سنیآنلاین| مولانا عبدالرشید شهبخش، امامجمعه اهلسنت زابل و مدیر مدرسه دینی بدرالعلوم این شهر است. او سال 1345 در زاهدان متولد میشود. پنج سال ابتدایی را در دبستان ابنسینا میخواند. سپس برای حفظ کلامالله مجید وارد دارالعلوم زاهدان میشود. برای ادامۀ تحصیل و آموختن کتب دینی علاوه بر دارالعلوم زاهدان، مدارسی همچون عینالعلوم گُشت سراوان، تعلیمالقرآن شورشادی/ زاهدان و بعضی از مدارس دینی پاکستان را تجربه میکند. بعد از فراگیری علوم دینی مقدماتی در مدارس دینی اهلسنت در سیستانوبلوچستان، در سال 1365 برای دومین بار عازم پاکستان میشود و از محضر علمای مشهور و برجستۀ آن زمان کسب فیض میکند. پس از فارغالتحصیلی به زاهدان برمیگردد و مدت یک سال در مدرسه علوم دینی عثمانیه زاهدان به تدریس مشغول میشود. تقریباً سال 1369 برای ترویج علم و ارشاد مردم عازم منطقۀ «سیستان» میشود و فعالیتهای خود را با تدریس در مدرسۀ دینی دارالعلوم محمدیۀ اسلامآباد/لوتک و ارشاد و موعظه مردم آغاز میکند و پس از چند سالی به شهر زابل نقل مکان میکند و اکنون امامت جمعه و مدیریت مدرسۀ دینی بدرالعلوم زابل را بر عهده دارد.
مولانا عبدالرشید شهبخش معتقد است که بیش از چهل درصد جمعیت سیستان را برادران اهلسنت تشکیل میدهند. از مسئولین بهخاطر «تبعیض» و «عدم بهکارگیری اهلسنت در استخدامها» شدیداً گلایه دارد و میگوید: در جلسات عمومی و در نمازهای جمعه و اعیاد مسئله تبعیض و استخدام مردم بومی سیستان را مطرح کردهام تا به سمع مسئولین استانی و کشوری برسد و برای حل این معضل چارهاندیشی کنند. پرسش و پاسخهایی را که در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوییست که پایگاه اطلاعرسانی «سنیآنلاین» مدتی قبل با مولانا عبدالرشید شهبخش درباره جمعیت، وضیعت دینی، فرهنگی و سیاسی اهلسنت سیستان انجام داده است.
لطفاً بفرمایید از چه زمانی برای فعالیت دینی به زابل رفتید؟
تقریباً سال 1369 مرحوم مولانا محمدگل رحمهالله مسئولیت مدرسه دینی دارالعلوم محمدیۀ لوتک را به شیخالاسلام مولانا عبدالحمید واگذار کرد. با دستور حضرت شیخالاسلام مولانا عبدالحمید حفظهالله بنده به همراه دوست عزیزم مولانا حافظ محمدعلی شهبخش عازم سیستان شدیم. ابتدا در رکاب همسفرم در همین مدرسه تدریس علوم دینی را شروع کردم.
حضرتعالی فعالیتهای دینی خود را در این منطقه چگونه آغاز کردید؟
در اولین سال ورودم به سیستان فقط با دو استاد تدریس کتب دینی و حفظ کلامالله مجید را در مدرسه لوتک شروع کردیم. هرسال یکی از علما به جمع مدرسین افزوده میشد. اساتید ضمن تدریس اکثراً شبها برای سخنرانی به روستاهای اطراف میرفتند. وقتی تعداد طلاب مدرسه دینی لوتک بیشتر شدند، به گروههای چندنفری تقسیم میشدند و با اساتیدشان یا جداگانه برای ارشاد مردم و تبلیغ دین «تشکیل» میشدند. این نوع فعالیتهای اساتید و طلاب باعث شد وضعیت دینی مردم کمکم بهتر شود و مردم به دین، مذهب، مساجد و مدارس دینی بیشتر روی بیاورند و در این مدت مدارس و مکاتب دیگری تأسیس شوند که تا حدودی نیاز دینی مردم را برآورده کنند.
آیا فعالیتهای دینی اساتید و طلاب با موانع و چالشهایی هم مواجه میشدند؟
بله. در آن سالها افرادی با فعالیتهای جماعت تبلیغ برخورد سلیقهای میکردند که الحمدالله به مرور زمان همۀ آن موانع و سنگاندازیها برطرف شدند.
جنابعالی وضیعت دینی، فرهنگی و سیاسی اهلسنت شهرستان زابل و در کل منطقۀ سیستان را در گذشته و حال چگونه ارزیابی میکنید؟
حقیقتاً نمیتوان وضعیت دینی آن زمان را با وضعیت دینی و اجتماعی امروز مقایسه کرد. در آن زمان در تمام منطقۀ سیستان حتی ده نفر طالبالعلم بهصورت منظم و منضبط وجود نداشت. در بسیاری از روستاهای اهلسنت شهرستان زابل اصلاً مسجد وجود نداشت. در بعضی از روستاها اگر مسجد بود پیشنماز نبود یا اگر پیشنماز بود تعداد بسیار کمی برای ادای نماز به مسجد میآمدند. در بعضی از نمازهای جمعه این شهر دو صف بیشتر نمازگزار نبود. البته در این مدت به لطف و فضل الله تعالی تغییر و تحول بزرگی رخ داد و سطح اطلاعات و آگاهی دینی مردم خیلی بالا رفت؛ اما بهنظر بنده هنوز غفلت، کمتوجهی و محرومیتهای دینی در بعضی از مناطق مشاهده میشود. مطمئناً وضعیت دینی بسیاری از شهرهای دیگر بلوچستان از سیستان بهتر و بالاتر است، میطلبد علما و دعوتگران مخلص بیشتر بکوشند تا به حد مطلوب برسیم.
چند درصد جمعیت منطقۀ سیستان اهلسنت است؟
بعضیها معتقدند 50 درصد جمعیت این منطقه اهلسنت هستند، اما به نظر بنده حداقل 40 درصد جمعیت منطقۀ سیستان را برادران اهلسنت تشکیل میدهند.
پس با این جمعیت چشمگیر حتماً برادران اهلسنت در استخدامها و مسئولیتهای اداری و پستهای کلیدی حضور فعالی دارند؟
متأسفانه باید گفت در راستای مشارکت در مدیریت سیستان، در حق اهلسنت اجحاف و تبعیض روا داشته شده است، بهطوری که تا کنون از پنج فرماندار حتی یک فرماندار از اهلسنت انتصاب نشده، از معاونین فقط اخیراً یکی از برادران اهلسنت بهعنوان معاون فرماندار تعیین شده است. از اینهمه بخشدار در تاریخ چهلساله انقلاب یک نفر از اهلسنت انتخاب شده و از روسای ادارات حتی یک نفر از مردم بومی اهلسنت سیستان استخدام نشده است.این بیمهریها در حق اهلسنت سیستان درحالیست که اقشار مختلف مردم این منطقه در تمام میدانهای سیاسی، اجتماعی و انقلابی دوشادوش دیگر ایرانیان حضور داشته و به وظیفه ملی و اسلامی خودشان عمل کردهاند. مردم، علما و معتمدین از این کوتاهیها و تبعیضها شدیداً گلایه و نسبت به آنها اعتراض دارند.
دو جریان سیاسی مهم کشور؛ «اصولگرا» و «اصلاحطلب» هر کدام در برههای از زمان ادارۀ کشور را در دست داشتهاند، آیا برای رفع تبعیضهای موجود در منطقۀ سیستان از سوی این دو جریان گامهایی برداشته شده است؟
متأسفانه باید گفت نه دولتهای اصولگرا به فکر برداشتن تبعیض و مشارکت اهلسنت در مدیریت سیستان بودهاند و نه دولتهای بهاصطلاح اصلاحطلب دراینباره گام جدی برداشتهاند.
این تبعیضها از لحاظ روحی و روانی روی شهروندان اهلسنت زابل تأثیرات منفی هم داشته است؟ آیا برای رفع این معضل اقدامی هم صورت گرفته؟
متأسفانه این تبعیضهای آشکار مردم را مأیوس و سرخورده کردهاند. بارها بهوسیله نامه، در جلسات عمومی و در نمازهای جمعه و اعیاد این مشکلات را مطرح کردهایم تا به سمع مسئولین کشوری و استانی برسد؛ اما هنوز هم از طرف مسئولین جواب قانعکننده و رضایتبخشی به مردم اهلسنت سیستان داده نشده است.
ارتباط اهلسنت با برادران اهلتشیع در منطقۀ سیستان چگونه است؟
از دیرباز بین برادران اهلسنت و اهلتشیع سیستان ارتباط خیلی خوب و حسنهای بوده و هر دو گروه سالیان سال در کنار هم زندگی مسالمتآمیز و صمیمی داشتهاند. هیچگاه میانشان مشکلی پیش نیامده است. اگرهم در سالهای گذشته فردی به مقدسات اهلسنت توهینی روا داشته با پیگیری و مراجعه به مقامات دولتی جلوی فرد هتاک گرفته شده است. باید گفت علمای فریقین در استحکام این رابطه نقش بسزایی ایفا کردهاند.
دیدگاههای کاربران