عقربه ساعت 11:10 صبح روز پنجشنبه 8 مرداد 1394 (13 شوال 1436) را نشان میداد که خودروی حامل اساتید دارالعلوم زاهدان، مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی و مولانا حافظ محمدعلی حفظهماالله، از شهر زاهدان خارج شد. نگارنده هم در خدمت اساتید بود و راننده کمحرف و بسیار محترم نیز به وظیفه خود عمل میکرد؛ در مورد راننده جلوتر که بریم بیشتر میخوانید. مقصد روستای “نرون” در کوهپایههای تفتان سرافراز بود که مراسم اختتامیه «دوره تخصصی فشرده ویژه علما و خواهران فاضله» در یکی از باغهای زیبای آن برگزار شد. با آنکه این دوره در مدرسه دینی مدینةالعلوم خاش برگزار شده بود، اما به پیشنهاد برخی علما مراسم پایانی و اختتامیه آن در باغهای سرسبز نرون برگزار شد تا شرکتکنندگان دوره از انوار مادی و معنوی آن دیار بهرهمند شوند.
در بین راه بیشتر وقت استاد مفتی قاسمی به مطالعه و یادداشت نکاتی در خصوص موضوع جلسه و قرآن کریم گذشت. برادر ارجمند جناب حافظ محمدعلی ایشان را از انشتر پیام مشکوکی در فضای واتساپ مبنی بر فراخوان راهپیمایی اعتراضی در خصوص نمازخانه پونک تهران مطلع کرد. مفتی صاحب فورا رو به ایشان کرد و گفت جلوی این شرّ را بگیرید؛ معلوم نیست چه افرادی پشت این قبیل پیامها و فراخوانها هستند و چه اهدافی دارند؟ حکم ایشان نیز تعمیل شد.
در روستای نرون
کاروان کوچک ما پس از طی نمودن جاده تنگ و پرپیچ «کوته» و رد شدن از کنار روستاهای زیبا، مناظر جذاب و جلوههای دیدنی منطقه، سرانجام مقابل مسجد قدیمی «نَرون» متوقف شد. مولانا محمدعثمان قلندرزهی، مدیر مدرسه دینی مدینةالعلوم خاش، و جمعی از علما و دوستان ایشان برای استقبال بیرون آمدند. پس از سلام و احوالپرسی، یکی از جوانان با دوغ محلی خنک، خستگی سفر را اندکی کاهش داد. باغ محل برگزاری جلسه، اندکی از محل توقف ما فاصله داشت؛ علمای بزرگوار پیاده بهسوی منزل راه افتادند.
در بین راه، مولانا قلندرزهی توضیحاتی در مورد روستا و مسجد تاریخی آن ارائه کرد که توسط پدربزرگش «ملا عبدالحق» تاسیس شده است. باغی هم که شرف میزبانی اهل علم را حاصل کرده بود، به مولانا محمدعثمان ارث رسیده بود. چنین بهنظر میرسید که باغ زیبا و پردرخت بر دامنه کوهی واقع شده و تا رسیدن به محل جلسه باید از چندین گردنه کوچک رد میشدیم. مولانا حافظ احمد گوهرکوهی، مدیر مدرسه دینی مفتاحالعلوم گوهرکوه، نیز از جمله مهمانان بود که با وجود پیری، خود را به محل تجمع علما رساند. استاد قاسمی که قبلا از بیماری آرتزور و درد زانو رنج میبرد، اکنون حالشان بسیار بهتر است؛ طوری که در تپهها اگر کسی دستاش را به قصد کمک دراز میکرد، میگفت مگر من پیر شدهام که کسی دیگر دستم را بگیرد! خودم بالا میروم.
پیش از سخنان استاد قاسمی، که سخنران اصلی مراسم بود، مولانا محمدعثمان در سخنانی کوتاه از مهمانان، بهویژه مفتی محمدقاسم قاسمی، مولانا حافظ محمدعلی، مولانا حافظ احمد گوهرکوهی و همراهان این بزرگواران، تقدیر و تشکر کرد.
سخنرانی مولانا قاسمی در جمع علما
مفتی دارالعلوم زاهدان در سخنانش از حضور در یک برنامۀ قرآنی ابراز خرسندی کرد و اظهار داشت: بیان مراد الهی مسئلۀ مهمی است. باری قرار بود علامه ابوالحسن ندوی رحمهالله در مجلسی سخن بگوید؛ در تلاوت قاری آیه «فكيف إذا جئنا من كل أمة بشهيد وجئنا بك على هؤلاء شهيداً» نیز بود. امام ندوی با اشاره به این آیه میفرماید: این چه عزت و شرف بزرگیست که خداوند ما را شرف خطاب میبخشد و ما را قابل میداند و مخاطب خود قرار میدهد. پس مهم است که ما بدانیم خداوند با ما چه میگوید.
مولانا قاسمی ادامه داد: الله تعالی برای یک هدفی این قرآن را بر ما نازل فرموده است. ما باید بدانیم قرآن از ما چه میخواهد، چه میگوید و وجود چه انگیزههایی را و دفع چه عادات و انگیزههایی را از ما میطلبد. اصل این است که ما از قرآن متاثر شویم؛ افکار، منش، احساسات، راه و روش و انگیزههای ما قرآنی باشد. این نخستین هدف از یادگیری قرآن است و باید ما قبل از هرکسی از قرآن مستفید شویم.
سخنران ویژۀ مراسم مذکور پیش از آنکه به برخی نکات برگرفته از کتاب «آداب و اصول مطالعه قرآن»، اثر علامه ابوالحسن علی ندوی که توسط خود استاد به فارسی برگردان شده، اشاره کند، به بیان سابقۀ علامه ندوی در تعلیم و تعلّم تفسیر قرآن پرداخت و گفت: علامه ندوی در تفسیر شاگرد سیدسلیمان ندوی و مولانا احمدعلی لاهوری رحمهمالله بودند و در نخستین سالهای تدریس خود در ندوةالعلماء ترجمه و تفسیر درس میدادند. همچنین ایشان به اشاره مولانا لاهوری که استاد مستقیم وی در تفسیر و حجةاللهالبالغة بودند، با مولانا غلاممحمد دینپوری بیعت میکنند. مولانا دینپوری بلوچ بوده و گویا سلسلۀ اصلاحی علامه ابوالحسن ندوی به بلوچها میرسد؛ این قوم متفرق که مصداق «و قطعناهم في الأرض أمما» است. البته هدف از ذکر این نکته بیان تاریخ است نه برتری قومی بر قومی دیگر؛ بدون شک خداوند گاهی شرف جزئی به قومی عطا میفرماید و این از عنایات پروردگار است.
چهچیزی انسان را از قرآن محروم میگرداند؟
ریاست دارالافتای دارالعلوم زاهدان در ادامه افزود: علامه ندوی در کتاب خودش «آداب و اصول مطالعه قرآن» سه وصفی که انسان را از نعمت قرآن محروم میگرداند و به بدترین ضلالتها و گمراهیها میرساند بیان کرده است. البته این اوصاف از نوع «کلی مشکِّک» هستند که در منطق خواندهایم؛ در بعضی بیشتر و در بعضی کمتر. یکی به کفر میرسد، دیگری دچار نفاق میشود و برخی به ضلالتی دیگر گرفتار میشوند. نخستین وصف «تکبر» است؛ خودبزرگبینی از دیدگاه قرآن مردود است. الله میفرماید: «سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَکَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ». محرومیت از قرآن به اعتبار درجه تکبر دارای درجات است.
استاد مفتی قاسمی «مجادله» را دومین وصف باعث محرومیت انسان از قرآن خواند و ابراز داشت: مجادله و بحث بیهوده باعث محرومیت است؛ ارشاد خداوندی است: «إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِيهِ». افرادی که فقط میخواهند عقده خودشان را خالی کنند و خواهشات نفسشان را اشباع کنند به مجادله باطل روی میآوردند؛ هدفشان حقپذیری نیست.
استاد برجستۀ فقه و اندیشه اسلامی در دارالعلوم زاهدان افزود: به گفتۀ علامه ندوی رحمهالله سومین صفتی که موجب محرومیت میگردد «دنیاپرستی» است. دنیاپرستی به انسان اجازه نمیدهد حق را بپذیرد، همانگونه که یهود و نصاری را نگذاشت به قرآن ایمان بیاورند. خداوند میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ*أُولَـئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ غفلت از آیات نشانۀ دنیاپرستی است. دنیاپرستی هم در پولدوستی خلاصه نمیشود؛ حب جاه و شهرت و قدرت و… نیز مصادیق دنیاپرستی هستند. با همین موارد یک “عالِم سوء” پدید میآید و در جامعه به استفادۀ ابزاری از دین میپردازد. این یکی از خطرات بزرگ عصر حاضر است که برخی از دین، حج، مدرسه و.. استفادۀ ابزاری میکنند. عدهای فکر میکنند کسی نمیفهمد، ولی نسلهایی این موضوع را درک کردهاند. این افراد در واقع خودشان را فریب میدهند.
نکات هفتگانه برای بهره بردن از قرآن
رئیس دارالإفتاء دارالعلوم زاهدان در بخشی از سخنانش به هفت موردی که در رسیدن انسان به الله و قرآن و متأثر شدن خانواده و جامعه از فرد مؤثر هستند، اشاره کرد و گفت: علامه ندوی در کتاب مذکور هفت نکته را ذکر کردهاند که انسان را به الله میرساند که بنده بهصورت خلاصه عرض میکنم. نخستین مورد «طلب» است؛ «وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ». انسان باید در طلب حق سرگردان باشد، طلب است که انسان را به مطالعه و تحقیق وا میدارد و همین طلب بوده که شما را به شرکت در این دوره وادار کرده است. دومین و سومین نکته «استماع و اتباع» است که انسان محتاجانه به قرآن گوش فرا دهد؛ «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ». استماع و اتباع هر دو در این آیه ذکر شدهاند. چهارم «خشیت الهی» است؛ «سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَى». باید چنان از بزرگی الله بگوییم که عظمت الله در دل پیدا شود. پندپذیری نتیجلأ خشیت است؛ «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»
استاد قاسمی «تدبر در قرآن» را پنجمین نکته مؤثر در بهرهبردن از قرآن برشمرد و اظهار داشت: تدبر در قرآن بسیار مهم است؛ «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا». مفتی محمدتقی عثمانی حفظهالله به نقل از پدر بزرگوارش مفتی محمدشفیع رحمهالله نوشته است که یک عالم باید علاوه بر تلاوت و تدریس قرآن، وقتی را برای تدبر در قرآن اختصاص دهد. در چنین تدبری ادراک خاصی حاصل میشود و حقیقتی آشکار میشود که مغایر با اصول تفسیر نیست. ششمین مورد «مجاهده» و تلاش و کوشش است؛ «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللهَ لَمَعَ المُحْسِنِينَ». آخرین نکته که میتوانست در ابتدا ذکر شود، «ادب» و تعظیم است. ادب استاد، کتاب، قلم، گفتار و نوشتار و… بسیار مهم است. الله میفرماید: «وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ»، «لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»؛ احترام شعایر نشانۀ تقوا است.
ادامه دارد…
دیدگاههای کاربران