بی گمان با پیوند مبارک ازدواج است که زوجین از طریق مشروع در پرتو قانون الهی نسل انسانی را افزایش می دهند، و همین پیوند مشروع سبب حفاظت انسان از ارتکاب زنا، جرائم اخلاقی و آلودگی های باطنی و معنوی قرار می گیرد و جامعه انسانی را از ناهنجاری ها و آلودگی های اجتماعی پاک نگه می دارد.
به برکت پیوند مبارک ازدواج مشروع هر یک از زوجین در قبال تربیت فرزندان احساس مسئولیت نموده و معاون یکدیگر قرار می گیرند، همسر و شوهر به آرامش روحی واقعی دست می یابند، علاوه بر از بین رفتن اجنبیت و بیگانگی قبل از ازدواج، محبت و انس به یکدیگر روز به روز افزایش می یابد.
بنابراین رابطه زناشوئی با در برداشتن منافع مذکور و فوائد گوناگون دیگر از جایگاه ویژه ای در اسلام برخوردار است و دین اسلام با توصیه ها و دستورات لازم عنایت ویژه ای به تقویت و استحکام رابطه زناشوئی مبذول داشته است و گسستن این پیوند را امری منفور و مبغوض شمرده است؛ زیرا موجب حرمان از مزایای مزبور و فروپاشی کانون خانواده و تیره بختی فرزندان است، بدین جهت پیامبر رأفت و رحمت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم همواره امت خود را به برقرار نگه داشتن پیوند ازدواج و گریز از اقدام به طلاق توصیه می فرمود.
در روایتی به نقل از حضرت عبدالله بن عمرو رضی الله عنه پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: «أبغض الحلال عند الله الطلاق» ناپسندیده ترین حلال نزد خداوند طلاق است. (سنن ابی داود، باب: فی کراهیة الطلاق.)
متاسفانه در جامعه کنونی به علت غفلت و ناآگاهی مسلمانان از دستورات اسلام در خصوص زندگی مشترک و حقوق زناشوئی و نیز بی توجهی به رهنمودهای شرع بعد از بروز اختلافات میان زوجین و عدم إعمال شیوه صحیح طلاق، کابوس وحشتناک طلاق بر بسیاری از خانواده ها سایه افکنده و موجب تیره بختی و نگون ساری آنها گشته است.
اسلام به منظور حفظ و استحکام بنیاد خانواده و جلوگیری از وقوع بحران خانمان سوز طلاق، دو نوع رهنمودها و دستورالعمل را به مسلمانان آموزش داده است. نوع اول دستورالعملهایی هستند که پیش از بروز اختلاف در زندگی عادی و زناشوئی همواره باید مدنظر و مورد توجه زوجین قرار گیرند تا خللی در رابطه عاطفی و زناشوئی ایجاد نشود.
نوع دوم دستورات و توصیه های درمانی هستند که بعد از بروز اختلاف و تنش میان زوجین بایستی به کار گرفته شوند تا زندگی به حالت عادی برگشته و محبت و آرامش بر فضای خانواده حاکم شود.
در ادامه این نوشتار به بیان توصیه های پیشگیرانه و درمانی اسلام در خصوص استحکام پیوند ازدواج و از بین بردن اختلاف و نیز در پایان به بیان طلاق و شیوه صحیح و شرعی آن خواهیم پرداخت.
رهنمودهای اسلام در خصوص تقویت پیوند ازدواج
1- حق انتخاب همسر: از دیدگاه اسلام هر یک از مرد و زن که به سن رشد و تکلیف رسیده اند در انتخاب همسر آینده خود از آزادی کامل برخوردارند. هیچ فردی از اولیای طرفین، حتی پدر و مادر، اجازه ندارند ازدواج یا خواستگار مورد نظرشان را بر دختر یا پسر خود تحمیل کنند. ازدواجی که با آزادی و خواست دو طرف انجام گیرد قطعا موجبات استحکام و تقویت زندگی زناشوئی را به همراه دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نکاح یکی از دختران انصاری را که پدرش با اجبار و بدون رضایت وی منعقد کرده بود مردود اعلام کرد. (مشکوة المصابیح، ص27، باب: الولی فی النکاح و إستیذان المرأة)
2- آگاهی شوهر و همسر به حقوق یکدیگر؛ خداوند در قرآن مجید می فرماید: «برای زنان است همانند حقوقی که مردان بر آنان دارند.»
