دین مبین اسلام در باب حلال و حرام و جایز و ناجایز قوانینی دارد که برگرفته از وحی الهی است. اجرای این قوانین ضامن امنیت جامعه و تخلف از آن باعث فروپاشی جوامع خواهد بود. قرآن درجاهای متعددی انسان را به خوردن مال پاکیزه تشویق و از خوردن مال حرام و ناپاک بهشدت بر حذر میدارد. «يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا» (مؤمنون:51)، «قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيث» (مائده:10) و «وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ» (نساء:2).
رشوه عمل ناهنجار و ننگینی است که مال را خبیث و پلید کرده و خطرش همه افراد و جوامع را تهدید میکند. هرگاه دامنۀ این عمل در جامعهای گسترده شود، جز تباهی و فساد نتیجۀ دیگری در پی نخواهد داشت. وقتی رشوه در جامعهای رشد کند، همهچیز دگرگون میشود. در شایستهسالاری و وظایف، نااهلانی جای افراد شایسته را میگیرند که جز خیانتکاری کار دیگری از آنان برنمیآید. در مسابقات، کسانی که نباید پیروز شوند، پیروز جلوه داده میشوند. تعجببرانگیزتر از همه اینها این است که رشوه در عرصۀ تعلیم و تربیت نفوذ کند. دانشجوهای ضعیف و بیلیاقت؛ اما ثروتمند بهوسیلۀ رشوه پیشرفت میکنند و دانشجویان شایسته و کمبضاعت پسرفت میکنند.
تعریف رشوه و مفهوم آن
«رشوه» لفظی است عربی از ریشه (ر ش و) در فارسی به معنای پاره و مزد است. (دهخدا)
جرجانی میگوید: رشوه عبارت است ازآنچه برای از بین بردن حقی یا حق نمودن باطلی داده میشود. (ابنمحمدسالم، الرشوه: ۱۲۵)
تعریف جامعی که برخی از محققان از اقوال فقها استنباط کردهاند این است: مزدی که در قبال کاری گرفته میشود که انجام آن از وظایف شخصی بوده و ملزم به انجام آن است؛ مانند قاضی یا شخصی که میتواند حق مظلوم را از ظالم بستاند؛ اما در برابر انجام آن از صاحبکار، چیزی دریافت میکند. (بن عبدالله، نضرة النعيم في مكارم أخلاق الرسول الكريم:10/۴۵۴۲)
عرب زمانی «رشا الفرخ» میگویند که جوجه سرش را به سمت مادرش دراز کند تا او را با منقارش غذا بدهد. این مفهوم عملکرد رشوه گیرنده و وضعیت واقعیاش را به تصویر میکشد. گویی رشوه گیرنده مانند جوجهای بیپر و بال است که خودش از به دست آوردن غذا ناتوان است. بهمحض دیدن مادرش، دهانش را باز میکند تا آنچه در شکم مادر هست، بیرون آورده دردهان آن جوجه خالی کند. (ابنمحمدسالم، الرشوه: ۱۲۶) شخصی که عادت به رشوه گرفتن دارد، عیناً همین حالت جوجه را دارد. ازآنجاییکه چشم طمع به مال دیگران میدوزد بهمحض فراهم شدن موقعیت برای گرفتن رشوه، برق شادی از چشمانش میجهد و با دراز کردن دست بهسوی رشوه دهنده، عجز و ناتوانی خود را مانند جوجه بروز میدهد و مال حرام و باطل را در شکم خود خالی میکند.
ریشه دوم واژه رشوه «رشاء» است. رشاء به ریسمان دلوی گفته میشود که با آن آب را از چاه عمیق بیرون میکشند. گویا رشوهگیر، خود را از قلۀ عزت و کرامت به پرتگاه ذلت و پستی میاندازد و فاصله نیازش را نزد رشوه دهنده مانند فاصله آب در عمق چاه دور میبیند. آنجاست که با توسل به رشوه نیاز خود را برطرف میسازد. (همان: ۱۲۶) این حالت برای رشوهدهندهای که در مطالبهاش، حقبهجانب نباشد، صدق میکند. وقتی راهها را برای رسیدن به خواستهاش مسدود میبیند، مانند دلوی که در چاه بهوسیله ریسمان آویزان میشود، خود را بهوسیلۀ رشوه به خواستهاش میرساند.
