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا﴾ [سبأ: 28] و تو را جز مايه رحمت براى جهانيان نفرستاده‌ايم. این آیه جهانی‌بودن دعوت پیغمبر را می‌رساند. (خرم‌دل، 1393: 902)
مولانا محمود حسن دیوبندی در تفسیر این آیه فرموده است: «وظیفۀ تو و غرض بعثت تو این است که نه فقط عرب، بلکه باشندگان تمام دنیا را از عواقب کردارهای نیک و بد آنها آگاه سازی.» (1394: 202)
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای کل جهان به‌عنوان رحمت مبعوث شده است. آیه مذکور به جهانی‌بودن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم اشاره دارد و واژۀ ﴿جَمِيعًا﴾ پس از ﴿قُلْ يَاأَيُّهَا النَّاسُ﴾ گستردگی رسالت را می‌رساند. کاربست ﴿لِّلنَّاسِ﴾ و ﴿ لِّلْعَالَمِينَ﴾ در آیات ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾ [انبیاء: 107] و ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا﴾ [سبأ: 28] با ادوات تأکید لفظی، بر این مطلب صحه گذاشته و رسالت جهانی وی را به تصویر کشیده است. خطابات قرآنی با تعبیر ﴿یاأیهاالناس﴾ معمولا در این بخش می‌گنجد.
2ـ از منظر احادیث
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در احادیث بسیاری جهانی‌بودن رسالت خویش را به‌طور برجسته و خاص بیان کرده و از این حقیقت پرده برداشته است. در ادامه شماری ازاین‌دست احادیث را ذکر خواهیم کرد تا در روشنایی آنها بحث جهانی‌بودن ثابت شود.
1ـ عن جابر بن عبدالله الأنصاری قال: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم: «کان کل نبی یبعث إلی قومه خاصة، وبعثت إلی کل أحمر وأسود.» (رواه مسلم: 1/ 1164)
حضرت جابربن عبدالله انصاری رضی‌الله‌عنه گفته است: رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «هر پیامبری به‌سوی قوم خودش به‌طور خاص فرستاده می‌شد، اما من به‌طرف هر سرخ‌وسیاهی فرستاده شدم.» منظور همه انسان‌ها هستند.
2ـ عن أبی هریرة أن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم قال: «…وأرسلت إلی الخلق کافة و ختم بی النبیون.» [همان: 1/ 1168)
حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت کرده است که ایشان فرمودند: «و من به‌سوی تمام خلایق فرستاده شدم و سلسلۀ نبوت با من به پایان رسید.»
3ـ «ألا لا نبی بعدی؛ آگاه باشید که بعد از من، هرگز پیامبری نخواهد آمد.»
3ـ از منظر عملکرد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم
نامه‌های پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به پادشاهان جهان
پروسۀ ارسال نامه‌ها به پادشاهان جهان نشانۀ آینده‌نگری و وسعت دید پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود، که جهان‌شمولی پیام آسمانی ایشان را در برداشت.
چون نامه‌های رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم در تاریخ اسلام نقاط عطف مهمی محسوب می‌شوند و مرحله‌ای از مراحل دعوت اسلامی را تشکیل می‌دهند که دید جهان را در برابر مسلمانان گشودند و عده‌ای مسلمانان را تأیید و به آنان بیعت کردند و عده‌ای دیگر از دَر مقاومت و مقابله برآمدند. (غضبان، 1397: 660)
بدون‌شک دعوتی که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم با آن مبعوث شد، دعوتی همه‌شمول بود که تمام انسانیت را در برگرفته و به‌سوی قومی مشخص فرستاده نشده بود. دعوت ایشان برای همۀ بشریت بود که مُهر قوم‌گرایی و گروهک‌سازی بر جبینش نخورده است. (بوطی، 1430: 254)
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در ماه ذی‌الحجه سال ششم هجرت برابر با 628 م بعد از صلح حدیبیه، به پادشاهان جهان آن‌روز نامه نوشت و آنان را به پذیرش اسلام دعوت نمود. (ندوی، 1394: 277)