3- یکی از عوامل بروز اختلاف در زندگی زناشوئی ناآگاهی از حقوق یکدیگر است که در نتیجه آن هر یکی از زوجین غافل از حقوق دیگری به مطالبه حقوق خود بسنده می کند و چه بسا فراتر از حقوق خود را نیز ادعا می کند.
4- معاشرت نیکو و اخلاق زیبا: از آنجایی که اغلب از طرف مردان اجحاف و بی عدالتی در حقوق زنان صورت می گیرد، خداوند مردان را به طور صریح دستور داده است تا با همسران خود به خوبی رفتار کنند؛ «عاشروهن بالمعروف» (بقره:228) با زنانتان به خوبی معاشرت کنید. معاشرت معروف و حسنه که در قرآن از آن تعبیر شده است، کلیه حقوق از قبیل: نفقه، مهریه، فراهم آوردن مسکن، برخورد نیکو و هر آنچه از نگاه دین، عرف و اجتماع خوب و پسندیده است را در بر می گیرد. اخلاق زیبا و نیکو نیز در تقویت رابطه زناشوئی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و از آنجایی که این مورد یکی از موثرترین عوامل در تحکیم روابط زناشوئی و جلوگیری از ایجاد تنش در خانواده است، پیامبر نور و رحمت همواره به آن تاکید می فرمودند. در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فردی که نسبت به خانواده اش بهتر و خوش رفتارتر را به عنوان بهترین انسان معرفی می کند. (سنن ترمذی، باب: فضل ازواج النبی صلی الله علیه وسلم) در روایتی دیگر کامل ترین انسان از نظر ایمان فردی را معرفی می کند که دارای نیکوترین اخلاق باشد. (سنن ترمذی، باب: فضل ازواج النبی صلی الله علیه وسلم)
5- یکی دیگر از عوامل ریشه دارتر شدن محبت میان زوجین اظهار محبت به یکدیگر است. در روایتی آمده است که هر گاه انسان با بنده ای محبت داشت، محبت خود را نسبت به او ابراز کند. اگر زوجین نسبت به یکدیگر اظهار محبت کنند، قطعا ریشه های محبت در دلهایشان استوارتر می گردد. در حدیث دیگری پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم می فرماید: هر آنچه در راه خدا انفاق کنید به شما اجر و پاداش می رسد، حتی لقمه ای که در دهان همسرت می گذاری برای شما اجر و صدقه محسوب می شود. (صحیح بخاری، باب: فضل النفقة علی الأهل)؛ بنابراین هر عملی که به نوعی اظهار محبت را در بر داشته باشد، علاوه بر تحکیم روابط زناشوئی، موجب اجر و ثواب نیز می باشد.
6- همکاری با همسر در کارهای خانه: گر چه وظیفه اساسی مرد انجام کارهای بیرون از خانه است، اما اگر شوهر بر حسب فرصت و توان گهگاهی در کارهای خانه با همسر شریک شود، نتائج فراوان و محبت آفرینی را به دنبال دارد. پیامبر نور و رحمت که بزرگترین الگو برای ما مسلمانان است، از خدمت خانواده و همکاری با آنها ابایی نداشت. حضرت عایشه رضی الله عنها می فرماید: پیامبر صلی الله علیه وسلم در خدمت خانواده اش بود. (صحیح بخاری، باب: “من کان فی حاجة أهله”).
7- مدنظر داشتن نیکی های یکدیگر و اغماض از بدیها: زندگی هیچ انسانی خالی از کاستی و اشتباه نیست. بنا بر آمیزش و ارتباط تنگاتنگ و دائمی که زوجین با یکدیگر دارند، سرزد شدن کوتاهی و اهمال در حق دیگری در پاره ای از مواقع امری عادی و اجتناب ناپذیر است. بنابراین هر گاه یکی از زوجین با چنین موردی برخورد کردند، دستور اسلام این است که از اشتباهات و نقایص یکدیگر چشم پوشی کرده و همواره نیکیها و احسانات یکدیگر را به یاد بیاورند؛ زیرا اگر همواره نگاه انسان به اشتباهات و کاستیها باشد، رفته رفته کوتاهی و تقصیر هر چند جزئی و اندک باشد، بزرگ جلوه می کند و بسا اوقات باعث کمرنگ شدن روابط عاطفی می گردد. خداوند متعال می فرماید: «فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا» (پس اگر آنها (زنان) را ناپسند داشتید چه بسا که شما چیزی را ناپسند دارید و خداوند در آن خیر فراوان قرار می دهد.) [نساء: آیه 19]
با تأمل در پاره ای از رهنمودهای اسلام در خصوص تحکیم پیوند زناشوئی و جلوگیری از هر نوع تنش و اختلال در این پیوند مبارک، درمی یابیم که اسلام اهمیت بسزائی در این باره قائل شده است.
