امروز :شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳

مسئله نماز تراویح*

مسئله نماز تراویح*

برای دانش‌پژوهان واضح است که نماز تراویح در ادوار مختلف عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم روش‌های متفاوتی را پشت سر گذاشته است. پس از این که در سال دوم هجری روزه رمضان فرض گردید آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم به نماز در شب‌های رمضان ترغیب می‌داد.
عن أبی‌هریرة رضی‌الله‌تعالی‌عنه قال: قال رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم: «من قام رمضان إیمانا و إحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه» [مشکاة‌المصابیح، ص:114، باب قیام شهر رمضان/ بیهقی، السنن الکبری 2/ 492، مباحث صلاة التراویح/ ریاض‌الصالحین، ص: 450]
این نخستین مرحله قیام رمضان بود. در این مرحله صرفا به ترغیب اکتفا شده و صحابه کرام رضی‌الله‌عنهم نیز بنا به ترغیب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم در شب‌های رمضان به‌صورت خودجوش در جماعت‌های متعدد در گوشه‌های مختلف مسجد نبوی به ادای نماز تراویح می‌پرداختند.
شایان ذکر است شمار زیادی از محدثین این رویکرد اصحاب را در کتاب‌های حدیث نقل کرده‌اند.
عن علاء بن عبدالرحمن عن أبیه عن أبی‌هریرة رضی‌الله‌تعالی‌عنه أنه قال: خرج رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم إذا الناس فی رمضان یصلون فی ناحیة‌ المسجد. فقال: «ما هولاء؟» فقیل: هولاء ناس لیس معهم قرآن و أبی بن کعب یصلی بهم و هم یصلون بصلاته. فقال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم: «أصابوا» أو «نعم ما صنعوا» [ صحیم ابن خزیمة 3/ 339، باب إمامة القاری/ صحیح ابن حبان 5/ 107، فضل في التروایح (2532)/ ابوداود 1/ 202، باب قیام شهر رمضان]
علاء بن عبدالرحمن از پدرش از ابوهریره رضی‌الله‌عنه نقل می‌کند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم شبی از شب‌های رمضان از منزل بیرون شد، دید مردم در جماعت‌های متعدد و در گوشه و کنار مسجد به نماز مشغول‌اند. پرسید: اینان چه می‌کنند؟ عرض شد: اینان کسانی هستند که قرآن کریم را حفظ ندارند و ابی بن کعب (که حافظ قرآن است) آنها را نماز می‌دهد و آنها به وی اقتدا می‌کنند. آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: کار خوبی کرده‌اند. و یا فرمود: چه کار خوبی کرده‌اند.
در روایت دیگری به این صورت آمده است: «قد أحسنوا و قد أصابوا و لم یکره ذلک لهم؛ کار نیک و خوبی انجام داده‌اند. آن را ناپسند ندانست.)
خلاصه مطلب این‌که با توجه به فرموده آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌توان گفت نماز تراویح «سنت قولی» است [و یا حداقل] باید آن را «سنت تقریری» بنامیم و در این هیچ‌گونه شک و تردیدی وجود ندارد.
بنابراین یک مرحله تشریع نماز تراویح همین است که در عصر مبارک آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم و در مسجد نبوی ادا می‌شد و از تصویب و تأیید آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز برخوردار بوده است.

