امروز :سه شنبه, ۲۸ فروردین , ۱۴۰۳

پیام حج و رسالت حجاج -بخش اول

پیام حج و رسالت حجاج -بخش اول

 آنگاه که مسلمانان مشتاق و لبریز از عشق و محبت پای در رکاب شوق و سرور می نهند و با بی خودی و سرخوشی به سوی میعادگاه عاشقان و سرمنزل خفتگان وادی محبت و ایمان حرکت می کنند، جلوه هایی از ایمان و اعتقاد، بندگی و اطاعت را می توان در سیمای‏شان مشاهده کرد. چهره حاجیان مومن و خداجو تصویرگر رازهای درونی و نهفته در سینه آنان است.

ای ساربان آهسته رو کارام جانم می رود /  وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود
من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او  / گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود
محمل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان  /  کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود
بسیاری از شیفتگان کعبه مقصود را مشاهده خواهی کرد که با فرحی دل انگیز و محبتی وافر هنگام یادآوری کعبه و سرزمین وحی اشک در دیدگان‏شان چونان مروارید درخشان موج می زند و با احساسات عجیبی عشق‏شان را اظهار می دارند.
آری، سرزمین حجاز جایگاهی بس میمون و مبارک است که در میان انسانها و پروردگارشان ربط وثیقی برقرار می نماید. این سرزمین یادآور تنهایی‏ها، دوندگی‏ها و جفاکشی‏های حضرت هاجره و اسماعیل- علیهم السلام- و یادواره زحمت‏ها و رنجوری‏های آل یاسر و بلال- رضی الله عنهم- است. حجاز و مکه جلوه گاه آرمان‏های حضرت ابراهیم و اسماعیل- علیهم السلام- است. این سرزمین یادآور دل‏دادگی اصحاب کرام- رضوان الله علیهم اجمعین- و تصویرگر مجاهده ها، جگرسوزی‏ها و گریه های پرسوز و گداز رحمت جهانیان- صلی الله علیه و سلم- می باشد.
این خطه انعکاس نهضت داعیانۀ حضرت محمد مصطفی- صلی الله علیه و سلم- و یاران جان نثار ایشان و پیوند دهنده کعبه جان با کعبه ایمان است.
این سرزمین ترسیم کننده دلاورمردی‏ها، رشادت‏ها، شهادت‏ها، ایثارگری‏های بی نظیر و فداکاری‏های مومنان راستین و عاشقان صادق است. این عرصه قدمگاه سرور جهانیان و منزلگاه راستان و راستی صفتان است. سفر حج در حقیقت درس انسان سازی و اصلاح‏گری و نوع‏دوستی است. انسان می آموزد که چگونه به پرستش خداوند بپردازد، چگونه دعوت دهد و چگونگی عبادت و بندگی را نیز فرا گیرد. انسان می رود تا با زحمت‏ها و محنت‏ها زنگار گناهان و کژ روی‏ها را از صفحه قلب بزداید، لختی بیندیشد و بارگاه حرم خداوندی را محکم بچسپد تا بار گناهی کاسته شود.
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم  /  از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست /  که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار  /   که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
حج عرصه ای است که جلوه های انسانیت و فضیلت با تمام معنی ظهور می کند. علامه ندوی- رحمه الله- می نویسد: «در عهد اسلامی و رسالت محمدی- علی صاحبها الصلوة و السلام- این خانه مرکز همیشگی و نقل هدایت و ارشاد روحانیت و خدامحوری غذای دل و سکون و آرامش قرار گرفت. جایی که مناسک حج ادا کرده می شوند به روح و دل نیرو و غذا داده می شود. سردخانه قلب دوباره گرم می شود، تمام امت از اینجا پیام دین می گیرند از تمام جهان اسلام اینجا جمع شده محبت و اطاعت و تسلیم و انقیاد را به نمایش می گذارند. پیوند وثیق‏شان را با این ریسمان مستحکم خداوندی و رکن اساسی به ثبوت می رسانند. فاضلان و اندیشمندان بزرگ جهان، شاهان و امیران، ثروتمندان و تهیدستان، سیاستمداران و حاکمان با عشق و محبت و با شوق و وارفتگی این خانه را طواف می کنند.» [سید ابوالحسن علی ندوی، ارکان اربعه، صفحه 34، مجلس نشریات اسلام کراچی]
عاشقان حریم یار از هر دری که در آیند، او را می طلبند و هر چه کنند برای او کنند. سختی‏ها را اگر به جان می خرند برای خاطر اوست و اگر دست نیاز برمی دارند در پیشگاه آن خالق یکتا دراز است.
راه تو به هر قدم که پویند خوش است / وصل تو به هر سبب که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که ببیند نکوست / نام تو به هر زبان که گویند خوش است (ابوسعید ابوالخیر)