در این زمینه آن‌حضرت اهتمام زیادی به‌خرج دادند و برای هرکدام فرستاده‌ای بسیار مناسب که با زبان و اوضاع کشور طرف مقابل آشنایی داشته باشد، در نظر گرفتند. (همان)
چنانکه اصحاب کرام رضوان‌الله‌علیهم‌أجمعین را یکجا فراخواندند و به شرح ذیل سخنرانی فرمودند: «ای مردم! من رحمتی برای تمام جهانیان فرستاده شده‌ام. پیام مرا به همۀ آنها برسانید. خداوند بر شما رحمت می‌فرماید. نگاه کنید! مانند حواریین عیسی علیه‌السلام بین یکدیگر اختلاف نکنید. آنها اگر به مکان نزدیک فرستاده می‌شدند، با کمال میل مأموریت خود را انجام می‌دادند و اگر به مکان دور فرستاده می‌شدند از رفتن انکار می‌ورزیدند.» (کاندهلوی، [بی‌تا]: 475)
وجوه مشترک میان نامه‌ها و نشانه‌های جهان‌شمولی پیام نبوی
1ـ از چهار نامه، در دو نامه با ذکر این آیۀ ﴿قُلْ يَاأَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْ‍ئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾ [آل‌عمران: 64] «بگو: اى اهل كتاب! به‌سوى سخنى آييد كه برابر بين ما و شماست، كه جز خدا را بندگى نكنيم و چيزى را با او شريك نياوريم، و برخى از ما برخى ديگر را به‌جاى خداوند پروردگار برنگيرد. اگر روى برتافتند، بگوييد: به آنكه ما مسلمانيم گواه باشيد.» بحث دعوت مطرح شده بود؛
2ـ هر چهار نامه‌ با جملۀ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم آغاز شده بود که نشانگر توحید و خط بطلانِ چندگانه‌پرستی و رد ادعاهای خدایی بود، همراه با بیان رسالت و نبوت جهانی و همگانی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم؛
3ـ اعلان دعوت عمومی و همه‌شمول به دین اسلام با جملات دلیرانه و بی‌باکانه: «فإنی أدعوک بدعایة الإسلام؛ من تو را به دین اسلام دعوت می‌کنم.»؛
4ـ دعوت‌ با شیوۀ تهدید و ترهیب شجاعانه و غیورانه: «أسلم، تسلم؛ ایمان بیاور، تا در امان باشی.»؛ جهت به اهتزاز درآوردن پرچم شریعت و اعلان پیام همه‌شمول نبوت.
اثبات فرازمانی و فرامکانی‌بودن پیام پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم
دین اسلام یک رسالت محلی نیست که متعلق به یک مکان و یا زمان معینی باشد، بلکه رسالت تمام بشریت است. صهیب رومی و بلال حبشی نخستین کسانی بودند که دینی را پذیرفتند که بین عرب و عجم تفاوت قائل نیست و در آن سفیدوسیاه جز در تقوا و عمل صالح بر هم امتیازی ندارند. (غضبان، 1397: 73)
برای اثبات این موضوع دلائل بسیاری وجود دارد که به پاره‌ای از آنها در ذیل اشاره می‌کنیم:

از منظر قرآن
خداوند ذوالجلال در آیات مختلفی این مطلب را تصریح کرده و با بیان ویژگی‌های منحصربه‌فرد اسلام، جاودانگی و مانایی آن را به اثبات رسانده است. ازآن‌جمله:
1ـ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾ [مائده: 3] امروز دينتان را براى شما كامل كردم و نعمت خويش را بر شما تمام نمودم و اسلام را [به‌عنوان] دين براى شما پسنديدم.
«بزرگ‌ترین احسان‌ها این است که مثل اسلام یک قانون مکمل و ابدی و مانند خاتم انبیا پیغمبر عظیم الشأن و مهربان به شما مرحمت فرمود.» (دیوبندی، 1394: 2/ 37)
2ـ ﴿وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْأخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾ [آل‌عمران: 85] و هر كس دينى جز اسلام بجويد، هرگز از او پذيرفته نمى‌شود و او در آخرت از زيانكاران است.
«دورۀ هدایت پیغمبران محلی سپری شده؛ اکنون شایستۀ اقتباس، خاص هدایت و نبوت آخرین و عالمگیر محمدی است.» (همان: 1/ 344)
3ـ ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾ [آل‌عمران: 19] بى‌گمان دين [حقّ] به نزد خداوند، اسلام است.
