در طول ربع اخیر قرن بیستم، در رسانههای مختلف بینالمللی و محلی بهجز اخبار، گزارش و نوشتههایی با موضوع «جنگ» و «کشتار» و «ویرانی» و «تروریسم» چیز دیگری از اوضاع و احوال افغانستان نشنیدهایم و نخواندهایم، بهطوریکه آثار شوم فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی این اصطلاحات گریبانگیر این کشور شده است، و همین عوامل سبب شدهاند که تاریخ افغانستان در نزد بسیاری از انسانها تحریف شده و تصویر بدی از این کشور در اذهان تداعی گردد. ضمن اینکه با توجه به این وضعیت و به دلیل گسترش فرهنگها و اندیشههای متفاوتی که تمدن و فرهنگ افغانستان آنها را رد میکند، متأسفانه ما بهصورت تدریجی شاهد کاهش پیشرفت فرهنگی در این کشور نیز بودهایم.
بههر حال، اینها واقعیتهایی هستند که اتفاق افتادهاند، اما تاریخ افغانستان بُعد دیگری هم دارد که تحتالشعاع حوادث و اتفاقات ناگوار و تاریکیهای موجود قرار گرفته و بسیاری خواسته یا ناخواسته جامعه را از بُعد علمی این سرزمین علمپرور غافل کردهاند؛ و این همان جنبۀ درخشان و مثبت تاریخ افغانستان است.
◽️افغانستان به مدت چهارده قرن متمادی واقعیتی کاملا متفاوت و شرافتمندانه و بستری بسیار مهم برای گسترش علم و دانش، فرهنگ و تمدن بوده است و دانشمندان سترگی در زمینههای مختلف فقه، اندیشه، فلسفه، جامعهشناسی، اقتصاد، طب، و سیاست تربیت کرده و به جامعه تحویل داده است.
اگر صفحات تاریخ افغانستان را در دوره فتوحات اسلامی و دورههای متوالی حکومت صفاریان، غزنویان، مغولها ، غوریان، خوارزمیان، تیموریان، ازبکها و صفویان و دیگران بررسی کنیم بدون شک در آن، تاریخ پرافتخاری خواهیم یافت که چرخهی تمدن اسلامی را به چرخش درآورده است، و این انگیزه از تمام شهرها و مناطق افغانستان ازجمله: بلخ، هرات، مزارشریف، کابل، قندهار، خوست، جلالآباد و بسیاری دیگر از مناطق بهپا خاسته است که در غنیسازی اندیشه و دانش، بهویژه در زمینه مطالعات اسلامی نقش مهمی داشته است.
از هرات، نویسندگان و فیلسوفان بسیاری ظهور کردهاند. یکی از این نویسندگان، ابوالفضل منذری، مؤلف کتابهایی همچون: افتخارالمقالة، الزیادات، و نظم الجمان است. وی استاد و معلم منصور ازهری (895 م – 981 م)، از علمای برجسته زبان عربی و اهل شهر هرات نیز بوده است.
منصور ازهری در مسیر بازگشت از سفر حج، توسط برخی از بادیهنشینان عرب اسیر شد و تمام دوران اسارت خود را به مطالعه زبان عربی گذراند، تا اینکه به یکی از بزرگترین معلمان زبان و ادبیات عربی تبدیل شد که در این زمینه کتابهای زیادی نیز به رشته تحریر درآورد. از مشهورترین آثار وی میتوان به فرهنگ لغت «تهذیب اللغة»، «غریب الألفاظ التي استعملها الفقهاء»، «علل القرائات»، «الأسماء الحسنی» و «شرح دیوان أبوتمام» همراه با تفسیری از قرآن کریم اشاره کرد.
شهر هرات شخصیتهای علمی دیگری همچون: ابوالمظفر هروی، نویسنده و نحوی مشهور، و ابوالحسن هروی، از مشهورترین زبانشناسان و علمای نحو که به مهارت در نوشتن خط عربی نیز مشهور بود، به خود دیده است.
علیرغم گسترش زبان فارسی در قرن ششم در دوران دولت غزنویان، که در آن زمان بهعنوان زبان شاعران، نویسندگان و دانشمندان قرار گرفته بود، اما هنوز بسیاری به زبان عربی مینوشتند و تدوین می کردند، ازجملهی آنها ابوالفضل محمدبنحسین بیهقی است که در سال 1077 میلادی در خراسان متولد شد و در کاخ سلطان محمود غزنوی زندگی کرد. کتابهایی مانند: «تاریخ غزنویان» و «تاریخ بیهق» از مهمترین تألیف ابوالفضل بیهقی بهشمار میروند.
شیخالاسلام عبدالله خزرجی انصاری هروی، یکی دیگر از علما و عرفای مشهور دیار افغانستان است که تصوف را در جهان عرب گسترش داد.
علما و دانشمندان بلخ نیز تألیفات زیادی به زبان عربی داشتهاند، ازجمله سعیدبنمسعده بلخی، که یکی از برجستهترین علمای نحو و صاحب کتابهایی همچون: «تفسیر معانی القرآن»، «شرح أبیات المعانی» و «الاشتیاق» است.
از دیگر مفاخر برجستۀ تاریخ افغانستان میتوان به شخصیتهایی همچون: “بشاردبنبراد”، یکی از شاعران برجستۀ زبان عربی که اصالتا اهل ولایت “تخار” افغانستان بوده است، حسینبنضحاک و شقیق بلخی اشاره کرد.
البته باید توجه داشت که علما و دانشمندان افغان این تألیفات و خدمات علمی را فقط در زمینۀ گسترش زبان عربی انجام ندادهاند، بلکه خدمات علمی آنان در زمینههای مختلف در نقاط مختلف جهان مورد استفاده قرار گرفته است، بهطوریکه بعضی از این تالیفات تا امروز بهعنوان مأخذ و منبع مورد استفاده قرار میگیرند.
خدمات و فعالیتهای علما و اندیشمندان افغانستان فقط منحصر در عرصۀ علمی و معنوی نبوده، بلکه در عرصۀ سیاست و اصلاح و بیدارگری اجتماعی نیز فعالیتهایی داشتهاند. همۀ ما سید جمالالدین افغانی را میشناسیم؛ متولد 1839 میلادی در اسدآباد افغانستان. سید جمالالدین فیلسوف بزرگ و بابصیرتی بود که بهخاطر فعالیتهای گستردۀ بیدارگرانۀ خویش به «بیدارگر شرق» لقب گرفته است. او اندیشمندان بزرگی همچون شیخ محمد عبده را تربیت نمود. سید جمالالدین اسدآبادی به زبانهای عربی، فارسی و ترکی تسلط داشت و با زبانهای فرانسوی، انگلیسی و روسی نیز آشنا بود. او کتابهای زیادی نوشته است که مشهورترین آنها «تاریخ افغانستان» است.
یکی دیگر از شخصیتهای نامدار و علمی افغانستان شیخ عبدالحکیم افغانی قندهاری است. ایشان متولد سال 1250 میلادی در قندهار و یکی از حقوقدانان حنفی و از دانشمندان فقه و حدیث است که در دمشق زندگی کرد و همانجا درگذشت.
شیخ عبدالحکیم افغانی قندهاری شروحات زیادی بر کتابهای مختلف نوشته است که از آنجمله می توان به کتابهای کشف الحقائق، شرح شاطبی، حاشیه بر شرح بخاری، التعلیقات علی الهدایة، شرح المنار، حاشیة ابن عابدین و حاشیه بر تفسیر نسفی اشاره کرد.
خلاصه اینکه تاریخ افغانستان مملو از علما، عارفان، اندیشمندان و مصلحان بزرگیست که صفحت تاریخ این سرزمین را مزین کردهاند، اما متأسفانه این تصویر زیبا و درخشان از صفحات تاریخ افغانستان به دلیل درگیریها و جاهطلبیهای استعماری و ایدئولوژیهای افراطگرایانۀ بعضی گروهها، از انظار عمومی پوشیده مانده و بهنوعی چهرۀ متمدن و بافرهنگ افغانستان را مخدوش کرده است.
دیدگاههای کاربران