خانه کعبه منزلگاه شوق و امید است و حاجیان با هزاران امید و آرزو به سوی آن دیار محبوب در حرکت اند. آنان نشانی از یار حقیقی می طلبند و برای همین منظور این شوق تسکین یابد و لهیب امید و آرزو فروکش کند.
شاه ولی الله دهلوی می نویسد: «اصل حج در هر قوم و ملتی وجود داشته است. لازم است که مکانی داشته باشند تا بدانجا رفته از آن تبرک جویند، چرا که در آنجا نشانه هایی از قدرت الهی نمایان شده است و یادگارهایی از بزرگان‏شان بجا مانده و ملازم آنجا می شوند. زیرا آنها را به یاد مقربان‏شان می اندازد و بهترین جا که برای زیارتش عزیمت شود خانه خدا است که در آن آیات بیناتی وجود دارد آن را حضرت ابراهیم- علیه السلام- که همه مردم جهان او را به خیر یاد می کنند زمانی ساخته است که تمامی روی زمین خالی و صعب العبور بوده است، زیرا بجز آن هیچ جای دیگری وجود نداشته است که مردم برای زیارتش از دور و نزدیک عزیمت نمایند و اگر جایی هم بوده است آنجا با شرک و رسومات خودساخته آمیخته بوده است.» [شاه ولی الله دهلوی، حجة الله البالغة، 1/ 219، ترجمه: مولانا محمدیوسف حسین پور، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام]
دردمندان غم عشق دوا می خواهند  /  به درت آمده اند از تو، تو را می خواهند
روز وصل تو که عید است و منش قربانم  / هر سحر چون شب قدرش به دعا می خواهند
بس که تا بر سر کوی تو گدایی کردیم  /  پادشاهان همه نان از در ما می خواهند
زان جماعت که ز تو طالب حورند و قصور /  در شگفتم که ز تو جز تو چرا می خواهند
عمل صالح خود را شب و روز از حضرت  / چون متاعی که فروشند بها می خواهند
سیف فرغانی، هر کس که تو بینی چیزی / از خدا خواهد و این قوم خدا می خواهند (سیف فرغانی)
خداوند عزوجل کعبه مشرفه را پایه زندگی انسانها و جهان بشری قرار داده است. لذا نظام جهان با حکومت‏ها و تشکل‏ها و نیروهای نظامی و فلسفه های تمدن و اخلاق و مراکز علمی مرتبط نیست، بلکه نظام جهان با جایی پیوند دارد که فراتر از فهم بشری بوده و دیده ها بدان رسایی ندارد. این پیوند با بیت الحرام و با دعوتی است از عقیده صحیح و راسخ، سیرت نیکو، اخلاق والا، روابط خالصانه بشری، برادری صادقانه، محبتی که در دل‏ها اثر می گذارد، احترام انسانیت و اعتقاد به این که خداوند حاضر و ناظر بر اعمال شنوا و بینا است. [ابوالحسن علی ندوی، تأملات فی القرآن الکریم، ص 42، دارالقلم دمشق]
حاجیان با شوری عظیم به سوی شهر زیبای مکه مکرمه رهسپار می گردند. این رهنوردان شوق حامل لوای دعوت ایمان و اطاعت اند. غرقه در دریای کرم الهی اند. این سفر انگیزه های مبارکی را در درون انسان‏های مومن و خداجوی بوجود آورده، می پرورد. انگیزه های خداطلبی و روحانیت، محبت دین و دیانت در انسان تأثیر شگفتی می گذارد و از این نظر است که درباره حج تاکیدهای فراوانی در ذخیره کتاب و سنت آمده است. به گونه ای که اگر انسانی با وجود استطاعت و توانایی به حج نرود تحت وعیدهای سختی داخل می گردد.
عن أبی أمامة قال: قال رسول الله- صلی الله علیه و سلم-: «من لم یمنعه من الحج حاجة ظاهرة أو سلطان جائر أو مرض حابس فمات و لم یحج فلیمت إن شاء یهودیا أو نصرانیا.» [رواه الدارمی]
(حضرت ابوامامه روایت می کند که رسول خدا- صلی الله علیه و سلم- فرمود: هر کسی که نیاز مبرم یا حاکم ظالم یا بیماری شدیدی او را از حج باز ندارد و او حج نکند و بمیرد فرقی نمی کند که یهودی بمیرد یا نصرانی) و در برخی روایات آمده است که حج مقبول و مبرور پاداشی جز بهشت ندارد. [رواه البخاری و مسلم] و همچنین روایت شده است کسی که حج او پذیرفته شود برمی گردد مثل روزی که از مادر زاده شده است. [رواه البخاری]
در اینجا باید توجه داشت که این اجتماع باشکوه جهانی که بر اثر ازدحام جمیعت گاهی امکان مرگ نیز وجود دارد و انسان پیش از حد خسته می گردد پیام های بسیار بزرگی را برای جهانیان دارد؛ پیام‏هایی که اگر بدان جامه عمل بپوشانند به سعادت دنیا و آخرت خواهند رسید. حاجیان نیز با مشاهده این اماکن مقدسه حامل رسالت انسان‏سازی هستند که در پرتو آن راه انسانیت و دین ورزی هموار می گردد و انسان با پوشیدن این جامه زیبای معنویت با عالم ملکوت مرتبط می گردد.
در این مقام به بررسی این موارد حیاتی و ستون‏های مستحکم دینی اشاره می گردد.