در میان سلسلۀ پیغمبران، حضرت خاتم الأنبیا، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم سرتاسر جهان را به‌صورت جامع‌تر و کامل‌تر و به‌طور عالمگیر و غیرقابل تنسیخ هدایت نمود؛ هدایت وی به زیادت چیزی و در رنگ مخصوصی به نام اسلام نامیده و ملقب شده [است]. (همان: 1/ 283)
4ـ ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾ [فتح: 28] اوست كسى‌كه رسولش را به هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همۀ اديان چيره گرداند. و خداوند گواهى را بس است.
«این دین مبین را ظاهرا هم تا صدها سال بر تمام ادیان غالب ساخت، و اهل اسلام تا قرن‌ها به شأن و شکوه بی‌اندازه بر پیروان دیگر ادیان حکومت کردند، و در آینده هم نزدیک خاتمۀ دنیا وقتی می‌آید که بر تمام اطراف و اکناف عالم حکومت دین بر پا می‌شود، علاوه‌برآن، به‌اعتبار حجت و دلیل هم همیشه دین اسلام غالب بوده و خواهد بود.» (همان: 6/ 90)

از منظر احادیث
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در شماری از احادیث گهربارشان درباره جاودانگی پیام اسلام سخن گفته‌ و ماندگاری آن را بیان کرده‌‌اند. احادیثی دراین‌باره:
1ـ عن ثوبان مولی رسول الله قال: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم: «لا تزال طائفة من أمتی ظاهرین علی الحق منصورین لا یضرهم من خالفهم حتی یأتی أمر الله عز وجل.» [مسلم: 1/ 1920,4951]
حضرت ثوبان، بردۀ آزاد‌شدۀ پیامبر می‌گوید: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «همواره گروهی از امت من با حق –بر دشمنان- پیروزند و از جانب الله یاری خواهند شد. هرکس سودای ناامید کردن‌شان را داشته باشد، زیانی (دینی یا ایمانی) به آنان نمی‌رساند تا زمانی‌که قیامت بر پا شود.
2ـ عن المقدام بن عمرو عن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم قال: «لا یبقی علی ظهر الأرض بیت مدر و لا وبر إلا أدخل الله علیه الإسلام إما بعز عزیز أو بذل ذلیل، إما یعزهم فیجعلهم الله من أهل الإسلام فیعزوا به، وإما یذلهم فیدینون له.» [مسند أحمد: 6699]
حضرت مقدام‌بن عمرو رضی‌لله‌عنه از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت می‌کند که ایشان فرمودند: «هیچ خانه و خیمه‌ای روی زمین نمی‌ماند مگر اینکه خداوند کلمۀ اسلام را با عزت‌بخشیدن به شخص عزتمند و خوارکردن شخص ذلیل، وارد آنها می‌کند؛ یا خداوند صاحبان آن خانه‌ها و خیمه‌ها را عزت می‌بخشد و آنان را از اهل اسلام قرار می‌دهد و یا با خفت و خواری در برابر آن گردن می‌نهند.»

از منظر سخنان دانشمندان اسلامی و دانشمندان غربی
دانشمندان اسلامی که وارثان برحق انبیا هستند و دانشمندان غربی‌ای که دانش‌ خود را با آب پاکِ انصاف و عدالت مصفا کرده‌اند، دراین‌باره نیز سخن رانده‌اند:
سخنان دانشمندان اسلامی
1ـ علامه ابوالحسن ندوی: تمام آنچه روی زمین پیدا می‌شود، از قبیل ویژگی‌های بزرگوارانۀ انسانی و احساسات نرم و لطیف و اخلاق والا و نیکو و علوم صحیح و مفید و قدرت و عزم مقابلۀ با باطل و فساد، فضل و تاریخ همۀ آنها به وحی آسمانی و تعلیمات، تبلیغ، دعوت و جهاد انبیا، و یاران و پیروان‌شان که به نیکویی از آنان پیرویی کردند و برای همیشه از سفرۀ آنان می‌خورند و در پرتو روشنایی‌شان و در چهارچوب بنای مستحکمی که بنا کردند، راه می‌روند، برمی‌گردد. (ندوی، 30)
2ـ عبدالکریم زیدان:
الف: خداوند پیام خود را با پیام اسلام که به حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم وحی کرد و او را خاتم پیامبران و رسولان قرار داد، پایان بخشید. خداوند می‌فرماید: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّ‍ينَ﴾ [احزاب: 40] پیام جاودان اسلام به‌خاطر کامل‌بودنش و توانایی برآورده‌ساختن نیازهای بشری تا روز قیامت، پایان‌بخش پیام الهی در زمین قرار گرفت؛ بنابراین نیازی به رسالت دیگر نیست. خداوند می‌فرماید: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾ [مائده: 3]