تذکر
دانشمندان دینی می‌دانند که روایات متعددی پیرامون این بحث از صحابه کرام رضی‌الله‌تعالی‌عنهم و تابعین مروی است. در اینجا روایت دیگری جهت تأیید این مسئله سپرد قلم می‌شود. همان‌گونه که پیش‌تر نیز گفتیم حدیث حضرت ابوهریره رضی‌الله‌تعالی‌عنه که قبلا گذشت در صحیح ابن خزیمه جلد سوم، صحیح ابن حبان جلد پنجم، سنن ابوداود جلد اول، و غیره مروی است. ابوداود درباره سند آن می‌گوید: «لیس هذا الحدیث بالقوی و مسلم بن خالد ضعیف» کارشناسان حدیث در این باره جواب‌های متعددی بیان داشته‌اند. اکنون می‌خواهیم شماری از این جواب‌ها را با رعایت اختصار متذکر شویم.
1-    مسلم بن خالد مکی گرچه از نظر برخی ناقدان حدیث، ضعیف و مجروح قرار داده شده است، اما بسیاری دیگر از ناقدان او را توثیق و تایید نموده‌اند. علمای رجال جهت توثیق وی عناوین متعددی به کار بسته‌اند؛ یحیی بن معین در تاریخ خود در توصیف مسلم بن خالد می‌گوید: «ثقة و هو صالح الحدیث». [تاریخ یحی بن معین 2/ 561-562، ترجمه مسلم بن خالد زنجی] ابن حبان در کتاب‌الثقات می‌گوید: «و کان مسلم بن خالد یخطئی أحیانا» وی هم‌زمان او را "ثقه" نیز گفته است؛ «کان من فقهاء الحجاز …. و روی عنه عبدالله بن المبارک و الشافعی و الحمیدی و غیرهم و منه تعلم الشافعی الفقه»
حافظ ابن حجر در "تهذیب التهذیب" در شرح حال مسلم بن خالد می‌نویسد: «قال ابن عدی «حسن الحدیث و کان فقیه مکة و کان من فقهاء اهل الحجاز» قال الساجی: «صدوق» قال الدار قطنی «ثقة».»
نتیجه این عبارات این است که مسلم بن خالد یکی از فقهای حجاز و فقیه مردم مکه بوده است. بزرگانی همچون عبدالله بن مبارک، امام شافعی، حُمَیدی و غیره از ایشان روایت کرده‌اند. حتی امام شافعی علم فقه را از ایشان فرا گرفته است. ابن عدی ساجی و دارقطنی نیز او را فردی «معتمدعلیه» دانسته‌اند. از این‌رو با این همه تمجید، نمی‌توان به‌خاطر انتقاد برخی، روایت ایشان را از درجه اعتبار ساقط کرد.
امام بیهقی روایت دیگری را که از نظر معنی و مفهوم با روایت حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه کاملا مطابقت دارد در سنن کبری و دیگر آثار خود نقل کرده است. 
عن ثعلبة بن أبی مالک القرطبی قال: خرج رسول الله ذات لیلة فی رمضان فرأی ناسا فی ناحیة‌ المسجد یصلون. فقال صلی‌الله‌علیه‌وسلم: «ما یصنع هولاء؟» قال قائل: یا رسول الله، هولاء ناس لیس معهم القرآن و أبی بن کعب یقرأ و هم معه یصلون بصلاته. قال صلی‌الله‌علیه‌وسلم: قد أحسنوا و قد أصابوا و لم یکره ذلک لهم.
علامه نیموی در آثارالسنن می‌نویسد: «رواه البیهقی فی المعرفة و إسناده جید» حافظ بیهقی در ذیل این روایت گفته است: «قال الشیخ هذا مرسل حسن» با توجه به این‌که راوی (ثعلبة) صحابی نیست بلکه تابعی است، این روایت در اصطلاح علم حدیث «مرسل» نامیده می‌شود اما در درجه «حسن» قرار دارد و ضعیف نیست. از این‌رو با توجه به این تایید آشکار، روایت حضرت ابوهریره بی‌تردید پذیرفته شده و قابل حجت است.
خلاصه بحث این‌که حضرت ابوهریره و حضرت ثعلبه هر دو مقبول هستند.
گفتنی‌ست این دو حدیث بر این واقعیت دلالت دارند که نماز تراویح در عصر پیامبر تایید گردیده است. پس بدون شک با سنت سنیه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم مطابقت دارد.

