آدمی از ابتدای حیات در سختترین شرایط محیطی و زیستی و جوی، با قدرت عقل و اراده خویش بر مشکلات فایق آمده یا بدانها خو گرفته و مدارا نموده است. شاید در آغاز هر تغییری، مواجهه با مشکل یا اخلاق و منش جدیدی برایش سخت و گاهی حیرتانگیز بوده است، اما مرور زمان باعث شده تا به همه چیز و همه کس عادت کند و از یاد ببرد که روزگاری، آن کار برایش غیر ممکن بوده است.
چنانکه ما آدمها به نگرانی و استرس عادت کردیم، به ریا و دروغ و غرور هم عادت کردیم. به فقر و فلاکت و ذلت همنوعانمان عادت کردیم. عادت کردیم که نان به نرخ روز بخوریم و خون خلایق را در شیشه نگه داشته و بدان فخر بفروشیم. عادت کردیم که هر روز کمرهای دولا شده در سطل زبالهها را ببینیم و با تأسف سر برگردانیم و سکوت کنیم. عادت کردیم پشت سر هم به اطرافیانمان دروغ بگوییم و لذت ببریم از اینکه دیگران را فریب داده و پیچاندهایم. عادت کردیم که با افکار مسموم و ذهن آلوده خویش، تهمت بزنیم و خود مان را پاک و مبرا جلوه دهیم. عادت کردیم خیانت کنیم… به دوست، به همسایه، به خانواده و به اعتماد کسانی که به وجودمان دل بستهاند و برای هستی ما حرمت قائلند…عادت کردیم زخم بزنیم؛ با زبانمان، به قلب آدمها… زخمهایی که برندهتر از تیغ شمشیرند و آزارندهتر از هر سمی!
عادت کردیم حرمتها را بدریم… حرمت نان و نمک، حرمت نگاه و کلام، حرمت عشق و مهربانی. عادت کردیم شرم و حیا را زیر پا بگذاریم و به حساب روشنفکریمان بگذاریم. به همسایهمان ظلم میشود و سکوت میکنیم، چون «فضول» نیستیم که در کار دیگران دخالت کنیم، اما به حریم خصوصی اطرافیانمان تجاوز میکنیم و به حساب صمیمیتمان میگذاریم! عادت کردیم فقر را ببینیم و رو برگردانیم، زشتی را ببینیم و فراموش کنیم، دو رنگی را ببینیم و… عادت کردیم به تمام رذایل اخلاقی که روزگاری از آن وحشت داشتیم؛ انگار خیلی وقت است که دیگر بنی آدم اعضای یکدیگر نیستند! عادت کردیم به خبرهای بد، به کشته شدنها، به دار آویخته شدنها، به خودکشیها، به مرگهای ناگهانی، اما عبرت نگرفتیم و نترسیدیم. حیرتآور است که به گناه هم عادت کردیم. حتی کرونا هم ما را از گناه باز نداشت. بعید است که هیچ بلای طبیعی و غیر طبیعی دیگرای ما را از خواب غفلت بیدار کند. از این روزمرگی عادتگونه، از این حجم وسیع بیخیالی، چیزی آگاهمان نمیکند. شاید هیچ چیز نتواند این بشر تنهامانده در هیاهوی عصر سرد فلز و دیجیتال و تکنولوژی را آدم کند، جز صور اسرافیل … آیا وقت آن نرسیده به خود بیاییم؟!
دیدگاههای کاربران