ب: یکی از بدیهیات و صفات اصلی اسلام این است که اسلام برای عموم بشریت آمده است، نه برای یک طائفۀ مشخص و یا برای یک جنس معین از اجناس بشری. خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ﴾ [سبأ: 28] و در جای دیگر می‌فرماید: ﴿قُلْ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا﴾ [اعراف: 158] و منظور از عمومیت انسان‌ها، به بازۀ زمانی مشخصی و یا به نسل خاصی از انسان‌ها منحصر نمی‌شود، بلکه اینجا عمومیت زمانی مقصود است؛ کما اینکه از نظر مکانی نیز عام است؛ بنابراین دین اسلام برای همیشه ماندگار است و تغییر نمی‌کند و منسوخ هم نمی‌شود. (زیدان، 66)
3ـ سید سلیمان ندوی: بدون‌شک این پیامبرانند که به مردمان خیر و صلاح و تقوا را می‌آموزند و آنان را تزکیه می‌کنند، لذا اطاعت، احترام و تجلیل‌شان بر تک‌تک انسان‌ها لازم است، چون آنان بندگان نیک و پرهیزگار و فرمانبردار الله بوده و رجوع‌کننده به‌سوی او هستند و خداوند آنان را با شرف نبوت و رسالت اکرام کرده تا هدایتگر بشریت باشند. (ندوی، 229)
سخنان دانشمندان غربی
1ـ کارل مارکس: حقیقت انکارناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصۀ رسالات سابق و مافوق آنهاست، برای عالم بیاورد.
1ـ ویل دروانت: محمد، پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد.
3ـ لئو تولستوی: شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به‌حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است.

استدلالات شخصی
1ـ پیشگویی‌های پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم
؛ بدون‌شک پیشگویی‌های کوتاه‌مدت و دراز‌مدت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم یکی از دلایل فرازمانی و فرامکانی‌بودن رسالت ایشان است؛ زیرا در مجموعۀ پیشگویی‌هایی که از شخص پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم نقل شده، هر کدام به تناسب زمانی خود به‌و‌قوع پیوسته و یا همچنان در صف انتظار است و به‌یقین تا قبل از قیام قیامت اتفاق خواهند افتاد. نکته‌ای که دراین‌میان حایز اهمیت است، این است که در زمان وقوع آن پیشگویی‌ها، حتما مسلمانانی روی این کره خاکی خواهند بود که حقانیت آنها را تأیید کنند، در غیراین‌صورت، چگونه جهانیان بدانند و بپذیرند که وقوع این اتفاق را پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم در گذشته پیشگویی کرده است؟ این، یعنی رسالت اسلام زمان‌ها و مکان‌ها را درمی‌نوردد و هنگام تحقق آن پیشگویی‌ها مسلمانانی در دنیا وجود خواهند داشت. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم از نزول حضرت عیسی و گرویدن او به دین اسلام و خروج دجال و طلوع خورشید از غرب و بسته‌شدن دَر توبه خبر داده است که تا هنوز اتفاق نیفتاده‌اند و روزی که رخ بدهند، مسلمانانی خواهند بود که به حقانیت آنها شهادت بدهند؛ چنانکه درباره پیشگویی‌هایی که در گذشته به وقوع پیوسته است، مسلمانان بر حقانیت آنها گواهی دادند.
2ـ اسوۀ حسنه/ الگوی نیکوبودن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم؛ حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم آخرین پیامبری است که از سوی خداوند برای راهنمایی بشریت فرستاده شده و در قرآن کریم خداوند ایشان را اسوه حسنه معرفی کرده و پیروی و تابعیت از ایشان را رمز وصول به محبت خودش قرار داده است؛ پس پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای انسان‌ها در هر زمانی که زندگی می‌کنند، در قالب دین همیشگی که برای انسانیت به ارمغان آورده است، اسوه حسنه است و در هر مقطعی از تاریخ، اگر انسان‌ها از ایشان به‌عنوان الگوی کامل تابع‌داری کنند، در جاده مستقیم خواهند بود؛ و آن جاده مستقیم بدون‌شک دین اسلام است.
