مفاهیم بسیار زیبایی در متون دینی و از زبان بزرگان و شاعران به ما رسیده است، اما متاسفانه یا به ارزش آنها پی نبردهایم و یا آنگونه که لازم است بهخوبی برایمان تفسیر و توضیح داده نشدهاند.
یکی از مفاهیمی که این روزها زیاد بر سر زبانها مطرح است واژۀ «مدارا» است که نظر به اهمیت آن روزی را در جهان به «مدارا» اختصاص دادهاند. ما هنوز نتوانستهایم در بسیاری از مسائل واژههایی را که در قاموس دینی ما وجود دارند به تناسب معنا کنیم، اما در مقابل، فلاسفه و اندیشمندان غربی توانستهاند این الفاظ را بهخوبی تفسیر نمایند و دربارۀ آنها نظریهپردازی و به زیبایی به ذهن شنوندگان و خوانندگان القا کنند. اما ما چکار کردهایم؟ هیچ، تازه پس از تبیین و توضیح این مفاهیم، متوجه میشویم که در متون دینی و در سخنان بزرگان و شاعران ما این واژهها از ارزش و اهمیت زیادی برخوردارند.
چقدر در آیات و احادیث بر آسانگیری و مدارا تأکید شده است. اینهمه آیات که بر عدل و احسان اشاره میکنند و احادیثی که تشویق و توصیه بر سهلگیری و تسامح مینمایند، متاسفانه در زندگی روزانۀ ما به فراموشی سپرده شدهاند. چقدر در سنت نبوی بر رواداری و مدارا تاکید شده و از سختگیری و تشدد نهی شده است؟ اما مسلمانان برخلاف آن عمل میکنند.
آری، مدارا مادر همۀ فضایل است و بدون مدارا نمیتوان دموکراسی داشت و بدون مدارا نمیتوان از تعدد احزاب سخن گفت. اگر مدارا نباشد چگونت اقوام و مذاهب مختلف میتوانند در کنار یکدیگر زندگی مسالمتآمیز داشته باشند؟ مدارای اروپائیان پس از جنگهای طولانی و کسب این جایگاه در دنیای معاصر میتواند الگویی برای اهالی شرق باشد.
قطعا بدون مدارا نمیتوان به توسعه و ترقی رسید. متاسفانه امروز مدارا چه در سطح حاکمیت و چه در میان مردم بسیار ضعیف است که نزاعهای خیابانی و اختلافات خانوادگی و نیز تبعیضهای گسترده نسبت به اهلسنت در ابعاد مختلف را میتوان نتیجۀ بیمدارایی دانست.
مدارا تنها در نرمخویی و متانت در برابر دیگران خلاصه نمیشود، بلکه تأثیر بسیار زیادی در اقتصاد و سیاست و مسائل اجتماعی دارد. کسی که اهل مدارا نیست نمیتواند دیگران را تحمل کند و وقتی که نمیتواند تحمل کند یعنی حقوق آنان را ضایع میکند و از بروز و ظهور آنان جلوگیری مینماید و از مطرحشدن آنان در عرصههای گوناگون منع میکند.
گذشتگان ما بهخوبی به ارزش مدارا پی بردهاند، اما متاسفانه این مفاهیم در جامعه نهادینه نشدهاند. حکیم فردوسی دربارۀ ارزش مدارا میگوید:
مدارا خرد را برابر بوَد / خرد بر سر دانش، افسر بوَد
دقیقا به مطلبی اشاره میکند که حد فاصل بین جامعه جاهلی و اسلام است؛ یعنی جامعهای که بیمدارا است و تعصب بر عقلانیت حاکم است و ارزشهای قبیلهای و فرقهای بر اصول انسانی ترجیح داده میشود و بر دهان متفکران و اندیشمندان لجام بسته میشود و از بیان نظرات و دیدگاههایشان محروم میشوند «جامعه جاهلی» است.
آری، جامعۀ عقلانی جامعۀ اهل مداراست و ارزش عقل وعلم به مداراست و جامعهای که افکار و اندیشههای دیگر را تحمل نمیکند نمیتواند جامعهای عقلانی باشد.
حافظ شیرینسخن چه زیبا گفته است:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
آری، آسایش و امنیت زندگی و جامعه بر اساس این دو رکن مهم است و تا زمانی که مروت و مردانگی در رفتارها نباشد و مدارا سرلوحه زندگی روزانه قرار نگیرد و مردم مدارا را در رفتار و گفتار عملی نکنند، امنیت و اعتماد سلب میشود و آسایش از جامعه رخت برمیبندد.
امروز اگر در ماه ربیعالاول هستیم و مراسمهای زیادی را با هزینههای سنگین برای تجلیل از پیامبر مدارا برگزار میکنیم، یک بار از خود پرسیدهایم: آیا در رفتار با دیگران و مراعات حقوق آنان اهل مدارا هستیم؟ اما اگر ما اهل مدارا نیستیم و حقوق همدیگررا رعایت نمیکنیم میتوانیم «وحدت» داشته باشیم؟
دیدگاههای کاربران