رشوه در آینۀ آیات
قرآن در مورد رشوه در چند آیه بحث میکند:
۱- وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُون (بقره: ۱۸۸) در بین خود اموال یکدیگر را بهناحق نخورید و آن را به نزد حاکمان به این نیت نبرید تا بهرهای از مال مردم را از راه گناه بخورید وقتیکه شما اطلاع دارید (از ظلم و دروغ خود)
در تفسیر قاسمی آمده: لا تلقوا بعضها إلى حكام السوء على وجه الرشوة ليعينوكم على اقتطاع أموال الناس. بخشی از اموالتان را بهعنوان رشوه پیش حاکمان ظالم نبرید تا شما را بر تصرف کردن اموال مردم کمک کنند. (قاسمی، محاسنالتأویل: 2/52)
در تفسیر قرطبی آمده:«لا تصانعوا بأموالكم الحكام وترشوهم ليقضوا لكم على أكثر منها». بهوسیله اموالتان با حاکمان سازش نکنید و به آنان رشوه ندهید تا مالهای بیشتر از آن، برای شما فیصله نمایند. (قرطبی، الجامع لاحکامالقرآن: ۲ /340)
نکتۀ جالبی که در این آیه مشاهده میشود، این است که الله فرمود: أموالکم یعنی مالهای خود را. آیه اشاره به این دارد که هر نوع تصرف ناجایزی را که شما در اموال دیگران انجام میدهید، لازم است این تصور را هم داشته باشید که به همان اندازه که شما به اموال خود تعلق و محبت دارید آن شخص نیز به همان میزان به اموال خود علاقه و ارتباط دارد و بیندیشید اگر شخصی دیگر همانند عمل شما در اموالتان تصرف میکرد، چقدر متحمل زیان میشوید. الآن هم تصور کنید که گویا آن اموال از شماست. (عثمانی، معارفالقرآن 2/146)
علاوه بر این ممکن است به این حقیقت هم اشاره داشته باشد که هرگاه کسی در اموال دیگری تصرف نامشروعی بکند، نتیجه طبیعی آن این است که اگر این رسم رواج پیدا کند، پسازآن دیگران نیز در جای دیگر به همین شیوه در اموال او تصرف میکنند و بهاینترتیب در حقیقت راهی برای تصرف ناجایز در اموال خویش فراهم میکند. (همان) این آیه مسلمانان را از دو خلاف بزرگ بر حذر میدارد: خوردن حق دیگران و رشوهدادن؛ یعنی تصرف اموال دیگران شما را بهسوی قاضیان نکشاند تا به آنان هدیه و رشوه بدهید و از طریق نامشروعی مالی به دست بیاورید.
کسی که میخواهد در اموال دیگران بهناحق تصرف کند از دو حربه استفاده میکند یکی رشوهدادن و دیگری شواهد و دلیلهای دروغین.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم درباره کسانی که با شاهدان و دلایل دروغ در تغییر رأی قاضی در تلاش هستند، فرمودهاند: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، وَإِنَّكُمْ تَخْتَصِمُونَ إِلَيَّ وَلَعَلَّ بَعْضَكُمْ أَنْ يَكُونَ أَلْحَنَ بِحُجَّتِهِ مِنْ بَعْضٍ، فَأَقْضِيَ لَهُ عَلَى نَحْوِ مَا أَسْمَعُ مِنْهُ، فَمَنْ قَضَيْتُ لَهُ مِنْ حَقِّ أَخِيهِ بِشَيْءٍ، فَلَا يَأْخُذْ مِنْهُ شَيْئًا، فَإِنَّمَا أَقْطَعُ لَهُ قِطْعَةً مِنَ النَّارِ»، ای مردم، من انسانم (بهظاهر فیصله میکنم) شما برای فیصله نزد من میآیید. چهبسا باشد که برخی از شما از برخی دیگر بهتر دلیل بیاورد و من طبق آنچه میشنوم قضاوت مینمایم (طبق گواهی گواهان و سوگندها) بنابراین هر فردی که من از مال برادرش، چیزی را برای او (بهواسطه شواهد و سوگند دروغ) فیصله کردم آن را نگیرد، زیرا درواقع برای او قطعهای از آتش جدا میکنم. (ابوداود: ۳۵۸۳)
حالا اینکه در این آیه خداوند چرا حکام را تخصیص کرد درحالیکه حرمت رشوه تنها منحصر به آنان نیست، بهاینعلت است که رشوه برای آنان خطر بیشتری دارد و آنان را زودتر نابود میکند؛ زیرا ترازوی عدالت آنان هستند، هرگاه ترازو خراب گردد تعادل به هم میخورد؛ و هرگاه طراز کننده مرتکب خیانت شود مساوات از بین میرود آنجاست که فساد همهجا را فرا میگیرد. (ابنمحمدسالم، الرشوه: 131)