3ـ تکامل تدریجی شریعت اسلامی؛ تکامل تدریجی شریعت اسلامی نشانۀ فرازمانی و مکانی‌بودن پیام پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم دین اسلام که در مدت بیست‌وسه سال گام‌به‌گام کامل و پایه‌هایش مستحکم شد، و با به نمایش گذاشتن نمونۀ یک زندگی ایدئال و قابل‌الگوبرداری، مثل یک درخت رشد کرد و قد کشید، و با صیانتی که از جانب خداوند دارد، به‌یقین از ویژگی ماندگاری و جاودانگی برخوردار است و در هر دور و زمانی زنده و پویا خواهد بود.
4ـ حفاظت دین از جانب خداوند؛از اینکه خداوند دین اسلام را به‌عنوان دین برگزیده (إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ) اعلان کرده و از پویایی و تکمیل‌بودنش (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا) خبر داده و از صیانت همیشگی آن (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) [حجر: 9] پرده برداشته است؛ مشخص می‌شود که خداوند دین اسلام را برای همگان در هر زمان و در هر مکانی به‌عنوان دین صحیح و شایستۀ پیروی و مسیر سعادت و رستگاری انتخاب کرده است.
چون رسالت‌ پیامبران گذشته منحصر به امت‌های خاص و زمان‌های معین بود؛ به‌همین‌دلیل نیاز نشد تا از عوامل تحریف و تغییر محفوظ بمانند و خداوند متعال نیز برای حفظ‌شان از دستبرد رویدادها و گذشت زمان عنایتی نفرمود، نهایتا رسالت آنان در پی ضایع‌شدن، به‌صورت ترجمه‌هایی به‌جا ماند که تا حد زیادی در آنها تغییر و تبدیل به‌جود آمد که با نسخه‌های اصلی تفاوت داشت، و مطالب زیادی به آنها اضافه شد که در نسخه‌های اصلی وجود نداشت. اما آنچه را که خداوند به‌وسیله رسولش خاتم النبیین فرستاد، خودش محافظت آن را به عهده گرفت که تا قیامت از هر نوع تحریف و تغییر مصون خواهد ماند؛ زیرا این آخرین پیام خداوند است و تا زمانی‌که بشری در دنیا وجود داشته باشد، این پیام برای بشریت باقی خواهد ماند؛ به‌همین‌جهت خداوند خصوصیت کامل‌بودن و تمام‌بودن این پیام را اعلان نمود و وعده حفظش را داد که این چنین وعده‌ای را خداوند در هیچ کتاب و رسالۀ دیگر ایراد ننموده است. (ندوی،1423 178-179)
5ـ امدادهای الهی برای حفاظت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم؛در بسیاری از رخدادها که حیات مبارک پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در خطر و زمینه ترورشان فراهم بوده، خداوند با امدادهای غیبی و فوری، ایشان را از آن مهالک نجات داده است؛ چنانکه از خانه‌ به‌قصد هجرت به‌سوی مدینه بیرون آمدند و از جلوی آدم‌کُشان بی‌رحمی که برای کشتن ایشان کمین کرده بودند، گذشتند، بدون اینکه آنان متوجه بشوند؛ همچنین در مسیر هجرت، هنگامی‌که به غار ثور پناه برده بودند، عنکبوتی آمد و بر دهنۀ غار تار تنید و کبوتری آمد و آنجا تخم گذاشت تا ایشان را از دست مزدوران قریش که برای زنده و یا مرده ایشان جایزه هنگفت تعیین کرده بودند، حفاظت کنند؛ همچنین خداوند ایشان را از سوء قصدی که یهودیان مدینه برای ترورشان برنامه‌ریزی کرده بودند، نجات داد. تمام این امدادها برای آن بود که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به‌عنوان آخرین پیامبر (مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّ‍ينَ) [احزاب: 40] هنوز رسالت خودشان را تکمیل نکرده و پایه‌های آن دینی را که گسترۀ فرازمانی و فرامکانی داشته و پاسخگوی نیازهای همه‌جانبه مردم خواهد بود، استحکام نبخشیده و چهارچوبش را محکم و سفت نکرده بودند، و تا زمان تحقق این هدف عظیم و تکمیل‌شدن کاخ باشکوه دین، باید از مکر و دسیسه و توطئۀ دشمنان و بدخواهان در امان مانده و همچنان به کار دعوت ادامه می‌دادند.