معضل “طلاق” و رهنمودهای پیشگیرانه اسلام در این مورد
یکی از معضلات بزرگ در جامعه کنونی مسلمانان این است که با بروز اندک اختلاف و تنشی میان زوجین، شوهر بدون توجه به رهنمودهای اسلام در خصوص رفع اختلاف و غافل از پیامدهای جبران ناپذیر طلاق، اقدام به طلاق می کند، که اغلب با ندامت و حسرت ابدی همراه خواهد بود. در حالی که پیش از طلاق راهکارهای متعددی جهت رفع اختلاف وجود دارد که اکنون به ذکر برخی از آنها به طور اجمال خواهیم پرداخت.
اگر عامل اصلی تنش و اختلاف “شوهر” باشد، خداوند او را به خداترسی و مراعات حقوق همسر دعوت می دهد و از ظلم و بی انصافی در حق همسر باز داشته و او را از پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی آگاه می سازد؛ زیرا برای یک فرد مسلمان بزرگترین عامل بازدارنده ظلم و گناه “خداترسی” است. خداوند خطاب به مردان می فرماید: «لاتضاروهن لتضیقوا علیهنّ» [طلاق: 6] به آنان (زنان) آزار و اذیت نرسانید تا آنها را در رنج و مضیقه قرار دهید. در جایی دیگر می فرماید:«وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لَّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ» [بقره:231] آنها را با آزار و اذیت نگه ندارید تا بر آنها ستم و تعدی کنید و هر کس چنین کند بر خویشتن ظلم کرده است.
اگر شوهر توان نگهداری همسر را با کمال احترام و رعایت حقوق زناشوئی ندارد، خداوند به او دستور داده است که از دو راه یکی را انتخاب کند؛ یا با کمال احترام و با رعایت حقوق زناشوئی همسر خود را نگه دارد، یا با نیکویی و شیوه درست او را رها کند. اگر همسر احساس کرد شوهر به هر دلیلی تمایلی به ادامه زندگی ندارد و از طرفی خود همسر خواهان جدایی از شوهر نیست، همسر می تواند با بخشیدن بخشی از حقوق واجبه خود به شوهر، رضایت او را برای ادامه زندگی جلب کند. خداوند می فرماید: «وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا» [نساء: 128] هر گاه همسری دید که شوهرش (خویشتن را بالاتر از او می گیرد و از انجام امور خانوادگی) سر باز می زند و (یا با او نمی سازد و از او) رویگردان است، بر هیچ یک از آن دو گناهی نیست که (بکوشند با صرف نظر کردن زن از برخی از مخارج…) میان خویشتن صلح و صفا راه بیندازند. صلح (همیشه از جنگ و جدایی) بهتر است.
اگر شوهر چنان سرکش و بی انصاف است که نه حاضر به نگهداری زن به شیوه نیکو است و نه با نیکویی زن را رها می کند، همسر می تواند در چنین شرایطی به دادگاه یا قاضی شرعی مراجعه نموده و خواهان فسخ نکاح شود. زیرا قاضی شرعی در شرایط استثنایی، بعد از تحقیق و بررسی لازم، قادر به فسخ نکاح می باشد. (معارف القرآن:2/ 563)
اگر سرکشی و نافرمانی از ناحیه زن باشد، برای اصلاح زن و رفع اختلاف، خداوند متعال راهکارهای متعددی را پیش روی شوهر قرار داده است، تا با بکارگیری هر یک از آنها کار به جدایی و طلاق نینجامد. نخست بایستی شوهر برای اصلاح همسر ، او را با متانت و نرمی نصیحت کند و با گفتمان و تفهیم ریشه های اختلاف را بخشکاند. اگر همسر با نصیحت و تفهیم از نافرمانی اش باز نیامد، در مرحله دوم شوهر رختخوابش را جدا کند تا همسر با مشاهده جدایی و ناراحتی شوهر و اندیشیدن در عواقب طلاق نادم شده و از سرکشی و نافرمانی بازآید. اگر همسر با این دو تنبیه شریفانه اصلاح نشد در مرحله سوم به شوهر اجازه تنبیه جسمانی در حد معمول داده شده است؛ البته چنان تنبیهی که بر جسم اثر باقی بگذارد یا منجر به شکستن اعضا شود یا اینکه بر صورت باشد، قطعا حرام و ناجایز است. گرچه راهکار سوم هنگام ضرورت و به قدر ضرورت مشروع است؛ اما پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «مردان خوب هرگز همسرانشان را نمی زنند؛ یعنی مردان شریف از تأدیب و سزای جسمانی استفاده نمی کنند.» (معارف القرآن:2/ 400)
در پایان آیه خداوند می فرماید: در نتیجه استفاده از سه راهکار اگر همسران از شما پیروی کردند و مطیع شما شدند، برای اعمال ظلم بر آنها در پی بهانه و فرصت طلبی نباشید که بی جهت دنبال تهمت زدن و آزار رساندن زن باشید.
تا کنون دستورات و رهنمودهایی ذکر گردید که به وسیلۀ آنها اختلافات میان زوجین به طور پنهانی در خانه خاتمه یابد، اما گاهی اوقات دامنه تنشها گسترده تر شده و فضای بیرون از خانه را تحت الشعاع قرار می دهد و چه بسا منجر به ایجاد اختلاف در میان دو خاندان می شود. در این صورت دستور قرآن این است که حکمرانان یا اولیای زوجین (زن و مرد) برای برقراری و ایجاد مصالحت میان زوجین، از هر جانب یک حَکَم و داور که از صفت دیانت، علم و توانایی مصالحه برخوردار باشند، مقرر کنند تا با میانجیگری و خیرخواهی سازش و تفاهم را میان زوجین برقرار کنند. از بیان قرآن چنین بر می آید که اگر داورها با انگیزه خیرخواهی و ایجاد مصالحت وارد عمل شوند، یاری خداوند متعال شامل حال آنها شده و سازش و موافقت میان زوجین برقرار می گردد. وظیفه داورها این است که ریشه های اختلاف میان زوجین را مورد بررسی قرار داده و با شیوه های مختلف از قبیل وعظ، نصحیت، راهنمایی و تذکرات لازم به زوجین برای ایجاد مصالحت و سازش تلاش نمایند. (معارف القرآن:2/ 400)
اگر با وجود به کارگیری راهکارهای ذکر شده هیچ امیدی برای ادامه زندگی وجود نداشت و شرایط زوجین برای تداوم زندگی زناشویی مساعد نبود، آخرین راهکار طلاق و جدایی است؛ زیرا علاوه از طلاق دو راه حل دیگر متصور است که هیچ کدام از آنها سودمند نخواهد بود؛ نخست اینکه زوجین در دایره عقد ازدواج در جوّی آکنده از اختلاف و کشمکش و عاری از هر گونه عشق و محبت، به زندگی خود ادامه دهند. پر واضح است زندگی کردن در چنین شرایطی سخت و دشوار و چه بسا غیرممکن نیز می باشد. راهکار دوم این است که زوجین بدون گسستن عقد ازدواج جدا از هم زندگی کنند، چنانکه در برخی از کشورهای اروپایی و غربی مرسوم است. مسلّم است چنین زندگی به هیچ وجه زندگی زناشویی محسوب نمی شود و زوجین به هیچ هدفی از اهداف ازدواج نایل نخواهند آمد. بنابراین شایسته ترین و سازگارترین راه حل با فطرت انسانی در چنین وضعیتی “طلاق” است که زوجین بی آنکه به یکدیگر اهانت کنند و یا تهمتی به همدیگر روا دارند، در کمال دیانت، امانت و پرداخت حقوق از یکدیگر جدا شوند و هر کدام در پی زندگی نوین و انتخاب همسر جدید باشد. خداوند به هر کدام از زوجین که با رعایت احترام و مراعات حقوق دیگری از هم جدا شوند، وعدۀ توانگری و خوشبختی داده است، آنجا که می فرماید: «وَإِن يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللّهُ كُلاًّ مِّن سَعَتِهِ وَكَانَ اللّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا» [نساء:130] اگر زن و شوهر از هم جدا شوند، خداوند از رحمت بی پایان خویش هر کدام را از دیگری بی نیاز خواهد کرد و خداوند همواره گشايشگر و حکیم است.
پس نتیجه می گیریم که طلاق از دیدگاه اسلام یک ضرورت است نه هدف و غایت، برای گریز از ظلم و بی عدالتی است نه برای فرونشاندن عطش فزون طلبی، به منظور ساختن آینده بهتر نه برای تخریب، برای اجرای عدالت و اجتناب از ارتکاب گناه است نه برای ظلم و غوطه ورشدن در باتلاق گناه. (طلاق از دیدگاه اسلام، عبدالرشید تبریز، ص:7)
شیوه درست و شرعی طلاق
شیوۀ نیکو و شرعی طلاق که انسان بعد از آن نادم نخواهد شد این است که در حضور دو گواه عادل و زمانی که همسر در ایام طهر و پاکی بسر می برد و در این طهر جماعی هم صورت نگرفته است، یک طلاق بدهد و تا سپری شدن عدت انتظار بکشد و در این میان طلاق دیگری ندهد. (بدائع الصنائع:4/ 240)
شاه ولی الله دهلوی- رحمه الله- در خصوص شاهد گرفتن بر طلاق می گوید: «به دو علّت خداوند دستور به شاهد گرفتن بر طلاق داده است؛ نخست به خاطر اهتمام ورزیدن به امر ازدواج تا نظم و به هم پیوستن تدبیر منزل و از هم گسستن آن باید در مقابل مردم صورت بگیرد. دوم اینکه تا نسبها مشتبه نشوند و در هم نیامیزند و زوجین بعد از آن توافق نکنند و طلاق را مهمل نسازند.» (حجة الله البالغة:2/ 240)
به محض اینکه عدّت زن به پایان رسید، از شوهر جدا می شود و اجازه دارد بعد از سپری شدن عدّت با شوهر جدیدی ازدواج کند. این روش بهترین شیوۀ طلاق دادن است، زیرا اگر زوجین پیش از سپری شدن عدت و با چشیدن تلخی فراق و جدایی، حاضر به صلح و آشتی و ادامه زندگی باشند، شوهر می تواند در عدّت بدون تجدید عقد به زن رجوع کند و بعد از سپری شدن عدّت نیز زوجین می توانند با عقد و مهریه جدید به زندگی زناشویی ادامه دهند. (بدائع الصنائع:4/ 242)
شیوه دیگر شرعی طلاق این است که با فرا رسیدن زمان پاکی بدون آنکه مجامعتی صورت بگیرد، زن را فقط یک طلاق بدهد و در طهر بعدی طلاق دوم را بدهد و در طهر و پاکی سوم طلاق پایانی و سوم را بدهد. اعمال این شیوه در صورتی است که شوهر قصد دارد زن را به طور کلی از خود جدا نموده و مغلظه نماید؛ اما باز هم شوهر بعد از طلاق اول و دوم فرصت رجوع و ادامه زندگی را دارد. (بدائع الصنائع:4/ 243)
نوعی دیگر از طلاق وجود دارد که در اصطلاح شرعی به آن “طلاق بدعت” گفته می شود و شرع به آن دستور نداده است و کسی که بدین شیوه طلاق دهد گناهکار خواهد شد. اما امروزه متأسفانه اغلب مسلمانان به علت بی توجهی و غفلت از احکام اسلامی به شیوه نادرست و بدعت طلاق می دهند که اغلب مایه حسرت و ندامت آنها خواهد شد. طلاق بدعت شامل موارد زیر می باشد:
1- شوهر همسرش را با یک جمله (تو به سه طلاق یا تو را سه طلاق داده ام) و یا هر سه طلاق را در یک مجلس به صورت جداگانه چون (طلاقی، طلاقی، طلاقی) بدهد.
2- مرد زنش را در حالت حیض و عادت ماهانه طلاق بدهد.
3- مرد زنش را در طهری که با وی مقاربت نموده است طلاق بدهد. (بدائع الصنائع:4/ 253-259)
اگر چه اِعمال این شیوه ها گناه و وبال را به دنبال دارد، اما اگر کسی بدین شیوه طلاق داد، طلاق از نظر شرعی واقع می شود.
این بود پاره ای از گفتنیها و رهنمودهای اسلام در خصوص پیشگیری از وقوع اختلاف و تنش میان زوجین، دستورات درمانی اسلام پس از بروز اختلافات خانوادگی، و شیوه های صحیح طلاق از دیدگاه اسلام. هر فرد مسلمان اگر به رهنمودها و دستورات اسلام در این خصوص عمل کند، زندگی سرشار از آرامش، محبت، عاطفه و عاری از هر گونه تنش و اختلاف خواهد داشت. همچنین اگر کار به طلاق و جدایی انجامد و طلاق مطابق با موازین شرعی صورت گیرد، مایه حسرت و افسوس ابدی زوجین نخواهد شد، بلکه بر حسب وعدۀ الهی آینده درخشان تری در انتظارشان می باشد. خداوند به همه مسلمانان توفیق پیروی و چنگ زدن به دستورات اسلام را در همه ابعاد زندگی و خصوصا در امور ازدواج و مسایل خانوادگی، عنایت بفرماید.
گردآورنده: محمد صدیق ریگی
دیدگاههای کاربران