۲- خداوند در وصف منافقان و یهود میگوید: «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ» (مائده/ ۴۲) آنان زیاد دروغ میشنوند و بسیار مال حرام میخورند. روایاتی وجود دارد که «سحت» را به رشوه تفسیر کردهاند. حضرت علی، ابراهیم نخعی، حسن بصری، مجاهد، قتاده، ضحاک و… از ائمه تفسیر آن را به رشوه تفسیر کردهاند. به رشوه گرفتن ازآنجهت «سحت» گفته میشود که نهتنها رشوه گیرنده و رشوه دهنده را بر باد میکند، بلکه اساس و پایه ملک و ملت و امنیت عموم را بر باد میسازد، زیرا کشوری که رشوهخواری در آن رواج داشته باشد، قانون به مرحله اجرا در نمیآید. جانومال و آبروی مردم مصون نمیماند. (عثمانی، معارفالقرآن: ۴/ ۴۲۰)
مال برده و از بیخ برکنده شده را مال مسحوت میگویند. (دهخدا) اگر ریشه کلمه سحت، شدت گرسنگی باشد بین آن و خوردن رشوه ارتباط زیادی وجود دارد. چون کسی که خوردن رشوه را عادت کند، هیچگاه سیر نمیشود و از گرفتن رشوه، چه از فقیران و چه از ثروتمندان باز نمیآید. تنها مقصودش گرفتن و انداختن (سحت) مال حرام در شکمش است تا جای خالی آن را پر گرداند. (ابنمحمدسالم، الرشوه: ۱۲۷)
ابنمسعود رضیاللهعنه در تعریف سحت میفرماید: «أن یستعینك رجل علي مظلمة فیهدي لك فتقبله، فذلك السحت» شخصی بر یک کار ظلمی از تو یاری بخواهد به تو هدیهای تقدیم کند و تو قبول بکنی، این سحت است. (همان: ۱۳۴)
ایشان در روایتی دیگر میفرمایند: اگر شخصی از مسلمانی، ظلمی دفع نماید و آن مسلمان در قبال این کار، چیز اندک یا زیادی بدهد، این سحت است. شخصی گفت: ای ابوعبدالله ما گمان میکردیم سحت فقط به رشوه گرفتن در قضاوت اطلاق میگردد. ابن مسعود گفت: این عمل کفر است. از این کار به الله پناه میبریم. (الهیتمی، الزواجر عن اقتراف الکبائر: ۲/ ۳۱۵)
محدث شاه ولیالله دهلوی میگوید: «إنما السحت أن یکون للرجل عند السلطان جاه و منزلة ویکون للآخر إلي السلطان حاجة فلا یقضي حاجته حتی یهدي إلیه هدیته» سحت این است که فردی نزد حاکم پُست و مقامی دارد و دیگری به حاکم نیاز دارد و صاحب مقام، نیاز نیازمند را بدون هدیه برآورده نکند. (دهلوی، ازالةالخفاء عن خلافة الخلفاء ۱/ ۴۳۶)
رشوت در آینه احادیث و روایات
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «لعنة الله علي الراشي و المرتشي» لعنت خداوند بر رشوهدهنده و رشوه گیرنده باد. در جای دیگر میفرمایند: «لعن الله الراشی و المرتشی في الحکم» (رواه أحمد)
خطابی میگوید: بدینجهت عقوبت شامل هر دو میشود که هر دو در قصد و اراده مساویاند، رشوه دهنده به این جهت رشوه میدهد تا باطلی را به چنگ آورد و به ظلمی نایل شود. علامه شاه ولیالله دهلوی میفرماید: فلسفه لعنت رسولخدا صلیاللهعلیهوسلم بر رشوهدهنده و گیرنده این است که با مصلحت مقصودی منافات دارد و دروازه مفاسد را باز میکند. (دهلوی، حجةاللهالبالغه ۲ /۲۳۳)
بسیاری از روایات گرفتن رشوه را از مصادیق کفر دانستهاند. امام جعفر رحمهالله گفته است: سحت اقسام زیادی دارد؛ اما رشوه گرفتن در نزد خداوند متعال با کفر مساوی است. حضرت مسروق درباره رشوه گرفتن حاکم و یا قاضی سؤال نمود، حضرت عمر رضیاللهعنه در جواب فرمود: رشوهگرفتن اینها تنها حرام نیست، بلکه مانند کفر است، زیرا مفاسد زیادی در بر دارد. (إزالةالخفاء عن خلافة الخلفاء ۱/ ۴۳۶) مسروق از ابن مسعود رضیاللهعنه در مورد حکم رشوه روایت میکند: ترس این میرود که در دایره کفر داخل شود. چون حکمی است برخلاف آنچه خداوند نازل فرموده است و مصداق این آیه قرار میگیرد. «وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُون» هرکسی که حکم نکند به آنچه الله نازل کرده است پس اینها کافرند. (مائده/ ۴۴)