6ـ خاتم پیامبران‌بودن؛ خداوند در آیۀ ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا؛ و ما عذاب‌كننده نيستيم تا آنكه رسولى بفرستيم.﴾ [إسرا: 15] وعده داده که هیچ قومی را قبل از آنکه رسولی سوی آنان بفرستد، عذاب نمی‌دهد، و الله متعال هرگز وعده خلافی نمی‌کند؛ با این ادعا و با در نظرداشتن این مطلب که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم خود را آخرین پیامبر (أنا خاتم النبیین لا نبی بعدی) گفته‌اند و دروازۀ نبوت بسته شده است، چگونه خداوند در حق مردمانی که در آینده خواهند آمد، به ﴿نَبْعَثَ رَسُولًا﴾ رنگ واقعیت خواهد داد؟ پس معلوم می‌شود این دین اسلام است که از لایه‌های زمانی عبور کرده و در هر مکانی جولان داده و این وعده الهی را در هر گوشه‌وکنار این جهان محقق خواهد نمود.
7ـ قوانین انعطاف‌پذیر؛ در چرخۀ طبیعت و گذر زمان، با به‌وجودآمدن تحولات و پدیده‌های نو و سر بیرون آوردن نیازها و خواسته‌های گوناگون و طولانی‌ترشدن طومار مسائل جدید و نوظهور، به‌یقین گرایش و امیال انسان‌ها نیز دستخوش تغییر خواهد شد، و آن‌هنگام به‌تناسب اوضاع و احوال حاکم بر آن جامعه و خطه، مردمان به دنبال دین و آیینی خواهند گشت که تک‌تک دغدغه‌های ذهنی‌شان را پاسخگو باشد و در هر شرایطی راه‌حلی را پیش پایشان بگذارد. تنها دینی که با چنین شرایطی می‌تواند هم‌راسته بشود و از پس هر معضلی بربیاید و پلی روی دریاچۀ مشکلات بزند، دین اسلام است؛ زیرا این دین با رعایت اصولی ثابت و لایتغیری که دارد، چنان انعطاف‌پذیر و نرم است که می‌تواند خود را به‌اقتضای شرایط هر دور و زمانی در قالب مورد نیاز در بیارود و راه‌گشا باشد.
با این نوع نگرش به جهان و انسان بود که مسلمانان با تجربه و مشاهده، قفل‌های جهان هستی را گشودند. انگیزۀ آنها در این کار همان باوری بود که همۀ جهان برای انسان پدید آمده است، و لازم است که از آن بهره‌برداری کند. (حوی، 1389: 457)
به برکت این دعوت بود که وحدت عربی و وحدت انسانی و عدالت اجتماعی و سعادت بشری در حل معضلات دنیوی و مسائل اخروی تحقق پذیرفت و مسیر روزگار و چهرۀ زمین دگرگون شد و خط سیر تاریخ تعادل گرفت و خرد انسان تحول یافت. (مبارک‌پوری، 1396: 603)
اینها نمونه‌هایی از کارهایی بود که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم در رسانیدن رسالت به انجام رسانیدند. (حوی، 1389: 136)
پرسش
اکنون که جهان‌شمولی و فرازمانی و فرامکانی‌بودن پیام پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به شیوۀ علمی و تحقیقی به اثبات رسید، چرا جهان بشری هنوز هم در برابر این موضوع پذیرفته‌شده واکنش منفی نشان می‌دهد و به‌جای قبول‌کردن، با توهین و اهانت به ساحت مقدس نبی رحمت صلی‌الله‌علیه‌وسلم، به میدان می‌آید و پا روی رگِ اعتقاد و باور مسلمانان می‌گذارد؟
پاسخ
این پرسش دو پاسخ می‌تواند داشته باشد:
1ـ عوامل و دسیسه‌هایی که پشت‌پرده این توهین‌ها در جوامع غربی وجود دارد؛
2ـ کم‌کاری و کوتاهی‌ای که مسلمانان در بُعد سیرۀ نبوی دچارش شده‌اند.