مرحله دوم
مرحله نخست تشریع نماز تراویح در سطور فوق بیان شد. اما مرحله دوم آن در حدیثی دیده می‌شود که از حضرت ابوذر غفاری و نعمان بن بشیر رضی‌الله‌عنهما روایت شده است.
عَنْ أَبِي ذَرٍّ ، قَالَ: صُمْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَلَمْ يُصَلِّ بِنَا حَتَّى بَقِيَ سَبْعٌ مِنَ الشَّهْرِ، فَقَامَ بِنَا حَتَّى  ذَهَبَ ثُلُثُ اللَّيْلِ، ثُمَّ لَمْ يَقُمْ بِنَا فِي السَّادِسَةِ، وَقَامَ بِنَا فِي الْخَامِسَةِ حَتَّى ذَهَبَ شَطْرُ اللَّيْلِ، فَقُلْنَا لَهُ : يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَوْنَفَّلْتَنَا  بَقِيَّةَ لَيْلَتِنَا هَذِهِ، فَقَالَ : إِنَّهُ مَنْ قَامَ  مَعَ الْإِمَامِ حَتَّى يَنْصَرِفَ كُتِبَ لَهُ قِيَامُ لَيْلَةٍ، ثُمَّ لَمْ يُصَلِّ بِنَا حَتَّى بَقِيَ ثَلَاثٌ مِنَ الشَّهْرِ، وَصَلَّى بِنَا فِي الثَّالِثَةِ، وَدَعَا أَهْلَهُ، وَنِسَاءَهُ، فَقَامَ بِنَا حَتَّى تَخَوَّفْنَا الْفَلَاحَ. قُلْتُ لَهُ: وَمَا الْفَلَاحُ ؟ قَالَ: السُّحُورُ. 
حضرت ابوذر رضی‌الله‌عنه می‌فرماید: در ماه رمضان همراه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم روزه گرفتیم. آن‌حضرت در شب‌های رمضان برای نماز تراویح ما را فرا نخواند تا این‌که هفت روز مانده به پایان رمضان قیام فرمود تا آن‌که یک‌سوم شب سپری شد، سپس در شب بعدی قیام نفرمود، اما در شب پنجم، یعنی پنج روز مانده به پایان رمضان، قیام فرمود تا این‌که نصف شب سپری شد. عرض کردم: یا رسول‌الله چه خوب بود که تا آخر شب به خواندن نفل می‌پرداختیم. آن‌حضرت فرمود: هر کس با امام خود قیام کند تا این‌که امام او به منزل برود پاداش قیام تمام شب را می‌بیند. سپس در شب بیست‌وششم قیام نفرمود و در شب بیست‌وهفتم با ما قیام فرمود؛ در آن شب زنان و افراد خانواده‌اش را نیز فراخواند. این نماز ادامه یافت تا آن‌که نگران شدیم از این که خوردن سحری از ما فوت شود.
حدیث حضرت نعمان بن بشیر به این شرح است «قُمْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَعِشْرِينَ إِلَى ثُلُثِ اللَّيْلِ الْأَوَّلِ، ثُمَّ قُمْنَا مَعَهُ لَيْلَةَ خَمْسٍ وَعِشْرِينَ إِلَى نِصْفِ اللَّيْلِ، ثُمَّ قُمْنَا مَعَهُ لَيْلَةَ سَبْعٍ وَعِشْرِينَ، حَتَّى ظَنَنَّا أَنْ لَا نُدْرِكَ الْفَلَاحَ. وَكَانُوا يُسَمُّونَهُ السُّحُورَ.» [صحیح ابن خزیمة 3/ 336، چاپ بیروت/ بیهقی، السنن الکبری 1/ 410، چاپ بیروت]؛ ما در شب بیست‌وسوم رمضان در نماز تراویح به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم اقتدا نمودیم تا این‌که یک‌سوم شب سپری شد، سپس در شب بیست‌وپنجم تا نصف شب پشت سر آن‌حضرت نماز خواندیم، پس از آن در شب بیست‌وهفتم نماز به حدی طول کشید که ترسیدیم به سحری نرسیم.
حضرت نعمان بن بشیر این روایت را بر منبر مسجد در شهر حمص بیان کرد. این روایت از نظر معنی و مفهوم با روایت حضرت ابوذر کاملا مطابقت دارد و هر دو روایت، یکدیگر را تایید می‌کنند. شایان ذکر است که روایات متعدد دیگری در تایید این مضمون در کتاب‌های صحاح سته از اصحاب دیگر نیز وجود دارد.
 از مجموعه این روایات به وضوح ثابت می‌شود که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم نماز تراویح را با جماعت ادا نموده است، گر چه در این روایات به تعداد رکعات آن اشاره‌ای نشده است، اما این به صراحت دیده می‌شود که وقت زیادی در این نماز صرف شده تا این‌که ثلث، نصف و یا اکثر شب در نماز سپری شده است.
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم بعضی از شب‌های رمضان با معیت بسیاری از صحابه کرام قیام فرمود، ولی بعضی از شب‌ها قصدا به مسجد تشریف نیاورد. وقتی صحابه کرام دلیلش را از ایشان سؤال کردند، آن‌حضرت حکمت آن را برای یاران خود به این شرح توضیح داد: «أما بعد، فإنه لم یخف علی شأنکم ولکنی خشیت أن تفرض علیکم صلاة اللیل فتعجزوا عنها» [صحیح ابن خزیمة 3/ 338، باب الدلیل علی أن النبی إنما ترک…/ مشکاة، ص: 114، باب قیام شهر رمضان]؛ حکمت این بود که مبادا قیام شب بر امت فرض گردد. حقا این کمال شفقت بر امت بود. این صورت دوم نماز تروایح در زمان رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود.

مرحله سوم 
اکنون روایت دیگری خدمت خوانندگان تقدیم می‌شود که در آن صورت سوم و یا به تعبیر دیگر مرحله سوم نماز تراویح تشریح شده است.
عن ابن عباس: «أن رسول الله کان یصلی فی رمضان عشرین رکعة و یوتر بثلاث» [مصنف ابن أبي شیبة 2/ 394، کم صلی في رمضان من رکعة، چاپ هند]
عن مقسم عن ابن عباس قال: «کان رسول الله یصلی فی رمضان عشرین رکعة‌ و یوتر بثلاث» [منتخب مسند عبد بن حمید، ص: 218 (653)، چاپ بیروت/ مجمع الزوائد، نورالدین هیثمی 3/ 172، به حواله معجم طبرانی کبیر و اوسط. در این روایت ابو شیبه ابراهیم ضعیف است.]
این حدیث تصریح می‌کند که رسول خدا بیست رکعت نماز تراویح علاوه بر سه رکعت وتر اداء نموده است. در واقع این مرحله‌ی سوم نماز تراویح است که در عصر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم وجود داشته است که انکارش چیزی نیست جز زیر پا گذاشتن حق.
کوتاه سخن این‌که هر سه صورت فوق در زمان رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم وجود داشته است. در اینجا مناسب می‌بینیم به چند نکته اشاره نماییم. روایت حضرت ابن عباس که بیست رکعت تراویح در آن بیان شده است به ظاهر با روایت حضرت ام‌المومنین عایشه صدیقه رضی‌الله‌عنها تعارض دارد که در آن تنها خواندن یازده رکعت در شب‌های رمضان به اثبات رسیده است. در آخر این بحث تعارض بین این دو روایت رفع گردیده است. تفصیل آن را در بخش پایانی بحث ملاحظه می‌فرمایید.
نکته قابل توجه دیگر این‌که در این روایت یک راوی به نام ابراهیم بن عثمان ابوشیبه وجود دارد و کارشناسان علوم حدیث و رجال این راوی را ضعیف دانسته‌اند.
در پاسخ باید گفت؛ گر چه این راوی در میزان سنجش علمای رجال «ضعیف» قرار داده شده است، اما قراین متعددی وجود دارد که با در نظر گرفتن آنها ضعف راوی قابل تحمل و در نتیجه حدیث مربوطه پذیرفتنی خواهد بود، یعنی با این قراین می‌توان ضعف راوی را جبران کرد.
یکی از بارزترین و واضح‌ترین قراین این است که عمل خلفای راشدین و بزرگان به‌طور پیوسته با این حدیث مطابقت دارد و این خود تایید روشنی برای مقبول بودن حدیث است. (بحث تعامل خلفای راشدین به زودی بیان خواهد شد.) چنان‌که علما فرموده‌اند: «و مواظبة‌ الصحابة علی عشرین رکعة قرینة صحة هذه الروایة» [لکهنوی، بحرالعلوم مولانا عبدالعلی؛ رسائل الأرکان ص: 138]
همچنین روایت حضرت ابن عباس از تعامل تابعین و اکثریت قریب‌به‌اتفاق علمای امت در قرون متمادی تایید می‌شود، اگرچه روایت حضرت ابن عباس در اصطلاح محدثین «خبر واحد» است اما با «تلقی امت» تایید می‌شود. هر روایتی که با تلقی امت روبه‌رو شود، یعنی امت اسلامی در طول تاریخ عملا آن را بپذیرند و همواره بر آن عمل نمایند آن روایت به درجه علم یقینی می‌رسد و از ظنین خارج می‌شود، یعنی متواتر عملی و معنوی گفته می‌شود.
علامه ابن ابی‌العز حنفی در «شرح العقیدة ‌الطحاویة» می‌نویسد: «و خبر الواحد إذا تلقته الأمة بالقبول عملا و تصدیقا له یفید العلم الیقینی عند جماهیر الامة‌ و هو أحد قسمی المتواتر و لم یکن بین سلف الأمة ذلک نزاع.» [حنفی، علامه ابن أبی‌اعز، شرح العقیدة الطحاویة، ص: 320/ ابوبکر الجصاص، أحکام القرآن 1/ 456] همچنین با این طریق می‌توان یقین کرد که حدیث حضرت ابن عباس صحیح است. از این‌رو ضعفی که به‌ظاهر در این روایت به خاطر ضعف یک روای مشاهده می‌گردد با این قراین جبران می‌شود.