در برخی روایات کسی که میان راشی و مرتشی میانجیگری میکند و بهعنوان یک واسطه سخنان آنها را ردوبدل میکند او نیز ملعون قرار گرفته است و از آن با واژه «رائش» یاد شده است. «لعن الله الراشي و المرتشي و الرائش». (رواه احمد و بزاز و طبرانی) سخن متین و بجای نجاشی که نشان از انزجار رشوهگرفتن دارد نیز اوراق تاریخ را مزین کرده است. آنگاهکه فرستادگان قریش برای بازگرداندن مسلمانان از حبشه بهسوی مکه، هدایایی تقدیم کردند، گفت: من به این هدایا نیازی ندارم. به خدا قسم، الله وقتی پادشاهیم را به من برگرداند از من رشوه نگرفت چگونه در حین حکومت از شما رشوه بگیرم؟! (محمد خالد، رجال حول الرسول: ۲۰۱ و ابن الجوزي، صفةالصفوة ۱/ ۱۹۷)
«رشوه» در لباس «هدیه»
برخی از مردم این گناه بزرگ را در لابهلای اصطلاحات، واژهها و عناوین فریبنده انجام میدهند و بهجای رشوه از نامهایی مانند هدیه، پاداش، حقالزحمه و… استفاده میکنند. با این کار میخواهند حقایق را بپوشانند. به گفته علامه ابوالحسن علی ندوی: بهکارگیری نادرست اصطلاحات و نامها و عنوانهای عرف و رایج چهبسا بر حقایق ضربه زده و جنجال آفریده است. (ندایاسلام، شماره ۶۷-۶۸ / ۱۷)
اما روشن است که ماهیت چیزی را نمیتوان با اسمها و القاب متعدد تغییر داد و درهرصورت پولی که از این طریق گرفته میشود، حرام و نامشروع است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم به یکی از فرماندارانش که رشوهای را در شکل هدیه پذیرفته بود، گفت: ” ما بال العامل نبعثه فيأتي يقول: هذا لك وهذا لي، فهلا جلس في بيت أبيه وأمه، فينظر أيهدى له أم لا” چرا کارگزارانی را که جهت جمعآوری صدقات و زکات میفرستیم پس از برگشتن میگویند: این برای شماست و این هدیه برای من است؟ اگر در خانهی پدر و مادرش مینشست کسی چیزی به او هدیه میداد؟ (بخاری: ۷۱۷۴)
مراد این است که این هدایا، رشوه هستند و مردم میخواهند کارگزاران، مراعات حال آنها بکنند. اگر نگاهی به زندگی یاران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم و سلف صالح بیندازیم، میبینیم آن بزرگواران در پذیرش هدیههایی که بوی رشوه از آن به مشام میرسید، محتاط بودند و خودداری میکردند. یکی از کارگزاران حضرت عمر رضیاللهعنه، دو بالِش به همسر ایشان داد. عمر وقتی به خانه آمد چشمش به دو بالش افتاد و گفت: اینها از کجاست؟ خریدی؟ بدون اینکه دروغ بگویی خبرم کن. همسرش گفت: فلانی آنها را برایم فرستاده است. عمر گفت: خداوند با او بجنگد. نتوانست نیازش را از جانب من برآورده سازد از طریق خانوادهام نزدم آمده است. سپس آن دو بالش را از زیر کسی که روی آنها نشسته بود، محکم کشید و با خود برد. کنیز همسرش، دنبالش رفت و گفت: پشمشان از خودمان است. عمر پشمشان را کَند و به سویش پرت کرد. یکی از آن دو بالش را به زنی مهاجر و دیگری را به زنی از انصار داد. (البیهقی، السننالکبری: ۲۰۴۷۷)
روزی عمربن عبدالعزیر تمنای سیبی کرد؛ اما مالی نداشت چیزی بخرد. در میان برخی از همراهانش راه میرفت که سبدهایی از سیب به ایشان اهدا شد. سیبی گرفت و بویید، سپس آن را برگرداند. علت این کار را پرسیدند. در جواب گفت: نیازی ندارم. شخصی گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم، ابوبکر و عمر هدیه را قبول میکردند، شما چرا قبول نمیکنی؟ در جواب فرمود: اینها برای آن بزرگواران هدیه بود، ولی برای کارگزاران رشوه محسوب میگردد. (ابنمحمدسالم، الرشوة: ۱۳۶)