عوامل و دسیسه‌های پشت‌پردۀ این توهین‌ها در جوامع غربی
اگر مقایسه‌ای میان جاهلیت عصر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و جاهلیت عصر مدرن صورت بگیرد و علل رویارویی با دین اسلام مورد بررسی قرار بگیرد، به‌وضوح دانسته می‌شود که هر دو نوعِ واکنش منفی از یکجا آب می‌خورند و علت‌ها یکی هستند. همان‌طور که در دوران بعثت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم سران قریش منافع شخصی و پست ریاست خود را در خطر دیدند و آسمانِ سلطه‌جویی‌شان تیره‌وتار شد، در برابر دعوت برحق پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم قد علم کردند و با تبلیغ‌های سوء و تصمیم‌های نابخردانه خواستند که نور الهی را خاموش کنند تا دوباره پایه‌های قدرت و اقتدارشان مستحکم شود، اما هرگز آن اتفاق نیفتاد و برعکس همه‌چیز به نفع اسلام و با پیروزی مسلمانان به پایان رسید. امروزه هم که شاهد بسیاری از واکنش‌های منفی و اقدام‌های مغرضانه علیه رسالت محمدی از سوی جوامع غربی هستیم، علت اصلی آن به دولت‌مردان و مسندنشینان آن سرزمین‌ها برمی‌گردد که با گسترش اسلام در کشور و منطقه خود، ترس از دست‌دادن پست و مقام و تقلیل نوکران و چاکران خود را دارند؛ بنابراین با تصمیم‌های نادرست و تحریک ساده‌لوحان جهت اهانت به ساحت پاک نبوت، می‌خواهند به جنگ خدا و رسولش بیایند، غافل از آنکه شکست و خواری حتما به پای آنان نوشته می‌شود و به‌یقین نور خداوند در آن سرزمین‌ها درخشیده و ظلمت‌های جاهلیت مدرن را خواهد زدود و روزبه‌روز دایره‌اش وسیع‌تر خواهد شد.

کم‌کاری و کوتاهی‌ مسلمانان در بعد سیرۀ نبوی
اما علتی که متوجه مسلمانان است، این است که مسلمانان امروزی در عمل به سنت‌های پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و معرفی ایشان به جهانیان به‌شکل درست و صحیح آن، بی‌اندازه کوتاهی کرده و غفلت ورزیده‌اند که در نتیجه باعث شده عده‌ای پشت‌میزنشین بی‌ایمان و تاریک‌دل چنین فکر کنند که در مورد اعتقادات و باورهای اسلامی میدان برای جولان‌دادن برایشان خالی است و هر کاری بخواهند، می‌توانند انجام بدهند و هیچ خط قرمزی در مسیرشان وجود ندارد. اما اگر مسلمانان متحد و منسجم می‌بودند و برای شناساندن پیامبرشان به‌عنوان الگوی نیکو برای همگان، حرکتی برنامه‌ریزی‌شده و دقیق به‌راه می‌انداختند و تمام ابزارهای مدرن را به‌کار می‌گرفتند، هرگز کسی یا گروهی جرئت اهانت و انگشت درازکردن به این بارگاه مقدس را به خود نمی‌داد و نمی‌دادند.

نتیجه
اکنون باید پرسید: وظیفۀ مسلمانان در قبال رسالت جهانی و همیشگی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم چیست؟
نخست باید دانست که تمام مسلمانان در بخش عملی‌کردن آموزه‌های ناب اسلام در زندگی‌شان و در دفاع از ساحت پاک رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم مسئول هستند و بازخواست خواهند شد. در گام بعدی، مسلمانان در ایفای مسئولیت دینی‌شان دراین‌باره به سه گروه تقسیم می‌شوند: 1ـ تودۀ مسلمانان؛ 2ـ علما؛ 3ـ دولت‌مردان مسلمان. هر گروه مسئولیت به‌خصوص خود را دارد که در ذیل به شماری از آنها اشاره می‌شود.

مسئولیت تودۀ مسلمانان
عموم مسلمانان در هرجایی که زندگی می‌کنند، وظیفه دارند که تک‌تک آموزه‌های اسلامی را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی‌ عملی کنند و سبک زندگی اسلامی را به فرزندان‌شان بیاموزند و با کردار و گفتار نیک و بزرگوارانه‌شان به تمام جهانیان این پیام غیرمستقیم را برسانند که در هر زمان و در هر مکانی که هستند، این دین اسلام است که راه بهتر زیستن و مسیر خوشبخت‌شدن را به آنان نشان می‌دهد و تمام نیازهای زندگی‌شان را برآورده می‌کند و پیامبرشان بهترین الگو برای داشتن یک زندگی ایدئال است.

مسئولیت علما
بدون‌شک علما جانشینان برحق پیامبران هستند؛ ازاین‌رو باید مسئولیت آنان حساب‌شده‌تر و شکیل‌تر باشد و فعالیت‌های مشخصی در بعد سیره داشته باشند. در ذیل به شماری از فعالیت‌ها اشاره می‌شود که علما و اندیشمندان اسلامی می‌توانند در آن بخش‌ها نقش ایفا کنند:
1ـ به‌راه‌اندازی حرکت‌ها و نهضت‌هایی که در خصوص شناساندن سیره نبوی به جهانیان فعالیت کند؛
2ـ تهیه کتاب‌های سیره برای آموزش به کودکان مسلمان و الحاق آنها به مضامین درسی مدارس و حوزه‌ها؛
3ـ برگزاری جلسات و نشست‌های سیره نبوی در مساجد برای عموم مردم؛
4ـ به‌کارگیری رسانه‌های تصویری و شنیداری و فضاهای مجازی جهت ترویج و تبلیغ سنن نبوی و سبک زندگی پیامبرانه؛
5ـ تألیف کتاب‌‌های جدید در بخش سیره نبوی به‌صورت موضوعی برای ابعاد مختلف زندگی مسلمانان.
مسئولیت دولت‌مردان
دولت‌مردان اسلامی که نظام امور را در دست دارند و سخن‌شان فصل الخطاب است، نیز مسئول هستند و می‌توانند با حمایت و فراهم‌سازی زمینه‌های فعالیت برای علما در بخش سیره نبوی، دَین خود را نسبت‌به پیامبر‌شان ادا کنند. همچنین باتوجه به اهانت‌هایی که اخیرا صورت گرفته، دولت‌مردان کشورهای اسلامی باهم متحد شده، باید بکوشند تا در سازمان ملل قانون جدیدی را به تصویب برسانند که توهین و زبان‌درازی به مقدسات هیچ دین و آیینی پذیرفته نیست و با حرمت‌شکنان برخورد قانونی صورت می‌گیرد.

منابع:
1ـ رمضان بوطی، محمد سعید. فقه السیرة النبویة مع موجز لتاریخ الخلافة الراشدة. دمشق: دارالفکر، 1996؛
2ـ غزالی، محمد. فقه السیرة. چاپ اول، دمشق: دارالقلم، 1427؛
3ـ ندوی، علی. نبی رحمت. ترجمۀ محمد قاسم قاسمی. چاپ ششم، زاهدان: انتشارات ندوی، 1394؛
4ـ کاندهلوی، ادریس. سیرت مصطفی. ترجمۀ محمد امین حسین‌بر. ناشر: مترجم؛
5ـ غضبان، منیرمحمد. سیره نبوی، مشعلی بر راه بیداری اسلامی. ترجمۀ عمر قادری. چاپ اول، تهران: انتشارات احسان، 1397؛
6ـ حوی، سعید. الرسول، آخرین فرستاده. ترجمۀ مصطفی اربابی. چاپ اول، مشهد: انتشارات واسع، 1389؛
7ـ دیوبندی، محمود حسن. تفسیر کابلی. ترجمۀ شبیراحمد دیوبندی. چاپ پانزدهم، تهران: انتشارات احسان، 1394؛
8ـ خرم‌دل، مصطفی. تفسیر نور. چاپ دهم، تهران: انتشارات احسان، 1393؛
9ـ ندوی، علی. نقش انبیا در سعادت بشر. ترجمۀ محمد قاسم قاسمی. نسخۀ دیجیتالی، 1396؛
10ـ ندوی، علی. النبوة و الأنبیاء فی ضوء القرآن. بیروت، 1387؛
11ـ ندوی، علی. کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط مسلمانان. ترجمۀ عبدالحکیم عثمانی. چاپ چهارم، تهران: انتشارات احسان، 1395؛
12ـ ندای اسلام. سال بیست‌ویکم، شمارۀ پیاپی 78-79، شمارۀ اول و دوم سال 1399؛
13ـ زیدان، عبدالکریم. أصول الدعوة؛
14ـ ندوی، سلیمان. الرسالة المحمدیة. دمشق: دار ابن کثیر، 1423.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید