تقوا و پرهیزگاری در مکتب حیات بخش اسلام یک فضیلت اخلاقی منحصر به فرد، کانون تمام خوبی ها و نیروی بازدارندۀ درونی است که ماشین وجود انسان را از سقوط در پرتگاهها حفظ نموده و او را به سرمنزل مقصود می رساند. تقوا درست به قلعۀ منیع و مستحکمی می ماند که انسان را از تاخت و تاز دشمنان داخلی یعنی هواها و هوسهای نامشروع نفسانی و شیطانی محفوظ میدارد و از اصابت تیرهای مسموم و ضربههای مهلک گناه به روح و روان او جلوگیری کرده و قلبش را مرکز تابش انوار الهی قرار میدهد.
آری! در مسیر زندگی و ره سپردن به سوی خداوند خارهای شهوات و امیال و هوسها و امیدهای کاذب و دروغین و لغزشهای فراوان وجود دارد. اینجاست که انسان باید دائما مراقب باشد مبادا دامن روحش به این خارها بچسبد و آسیب ببیند، مبادا نوک خار در پای جانش فرو نشیند و مجروحش سازد، مبادا او را از پیمودن این مسیر باز دارد و به خود مشغول نماید و این جز با بیداری و آگاهی و مراقبت دایم و مستمر امکان پذیر نیست.
تعریف تقوا
این کلمه از ماده «وقی» است که به معنای نگه داشتن و حفاظت یک شئ از آنچه باعث اذیت و آزار او است.
راغب اصفهانی در «المفردات، ص:545» می نویسد: تقوا در اصطلاح شرع به معنای حفظ نفس از آنچه انسان را به گناه می کشاند و این امر با ترک برخی مباحات به کمال می رسد.
به تعبیر ساده تر تقوا همان پرهیز از آفات تکامل روح، و خویشتنداری در برابر گناهان و شبهات و ترک مجموعه نبایدهاست، به طوری که به صورت ملکه در آید.
چنانکه در حدیثی عطیه بن عروه صحابی آن حضرت صلی الله علیه وسلم از ایشان روایت می کند: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم لایبلغ العبد أن یکون من المتقین حتی یدع ما لا بأس به حذرا لما به بأس» (رواه الترمذی) حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: هیچ بنده ای به منزلت پرهیزکاران نمی رسد تا آن که چیزی را که اشکالی در آن وجود ندارد، از ترس چیزی که در آن اشکال وجود دارد، ترک کند.
علامه قرطبی در تفسیر «الجامع الاحکام القرآن: 1/ 161» می نویسد: حضرت عمر رضی الله عنه از ابی بن کعب پرسید: تقوا چیست؟ گفت: ای عمر! آیا از خارستان گذر کردهای؟ گفت: آری. حضرت ابی گفت: برای طی کردن آن چه کار کردهای؟ گفت: دامن خود را برچیدم و با احتیاط کامل گام برداشتم تا مبادا آسیب نبینم. گفت: پس تقوا آن است.
ابن معتز همین مضمون را در شعری چنین سرودهاند:
خل الذنوب صغیرها و کبیرها فهو التقی
واصنع کماش فوق ار ض الشوک یحذر ما یری
لاتحقرن صغیرة إن الجبال من الحصی
گناهان را از کوچک و بزرگ ترک کن، که حقیقت تقوا همین است.
همچون کسی باش که در یک زمین پرخار با نهات احتیاط گام بر می دارد.
گناهان صغیره را کوچک مشمر که کوهها از سنگریزهها تشکیل میشود.
بنابر این پرهیزکاری، آگاهی دل، پاکی احساس، ترس و مراقبت همیشگی و خویشتن داری دائم است، پرهیزکاری دوری از خارهای حرص و طمع و حسد و جاه طلبی و شهوت و ده ها خار دیگری که در مسیر راه گسترانیده شده است. اگر انسان این چنین دقیق حرکت کند و مراقب کردار و گفتار خویش باشد تا مبادا با گناه آلوده نشود، مسلما توفیق خواهد یافت که زمام نفس را به دست گیرد و چون به این مرحله رسید، روح و روان او برای خود سازی مهیاست.
تقسیم تقوا
علامه بیضاوی رحمه الله می گوید: تقوا بر سه نوع است:
1- تقوا عوام که با کلمه توحید خود را از شرک که باعث جاودانگی در دوزخ است نجات دهند. 2- تقوا در چارچوب فرمانبرداری خدا و اجتناب از گناهان حتی از صغایر که شرعا آن را تقوا نامند. 3- تقوای خاص، بندگان خاصی که همیشه نظرشان به سوی خداوند باشد و به هیچ چیز دیگری التفات نکنند، چنانکه سعدی رحمه الله می گوید:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
تقوا ملاک برتری
قرآن و سنت ملاک کرامت و ارزش انسانها را تقوا و پرهیزکاری معرفی کرده است و بر سایر امتیازات ظاهری و مادی خط بطلان میکشد. «إن أکرمکم عندالله أتقاکم» (حجرات:13) بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
بدین ترتیب همه امتیازات جعلی و ظاهری فرو می ریزد و همه ارزشها و معیارهای ساختگی سقوط می کند و معیار واحدی ارتقا می یابد که بر پایه آن انسان ها در ترازوی عدل الهی مورد ارزیابی قرار می گیرند، پرچم یگانۀ تقوا به اهتزاز در می آید و همگی برای ایستادن در زیر آن فرا خوانده می شوند.
ابوذر غفاری رضی الله عنه از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم روایت می کند که ایشان فرمودند: «إنک لست بخیر من أحمر ولا أسود إلا أن تفضله بتقوی» (رواه احمد) تو از هیچ سیاه و سرخی بهتر نیستی مگر این که در تقوا و پرهیزکاری از او برتر باشی.
بر اساس این روایت مال و ثروت، شکل و صورت، رنگ و نسب، ملیت و زبان هیچ کدام ابزار برتری گروهی بر گروهی دیگر نیست، بلکه معیار ارزش در پیشگاه خداوند فقط تقواست. پس هر کس در تقوا برتری داشته باشد به همان میزان نزد خداوند مقرب تر خواهد بود.
در روایت دیگری حضرت معاذ بن جبل رضی الله عنه چنین نقل می کند: «لما بعثه رسول الله صلی الله علیه وسلم إلی الیمن خرج معه رسول الله صلی الله علیه وسلم یوصیه و معاذ راکب و رسول الله صلی الله علیه وسلم یمشی تحت راحلته، فلما فرغ قال: یا معاذ! إنک عسی أن لاتلقانی بعد عامی هذا و لعلک أن تمرّ بمسجدی هذا و قبری، فبکی معاذ جشعاً لفراق رسول الله صلی الله علیه وسلم، ثم التفت فأقبل بوجهه نحو المدینة فقال: إن أولی الناس بی المتقون من کانوا و حیث کانوا». (رواه احمد)
آن حضرت صلی الله علیه وسلم در بخش پایانی این بدرقه عاطفی و صمیمانه به معاذ خاطر نشان می سازد که مهم، ارتباط روحانی و معنوی است و مدار این پیوند بر تقواست. پس اگر کسی از نظر جغرافیایی با من فاصله داشته باشد، در یمن یا سرزمین دیگری بسر می برد ولی پرهیزکار باشد با من بسیار نزدیک و گویا همراهم است و بر عکس چنانچه شخصی از نظر ظاهری با من خیلی نزدیک و همراهم باشد، اما قلب او تهی از تقوا باشد، با وجود این قرب باز هم از من بسیار فاصله دارد.
تقوا در ابعاد مختلف زندگی
این تصور نادرستی است که تقوا را فقط محدود به دایره عبادتها بدانیم بلکه این امر شاخه ها و شعب مختلفی دارد، تقوای مادی و اقتصادی، تقوای اجتماعی و نظامی و امثال آن بخش هایی از این مقوله فراگیراند و همین پیوند گسترده آن با تمام زوایای زندگی بدان جایگاه ممتازی بخشیده است، چرا که روح را از گزند همه خطرات احتمالی صیانت می کند.
تقوا در معاملات
خداوند متعال در قرآن می فرماید: «یا أیهاالذین آمنوا اتقوالله و ذرو ما بقی من الربا إن کنتم مومنین» (بقره: 278) ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بترسید و آنچه را که از ربا باقی مانده است فرو گذارید اگر مومن هستید.
راستی چرا ربا از میان این همه معامله؟! چون ترک ربا بر انسان گران است، زیرا نفس بشری به طور فطری حب مال و حب افزایش آن را دارد و با ربا ظاهرا مال به طرز فزاینده ای افزایش می یابد، اما این منفعت فریبنده مورد نفرین الهی بوده و ربا خوار در معرض ستیز با خداست. از این رو در قبال آن به تقوا توصیه شده است.
خداوند حس تقوا را در دلها به خروش در می آورد، همان حسی که اسلام قوانینش را بدان منوط کرده است. مومن در داد و ستدهایش پلیس درونی تقوا را حاکم می داند و سعادت و خوشبختی سرمدی را به بهای منفعت زودگذر نمی فروشد.
پس وقتی در معامله جذاب و پرسود ربا، تقوا مطلوب است به طریق اولی در سایر معاملات مطلوب خواهد بود.
تقوا در روابط اجتماعی
خداوند متعال رعایت تقوا و پرهیزکاری را به دشوارترین قضیه در ارتباط اجتماعی، یعنی طلاق مورد تاکید قرار می دهد، زیرا طلاق یک حالت ویرانگری و پایان دادن است به سازندگی و آغاز. با انتخاب آن توسط شوهر کانون گرم خانواده متلاشی و دگر گون می شود. بنابراین هنگامی که کسی در موضوع حساس طلاق همسرش راه تقوا و پرهیزکاری را انتخاب می کند، در سایر رفتارهای اجتماعی پیمودن مسیر تقوا برایش آسان تر خواهد بود.
در سوره طلاق چنین می خوانیم: «یا أیهاالنبی إذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن و احصوا العدة واتقوالله ربکم» (طلاق:1) ای پیغمبر! وقتی که خواستید زنان را طلاق دهید، آنان را در وقت فرا رسیدن عده طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خدا که پروردگار شماست بترسید و پرهیزکاری کنید.
تقوا و عبادتها
بدون شک عبادتها و نیایشهای بندگان چیزی بر جاه و جلال پروردگار نمی افزاید، همان گونه که ترک آنها چیزی از عظمت و مقام او نمی کاهد. عبادت ها در حقیقت کلاسهای تربیت برای آموزش تقوا و پرهیزکاری است.
«یا ایهاالناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون» (بقره: 21) ای مردم، پروردگار خود را بپرستید، او که شما را و کسانی را آفریده که پیش از شما بوده اند، امید می رود پرهیزکار شوید.
باز در جای دیگری از همین سوره خداوند از روزه داری به عنوان تربیتگاه تقوا و پرهیزکاری نام می برد؛«یا ایهاالذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (بقره: 183) ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما روزه واجب است همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بوده اند واجب بوده است تا باشد که پرهیزکار شوید.
بزرگداشت مقدسات دینی مظهر تقوا
هدف از بزرگداشت مقدسات الهی حصول تقوا و پرهیزکاری است. چنانکه در قرآن می خوانیم: «ومن یعظّم شعائرالله فانها من تقوی القلوب» (حج:32) هر کس مقدسات الهی را بزرگ دارد، بی گمان بزرگداشت آنها نشانۀ پرهیزکاری دلهاست.
تمام آنچه در برنامه های دینی وارد شده و انسان را به یاد خدا و عظمت آیین او می اندازد، شعائر الهی به شمار می رود. یکی از مصادیق شعائرالله “اذان” است، هنگامی که اذان گفته شد، فرد مومن انواع سرگرمی ها را رها نموده و به ندای موذن پاسخ می دهد، به مسجد- یکی دیگر از شعائر دین- وارد می شود، به پاس احترام آن تلفن همراه خود را خاموش کرده و سکوت و آرامش را در داخل مسجد حفظ می کند. به خاطراحترام قرآن- که از شعائرالله است- کتاب دیگری بر روی آن نمی گذارد، پا به سمت آن دراز نمی کند و دهها مورد دیگر که از مصادیق شعائر دین الهی بوده و احترام هر یکی نشانه تقوای دلهاست.
تقوا، مهم ترین توشه
تقوا توشه تن و روان آدمی است و دل و جان از آن نیرو و انرژی می گیرد. خردمند کسی است که به تقوا می گراید و راه پرهیزکاری را می پیماید.
«و تزوّدوا فان خیرالزاد التقوی» (بقره: 197) توشه برگیرید که بهترین توشه پرهیزکاری است.
همان گونه که خداوند تقوا را توشه نامیده است، در جای دیگری از آن به عنوان لباس یاد می کند؛ «و لباس التقوی ذلک خیر» (اعراف: 26) لباس تقوا، بهترین لباس است.
چه تشبیه گویا و رسایی، همان طوری که لباس به بدن انسان در مقابل سرما و گرما و بسیاری از خطرها مصونیت می بخشد و عیوب جسمانی را می پوشاند و ظاهرش را می آراید، تقوا و پرهیزکاری نیز علاوه از پوشاندن بشر از زشتی گناهان و حفاظت از آسیبهای فردی و اجتماعی، زینت معنوی است. تقوا عورتهای دل را می پوشاند و دل را زینت می دهد، چنانکه لباس عورتهای تن را می پوشانید و تن را زینت می بخشید.
فعالیت مبتنی بر تقوا
تقوا باید اساس و پایه زندگی انسان قرار گیرد. یک مسلمان باید بنگرد که یک زندگی مشترک را بر چه معیاری پایه ریزی و بنا می کند. فرزندانش را بر چه اصلی تربیت می کند، هنگامی که مسجد، منزل، کارخانه و یا هر فعالیت اجتماعی و اقتصادی آغاز می شود، باید دید که آیا اصول مقاوم سازی و استحکام طبق نقشه تقوا و پرهیزکاری طراحی شده است یا خیر؟ چنانچه تقوا مد نظر قرار گیرد بنای ما محکم، استوار و مطمئن خواهد بود وگرنه فروپاشی و سقوط در انتظار آن است.
همان گونه که ارشاد خداوند است: «أفمن أسّس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیر أم من أسّس بنیانه علی شفا جرف هارٍ فانهار به فی نار جهنم والله لایهدی القوم الظلمین» (توبه: 109) آیا کسی که شالوده آن را بر پایه تقوا و پرهیز از خدا و خشنودی او بنیاد نهاده است، کارش بهتر است یا کسی که شالوده آن را بر لبۀ پرتگاه شکافته و فرو تپیده ای بنیاد نهاده است و او را به آتش فرو می اندازد؟ خداوند مردمان ستم پیشه را هدایت نمی کند.
آری! در خانواده ای که تقوا نیست و کودکان در محیط آلوده پرورش می یابند و از همان طفولیت به فساد و بی بند و باری خو می گیرند؛ ساختمانی که مصالح آن با فخرفروشی و تظاهر روی هم چیده می شود و کارخانه ای که بر پایه تسهیلات ربوی راه اندازی شده است، کدام آینده روشن و فرجام نیک را می توان برای آنها تصور کرد؟!
ثمرات و نتایج تقوا
1- بصیرت در تشخیص حق از باطل:
«یا ایهاالذین امنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفرلکم والله ذوالفضل العظیم» (انفال:29) ای مومنان! اگر از خدا بترسید و از مخالفت فرمان او بپرهیزید، خداوند بینش ویژه ای به شما می دهد که در پرتو آن حق را از باطل می شناسید و گناهتان را می زداید و شما را می آمرزد، چرا که الله تعالی دارای فضل و بخشش فراوان است.
تقوا دل ها را زنده می گرداند و آنها را بیدار و هوشیار می نماید، دستگاه های هشداردهنده را در ضمیر انسان به کار می اندازد. بصیرت تقوا پیچ و خمهای راه ها را نشان می دهد و مسیر را روشن می کند، مه و غبار شبهات که جلوی دید را مختل نموده و می پوشاند بر این نور سایه نمی افکند و پرتوهای آن را تیره و تار نمی سازد.گذشته از این، این توشه، توشه بخشایش گناهان و امیدواری به فضل و کرم الهی است.
در آیه دیگری می خوانیم: «واتقوالله و یعلمکم الله» (بقره: 282) از خدا بترسید و خداوند به شما می آموزد.
تقوا زمینه را برای کسب علم و دانش راستین آماده و مهیا می سازد، همچون سرزمین شیرین و آماده ای که برای پاشیدن هر گونه بذری آماده است. به عبارت دیگر قلب انسان همچون آینه می باشد اگر این آینه را زنگار هوی و هوس تیره و تار کند نوری در آن منعکس نخواهد شد، اما هنگامی که در پرتو تقوا و پرهیزکاری صیقل داده شود و زنگارها از میان برود، نور معرفت در آن تجلی یافته و همه جا را روشن می کند.
جمال یار ندارد حجاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
تا نفس مبرّا ز نواهی شود دل آینۀ نور الهی شود
پس قضاوت صحیح و درک واقعیات عینی بدون تقوا و تهذیب نفس، ممکن نیست.
2- آرامش خاطر:
از آن جایی که تقوا انسان را به سمت خوبی ها، پاکی ها، طاعات و عبادات سوق می دهد، بدین سان ارمغان آور آرامش روحی و روانی در هر دو جهان خواهد بود.
«فمن اتقی و أصلح فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون» (اعراف:35) کسانی که پرهیزکاری کنند و به اصلاح بپردازند، نه ترسی بر آنان است و نه غمگین می گردند.
3- نزول برکات و گسترش رزق:
با حاکمیت تقوا و پرهیزکاری در زندگی، شاهد برکات در عرصه های گوناگون زندگی خواهیم بود. گاهی همان نعمت، به ظاهر اندک و محدود چون با برکت توأم می گردد باعث آسودگی و قناعت باطن است، چنین اندک با برکتی به مراتب از آنچه ثروتمندان جمع می کنند ولی فرصت استفاده از آن را نمی یابند و دائما پژمرده و افسرده اند، به مراتب بهتر است.
«ولو أنّ أهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض» (اعراف:96) اگر مردمان شهرها و آبادی ها ایمان و پرهیز می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنان می گشودیم.
4- گشایش در کارها و خروج از بن بست ها:
یکی از راههای مقابله با مشکلات تقواست. کسانی که مسیر تقوا را می پیمایند، خداوند موانع پیش رویشان را برطرف ساخته و به صورت غیر منتظره خوان نعمتش را برای ایشان می گستراند.
«ومن یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب» (طلاق:3-2) هر کس از خدا بترسد و پرهیزکاری کند، خداوند راه نجات (از بن بست ها) را برای او فراهم می سازد، و به او از جایی که تصورش را نمی کند روزی می رساند.
5- غلبه نظامی و سیاسی بر دشمن و دفع شر آنان:
هنگامی که دل با خدا پیوند می یابد، هر نیرویی جز نیروی خدا را کوچک و ناچیز می داند، نیروی پرهیزکاری اراده ها را استوار و آهنین می سازد و انسان متقی در برابر هر کس و ناکسی سر فرود نمی آورد و به خاطر نجات خود و یا کسب جاه و مقام، دست دوستی به سوی کسی که با خدا و رسولش سر جنگ و ستیز دارد، دراز نمی کند.
«و إن تصبروا و تتقوا لایضرکم کیدهم شیئا ان الله بما تعملون محیط» (آل عمران:120)
و اگر بردباری کنید و بپرهیزید، حیله گری آنان به شما هیچ زیانی نمی رساند، بدون تردید خداوند بدان چه انجام می دهند احاطه دارد.
6- خداوند یکتا همراه متقیان است:
از آن جایی که متقیان در حفاظت همه جانبه باری تعالی قرار دارند، هرگونه مکر و نیرنگ مخالفان مختوم به شکست و ناکامی است.
هر که ترسید از حق و تقوا گزید ترسد از وی جن و انس و هر که دید
هیبت حق است این از خلق نیست هیبت این مرد صاحب دلق نیست. (مولوی)
«ان الله مع الذین اتقوا والذین هم محسنون» (نحل:128)
بیگمان خداوند همراه کسانی است که تقوا پیشه کنند و با کسانی است که نیکوکار باشند.
7- بخشایش گناهان:
تقوا باعث محو گناهان و افزایش اجر و پاداش اخروی است. تقوا سپری است در مقابل آتش و سرمایه بزرگ بازار قیامت است.
«ومن یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجراً» (طلاق:5) هر کس از خدا بترسد و پرهیزکاری کند، بدیها و گناهان او را محو کرده و می زداید و پاداش او را بزرگ می نماید.
8- رهایی و نجات از جهنم:
در روز رستاخیز که دوزخ برافروخته و هیچ راهی برای فرار وجود ندارد، متقیان از آن رهایی خواهند یافت.
«ثم ننجی الذین اتقوا و نذرالظالمین فیها جثیا» (مریم:72)
سپس پرهیزکاران را نجات می دهیم و ستمگران را ذلیلانه در آن رها می سازیم.
9- استقبال فرشتگان:
پرهیزکاران مورد استقبال فرشتگان قرار می گیرند.
«و سیق الذین اتقوا ربهم إلی الجنة زمراً حتی إذا جاءوها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین» (زمر:73)
کسانی که از عذاب و خشم پروردگارشان می پرهیزند، گروه گروه به سوی بهشت رهنمود می شوند تا بدان گاه که به بهشت می رسند، بهشتی که درهای آن باز است، در این هنگام نگهبانان بهشت بدیشان می گویند: درودتان باد! خوب بوده اید و به نیکی زیسته اید، پس خوش باشید و داخل بهشت شوید و جاودانه در آن بمانید.
10- دخول در بهشت و حصول قرب الهی:
پرهیزکاران نه تنها به بهشت وارد می شوند بلکه بالاتر از آن به مقام قرب الله سبحانه و تعالی و جلوه های خاص او نزدیک می شوند و رضایت او را که برترین بهشت است در می یابند و غرق در انس و الفت و تعظیم و تکریم الهی می شوند.
«ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» (قمر:55-54)
قطعا پرهیزکاران در باغ ها و کنار جویبارهای بهشتی جای خواهند داشت، در مجلس راستینی که در پیشگاه پادشاه بزرگ و تواناست.
در کنار این آهنگ آرام و دلنواز این بحث را به پایان می بریم.
بهشت می طلبی و از گنه نپرهیزی بهشت خانه پرهیزکار خواهد بود (سعدی)
دیدگاههای کاربران