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم، عبداللهبن رواحه را بهسوی خیبر فرستاد تا ثمرهها و درختان را بین خود و آنان برآور کند. یهودیها زیورآلات زنانشان را جمع کرده پیش او آوردند و گفتند: اینها را بگیر و مراعات حال ما را بکن و در تقسیم اموال چشمپوشی کن. عبدالله گفت: ای گروه یهود! به خدا قسم شما نزد من از منفورترین مخلوقات خدا هستید، این کار شما نمیتواند مرا وادار کند بر شما ظلم کنم رشوهای که به من عرضه کردید، حرام است. ما آن را نمیخوریم. یهود گفتند: واقعاً بهوسیلۀ همین عدالت، آسمانها و زمین استوارند. (موطا امام مالک: 703)
ابنتین میگوید: هدیههای کارگزاران رشوه محسوب میشوند، چون طبق قول پیامبر، بدون این وظیفه هدیهای به آنان داده نمیشد. (العینی، عمدةالقاری: ۲۴/ ۲۵۳)
بنابراین برای هیچ احدی جایز نیست که در مقابل سفارش و وساطت از کسی هدیه و عوض مادی قبول کند. ابوامامه رضیاللهعنه روایت نموده که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: هرکسی برای احدی سفارش کرد و آن شخص در مقابل به او هدیهای داد، اگر سفارش کننده آن را بپذیرد، مرتکب ربای بزرگی شده است. (ابوداود)
مردی نزد حسنبن سهل آمد و از وی خواست تا برایش سفارشی کند، حسنبن سهل سفارش نمود و مشکل آن شخص حل شد، آن مرد از وی تشکر نمود. ایشان گفتند: چرا از من تشکر میکنی؟ به نظر ما همانگونه که مال زکات دارد، مقام و منزلت نیز زکاتی دارد که باید پرداخت گردد. (المنجد، محرمات: 54)
مولانا محمدعمر سربازی در کتاب «شمشیر بران بر اشراک دوران» مینویسند: اولیای زن میگویند: از تو هزار تومان از مهر اصلی بهعنوان ازدیاد مهر میگیریم و در حقیقت خود میخورد، اگر مهر است چرا به دختر حواله نمیکند؟ و اگر گوید که دختر معاف کرده و به من هدیه کرده است، این دروغ است اگر زن صغیره باشد یا کبیره در این مورد هدیه کردن و معاف کردن اعتبار ندارد کما فی فتاوی امدادیه، پس در هر دو صورت رشوه حرام است. اولیای دختر غیر از مهر شرعی مهر دیگر طی میکنند و شرط مقرر میکنند که اینقدر جامه، پاجامه، عیدی و قربانی، روغن، گوسفند، قند، چای، آرد، برنج، حنا و… اگر میآوری خیر وگرنه وصلت ما و شما ممکن نیست. این شروط و اشیا همه حرام و رشوه هستند. (سربازی، شمشیر بران بر اشراک دوران: ۲۰۶)
رشوه در دنیای امروزی
رشوه بلای قدیمی است که دامنگیر بشر شده است، ولی امروز با شدت بیشتری همچنان ادامه دارد و بیشازحد رواج گرفته است. امروزه رشوه در حوزه اموال عمومی به کثرت اتفاق میافتد. کسانی که در ادارهها و سازمانها، اختیارات بیشتری دارند برای به دست آوردن اموال بیشتر از منصب و مقام خود سوءاستفاده میکنند. در جمعکردن ثروت توجهی به حلال و حرام نکرده و با رشوهخواری، ثروت اندوخته و روزی خویش را به دست میآورند. درحالیکه مقام و منصب از نعمتهای الهی است و با نفع رساندن به مسلمانان، باید شکر آن را بجا بیاورند.
درآمدی که از این راه عاید برخی کارمندان میگردد، بهمراتب از حقوق قانونی و ماهانه آنان بیشتر است. در خدمات عمومی نیز خدمت سریع و خوب برای افرادی انجام میگیرد که رشوه میپردازند؛ اما به آنهایی که رشوه نمیدهند، توجهی نمیشود و باید تا مدتی طولانی در صف انتظار بمانند. (المنجد، محرمات: ۵۳-۵۴)
در جهان امروزی، پول دوای هر درد بیدرمانی است. بازرگانی که برای ترخیص محموله وارداتیاش مشکلی پیداکرده و پیمانکاری که برای اخذ مجوز ساختوساز در راهروهای شهرداری سرگردان مانده و بیماری که برای عمل جراحی، یک ماه در بیمارستان علاف مانده است راهحل همه اینها یکچیز است: فقط رشوه.