شبهه 
درباره روایت حضرت ابن عباس مبنی بر ادای بیست رکعت نماز تراویح توسط رسول خدا شاید این شبهه در ذهن خطور کند که حضرت ابن عباس در آن زمان نوجوان بوده است، چرا یکی از بزرگان صحابه آن را روایت نمی‌کند؟
پاسخ 
در پاسخ باید گفت: دلیل روایت کردن حضرت ابن عباس به‌جای اصحاب بزرگ این است که حضرت ام‌المومنین میمونه بنت حارث خاله‌ی ایشان یکی از ازواج مطهرات است. حضرت عبدالله بن عباس بارها به خانه حضرت ام‌المومنین میمونه می‌آمد و شب‌ها در کنار خاله‌اش استراحت می‌کرد. وقتی رسول خدا به خانه حضرت ام‌المؤمنین میمونه تشریف می‌آورد و نماز می‌خواند. حضرت ابن عباس ایشان را مشاهده نموده است. افزون بر این، قراین متعدد دیگری نیز وجود دارد که در سطور بالا به آنها پرداخته شد. بنابراین نباید در این‌باره به بهانه نوجوان بودن حضرت ابن عباس در صحت حدیث شک و تردید ایجاد نمود. «والحق أحق أن یُتبع».

عصر خلفای راشدین رضی‌الله‌عنهم

عصر صدیقی رضی الله‌عنه
در زمان خلافت صدیقی نماز تراویح طبق روال سابق ادا شد؛ یعنی در مسجد نبوی پراکنده و در جماعت‌های متعدد خوانده می‌شد. همچنین بسیاری دیگر از اصحاب کرام در خانه‌های خود به‌صورت انفرادی آن را می‌خواندند. خلافت صدیقی دو سال و سه ماه ادامه یافت و در این مدت دو رمضان آمد.

