باران میبارد، نمیدانم به حرمت دعای مردمی است که به قبله دعا آمدند و طلب رحمت و آمرزش و باران لطفت را کردند یا دلت برای اهل زمین سوخت، دلت برای بندگان فلکزدهات که با کوه غرورشان، نتوانستند قطرۀ آبی برای خود از آسمان بچکانند به رحم آمد و به ابرهای گوشبهفرمانت امر باریدن دادی… خدایا من از اهل زمین، از بندگانت دلسرد شدهام، از انسانهایی که جز به مصلحت و آرامش خویش نمیاندیشند و در این برهۀ زمانی پرآشوب، کلاه خود را سفت چسبیدهاند تا باد نبرد، ناامید گشتهام!
دلم برای مسلمین اویغور کباب است، برای بیپناهی مردان شکنجهشدهشان، برای زنان کشفحجابشده و چشم به خون نشستهشان، برای کودکان از تحصیلبازمانده و مهجور از ایمانشان، برای خانههای آواره به جرم توحیدپرستی و دستهای بریدهشده به حکم قرآنبهآغوشکشیدهشان، برای جانمازهای سوخته و زبانهای گداختهای که «لا إله إلا الله» را جاری ساختهاند، برای دختران محجوب و صورت کبودشان…
دلم خون است و چشمانم آبستن هزار بار گریستن، اما… برای همین با تو سخن میگویم و نجواهای شبانهام را رو به آسمان تو، زمزمه میکنم؛ خدایا رحم کن… رحم کن به حال ملتی که بلالگونه شکنجه میشوند اما افسوس که «صدیقی» نیست تا یاریشان نماید و جان هزارپارهشان را به درهم و دینار آزاد نماید! خدایا برس به داد سمیههای شکافتهشده، به فریاد عمارهای داغدیده، به یاری خون یاسرهای بر سر دار رفته… که اینجا از آدمها، انتظار یاری نیست! خدایا بباران… بباران بر مظلومین نصرت و یاریات را… بباران بر ضعفا، قدرت و نیرو و همت آزادگی را…
بباران بر فقرا و نیازمندانِ سرافکنده باران رزق و روزی پربرکت را… بباران بر مریضان و درماندگان از همهجا مایوسشده عافیت و سلامتی را… بباران بر گناهکاران تباهشده، هدایت و عاقبتبهخیری را.
الهی، جراحتهای بیامان ما را درمان باش و بر آلام و دردهای ناتمام ما مرهم… خدایا، صفوفمان را یکپارچه ساز… نیتهای خالصانهمان را به موفقیت بدل نما و بر دینمان، تا زندهایم و نفس از نهادمان برمیآید، ثابتقدم نگه دار… آمین یا ربالعالمین
دیدگاههای کاربران