چند مثال:
رشوهای که وکیلی برای خیانت به موکل خودش میگیرد. مثلاً کسی را وکیل کرده که جنسی بخرد؛ وکیل باید جنس را به قیمت عادلانهاش بخرد، درحالیکه به او رشوه میدهند تا جنس را گرانتر از قیمت واقعیاش بخرند. یا مأمور خبر یک ادارهای است و کسی به این مأمور پول میدهد تا در فاکتور گرانتر از آن مقداری که هست، بنویسد. یا در مناقصهای به عامل فروش رشوه میدهد تا جنس را به او بفروشد. درحالیکه خریداری که به قیمت بیشتر بخرد هم وجود دارد. یا به مأمور مالیات رشوه میدهد تا از مقدار مالیات کم کند و مثلاً بهجای صد میلیون، پنجاه میلیون بنویسد. تمام این موارد رشوه در امر حرام و خیانتدرامانت است.
رشوه دادن برای گرفتن حق مسلم دیگری، مثلاً کسی که در امتحان کنکور رتبه پایینی آورده، رشوه دهد تا نامش را در رتبههای برتر بگنجانند که لازمهاش این است که یک نفر یک پله از رتبه خود تنزل کند یا از ورود به دانشگاه محروم شود. تفویت حق او بشود. یا در مسابقه ورزشی به داور رشوه دهند تا برنده را بازنده و بازنده را برنده اعلام کند که این ظلم است. (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیةالله خامنهایir)
ضررهای اجتماعی رشوه
این پدیدۀ شوم، در عرصۀ اجتماع، ضررها و مفاسد فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
الف- رشوه مانع اجرای عدالت اجتماعی میشود.
ب- با گشوده شدن دروازۀ رشوه، قوانین، نتیجۀ معکوس میدهد. قوانین که قاعدتاً باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشد، به سود طبقات نیرومند که باید قانون آنها را محدود کند به کار بیفتد.
ج- رشوه باعث میشود که قوانین، بازیچۀ تازهای در دست توانمندان گردد که نتیجهاش، ظلم و تجاوز به حقوق ضعیفان خواهد شد. طبقات بانفوذ و دارای تمکن مالی با پرداخت رشوه بهراحتی به اهداف و مقاصد خود میرسند و اقشار ضعیف و فقیر حتی قادر به دریافت حق خود نیز نخواهند بود.
د- در هر اجتماعی که رشوه نفوذ کند، شیرازۀ زندگی آنها از هم میپاشد و ظلم، فساد، بیعدالتی و تبعیض در همۀ سازمانهای آنها نفوذ میکند و از قانون عدالت جز نامی نخواهد ماند.
هـ- رشوه در واقع یک نوع دعوت عملی است، برای کشاندن دیگران به این عمل ضدقانونی و اسلامی و اخلاقی.
ضررهای فردی رشوه
رشوه، برکت را از زندگی فرد ریشهکن میکند؛ یکی از معانی سحت، از بیخ برکندن و نیست کردن است.
رشوه انسان را در جامعه بیاعتبار و او را از جایگاه واقعیاش طرد میکند؛
لعن و نفرین خدا و رسول دامنگیر رشوهخوار است.
