مقامات دولتی در استان “سغد” جمهوری تاجیکستان خبر دادهاند که «احتمالا» مدارس دینی تعطیلشده این استان به «دانشکدههای الهیات» تبدیل خواهند شد تا به گفته عبدالحکیم شریفاف، مسئول اداره دینی استان سُغد، «شاگردان بتوانند در کنار درسهای اسلامی مطالب و مهارتهای فنی را فرا گیرند.» آقای شریفاف به خبرنگاران گفته است: «هدف اصلی این است که ملاها حقوق منظم داشته باشند.»
بیشتر مدارس دینی استان شمالی سغد در تابستان سال جاری شمسی توسط دولت تعطیل شدهاند؛ مقامات رسمی تاجیکستان علت این امر را «عملی کردن مقررات آموزشی دولتی» عنوان کردهاند. اما اکنون به نظر میرسد مقامات دولتی تاجیک درصدد یک آزمایش جدید یعنی، گسترش برنامه درسی مدرسههای دینی و تعمیم آن به رشتههای فنی فراتر از تعلیمات مذهبی هستند. اما کنشگران مذهبی و اجتماعی تاجیک در عملیشدن اقدامات دولت در این خصوص ابراز تردید میکنند؛ یکی از رهبران حزب نهضت اسلامی، تنها حزب رسمی اسلامگرای تاجیکستان، گفته است: «اگر مقامها واقعاً میخواهند که طلاب مهارتهای اضافی را فرابگیرند، مورد استقبال قرار میگیرد. اما چنین چیزی در سغد یا جای دیگر در تاجیکستان هرگز اتفاق نخواهد افتاد.»
مدارس دینی و علمای مستقل تاجیکستان همواره از فضای نامناسب فعالیت دینی در این کشور گلایه کردهاند. برخورد دولت با محافل دینی و علمای تاجیک همواره سرد و عاری از اعتماد بوده است. برخی تحرکات گروههای مسلح باعث شده انگشت اتهام بسیاری از مسئولان تاجیک به سوی علما و طلاب دینی این کشور کوچک اما مهم آسیای میانه برود. امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان، طی اظهاراتی در سال گذشته، وجود چهارهزار مسجد و هفت هزار فارغالتحصیل مدارس دینی در کشورش را خطرناک دانسته بود که احتمال «خشونتطلبی و تمایل خطرناک به تروریسم» را تقویت کردهاند.
همین حس بیاعتمادی و دیده شک به مدارس دینی و طلاب آن باعث شده، این قشر فعال جامعه تاجیکستان خود را منزوی تصور کنند و بسیاری هم مهاجرت به کشورهای دیگر را بر زندگی در کشورشان ترجیح دهند. اگر مقامات تاجیک به جای تلاش بر کنترل مدارس دینی و پلمپ کردن دروازههای این مراکز دینی، به اهل علم کشورشان آزادی عمل میدادند و دستکم سنگاندازی نمیکردند، حتما طلاب تاجیک نیاز پیدا نمیکردند برای فراگیری علوم دینی به کشورهای دیگر هجرت کنند. اما رفتار نابخردانه این حکام، خیل عظیمی از طلاب دینی را سرازیر کشورهای مجاور و عمدتا حنفیمذهب کرده است.
مسلمانان تاجیک پس از تحمل چندین دهه فشار و زندگی در خفقان به استقلال رسیدند؛ اما آنگونه که انتظار دارند به آزادی عمل و بیان دست نیافتهاند. علاوه بر مشکلات اقتصادی و سیاسی، آزادیهای مذهبی مردم هنوز تامین نشده است. دولت فعلی تاجیکستان از علمای مستقل که از همفکری و پیروی از سیاستهای دولتی ابا دارند، احساس خطر میکند و به آنها اجازه فعالیت آزادانه نمیدهد. تلاش دولت برای کنترل کامل مساجد و مدارس و دخالت مستقیم در امور داخلی این مراکز دینی ناشی از همین احساس خطر و بیاعتمادی متقابل است.
اظهارات مقامات تاجیک در خصوص آموزش مهارتهای فنی و بازاری در مدارس دینی مشابه اظهارات دیکتاتور زندانی پاکستان، ژنرال پرویز مشرف، است که به دستور کشورهای غربی از جمله ایالات متحده آمریکا سعی کرد برنامه درسی مدارس دینی پاکستان را به دلخواه خود تغییر دهد؛ او هم برای طلاب دینی کشورش اشک میریخت که باید حقوق ثابت و درآمد مناسب داشته باشند. اما مقاومت علمای پاکستان نقشههای او و کشورهای غربی را نقش بر آب کرد. متاسفانه دولتهایی که از پشتوانه ملی ضعیفی برخوردارند و بعضا از قدرتهای بینالمللی خط میگیرند، با بهانههای مختلف همواره سعی میکنند با دخالتهای بیجا در امور مدارس دینی مانع فعالیتهای علمی و دینی آنها شوند.
یکی از ویژگیهای مدارس دینی در تمام نقاط جهان وابستگی به مردم است نه دولتها و رژیمها! در واقع مدارس دینی موفق و معتبر همواره با وجوهات مردمی اداره شدهاند و رمز موفقیت و محبوبیت آنها هم در عدم وابستگی به دولتها میباشد. اما اینکه طلاب حرفه و شغلی غیر از امامت و تدریس یاد بگیرند، یک دلسوزی فریبنده است؛ مگر میشود یک دانشجوی پزشکی علاوه بر رشته خود مهندسی هم بخواند، دانشکدههای مهندسی دندانپزشک تحویل جامعه بدهند و دانشجویان رشته معماری “کارشناس مسایل شرعی و دینی” بشوند؟! بدون شک جامعهای پویا و موفق خواهد بود که هر فرد آن به تخصصهای مختلف مورد نیاز آن جامعه روی بیاورد. دولتمردان تاجیکستان اگر به جای تبدیل مدارس دینی به «کالج مذهبی»، به اصلاح و تقویت مراکز آموزشی دولتی خود مبادرت ورزند، قطعا خدمت بزرگتر و بهتری به این کشور خواهند نمود.
عبدالحکیم شهبخش – زاهدان
دیدگاههای کاربران