پیام‏های حج

1ـ توحید و یکتاپرستی
با مشاهده خیل عظیم جمیعت که گرداگرد نقطه واحد و یک محور اساسی، یعنی کعبة الله، می چرخند این حقیقت در اذهان تداعی می گردد که توحید و یکتاپرستی خداوند نخستین و اساسی ترین هدف حج است و طواف خانه کعبه جلوه مشهود همین واقعیت می باشد.
از آنجایی که انسان‏ها سرشت تاثیرپذیری دارند بسا امکان آن می رود که بنا بر اثرپذیری از محیط و سلیقه های مختلف دامان عقیده را گرد و غبار شرک و غیرپرستی فرا گیرد و صفحه قلب‏ها با چنین زنگاری آلوده گردد. لذا حج و سفر حج عرصه تطهیر و درون‏کاری انسان‏هاست تا راه یکتاپرستی را بازیابند و مکرهای شیطان و شیطان صفتان را بازشناسند.
حاجیان نه یک بار و نه دو بار بلکه در هر مرحله باید هفت بار دور این محور بچرخند و توحید خداوندی را در قعر دل‏ها جای دهند و هر گاه این بنیاد استوار گردید بنای ایمان مستحکم خواهد شد و ستون‏های دیگر دین را مجال ایستادگی خواهد بود. از همین روی یکی از فرایض مهم حج طواف خانه خدا می باشد که بدون آن حج پذیرفته نخواهد شد و حاجیان لامحاله باید دور این محور بچرخند و ایمان‏شان را به توحید خداوند مستحکم گردانند.
خداوند عزوجل در ضمن دستوری پرمایه به پیامبر اکرم- صلی الله علیه و سلم- خالص‏ترین و شیواترین بینش توحیدی را برای آیندگان ترسیم کرده است. خداوند عزوجل خطاب به پیامبر گرامی- صلی الله علیه و سلم- فرموده است: «قل إن صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک أمرت و أنا أول المسلمین» [انعام 3-162]
(بگو بی گمان نمازم و عبادتم و زندگانیم و مرگم همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. او شریکی ندارد و به این فرمان یافته ام و من نخستین کس از مسلمانانم.)
هنگامی که خداوند عزوجل به افضل پیامبرانش و خاتم رسولانش دستور می دهد تا تمامی اعمال و عبادات و حج و غیره را برای خداوند انجام داده این امور را اعلام نماید برای دیگران چه مجالی می ماند؟ رسول خدا- صلی الله علیه و سلم- که تمامی زندگیش را با توحید و یکتاپرستی و با دعوت توحید گذارانده است چنین دستوری از جانب خدای عزوجل متوجه او می گردد و باز خود تصریح می نماید که من بدین اعلام و به این مهم مامور شده ام و من خود نیز نخستین مسلمان هستم. تمامی این موارد از اهمیت بسزای این امر حکایت دارند.
پس مسلمانان را نیز بایسته و سزاوار است که دامان توحید را محکم بچسپند و از هر نوع شرک و اندیشه شرکی خویشتن را بدور دارند تا مبادا دچار غضب خداوندی گشته از رحمت خداوندی برای همیشه دور نشوند.
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو / هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو / مقصود من از کعبه و بت‏خانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بت‏خانه بهانه
 عاقل به قوامین خرد راه تو پوید / دیوانه برون از همه آیین تو جوید
 تا غنچه بشکفته این باغ که بوید / هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
 بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه   (خیالی بخارایی بهائی)

2- وحدت کلمه
از آنجایی که مسلمانان خداپرست از هر کشوری هزاران نفر به سوی این کعبه مقصود هجوم می آورند. چندین میلیون نفر اینجا گردهم می آیند و این صحنه زیباترین و با صفاترین تبلور وحدت کلمه مسلمانان است. مسلمانان با گذاشتن و رها کردن تمامی پیوندهای نسبی، مذهبی، کشوری، ملی و غیره برای یک مقصد و با یک امید و آرزو رخت سفر بسته به سوی مکه حرکت می کنند؛ آنان به منظور چنگ زدن به حبل الله گردهم جمع می شوند و زیباترین جلوه اتحاد و اتفاق را می آفرینند.
در عصر حاضر که کفر جهانی و صهیونیست بین المللی و ملت‏های مختلف برای مبارزه با اسلام هم‏دست و هم‏داستان شده اند تجمع عظیم حج به مسلمانان این درس را می دهد که هرگاه مسلمانان با یک مرام و مقصد حرکت کنند از گزند روزگار در امان خواهند بود و آنان را شایسته است که این رویه اتحاد و همدلی را پیشه کنند تا پیروز و سربلند باشند.
علامه ندوی- رحمه الله- می نویسد: «مسلمان به اینجا رسیده از تمامی انواع بردگی‏ها رهایی می یابد و از هر نوع دوگانه پرستی و بت پرستی صفا می یابد. مرزبندی‏های قلابی کشور و میهن و رنگ و نسل و… در نظرش هرگز اهمیت ندارد. او به وحدت الوهیت، وحدت رزاقیت، وحدت انسانیت، وحدت عقیده، وحدت دعوت و وحدت مقصد معترف می گردد و همراه برادران دیگرش آزاد بوده این ترانه حمد خداوندی را سر می دهند: «لبیک اللهم لبیک»» [ارکان اربعه،ص 316]
در جایی دیگر می نویسد: مسلمانان با بینش و بصیرت و احساس و آگاهی عملا نشان می دهند که آنان با وجود اختلاف، متحداند، با وجود تنوع، هم فکر و همرازاند، با وجود پراکندگی، شانه به شانه و صف به صف اند، با وجود تنگدستی، ثروتمنداند و با وجود ناتوانی، توانا هستند. آنان گر چه در تمامی جهان اسلام پراکنده و منتشر و در مسایل و زندگی‏شان منهمک اند، با نسل‏ها و اقوام مختلف پیوند دارند و با فرهنگ‏ها و تمدن‏های مختلف وابسته اند، با این همه هنگام رسیدن به این محور خاص همه به هم چسپیده و یکی می شوند. زندگی‏شان طواف و سعی، عبادت و قربانی، ایمان و عقیده، و سفر آنها منا و عرفات و اماکن حج می باشند. آنان همواره به سوی منزل مقصود خویش روان و دوان اند. ترقی و پیشرفت جدید و این سفرهای پی در پی تا واپسین دم زندگی‏شان ادامه دارد تا وقتی که آنان به مالک‏شان می پیوندند.» [همان، صفحه 340]
حج بهترین راهی است که مسلمانان سراسر جهان همدیگر را ملاقات کرده با هم متفق و متحد شوند. از حالات خویش از نزدیک خبرگیری کنند و برای بهبود وضیعت مسلمانان جهان اندیشه و مشوره کنند. مولانا مفتی سعیداحمد، مفتی سابق دانشگاه مظاهرالعلوم سهارنپور هند بر این باور است که این اجتماع بی نظیر را کنفرانس جهانی اسلام باید بنامند. [مولانا مفتی سعیداحمد، معلم الحجاج، ص 29، مکتبة العلم، لاهور پاکستان]

3- هجرت به سوی خداوند
حج پیام هجرت دارد؛ هجرت از مخلوق به سوی خالق داور، هجرت از آزمندی‏های دنیای ناپایدار به سوی معبود واحد و یکتا، هجرت از روابط و پیوندهای دنیوی به سوی حکم پروردگار و هجرت از گناهان و سیه کاری‏های زندگی به سوی سرچشمه نور و نیکی، هجرت از تاریکی ها به سوی روشنایی‏های دنیا و آخرت. حضرت رسول- الله صلی الله علیه و سلم- به همین مطلب مهم اشاره می کند؛ «و المهاجر من هجر ما نهی الله عنه» (مهاجر واقعی کسی است که از ممنوعات خداوندی هجرت کند و آن را ترک گوید.)
کسی که به حج می رود اما از گناهان باز نمی آید گویا او هرگز هجرت نکرده است و حج او نیز مورد پذیرش قرار نمی گیرد.
هجرت به سوی کعبة الله سنت حضرت ابراهیم- علیه السلام- است. آنگاه که هجرت کرده حضرت هاجره و حضرت اسماعیل- علیهم السلام- را به این سرزمین بی آب و گیاه رها می کند و راهی سفر می شود. این هجرت نیز سنت ابراهیمی می باشد.
خداوند عزوجل به حضرت ابراهیم- علیه السلام- دستور می دهد تا انسان‏ها را به سوی این محور مرکزی دین فرا خواند؛ «و أذن فی الناس بالحج یأتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق» [حج: 27]
(و در میان مردم به حج ندا داده تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری رهسپارند تا به سوی تو آیند.)
ابن ابی حاتم از ابن عباس- رضی الله عنهما- روایت کرده است که وقتی به حضرت ابراهیم- علیه السلام- حکم داده شد که فرضیت حج را اعلام کند به خداوند عزوجل عرض کرد که خدایا اینجا که آبادانی نیست و جایی که آبادانی است آواز من چگونه می رسد؟ خداوند عزوجل فرمود: مسئولیت شما فقط اعلام کردن است مسئولیت رسانیدن آواز شما به جهانیان بر عهده ما می باشد. حضرت ابراهیم- علیه السلام- بر مقام ابراهیم ایستاده اعلام کرد که خداوند آوازش را به دور دست رسانید و در برخی روایات آمده است که حضرت ابراهیم- علیه السلام- بر کوه ابوقبیس ایستاده اعلام کرد، انگشتان را در گوش گذاشت و به طرف راست و چپ و شرق و غرب اعلام کرد که ای مردم، پروردگار شما بیت خودش را بنا کرده است، حج بیت را بر شما فرض گردانیده است، تمامی شما حکم پروردگارتان را تعمیل نمایید. [مفتی محمد شفیع عثمانی، تفسیر معارف القران 6/ 256، ادارة المعارف کراچی]
هجرت به سوی کعبه از آنجا آغاز گردید و انگار طنین آوازی که حضرت ابراهیم- علیه السلام- سر داد تا هنوز در گوش ها زمزمه می شود که مسلمانان در تمامی جهان همواره در آرزوی این هجرت و سفر مبارک هستند، اما درسی که باید از این هجرت فرا گیریم آنست که هجرت مسلمان هجرت واقعی باشد و این هجرت بسوی خداوند او را مسلمان واقعی قرار دهد.