طبق سیاق و سباق آیۀ ۴۱ سورۀ مائده چند حقیقت واضح و آشکار پیش روی ما قرار میگیرد:
1. رشوه گیرنده دزد است؛
2. احتمال کافر شدن در او وجود دارد، چون ازآنجاییکه رشوه گیرنده بهسوی رشوه شتاب میکند، شباهت پیدا میکند با منافقین و یهودی که بهسوی کفر میشتابند؛
3. رشوهگیرنده، در وصف، با منافقان و یهود شریک است؛
4. منهج رشوهگیران، دروغ و گوش دادنِ سخن دروغگویان است؛
5. رشوهگیران، احکامی که موافق خواهشاتشان باشد، عمل میکنند و آنچه را که مخالف باشد، تحریف میکنند؛
6. آنها در اعمالی که انجام میدهند یا اعمال ناجایزی که تنفیذ میکنند، در فتنه قرار گرفتهاند؛
7. دلهایشان پاک نیست. رشوه و خوردن مال حرام، آلودهشان کرده است؛
8. هیچکسی نمیتواند از طرف خدا برای او کاری کند. جز اینکه خودشان توبه کنند؛
9. با خواری و ذلت زندگی میکنند؛
10. در آخرت، گرفتار عذاب بزرگی میگردند. (بنمحمدسالم، الرشوه: ۱۳۲)
رشوۀ جایز
درجایی که انسان بدون پرداخت رشوه نمیتواند بهحق خود برسد، بهشرط عدم تضییع حق دیگران و برای احقاق حق ثابت و مسلّم خود، اگر مبلغی را بپردازد، حکم رشوه را ندارد. امام قرطبی تحت آیه سماعون للکذب أکالون للسحت می نویسد: «فَأَمَّا أَنْ تَرْشِيَ لِتَدْفَعَ عَنْ دِينِكَ ودمك ومالك فَلَيْسَ بِحَرَامٍ. قَالَ أَبُو اللَّيْثِ السَّمَرْقَنْدِيُّ الْفَقِيهُ: وَبِهَذَا نَأْخُذُ، لَا بَأْسَ بِأَنْ يَدْفَعَ الرَّجُلُ عَنْ نَفْسِهِ وَمَالِهِ بِالرِّشْوَةِ. وَهَذَا كَمَا رُوِيَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ أَنَّهُ كَانَ بِالْحَبَشَةِ فَرَشَا دِينَارَيْنِ وَقَالَ: إِنَّمَا الْإِثْمُ عَلَى الْقَابِضِ دُونَ الدَّافِع» اگر رشوهدادن بهخاطر دفاع از دین، خون و مال باشد، حرام نیست. فقیه ابواللیث سمرقندی میگوید: به همین قول عمل میکنیم. اشکالی ندارد اگر شخصی با رشوه از جان و مال خود دفاع کند. از عبداللهبن مسعود رضیاللهعنه روایت است که ایشان در حبشه بودند، دو دینار رشوه داد و گفت: گناه این کار بر گردن گیرنده است نه دهنده. (قرطبی، الجامع لاحکامالقرآن: ۶/۱۸۴)
صاحب تحفةالأحوذی تحت حدیث «لعن الله الراشی والمرتشی فی الحکم» مینویسد: «فَأَمَّا مَا يُعْطَى تَوَصُّلًا إِلَى أَخْذِ حَقٍّ أَوْ دَفْعِ ظُلْمٍ فَغَيْرُ دَاخِلٍ فِيه رُوِيَ أن بن مَسْعُودٍ أُخِذَ بِأَرْضِ الْحَبَشَةِ فِي شَيْءٍ فَأَعْطَى دِينَارَيْنِ حَتَّى خُلِّيَ سَبِيلُه» اما آنچه بهخاطر گرفتن حق خود یا دفع ظلم داده میشود در این حدیث داخل نیست. در روایات آمده: ابن مسعود در سرزمین حبشه بهخاطر چیزی دستگیر شد. دو دینار داد تا آزادش کنند. (مبارکفوری، تحفةالأحوذی: ۴/۴۷۱)
امام ذهبی میفرماید: «وَإِنَّمَا تلْحق اللَّعْنَة الراشي إِذا قصد بهَا أذية مُسلم أَو ينَال بهَا مَا لَا يسْتَحق أما إِذا أعْطى ليتوصل إِلَى حق لَهُ وَيدْفَع عَن نَفسه ظلماً فَإِنَّهُ غير دَاخل فِي اللَّعْنَة وَأما الْحَاكِم فالرشوة عَلَيْهِ حرَام أبطل بهَا حَقًا أَو دفع بهَا ظلما» لعنت زمانی شامل رشوهدهنده میگردد که قصد مردمآزاری و رسیدن به حقوق دیگران را داشته باشد؛ اما اگر به نیت گرفتن حق خود و دفع ظلم از خویش، رشوه بدهد، شامل لعنت نیست؛ اما رشوه برای حاکم درهرصورت حرام است، چه با آن حقی را ضایع یا ظلمی را دفع نماید. (الذهبی، الکبائر: ۱۳۲)
رُوِيَ عن جابر بن زيد: “ما وجدنا في أيام ابن زياد، وفي أيام زياد شيئًا هو أنفعُ من الرِّشا”، أي أنهم كانوا يَفْعَلُون ذلك استدفاعًا للشر عنهم. از جابربن زید روایتشده که میگوید: ما در زمان پسر زیاد و خود زیاد چیزی نیافتیم که منفعتش از رشوه بیشتر باشد؛ یعنی آنها این کار را میکردند تا شر و بدی را از خود بزدایند. (فیضالباری: ۳/۵۱۶)
عوامل گرایش به رشوهخواری
بیتردید ظهور و شیوع هر پدیدهای عواملی دارد. شناختن و افزایشدادن آگاهی آحاد جامعه نسبت به عوامل و محیطهایی که منجر به رشوهخواری میشود، در خشکاندن این عمل زشت کمک شایانی میکند. ازجمله عواملی که مردم را به این سمت سوق میدهد، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. فساد اداری در جوامع؛
2. فقر فرهنگی و عدم وجود باورهای اخلاقی و عدم تقید به اصول عقلی، دینی و انسانی؛
3. فقر اقتصادی و نابسامانیهای درآمدی کارکنان سازمانها، ضعف مقررات و قوانین بازدارنده و نظامهای کنترلی مؤثر؛
4. ثبات نداشتن در مدیریت؛
5. وجود نداشتن امنیت شغلی برای کارکنان؛
6. عدم وجود شایستهسالاری در عزل و نصبها؛
7. نبود اعتماد بر الله به اینکه او رازق است و قناعت نداشتن؛
نداشتن قناعت و توکل را میتوان از مهمترین دلیل گرایش به این گناه کبیره پنداشت. توکل و قناعت دونیروی بسیار قوی هستند که انسان را از هرگونه گناه و خوردن مال حرام بازمیدارند. قناعت او را از حرص و طمع بازمیدارد و نمیگذارد در دام رشوه بیفتد؛ و توکل، او را به رحمت الهی مطمئن میکند. از پس مشکلات اقتصادی برآمده و بر خدای خویش توکل میکند.
8. انتخاب نکردن شخص مناسب در جای مناسب، عدم برقراری مساوات در توزیع ثروت بین مردم. سرمایه در دست اندکی از مردم متمرکز است؛
9. منفعتطلبی و سودجویی.
چند راهکار برای پیشگیری از رشوهخواری
برخی از پدیدهها چنان هستند که ریشهکن کردن آنها را میتوان از محالات دانست؛ اما مهار کردن و تقلیل آنها با راهکارهای خوب و مناسب ممکن است.
دولتها و متولیان امر با تصویب قوانین و اهتمام جدی در اجرای آن در کاهش دادن این پدیده، کمک شایان میتوانند بکنند. با انجام مواردی همچون: دقت در انتخاب کارمندان مؤمن و متعهد، تبلیغ فرهنگی و بالا بردن سطح آگاهی کارکنان نسبت به عوارض رشوهخواری، استفاده از کادر بازرسی و ناظر در بخشهای مختلف، پرداخت بهموقع حقوق و مزایای کارمندان، میتوان رشوهخواری را به حداقل رساند.
منابع:
1. عطیهبن محمدسالم؛ الرشوه؛ الجامعة الاسلامیة بالمدینة المنورة،1400 ق.
2. صالحبن عبداللهبن حمید؛ نضرة النعیم فی مکارم اخلاق الرسول الکریم؛ چاپ چهارم، دارالوسیلة للنشر والتوزیع، جده.
3. قرطبی، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تحقیق احمد البردونی و ابراهیم أطفیش، چاپ دوم دارالکتب المصریه، القاهره، 1964م.
4. عثمانی، محمدشفیع؛ معارف القرآن، شیخالاسلام احمد جام، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ ش.
5. الهیتمی، احمدبن محمد؛ الزواجر عن اقتراف الکبائر، چاپ اول، دارالفکر، 1987م.
6. ذهبی، محمدبن احمد؛ الکبائر، دارالندوة الجدیده، بیروت.
7. دهلوی، شاه ولیالله، احمدبن عبدالرحیم، حجةاللهالبالغه، تحقیق سیدسابق؛ چاپ اول، دارالجیل، بیروت-لبنان، 2005م.
8. نقشبندی، محمدعمر، شمشیر بران بر اشراک دوران، ۱۳۸۱ ش.
9. مالکبن انس، موطا الامام مالک، داراحیاء التراث العربی، بیروت- لبنان، 1985م.
10. بیهقی ابوبکر، احمدبن حسین، السننالکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا؛ چاپ سوم دارالکتب العلمیه، بیروت-لبنان، 2003 م.
11. القاسمی، محمد جمالالدینبن محمد، محاسن التاویل، اول، دارالکتب العلمیه- بیروت، 1418 ق.
12. مبارکفوری،عبدالرحمنبن عبدالرحیم، تحفةالاحوذی بشرح جامع الترمذی، دارالکتب العلمیه.
13. خالد محمد خالد ثابت، رجال حولالرسول، اول، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیرون-لبنان، 2000م.
14.khamenei.ir.fars
دیدگاههای کاربران