عصر فاروقی
خلافت حضرت فاروق اعظم رضی‌الله‌عنه از سال 13 هجری آغاز شد و بیش از ده سال ادامه یافت. در سال 14 هجری نماز تراویح ساماندهی شد و به‌صورت اجتماعی برگزار گردید.
درباره چگونگی شکل‌گیری این ابتکار، عبدالرحمن بن عبدالقاری می‌گوید: یک بار همراه حضرت فاروق اعظم به مسجدالنبی رفتم، دیدیم مردم به خواندن نماز مشغول‌اند؛ برخی تنها و برخی دیگر پشت سر یک قاری ایستاده‌اند. حضرت عمر فرمود: اگر همه‌ی مردم را پشت سر یک قاری جمع کنیم بهتر خواهد بود. اینجا بود که حضرت عمر فاروق مردم را پشت سر حضرت ابی بن کعب جمع فرمود. وقتی شب بعد به مسجد آمد دید همه‌ی مردم در صف واحد پشت سر یک امام مشغول ادای نماز تراویح هستند، آنگاه فرمود: «نعمت البدعة هذه»؛ [مشکاة، ص: 115، باب قیام شهر رمضان، به حواله بخاری] چه روش خوبی است.
شبهه
در اینجا دو شبهه مطرح می‌شود؛ اول اینکه «نماز تراویح» را حضرت عمر فاروق ایجاد نموده است. دوم این‌که خودِ حضرت عمر این روش را به «بدعت» تعبیر کرده است، درحالی‌که هیچ بدعتی در دین نمی‌تواند خوب باشد زیرا موضع‌گیری شریعت در برابر هر بدعت این است: «کل بدعة ضلالة»
پاسخ 
در پاسخ به این سوءتفاهم باید متذکر شد که حضرت عمر فاروق رضی‌الله‌عنه نماز تراویح را ایجاد نکرده است، بلکه نماز تراویح عبادتی است که سرور جهانیان رسول مکرم اسلام آن را به دستور پروردگار جهانیان برگزار نموده و آن را به امت تلقین نموده است. چنان‌که در حدیث آمده است: «أن رسول الله ذکر شهر رمضان فقال: شهر کتب الله علیکم صیامه و سنت لکم قیامه.» [سنن إبن ماجه، ص: 95، باب ما جاء في قیام شهر رمضان، چاپ دهلی]؛ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم ماه رمضان را یاد نمود، سپس فرمود: این ماهی‌ست که خداوند روزه‌ی آن را بر شما فرض فرموده و من قیام (نماز تراویح) آن را برای شما جاری نموده‌ام.
این حدیث صراحت دارد که حضرت عمر فاروق نماز تراویح را ایجاد نکرده است، بلکه این نماز به دستور و ترغیب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم برگزار شده است.

اما در مورد تعبیر حضرت عمر فاروق رضی‌الله‌عنه که این روش را «بدعت» گفته است، کارشناسان علوم اسلامی جواب‌های متعددی داده‌اند؛
اول: مراد از «بدعت» در اینجا معنای لغوی آن است، زیرا در لغت به هر «نوآوری» بدعت گفته می‌شود. بدعت به اعتبار اصطلاح شرعی مراد نیست و آنچه شرعا بدعت باشد مذموم خواهد بود.
دوم: حضرت عمر فاروق رضی‌الله‌عنه این ابتکار را به اعتبار شکل و صورت «بدعت» نامیده است نه به اعتبار حقیقت، زیرا در حقیقت این عمل یکی از سنت‌های قولی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم است که از خوف این‌که مبادا بر امت فرض شود، بر آن مداومت نفرمود، اما وقتی رسول خدا به رحمت الهی پیوست و این خطر رفع شد، مداومت بر آن مطلوب است نه بدعت.
ملا علی قاری رحمه‌الله در شرح «مشکاة» در تشریح این مطلب آورده است: «إنما سمّاها بدعة بإعتبار صورتها فإنّ هذا الاجتماع محدَث بعده علیه الصلاة و السلام، و أما بإعتبار الحقیقة فلیست بدعة لأنه علیه السلام إنما أمَرهم بصلاتها فی بیوتهم لعله و هی خشیة الإفتراض» [مرقاة شرح مشکاة المصابیح، باب قیام شهر رمضان]
علامه شمس‌الدین ذهبی در «المنتقی» در توضیح سخن حضرت فاروق اعظم می‌نگارد: «فسماه بدعة و ما هو بالبدعة الشرعیه التی هی الضلال، إذ هی ما فعل بلا دلیل شرعی و لو کان قیام رمضان جماعة قبیحاً لأبطله أمیرالمؤمنین علي و هو بالکوفة، بل روی عنه أنه قال: «نوّر الله علی عمر قبره کما نوّر علینا مساجدنا» [المنتقی، ص: 452، بحث ابتداع التراویح]؛ اگر چه حضرت عمر فاروق این عمل را «بدعت» نامیده است، اما مراد از آن، بدعتی نبوده که نوعی گمراهی است، زیرا بدعت آن است که بدون دلیل شرعی ایجاد شود. اگر قیام رمضان (نماز تراویح) بدعت و قبیح می‌بود حضرت امیرالمومنین علی مرتضی رضی‌الله‌عنه آن را ملغی اعلام می‌کرد اما نه‌تنها رد نکرد، بلکه از او نقل شده است که فرمود: خداوند قبر حضرت عمر فاروق را منور فرماید همان‌گونه که مساجد ما را به واسطه نماز تراویح منور ساخت.
لذا قول و عمل حضرت علی مرتضی نیز دلیلی بر تحسین و تایید نماز تروایح است.
علامه ابن تیمیه در کتاب «إقتضاء الصراط المستقیم» ص 276 ذیل بحث "تراویح" در خصوص این جمله‌ی حضرت عمر می‌نویسد: «و هذه تسمیة لغویة لا تسمیة شرعیة» پس از ملاحظه اقوال علما، شبهه‌ی بدعت بودن این عمل از بین می‌رود.
در روایتی که از مشکاةالمصابیح به حواله صحیح بخاری آمده است، تعداد رکعات تراویح بیان نشده است، بلکه صرفا به ثبوت تراویح و لو به صورت اجمالی اشاره شده است. در سطور ذیل می‌خواهیم روایاتی را به ترتیب ذکر نماییم که در آن تعداد رکعات تراویح به صورت مفصل بیان شده است.
امام مالک در کتاب «الموطاء» بحث را به این صورت آغاز نموده است: «حدثنا مالک عن یزید بن رومان أنه قال: کان الناس یقومون فی زمان عمر بن الخطاب فی رمضان بثلاث و عشرین رکعة» [مؤطا مالک، ص: 40، باب قیام شهر رمضان/ ابن عبدالبر، التمهید 8/ 115]
ابوعبدالله محمدبن نصر مروزی در «قیام اللیل» همین مسئله را بدین شرح بیان فرموده است: «عن یزید بن رومان کان الناس یقومون فی زمان عمر بن الخطاب فی رمضان بثلاث و عشرین رکعة»
علامه بیهقی نیز روایت فوق را از طریق یزید بن رومان با همین الفاظ آورده است. [ملاحظه شود “السنن الکبری” 2/ 416، باب ما روی فی عدد رکعات القیام في شهر رمضان، چاپ دکن هند]
اگرچه این روایات مرسل هستند، اما دانشمندان بزرگ تصریح نموده‌اند «رواه مالک بإسناد قوی» [نیموی، آثارالسنن 2/ 55] چون علما درباره مراسیل امام مالک تصریح کرده‌اند: «این مراسیل صحیح، مقبول و قابل عمل هستند.» [التوضیح، الرکن الثاني، فصل في الأنقطاع]
در این سه روایت تصریح شده است که در زمان خلافت حضرت عمر فاروق نماز تراویح 23 رکعت آن‌هم با جماعت برگزار شده است. پس کاملا واضح است که بیست رکعت نماز تراویح و سه رکعت دیگر نماز وتر بوده است.
اینک روایات دیگری نیز جهت اطمینان ارائه می‌شود که در آنها به بیست رکعت تراویح تصریح شده است و نیازی به توجیه و تاویل هم ندارد. این روایات نیز از نظر کارشناسی «صحیح» و «مقبول» هستند.
1ـ ابن أبی شیبة در "المصنف" روایتی به این شرح آورده است: «حدثنا وکیع عن مالک بن أنس عن یحیی بن سعید أن عمربن الخطاب أمر رجلا یصلی بهم عشرین رکعة» [مصنف ابن أبی شیبة 2/ 393، باب کم صلی في رمضان من رکعة]
2ـ محمدبن نصر مروزی در کتاب "قیام اللیل" آورده است: «قال حدثنا محمدبن کعب القرظی کان الناس یصلون في زمان عمر بن الخطاب في رمضان عشرین رکعة یطیلون فیها القرائة و یوترون بثلاث» [قیام اللیل و قیام رمضان، ص: 157]
3ـ عن السائب بن یزید أیضا أنهم کانوا یقومون في رمضان بعشرین رکعة و یقرأون بالمئین من القرآن في زمان عمربن الخطاب. » [قیام اللیل و قیام رمضان، ص: 157]
4ـ عن یزید بن خصیفة عن سائب بن یزید قال: کانوا یقومون علی عهد عمر بن الخطاب في شهر رمضان بعشرین رکعة و کانوا یقرئون بالمئین. [بیهقی السنن الکبری 2/ 496، باب ما روی في عدد رکعات]

تذکر
 متخصصان علوم حدیث روایت بیهقی را صحیح دانسته‌اند؛ قال النووی في الخلاصة: «إسناده صحیح» علامه نیموی نیز در آثار السنن 2/ 55 می‌نویسد: «رواه البیهقی و إسناده صحیح» 

خلاصه‌ی بحث
مفهوم این هر چهار روایت این است که مسلمانان در زمان خلافت عمر فاروق بیست رکعت تراویح با جماعت ادا می‌کردند و سه رکعت وتر می‌خواندند.
حضرت علی و حضرت عباس رضی‌الله‌عنهما از بزرگان هاشمی و دیگر بزرگان صحابه کرام در این نماز شرکت کرده‌اند.
حضرت عمر فاروق برای برگزاری جماعت تراویح شخصی را به عنوان امام جماعت منصوب نمود تا بیست رکعت تراویح را با جماعت برگزار نماید. چنان‌که در فتاوای علامه ابن تیمیه آمده است: «فإنه قد ثبت أن أبی بن کعب رضی‌الله‌عنه کان یقوم بالناس عشرین رکعة في قیام رمضان و یؤتر بثلاث، فرأی کثیرا من العلماء إن ذلک هو السنة، لأنه أقامه بین المهاجرین و الأنصار و لم ینکره منکر.» [فتاوا ابن تیمیه، أبحاث القنوت 3/ 112]؛ این امر به ثبوت رسیده است که حضرت ابی بن کعب رضی‌الله‌عنه بیست رکعت تراویح و سه رکعت وتر را با مردم اقامه نمود. به این دلیل بسیاری از علما این را «سنت» دانسته‌اند، زیرا این عمل در میان مهاجرین و انصار انجام گرفته و هیچ کسی آن را انکار نکرده است.
 

*به نقل از کتاب «فوائد نافعه»، تالیف: مولانا محمدنافع جهنگوی/ ترجمه: ابوعمران زاهد


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید