آنچه از مشاهده٬ تجربه٬ و مطالعهٔ روایات و پیشنهٔ اقتصادی بشر ثابت است٬ اینکه “فقر” بستر همهٔ شرارتها را برای یک جامعه فراهم میآورد.
به همینروی امیرمؤمنان علیبنابیطالب کَرَّم اللهُ وجهه در جملهای نغز و پُرمغز میگوید: «لو کانَ الفَقْرُ رَجُلاً لَقَتَلْتُه»؛ اگر “فقر”٬ یک مرد بود٬ به حتم او را میکشتم.”
اما باید توجه داشت که “فقر و نداری”٬ فقط در نداشتنِ نانِ شب- با وجود اهمیتِ فزاینده و فراوانش- تعریف نمیشود. [؛چه بسیاری از بزرگان چون خاقانی در نگینِ فقر٬ نقش جاودان طلبیدهاند.] بلکه
ـ فقرِ واقعی بیحُرمتی به شخصیت و کرامت و شرافت انسانها است؛
ـ فقر واقعی ندیدنِ واقعیتها و پایمال کردنِ حقوق و مصالحِ همنوعان است؛
ـ فقر واقعی حصر آزادی بیان و شکستن قلمهای جویای عدالت است؛
ـ فقر واقعی٬ نبود فضایی مناسب و جدا از هرگونه فشار و خشونت و تباهی٬ برای ابراز احساسات٬ عواطف و خواستههای انسانی و قانونی است. مادامْ که ایجاد این فضا به ظلم و خشونت و پرخاشگری و دشمنی علیه دیگران نیانجامد.
دیدگاههای کاربران