4- یادواره صالحان
سفر حج در واقع یادواره صالحان و اولیاست. این مکان مقدس جایگاهی است که بندگان نیک خداوند از سراسر جهان با آرزوهای فراوان و شوق و امید به سوی این منزل‏گاه مبارک سرازیر می شوند. پیامبران الهی نیز با اشتیاق وافر به سوی این بیت عظیم رخت سفر بسته اند. از این رو سفر حج تازه کننده و یادآور ذکر و یاد مقربان و بندگان مقبول الهی می باشد و حتی پیشینه زیارت این بیت به قبل از پیامبران نیز می رسد.
مولانا مفتی سعید احمد، مفتی سابق مظاهر العلوم سهانپور، می نویسد: «حج چیز تازه ای نیست بلکه این عمل از زمانه های بسیار دور تا حال ادامه داشته است. قبل از همه حضرت آدم- علیه السلام- از هندوستان رفته حج کرد، حضرت جبرئیل- علیه السلام- فرمود: هفت هزار سال قبل از شما فرشتگان این بیت را طواف می کرده اند. تمامی پیامبران حج کرده اند. در زمانه جاهلیت نیز مردم حج می کرده اند، اما بسیاری موارد را بنا بر انگیزه تکبر و نخوت و قیاس‏های باطل‏شان می ساختند و اختراع می کردند. شریعت محمدی به اصلاح آن پرداخت و اصل عبادت را باقی گذاشت تا عبادت قدیم باقی بماند و عظمت و شوکت شعائر الهی همواره اظهار گردد.
اماکن مقدسه ای که در آنجا افعال حج انجام می گیرد اماکن ویژه ای هستند که در آنجا بر پیامبران و رسولان رحمت‏های بی کران و فیض لامتناهی الهی از جانب خداوند باریده است. وقتی حاجی آنجا می رود تمامی حالات ترسیم می شوند و یاد واقعات گذشته تازه می گردد و شوق اتباع آنها در دل پدید می آید و تازه می شود و هر کس از آنها اتباع کرده این افعال را انجام دهد رحمت‏های خداوندی او را نیز در بر می گیرد.
حج برای محبت کنندگان با خدا و رسول بهترین امتحانی است که عاشقان صادق تمامی چیزها را به باد فرامی سپارد و برای مشکلات و مصائب نیز پروا نمی کند. [مفتی سعید احمد، معلم الحجاج، صص: 30 -29]

5- پرهیز از ظلم و تعدی
یکی از مواردی که در سرزمین حرم باید بدان بسیار اهمیت داده شود پرهیز از ظلم و تعدی و تجاوز می باشد. ستمگری گر چه در همه جا ممنوع و حرام است و انسان مسلمان باید خود را موظف بداند که انسان‏ها را در مشکلات تعاون نماید، هیچگاه به عرض و آبروی انسانی تعرض نکند و از مردم آزاری نیز پرهیز کند.
بیش از همه جا در حرم باید از ظلم و ستمگری و فسادورزی پرهیز شود. خداوند متعال فرموده است: «و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم»[حج: 25] (و کسی که به ستم در آنجا کج‏روی خواهد به او از عذاب دردناک می چشانیم.)
ابن کثیر گوید: «و من یرد فیه بالحاد» یعنی برای کار وحشتناکی از قبیل گناهان کبیره اراده می کند. علی بن ابی طلحه از ابن عباس روایت کرده است که مراد از «ظلم» شرک می باشد، و مجاهد گفته است مراد آنست که غیر خدا پرستش گردد، و عوفی در تفسیر آیۀ «بظلم» از ابن عباس آورده است که مراد از ظلم آنست که حلال پنداری از حرم آنچه را که خداوند بر تو حرام گردانیده است از بدی یا قتل، پس بر کسی که بر تو ستم نکرده ستم روا داری و بکشی کسی را که قصد کشتن تو را ندارد، پس وقتی چنین کاری انجام دهد سزای دردناک برای او واجب گردیده است. [تفسیر ابن کثیر 3/ 214]
در روایات آمده است که اهالی مکه تمامی عمر را در مبارزه با پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- گذارانده تا جایی که توانستند دشمنی کردند، اما حضرت رسول- صلی الله علیه وسلم- باز هم هنگام فتح مکه تمامی آنان را معاف فرمود و بر هیچ کدام ظلمی روا نداشت. بلکه فرمود: «فإنی أقول لکم کما قال یوسف لإخوته لاتثریب علیکم الیوم إذهبوا فأنتم الطلقاء.» [زاد المعاد 1/ 424]
(من همان جمله ای را که یوسف به برادرانش گفت به شما می گویم؛ امروز بر شما هیچ ملامت و مواخذه ای نیست، بروید شما آزاد هستید.)
و در جایی دیگر فرمود: «بل الیوم یوم المرحمة الیوم یعزالله قریشا و یعظم الله الکعبة» (بلکه امروز روز مهربانی و عطوفت است، امروز خداوند متعال قریش را عزت می بخشد و کعبه را بزرگداشت می فرماید.)
پیامبر- صلی الله علیه وسلم- نبی رحمت، و اسلام دین رحمت، و قرآن کتاب رحمت است. لذا مسلمانان باید پیام را با جان و دل پذیرا باشند که ظلم و تعدی را نپسندند و با ستمگران نیز مدارا روا ندارند. رحمت و عطوفت را چونان حضرت رسول- صلی الله علیه وسلم- گسترش دهند و مدافع و حامی انسان‏های مظلوم قرار گیرند.
 خداوند متعال در جایی ارشاد فرموده است: «الحج أشهر معلومات فمن فرض فیهن الحج فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج.» [بقره: 197] (موسم حج ماه‏های معلوم اند. پس هر آن کس که در این ماه‏ها حج را عهده دار شد (احرام بست) بداند که در حج آمیزش جنسی و بدکاری و مناقشه کردن روا نیست.)
و از آنجایی که مردم از کشورهای مختلف می آیند و دارای طبیعت‏ها و سرشت‏های گوناگون هستند امکان آن می رود که در این ازدحام شدید و شلوغی که جان‏ها به لب می رسد درشتی و سختی کنند و راه منازعه و جدال را در پیش گیرند و کاسه صبرشان لبریز گردد، لذا خداوند دستور می دهد تا از جدال بپرهیزند و راه مسالمت و آرامش را پیش گیرند.

6- نوع دوستی و رفع تبعض
یکی از مشکلات بزرگ و رنج آوری که همواره انسان‏های مومن و متعهد و دارای وجدان سالم از آن رنج می برده اند تبعیض و نابرابرها در سطوح مختلف و روش‏های گوناگون بوده است که این امر در واقع با انسانیت سر سازگاری ندارد.
حج بیت الله الحرام جلوه گاه رفع تبعیض و نوع دوستی می باشد. انسان‏های مختلف و از کشورهای مختلفی با رنگ‏های مختلفی گردهم می آیند و هیچ کسی جز با تقوی بر دیگری فضیلت نخواهد داشت. در همه اماکن مقدسه با هم می روند و در هر مقامی دوشادوش همدیگر حرکت می کنند تا جهان و جهانیان اذعان کنند که اسلام دین برادری و برابری است و تبعیض نژادی و ملی گرایی را مردود می شمارد.
حضرت رسول- صلی الله علیه وسلم- هنگامی که در موقع فتح مکه به مکه داخل گردید خطاب به قریش فرمود: «یا معشر قریش إن الله قد أذهب عنکم نخوة الجاهلیة و تعظمها بالآباء. الناس من آدم و آدم من تراب.» [زادالمعاد 1/ 424- نبی رحمت، ص 336] (ای گروه قریش همانا خداوند متعال غرور و نخوت و افتخار و مباهت به نیاکان و انساب را از میان شما برداشت. مردم همگی از نسل آدم اند و آدم از خاک آفریده شده است.) بعد این آیه را تلاوت فرمود: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا إن أکرمکم عندالله أتقاکم» [حجرات: 13] (ای مردم همانا شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید همانا گرامی ترین شما نزد الله متقی ترین شماست.)

7ـ هدایت انسان‏ها
یکی دیگر از پیام‏های مهم حج هدایت انسان‏ها می باشد. خداوند عز وجل کعبه را مناره نور و مشعل هدایتی قرار داده است که هر کس خواهان هدایت است، او را توفیق این امر حاصل می گردد و به سوی توحید و یکتاپرستی و اعمال دیگر فرا خوانده می شود. مکه مرکز راهنمایی انسان‏ها و مهد تربیت هادیان و راهنمایان می باشد.
فلسفه هدایت در این مکان مقدس آنست که انسان‏های صالح در این مکان گرد هم می آیند و برای هدایت و راهنمایی انسان‏ها در اندیشه اند. لذا مجالی یافته تا راه راست را به مردم بنمایانند. به ویژه آن که انسان‏ها با حالت خاص به سوی بیت الله می روند.
علامه ندوی- رحمه الله- نوشته است: «فیصله خداوندی است که در دوران‏های بحرانی و بسیار تاریک برای این امت حج را از وجود شخصیت‏های بابرکت محروم نخواهد کرد که ما آنها را با نام علمای حق، مقبولان بارگاه خداوندی، اهل دعوت و اصلاح، اهل باطن و اهل قلوب می نامیم و به برکت آنها فضا، روحانیت و نورانیت حج چنان افزوده می گردد که دل‏های بسیار سخت، نرم گشته و جگرهای سنگ گونه، مثل آب نرم می شوند. انسان‏های یاغی و نافرمان نیز دروازه توبه و انابت را می کوبند. از دیدگانی که تا حال هرگز قطره خوف یا محبت نچکیده است ناخوآگاه اشکبار می گردند.» [سید ابوالحسن علی ندوی، ارکان اربعه، ص 345]

