امروز :چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳

جنگ آمریکا علیه تروریسم

جنگ آمریکا علیه تروریسم

رئیس جمهور سابق آمریکا، جورج بوش، برای اولین بار پس از حوادث یازدهم سپتامبر 2001 جنگ علیه تروریسم را- بدون مشخص کردن ماهیت آن- اعلام نمود، سپس آن را “جنگ مقدس صلیبی” نامید و در پی این اعلام و ادعا افغانستان و سپس عراق توسط آمریکا اشغال شد.

اما در خلال این حوادث مدارک و شواهد آمریکایی مشخص کردند که مراد بوش و سایر دولت‎مردان آمریکایی از “تروریزم”، دین اسلام بوده است؛ خصوصاً اسلامی که با نوآوری‎های آمریکایی و سکولار غرب و ارزش‏های غربی سر ناسازگاری داشته باشد.
” فوکو یاما”، فیلسوف معروف آمریکایی در شماره سالانه “نیوز ویک”( تاریخ 2001 م. فوریه 2002) می نویسد: «بدون تردید نبرد کنونی جنگ علیه تروریسم نیست، بلکه علیه عقاید اصولی و بنیادی اسلامی است که با نوآوری غربی و دولت سکولار در تقابل قرار دارد. این تفکر اصول‎گرایی خطری بزرگتر از کمونیست است که دنیا را تهدید می کند. هدف اصلی این جنگ نیز به راه انداختن یک جنگ داخلی در اسلام است تا بدین وسیله مسلمانان را به سوی پذیرش تجددگرایی غربی، سکولاریسم و قانون مسیحی؛ «آنچه از آنِ قیصر است را برای قیصر بگذار و آنچه مال خداست را برای خدا» سوق دهد.»
 “ریچارد نیکسون”، از رؤسای جمهور تاریخ آمریکا، در کتاب “الفرصة السانحة” (فرصت پیش آمده) در توصیف “اصول‏گرایان اسلامی” می نویسد: «آنها همان کسانی هستند که دنبال زنده کردن تمدن اسلامی و اجرای شریعت اسلام بوده و سعی دارند تا اسلام را به عنوان دین و دولت معرفی کنند؛ آنها اگرچه نگاه‏شان به گذشته است، اما از گذشته به عنوان چراغی برای آینده استفاده می کنند؛ آنها محافظه کار نیستند، بلکه انقلابی هستند!»
سخنان “مارگارت تاچر”، نخست وزیر اسبق بریطانیا، نیز در تائید این مطلب قابل تأمل است. او می گوید: «چالش مبارزه با تروریسم بن لادن، طالبان و حتی کسانی که حادثه 11 سپتامبر را محکوم کردند، را نیز شامل می شود. در مجموع چالش تروریسم تمام کسانی که ارزش‎ها و معیارهای غربی را انکار نموده و مصالح آنها با مصالح غرب در تعارض باشد را شامل می شود!»
“برنارد لویس”، خاورشناس صهیونیستی در شماره چهارده هفته نامه “نیوز ویک” (ژانویه 2004)  می نویسد: «امروز تروریسم بخشی از مبارزه طولانی بین اسلام و غرب است؛ نظام اخلاقی ای که اسلام بر آن استوار است با مسیحیت و یهودیت غربی کاملا تفاوت دارد. این جنگ، جنگ بین ادیان است.»
سناتور آمریکایی، “جوزف لیبرمان”- نامزد نائب رئیس انتخابات 2000م- نوشته است: «هیچ راه حلی برای [مبارزه با] دولت‏های عربی و اسلامی نیست، مگر اینکه آمریکا ارزش‎ها، برنامه ها و سیاست‏های ضروری فکری خویش را به آنها تحمیل کند. شعارهایی که آمریکا در هنگام استقلالش سر داده است تنها منحصر به آمریکا نیست بلکه سایر کشورها را نیز شامل می شود!»
 از آنجایی که در حقیقت جنگ آمریکا علیه تروریست- طبق گواهی و اذعان گواهانی از خودشان- “جنگ علیه اسلام است” روزنامه نگار صهیونیستی-آمریکایی، “توماس فریدمان” – که در شهر پیشاور پاکستان مشغول فعالیت بوده- در آغاز اشغال افغانستان توسط آمریکا در روزنامه “نیویورک تایمز” می نویسد: «جنگ حقیقی در مناطق اسلامی، در مدارس  است. بنابراین لازم است هرچه سریع‎تر از حمله نظامی دست کشیده و با سلاح کتاب‎های درسی خاص و جدید به میدان بیاییم و نسلی جدید تربیت کنیم؛ نسلی که سیاست‏ها و برنامه های ما را با تمام وجود باور نموده و بپذیرد. تا زمانی که این اتفاق نیفتد ما دوستانی در کشورهای اسلامی نخواهیم داشت!»
پس از اینکه آمریکا موفق شد با کمک‎های مالی و فشارهای دیپلماسی در مدارس پاکستان و بسیاری از کشورهای عربی تغییراتی ایجاد نموده و برخی از مواد درسی اسلامی را حذف کند، روزنامه بین المللی “هرالد تریبیون” مقاله ای از یک نویسنده آمریکایی به نام “استانلی أ. فایس” منتشر کرد. این نویسنده آمریکایی در مقاله خود به کار بردن گزینه “سکولار آتاتورکی”- که آمریکا خواهان آن است- را به جای “اصول‎گرایی اسلامی”  پیشنهاد می کند و می نویسد: «حقیقت جنگ علیه تروریسم در این نهفته است که آیا کشورهای اسلامی از نمونه فعالیت اجتماعی- سیاسی ترکیه، به عنوان یک دولت سکولار [و منطبق با تفکرات آتاتورک] پیروی می کنند یا نمونه اصولگرایی اسلامی؟»
این است واقعیت جنگ علیه تروریسم که آمریکا مدعی آن بوده و برای جهانی کردن آن تلاش می کند. آتش نظامی، فکری و رسانه ای این  به اصطلاح “مبارزه با تروریسم” دامن تمام نهضت‎های آزادیخواهی که به نوعی برای استقلال فرهنگی- اسلامی و رهایی از معیارهای غربی تلاش می کنند را گرفته است. به عبارت بهتر؛ موضوع سیاست “مبارزه آمریکا و دولت‎های غربی با تروریسم”- به اعتراف و گواهی صاحب‎نظران سیاسی و فکری اروپا- در واقع موضوع و سیاست مبارزه با اسلام [و معیارهای اسلامی] است؛ موضوعی که باید بی‎خبران از آن مطلع شده و سبب بیداری غافلان گردد.

 نویسنده: د. محمد عمارة

ترجمه: سنی آن‎لاین


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید