پاییز به بعد دستهای ما رنجورتر از همیشهاند؛ صبحها را در صفهای طویلی میگذرانیم که با کلافگیمان طولانیتر از همیشهاند و تقریبا بعدازظهر سیلندرهای گاز را به دوش کشیده و نسیم خنک پاییزی مانند شلاق تنهای خستهیمان را نوازش میدهد.
عکس هم که بگیری ساعتها بنویسی باز هم نمیتوانی مفهوم و گستردگی «رنج» را تفسیر کنی؛ گسترهی کلانی را در بر میگیرد و از نخستین حقوق آدمی تا آن مطالباتی که برخی «تفننی» مینامند، شامل میشود.
در تصویر، زنی را میبینید که کپسول بهدست و در انتظار است. این دست تصاویر را در ماههای پیش رو و در فصل سرما بیشتر خواهیم دید.
«زاهدان» و «زابل» و «سراوان» هم ندارد. رنج بهطور عادلانهای بر تمامی مردم مستولی میگردد و پریشانی، حال و احوال هموطنان سیستانوبلوچستانی را دگرگونتر از همیشه میسازد.
در سیستانوبلوچستان شمار بسیاری فاقد هویت هستند؛ شناسنامه ندارند و بهطور رسمی جزئی از جمعیت تلقی نمیگردند. طبیعیست که برنامهریزی برای شهرستانهای استان سیستانوبلوچستان بسیار سخت و سرشار از چالش و پیچیدگیست. از اینرو برای رفع مشکلاتی نظیر کمبود سیلندر گاز و سوءاستفادهی برخی از آن نیازمند تدوین برنامههای کوتاهمدت و عملیاتی هستیم. فصل سرما در پیش است و مردم بسیار نگران تامین سیلندرهای گاز و گرمای منازلشان هستند.
التهاب جامعه و خشم اجتماعی بهخاطر این حجم وسیع مشکلات، خود تبعاتی بیشتر به همراه خواهد داشت و باید برای توسعهی همهجانبهی جامعه تلاش کرد. توسعهای که جامعه را به داشتن «امید» و «آرامش» دعوت کند.
مدیران استانی و شهرستانهای ما کلنگها را بر زمین گذاشته و ربانهای افتتاح را از خیال خویش بیرون برده و به آنچه که وظیفهشان است بپردازند که این مردم هستند که به آنان اعتبار و مشروعیت بخشیدهاند.
دیدگاههای کاربران