«حریم» از کلمه «حَرَم» میآید که شاید گوش و ذهن ما به این کلمه مأنوستر و آشناتر باشد. برای ما کلمه «حرم» همواره تداعیکنندۀ احترام، قداست و پاکیزگی است. افراد در حرم کعبه به دلیل احترام مکان با هر شکل و شمایلی وارد نمیشوند، مثلاً با لباس نامناسب بهصورت پرخاشگرانه پا در حرم نمیگذارند، اگر قوانین قلمرو حرم رعایت نشود، فرد برای جبران این تعدی جریمه میشود.
بسیاری از ما عادت داریم انتقادها، دخالتها و کنجکاویهایمان را در قالب دلسوزی، خیرخواهی، محبت، صمیمیت، انجام وظیفه اجتماعی و اخلاقی و… بر سر شخص مقابل آوار کنیم و با این روش وارد «حریم شخصی» افراد شویم و دستآخر هم برای تبرئۀ خودمان بگوییم: «اصلاً به من چه مربوط! از ما گفتن بود که گفتیم. باقیاش دیگه با خودت.» یا «بیا و محبت کن! کو کسی که قدر بدونه؟!» یا «بد دورانی شده. صفا و صمیمیت از بین رفته و همه میخوان زندگیشون رو از همدیگه پنهان کنن.» یا مواردی ازایندست.
بهراستی حریم شخصی چیست؟ و چه چیزی را شما حریم شخصی میدانید؟ چگونه میتوانیم به حریم خصوصی احترام بگذاریم؟
برای پاسخ این سؤالات با چند تن از افرادی که اتفاقاً آنان هم از عدم رعایت حرمت «حریم شخصی» گلایه و به شدت انتقاد دارند، گفتوگو کردیم؛
بلال میگوید: حریم خصوصی یعنی من برای خودم خط قرمزهایی دارم که دوست ندارم کسی وارد آن حیطه شود. برای من موبایل و گوشی حریم شخصی است، دوست ندارم هنگامیکه در حال مکالمۀ تلفنی با فردی هستم، کسی سؤالپیچم کند. مثلا گاهی اوقات پس از یک مکالمۀ تلفنی با آماج سؤالها از سوی همسرم مواجه میشوم که؛ «کی بود؟ چی گفت؟ چرا زنگ زد؟ تو چی گفتی؟ چرا گفتی؟ و…» یا گاهی رفتوآمدهایم را سوژه میکند و اینگونه به نبردم میآید؛ «کجا بودی؟ کجا میری؟ با کی میری؟ کی برمیگردی؟ چرا نیومدی؟ چرا تلفن زدم جواب ندادی؟ و…»
سخی 40 ساله است. شالش را دور گردن پیچیده و گاهگاهی با آن عرق پیشانیاش را پاک میکند، مشغول درست کردن فلافل است آنهم داخل گاریاش، میگوید: امروزه سرک کشیدن در حریم خصوصی مردم برای بعضیها تبدیل به یک شغل شده است. عدهای کارشان از صبح تا شام همین است که میآیند و میپرسند: چند تا فلافل فروختی؟ چقدر سود کردی؟ ماهانه میزان درآمد یا پساندازت چقدر است؟
حریم خصوصی یعنی مرزهایی که نباید در آن وارد شد و از آن پرسید. یه موقعی این سؤالات آزارم میدادند که: کی عروسی میکنی؟ چرا ازدواج نمیکنی؟ همسنوسالهایت چند تا بچه دارن، پیر شدی کسی باهات ازدواج نمیکند و از این حرفها. همیشه برام جای سؤال بوده که چرا بعضیها فضولی میکنند و تو جمع و خلوت آدمو با چنین چالشهایی روبرو میکند؟ آیا از خودشان نمیپرسند که به ما چه ربطی دارد؟ چه اهمیتی دارد سر درآوردن از آن؟ چه منفعتی برای ما دارد؟ در صورت مطلعشدن، آیا میخواهیم به فرد درگیر در مسئله کمک کنیم؟ یا میخواهیم موعظه و توصیه کنیم؟؛ اینها را غلام میگوید 31 ساله.
«جواد» گرموسردچشیدۀ روزگار دربارۀ «حریم شخصی» اینگونه شروع میکند: بعضیها گردنشان مشکل داره و چشمانشان همیشه از حدقه بیرون زده است؛ اگر مشغول بررسی و چک کردن گوشیات باشی یا مشغول مطالعۀ کتابی باشی خیره میشوند و نگاه تیز میکنند تا بدانند چه میخوانی. گاهی در اداره جلوی رایانه نشستهای بعضی از همکاران یا اربابرجوعها گردنشان دراز میشود به صفحه نمایشگر سرک میکشند. عدهای از پنجره و درِ باز منزل به درون خانه مردم نگاه میکنند، بعضیها از مهمانها عادت دارند تا پایشان به خانه خویشاوند و غیرخویشاوند میرسد، شروع میکنند سرککشیدن داخل یخچال، فریزر و کابینتهای آشپزخانۀ منزل مردم. یه جورای حس فضولیشان گل میکند و میخواهند از هر چیزی باخبر شوند.
اما «جاسم» با 28سال سن، از زاویهای دیگر به ماجرای «حریم خصوصی» مینگرد؛ او به موبایلش اشاره میکند و میگوید: من حاضرم افرادی در حریم خانهام وارد شوند، اما وارد حریم موبایلم نشوند؛ چراکه گوشی برام بهعنوان شخصیترین حریم به حساب میآید. گاهی میخواهم از گالری گوشی کلیپی را به یکی نشان بدهم، اما او وارد گالری شده واز اول تا آخر آن را وارسی میکند، اگر مطلبی را از واتساپ یا تلگرام گوشیام به او نشان دهم که واویلا است؛ تمام گروههای مجازی را چک میکند و دربارۀ هرکدام هم به تحلیل و بررسی مشغول میشود.
خلاصه اینکه احترام به حریم خصوصی جزو مباحثی است که امروزه با پیشرفت علم به چالش کشیده شده و عدهای، برخی از رفتارها را دخالت در امر و حریم خصوصی خود میدانند، دوست ندارند کسی بدون اجازه در آن محدوده قدم بگذارد. قرآن هم به این مهم اشاره کرده و میفرماید: «ای کسانی که ایمانآوردهاید! به خانههایی جز خانۀ خویش وارد نشوید مگر آنکه قبلاً خبر دهید و اجازه بگیرید و بر اهل خانه سلام کنید. این برایتان بهتر است؛ باشد که پند بگیرید. اگر در خانه کسی را نیافتید، وارد نشوید تا آنکه به شما اجازه دهند و اگر به شما گفتند: «برگردید»، شما هم برگردید؛ این برایتان پاکیزهتر (و رشددهندهتر) است.» [نور:27]
روایت است که مردی به رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم عرض کرد: آیا من برای وارد شدن نزد مادرم نیز اجازه بخواهم؟ پیامبر فرمود: آری. آن مرد پرسید: مادرم خدمتکاری جز من ندارد، آیا لازم است هر بار که بر او وارد میشوم، اجازه بگیرم؟ آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: آیا دوست داری که مادرت را عریان ببینی؟ مرد گفت: نه. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: پس اجازه بگیر و وارد شو! [موطأ مالك – رواية محمد بن الحسن:901]
اگر منصفانه و صادقانه شخصاً به این باور و برداشت نرسیم که در رفتارمان با دیگران و در رعایت «حریم خصوصی» آنان نقصهایی در ما وجود دارد که نیازمند تغییر و اصلاح است، اگر همه جهانیان هم بسیج شوند، نمیتوانند ما را متقاعد و وادار به «تغییر» رفتار کنند. اولین گام برای برطرف کردن هر ضعف اخلاقی، شناختن و یافتن نمودهای گوناگون آن در «خود» است. اگر تمایل به پرورش صفات خوب در خود داریم و میخواهیم ویژگیهای شخصیتیمان را بهبود بخشیم و بهطور خاص احترام به حریم خصوصی را رعایت کنیم، لازم است پیش از هر چیز کاستیها یا ناآگاهیهایمان را نزد خود بازگو کنیم؛ سپس بیآنکه به خاطر اشتباهات گذشتهمان ناامید شویم، در جهت تغییر رفتار بهسوی «تعادل» گام برداریم.
دیدگاههای کاربران