8ـ مغفرت گناهان
صحنه حج صحنه مبارزه با دیو نفس و هواست. عرصه ای است که انسان‏ها برای نیزمندی‏ها و به ویژه برای مغفرت گناهان دست به دعا برمی دارند، در بارگاه خداوندی آه و ناله سر می دهند، تا خداوند عز و جل با لطف و کرم خویش گناهان را مورد مغفرت قرار دهد و آب سرد رحمت را بر آتش غلیظ گناهان بباراند. در هر مرحله ای برای دعا موقعیت فراهم است و اماکن اجابت دعا نیز موجوداند.
بر در کعبه سائلی دیدم / که همی گفت و می گریستی خوش
من نگویم که طاعتم بپذیر /  قلم عفو بر گناهم کش
مقرب‏ترین بندگان خداوند نیز در مراسم حج با آه و ناله به سرزمین حرم داخل شده اند. از طرفی آتش شوق و محبتشان لهیب می زد و از جانبی مغفرت خداوندی را برای خویش و برای دیگران می طلبیدند.
سعدی گوید: «عبدالقادر گیلانی را دیدند در حرم کعبه روی بر حصبا نهاده همی گفت: ای خداوند ببخشای وگر هر آینه مستوجب عقوبتم در روز قیامتم نابینا برانگیز تا در روی نیکان شرمسار نشوم.» [گلستان سعدی، ص 66، مؤسسه انتشارات باقرالعلوم]
در روز عرفه هنگامی که حاجیان دست دعا در بارگاه خداوندی برمی دارند خداوند عز و جل گناهان آنها را معاف می فرماید تا جایی که شیطان نیز بسیار ناراحت می گردد. خداوند عز وجل در آن روز خطاب به فرشتگان می فرماید: «هؤلاء عبادی جاؤونی شعثا من کل فج عمیق یرجون رحمتی و مغفرتی فلو کانت ذنبوهم کعدد الرمل لغفرتها، أفیضوا عبادی مغفورا لکم و لمن شفعتم فیه.» [ابن رجب، لطائف المعارف، ص 391] (اینها بندگان من اند، از هر راه دوری با پریشان حالی حضور یافته اند، امیدوار رحمت و مغفرت من هستند. اگر گناهان آنها به اندازه شمار ریگ‏ها باشند آن را مغفرت خواهم کرد. برگردید ای یندگانم، گناهان شما و کسانی که در مورد آنان شفاعت کنید مورد عفو قرار گرفت.)
خداوند عز و جل چنان رحمت و مغفرت خویش را می افشاند که شیطان از ناراحتی خاک بر سرش می ریزد. [ابن ماجه فی المناسک)
فضیل بن عیاض در روز عرفه ایستاده بود. مردم دعا می کردند و او چونان مادر فرزندمرده جگرسوخته می گریست. طوری که گریه، او را مجال دعا نمی داد. نزدیک غروب خورشید دست‏ها را بلند کرده و دعا نمود و فرمود: گرچه گناهم را معاف کنی، اما چقدر احساس شرمندگی می کنم. [لطائف المعارف، ص 396]
و إنی لأدعوا الله أسأل عفوه /  و أعلم أن الله یعفو و یغفر
لئن أعظم الناس الذنوب فإنها /  و إن عظمت فی رحمة الله تصغر
(من خداوند را خوانده عفوش را می طلبم و می دانم که خداوند می بخشد و مغفرت می کند. اگرچه مردم گناهان را بزرگ می پندارند اما باید بدانند که گناهان هر قدر بزرگ باشند در کنار رحمت خداوند کوچک اند.)
خداوند عز و جل ارشاد می فرماید: «ثم أفیضوا من حیث أفاض  الناس واستغفروا الله إن الله غفور رحیم» [بقره:199]
(آنگاه از آنجا که مردم بازمی گردند بازگردید، و از خداوند آمرزش بخواهید. به راستی خداوند آمرزنده و مهربان است.)

ادامه دارد….

نویسنده: مولوی عبداللطیف نارویی


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید