امروز :دوشنبه, ۱۶ مهر , ۱۴۰۳

نگاهی به زندگی امام محمد بن اسماعیل بخاری

نگاهی به زندگی امام محمد بن اسماعیل بخاری

 سیرت، شمائل و فضائل و جوانب مختلف شخصیت امام بخاری را نمی‏توان در چند ‏صفحه به بحث و تدقیق گرفت، بلکه بررسی زندگی این بزرگمرد عرصه علم حدیث، نیاز به نگاشتن کتاب ضخیمی دارد، ولی از باب “ما ‏لایدرک کله، لایترک جله” به صورت بسیار فشرده، معلوماتی را در مورد ایشان خدمت ‏خوانندگان عرضه می‏داریم.‏

نام ایشان، محمد پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر مغیره پسر “بردزبه” جعفی، و کنیه‏اش ابوعبدالله ‏و لقبش بخاری است. وی در شب جمعه 13 شوال سال 199هـ در شهر “بخارا” دیده به جهان گشود. امام ‏بخاری را “جعفی” بدان سبب گویند که جد بزرگش، “مغیره” به دست “الیمان الجعفی” به اسلام ‏گرائید، نسبت ایشان به سوی قبیله “یمان” نیز از همین جهت است. البته در مورد جدش، یعنی ابراهیم معلومات ‏کافی در دست نیست، اما پدرش، اسماعیل از علمای متقی و پرهیزگار و شخص متمول و ‏ثروتمند، و از شاگردان امام مالک و حمادبن زید بوده است، او به هنگام مرگش گفته است که در ‏سرمایه او مال حرام و مشتبه وجود ندارد. بخاری کودکی بود که پدرش وفات یافت و ‏مادرش به تربیت و تعلیم فرزندش همت گماشت، و ثروت فراوانی را که از پدرش به ارث مانده ‏بود، وقف تعلیم و تربیت وی نمود.‏

سفر حج
‏ امام بخاری-رحمه الله- بعد از خواندن علوم مقدماتی و کسب معارف آن دوره در بخارا، در همراهی مادر و برادر ‏بزرگش، احمد، به منظور ادای حج عازم مکه مکرمه گردید، پس از ادای فریضه حج ‏مادر و برادرش دوباره به وطن برگشتند، و امام بخاری-رحمه الله- برای طلب حدیث در همان جا ‏باقی ماند.

رحلت در طلب حدیث
امام بخاری-رحمه الله- پس از اینکه مدتی در مکه مکرمه اقامت گزید و به فراگیری علوم مختلفه، مخصوصا علم حدیث، از محضر علمای بزرگ این دیار مبارک، عازم ‏مدینه منوره گردید، وی سپس برای استماع حدیث و تکمیل ‏معلومات خود، به اکثر شهرهای جهان اسلام مسافرت نمود. او چه در حضر و چه در سفر از اساتید بیشماری استماع ‏احادیث نموده است، و خودش آنان را بیشتر از یکهزار نفر به شمار آورده است.

اساتید و شاگردان امام بخاری- رحمه الله-
 امام بخاری-رحمه الله-  از محضر اساتید زیادی کسب فیض کرده و شاگردان بسیاری را نیز به جامعه اسلامی تقدیم‏ نموده است که برخی از آنها عبارتند از:
– در بخارا؛ محمد بن سلام البیکندی، و عبدالله بن جعفر المسندی، و محمد بن یوسف ‏و محمد بن عروه.
– در بلخ؛ مکی بن ابراهیم، قتیبه بن سعید بغلانی، یحیی بن بشر.
– در بغداد؛ ‏عفان، محمد بن عیسی، سریج بن نعمان، علی بن مدینی و احمدبن حنبل.
– در مکه: ‏ابوعبدالرحمن المقرئ، و حسان بن حسان البصری.
– در بصره؛ ابوعاصم النبیل، انصاری.
– در ‏کوفه؛ عبیدالله بن موسی، و ابونعیم.
– در شام؛ ابومسهر، و محمد بن یوسف فریابی.
– در عسقلان؛ ‏آدم.
– در حمص؛ ابوالیمان.
 و…‏
همچنین از بارزترین شاگردان اما بخاری -رحمه الله- می‏توان به افراد ذیل اشاره کرد:
 ‏امام مسلم، امام ترمذی، امام نسائی، محمد بن نصر مروزی، صالح بن محمد، مطین، ابن ‏خزیمه، ابوقریش، ابن صاعد، ابن ابی داود، ابوعبدالله فریری، ابوعبدالله محاملی، ابوزرعه، ‏ابوحاتم، ابراهیم بن اسحاق، محمدبن یوسف، منصور بن محمد، حماد بن شاکر و…. ‏
خطیب بغدادی از فربری شاگرد بخاری نقل کرده که گفته است: افراد حلقه‏های استماع احادیث ‏صحیح بخاری که هم درس من بودند، هفتاد هزار نفر بودند.‏

ذکاوت و نبوغ
آثار نجابت و ذکاء از خردسالی در سیمای امام بخاری -رحمه الله-  هویدا بود، چنانچه هنوز به بلوغ نرسیده بود که ‏راجع به مذاهب فقهی و مسائل حدیث و علم اسماءالرجال معلومات کافی فراهم نموده بود، و ‏در همین دوران برخی مشائخ خود را متوجه اشتباهات علمی‏شان می‏ساخت. وی در شانزده ‏سالگی کتاب‏های معروفی را خوانده و احادیث زیادی را استماع نموده بود، او خود گفته است که ‏در نوجوانی هفتاد هزار حدیث را حفظ داشته‏ام. امام ذهبی درباره این برهه از عمر امام بخاری می‏گوید:  «صنّف وحدّث وما فی وجهه من شعر»  (او به تصنیف و روایت احادیث در حالی پرداخت ‏که هنوز مویی در چهره او دیده نمی‏شد.)‏
امام بخاری- رحمه الله-  از حیث قدرت ضبط و قوت حافظه از نوابغ روزگار بود، هرگاه کتابی را یک بار ‏مطالعه می‏کرد، آن کتاب در حافظه‏اش می‏ماند. یکبار، همدرسانش که هنوز از قدرت حافظه ‏او آگاهی نیافته بودند، هنگامی که احادیثی را استماع می‏نمودند و آنها را یادداشت می‏کردند، ‏می‏دیدند که امام بخاری احادیث را یادداشت نمی‏کند، لذا او را به تنبلی متهم کرده و ملامت می‏‏نمودند که چرا وقت خود را بیهوده صرف می‏نمایی. امام بخاری به آنان گفت: مجموع احادیثی ‏را که یادداشت کرده‏اید، پیش روی خود بگذارید که جمعا یازده هزار حدیث هستند، و من آنها ‏را از حفظ برایتان می‏خوانم، سپس تمام آن احادیث را از حفظ قرائت کرد.
امام بخاری- رحمه الله-  مدتی زیادی در مدینه منوره به فراگیر حدیث پرداخت، و در همان جا به تألیف دو ‏کتاب مهمش همت گماشت، چنانکه او خود گفته است: «در هجده سالگی در روضه مطهر ‏نبوی، در شب‏های مهتابی کتاب “قضایا الصحابه” و کتاب “التاریخ الکبیر” را تألیف نمودم.»‏
آنچه محدثان معاصرامام بخاری را در حیرت انداخته بود، اوج قوت حافظه و ثبت و ضبط وی بود، او نه ‏تنها در متن احادیث، بلکه در اسناد متعدد تمام احادیث و حتی تقدیم و تأخیر نام راویان آن اسناد، از هوش و حافظه بسیار بالایی برخوردار ‏بود. هنگامی که قدرت ضبط و حافظه او در جهان اسلام انتشار یافت، برخی به آن احساس ‏سرفرازی می‏کردند و برخی هم از روی حسادت، چنین قدرتی را برای حافظه امام بخاری یک مبالغه ‏اغراق‏آمیز وغیرقابل قبول می‏دانستند. لذا برای تحقیق این مطلب دو مرتبه او را امتحان کردند، ‏یک بار در بغداد، و یک بار در شهر سمرقند که در اینجا به عنوان نمونه واقعه آزامایش وی دتوسط علمای سمرقند ذکر می‏شود.‏
هنگامی که امام بخاری وارد شهر سمرقند شد، حدود چهار صد نفر از اساتید و طلاب حدیث سمرقند ‏یک هفته دور هم جمع شدند، و برای اینکه امام بخاری را از حیث روایت در اشتباه بیندازند مجموعه‏ای از احادیث را جمع آوری نموده و در سلسه اسناد آنها تغییراتی آوردند، آنان سلسله سندهای ‏شام را در سلسله سندهای عراق و سلسله سندهای عراق را در سلسله اسناد شام وارد کردند، ‏و به این تربیب در اسناد و متون یک سلسله احادیث دیگر، تغییراتی آوردند، سپس این احادیث را با همان سندهای متغیر نزد امام بخاری قرائت کردند، و امام ‏بخاری بعد از آنکه تمام اسناد تبدیل شده آنها را شنید، تمام آن احادیث را به ‏صورت اصلی و واقعی خود برگرداند به طوری که آن چهار صد نفر نتوانستند در ‏تصحیح اسناد تبدیل شده این مجموعه از احادیث، اشتباهی از وی مشاهده نمایند.‏

صفات و خصوصیات‏
امام بخاری- رحمه الله- علاوه بر آن همه تبحر در حدیث و فقه و تفسیر به فضائل اخلاق اسلامی هم آراسته بود، ‏وی بی‏نهایت بردبار، و اهل حیا و دارای شجاعت و سخاوت و ورع ، پرهیزگاری، زهد، و تقوا بود، ‏هر سحرگاه سیزده رکعت نماز می‏خواند، و در ماه رمضان در هر سه شب یک با رقرآن مجید را ختم می‏‏کرد، او همواره بر فقرا و مستمندان انفاق می‏کرد، از غیبت سخت اجتناب می‏کرد.‏

امام بخاری از دیدگاه اساتید و معاصرانش
تمام اساتید، معاصران، و شاگردان و علمایی که بعد از امام بخاری آمده‏ند، همه به فضل، کمال، ‏تقوا،خداترسی و ایگاه ویژه علمی امام بخاری در حدیث، فقه، تفسیر، و تاریخ نه تنها ‏معترف بودند، بلکه او را در موارد یاد شده یکتای روزگارش می‏دانستند، که ما در این جا چند ‏نمونه از سخنان اساتید، معاصران، و شاگردان ایشان را نقل می‏کنیم.

‏1-‏ ابومصعب احمدبن ابوبکر زهری می‏گوید: «محمدبن اسماعیل(امام بخاری) از نظر ما نسبت به ‏احمد بن حنبل از مهارت بیشتری در فقه و حدیث برخوردار است. شخصی از حاضرین او را ‏سرزنش نموده و گفت: از حد تجاوز نمودی؟ ابومصعب در جواب گفت: هرگاه امام مالک را می‏دیدی و سپس به سیمای محمدبن اسماعیل، و سیمای مالک می‏نگریستی، هر دو را در فقه ‏و حدیث همسان می‏یافتی.»‏
‏2-‏ امام قتیبه بن سعید بغلانی، استاد امام بخاری، می‏گوید: «من با فقها و عابدان بسیاری ‏نشسته‏ام، اما مانند محمد بن اسماعیل را ندیدم. او در ‏زمان خودش همانند عمر در عصر صحابه بود.» او می‏گوید: «از شرق و غرب طالبان علم نزدم آمدند، ‏اما کسی را مانند محمدبن اسماعیل نیافتم.»‏
‏3-‏ امام احمدبن حنبل گفته است: «از خراسان زمین (عالمی) همانند محمدبن اسماعیل ‏بخاری ظهور ننموده است.»‏
‏4-‏ محمدبن بشار، او را سردار فقهیان می‏نامید.‏
‏5-‏ عبدالله بن محمد مسندی می‏گوید: «محمدبن اسماعیل، امام است، هر که او را امام ‏نداند، او را متهم کن.»‏
‏6-‏ احمدبن اسحاق می‏گوید: «اگر کسی خواسته باشد، فقیه واقعی و راستین را ‏ببیند، باید به سوی محمدبن اسماعیل نگاه کند.»‏
‏7-‏ امام اسحاق بن راهویه که از اساتید بلندپایه امام بخاری نیز هست، به شاگردانش ‏می‏گفت: «این جوان (امام بخاری) را ببینید و از او حدیث بنویسید، زیرا اگر او در عصر حسن بصری می‏‏بود، بر اساس معرفتی که در حدیث و فقه دارد، حسن بصری نیازمند او می‏شد.»‏
‏8-‏ امام عبدالله بن عبدالرحمن دارمی گفته است: «من در حرمین، حجاز، شام، وعراق علمای ‏زیادی را دیده‏ام، ولی مانند محمدبن اسماعیل، عالمی جامع را ندیده‏ام.»‏
‏9-‏ ابوسهل محمودبن نضر فقیه می‏گوید: «من از 30 تن از علمای مصر شنیدم که ‏می‏گفتند: ما در دنیا آرزویی جز این نداریم که محمد بن اسماعیل را ببنیم.»‏

برگشت به بخارا‏
امام بخاری- رحمه الله- در جریان برگشتش به بخارا با مشکلات زیادی روبرو گردید، که از آن جمله حسدورزی یک عده ‏مغرض در نیشاپور، به هنگام اقامتش در آنجا بود، وی پس از اینکه به بخارا برگشت نیز  با ‏مشکلاتی روبرو گردید؛
یک بار “خالد بن احمد ذهلی”، فرماندار شهر بخارا و نماینده تام‏الاختیار خلیفه ‏عباسی، توسط شخصی از امام بخاری دعوت کرد تا در قصر او به فرزندانش “الجامع صحیح، ‏و”التاریخ الکبیر” را تدرس نماید، اما از آنجایی که امام بخاری به غایت اهل عزت نفس بود و هر گز در مقابل زر و زور ‏سر فرود نمی‏آورد و به هیچ قیمتی حاضر نبود که عزت و کرامت علم مورد تحقیر قرار گیرد، دعوت او را نپذیرفت، و در جواب فرستاده خالدبن احمد گفت: «به فرماندار شهر ‏بگو من علم را خوار و ذلیل نمی‏کنم، و نه آن را به دروازه‏های سلاطین حمل می‏کنم، اگر والی ‏نیازی به علم داشته باشد، باید به مسجد و یا به خانه‏ام حاضر شود.»
اینجا بود که خالدبن احمد ذهلی بنای مخالفت با امام بخاری را آغاز نمود و به بهانه های مختلف وی را می‏آزرد تا اینکه بالاخره این محدث کبیر را از شهر بخارا اخراج نمود. امام بخاری بناچار به روستای “‏خرتنگ” در دو فرسخی سمرقند نزد اقوام و خویشاوندان خود سکونت گزید، ایشان مدتی را در این روستا سکونت گزید تا اینکه د رهمین مکان دچار مریضی شد و در شب شنبه مصادف عید رمضان سال 256هـ دار فانی دنیا را وداع گفته و به دیار باقی شتافت.‏

مذهب و عقیده امام بخاری‏
شکی نیست که امام بخاری به شهادت تمام اساتید، معاصرانش و شاگردانش و نیز کسانی که  پس از ایشان آمدند، علاوه بر اینکه یک محدث چیره‏دست و ‏بی‏نظیر بود، یک مجتهد و فقیه بی‏مثال نیز بود، چنان که کتاب گرانسنگ ایم امام همام (“الجامع الصحیح”) شاهد این ‏مدعا است، لذا مقلد دانستن چنین امام محدث و مجتهد بزرگ، تنقیص به شأن و جایگاه ‏علمی اوست. و به همین ترتیب عقیده‏اش، همان عقیده ناب و خالصی است که از صحابه و تابعین ‏و اتباع ایشان نقل شده است.  چنانچه محمدبن نعیم می گوید: از محمدبن اسماعیل در مورد ‏سخنانی که درباره ایمان از وی حکایت شده بود، پرسیدم: در جواب چنین گفت: ایمان عبارت ‏است از قول وعمل، زیادت ونقصان را می ‏ ابوبکر، سپس عمر،eپذیرد، و قرآن کلام الله و غیر مخلوق است، بهترین ‏اصحاب محمد سپس عثمان و سپس علی – رضی الله عنهم – هستند، ‏عقیده ام در زندگی و به هنگام مرگ همین است، وامیدوارم که برهمین عقیده در باره زنده شوم.‏
اساتیدی که بخاری از ایشان حدیث روایت می کرد، صحت اعتقادی شان را در نظر میگرفت، و ‏ازمحدثی که دارای عقیده فاسد می بود حدیث روایت نمی کرد، چنانچه او خود گفته است: از یک ‏هزار و هشتاد استادی که حدیث نویشتم، همه محدث، و همه به این عقیده بودند که ایمان عبارت از ‏قول و عمل است، و زیادت و نقصان را می پذیرد.‏
تأکید امام بخاری به صحت عقیده وبه ویژه به قضیه ایمان بدان سبب بود که فرقهء مرجئه که ‏یکی از فرقه های کلامی است، و دران عصر سخت فعالیت داشتند به این عقیده بودند که ایمان ‏تنها عبارت از قول است، یا به عبارت دیگر ایمان عبارت از تصدیق به قلب واقرار به زبان ‏است. ایشان عمل را در مفهوم ایمان داخل نمی دانستند، همچنان به کمی وزیادتی ایمان قائل ‏نبودند، واین عقیده با آیات صریح قرآن و عقیده صحابه وتابعین و اتباع ایشان متصادم است، به ‏این اساس محدثین کرام در برابر این فرقه وهمچنین سایر فرق موضع سرسختانه داشتند.‏

مؤلفات امام بخاری و “الجامع الصحیح”‏
امام بخاری- رحمه الله- کتاب‏های بسیار مفیدی را تألیف نموده است، ازآن  جمله می‏توان به کتابهای “التاریخ الکبیر”، “التاریخ الاوسط”، و “التاریخ الصغیر”، “الادب المفرد”، “جزء قراءة خلف الإمام”، “جزء أحادیث رفع الیدین” و.. اشاره نمود. اما مهمترین ‏و بارزترین تألیف امام بخاری کتاب ” الجامع الصحیح” (صحیح بخاری) است.‏
صحیح بخاری، که اصل نامش: “الجامع الصحیح المسند من أحادیث الرسول ‏ ‏و سننه و أیامه” است، و اختصاراً از آن به “الجامع الصحیح” و یا “صحیح بخاری” نیز یاد می‏شود، ‏از مهمترین تآلیفات امام بخاری و همچنین از معتبرترین کتاب‏های حدیث در محافل اهل سنت به شمار ‏می‏آید.‏
‏ سبب تألیف: اسبابی که باعث شد تا امام بخاری به چنین کارنامه بی‏سابقه ‏دست یازد، شاید زیاد باشد، ولی اساسی‏ترین آنها دو امر است: ‏
نخست: امام بخاری می‏گوید: روزی نزد اسحاق بن راهویه بودیم که به ما (شاگردانش) گفت: ‏ای کاش کتاب مختصر و صحیحی را در باب احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم تألیف کنید، ‏امام بخاری می‏گوید: سخن او به دلم نشست، و ازهمان لحظه به تألیف “الجامع الصحیح” عزم ‏نمودم.‏
سخن دیگری نیز از خودش مروی است که می‏فرماید: «یک مرتبه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم  را در خواب دیدم که کنار ایشان نشسته‌ام و با بادبزنی مگس‌ها را از صورت مبارک ایشان دور می‏کردم. معبّران، خواب را این‌گونه تعبیر کردند که؛ «أنت تذبّ عنه الکذب» یعنی تو احادیث کذب و دروغینی که به آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم نسبت داده می‌شوند را دفع می‌کنی. همین خواب، باعث و مشوق من درتالیف این کتاب گردید».
البته میان این دو سبب، منافاتی وجود ندارد؛ چون ممکن است هر دو موضوع، سبب این امرشده باشد.
‏اما در مورد چگونگی و مقام تألیف این کتاب، اینکه چه  اهتمامی در تألیف این کتاب شده است،امام بخاری می‏فرماید:  «تألیف این کتاب را در مسجدالحرام و در کنار بیت الله آغاز نمودم، و احادیث صحیح این ‏کتاب را از ششصد هزار حدیث انتخاب کرده‏ام، و بجز حدیث صحیح در آن ننوشته‏ام، قبل از نوشتن ‏هر حدیثی غسل کرده‏ام و دو رکعت نماز خوانده‏ام، بعد از نماز و استخاره از خدا و حصول یقین به ‏صحت حدیث، آن را در کتاب نوشته‏ام، در مدت شانزده سال تألیف این کتاب را به اتمام رسانیدم، و ‏آن را در بین خودم و خدای خودم حجت قرار دادم.» ‏

اهمیت و جایگاه صحیح بخاری‏
چنان که قبلا گفته شد، صحیح بخاری نه تنها کتاب حدیث بلکه کتاب فقه نیز است، ‏و امام بخاری در تراجم ابوابش استنباطات دقیق و جالب فقهی را ذکر نموده است، به همین سبب ‏دانشمندان اسلامی گفته‏اند:  «فقه البخاری فی تراجم أبوابه» (یعنی فقه بخاری در تراجم ابواب ‏کتابش نهفته است.)
همین امتزاج حدیثی و فقهی ‏که کتاب صحیح بخاری به آن آراسته شده است، به این کتاب منزلت و مقام خاص و بی‏مانندی را بخشیده است و همه را ‏به فضل و مکانت خویش معترف ساخته است. چنان که ابن خلدون، درباره اهمیت این کتاب ‏در مقدمه‏ خودش (مقدمه ابن خلدون) می‏گوید: «امام بخاری در تألیف این کتاب، تنها بر احادیثی اعتماد نموده که محدثین بر ‏صحت آنها اجماع نموده‏اند، و کسی مخالف صحت آنها نبوده است.» ابوجعفر عقیلی می‏گوید: «‏هنگامی که امام بخاری کتابش (الجامع الصحیح) را تألیف کرد، آن را به امام احمدبن حنبل، یحیی بن ‏معین، و علی بن المدینی عرضه کرد، آنان کتاب بخاری را ‏خیلی پسندیدند، و جز چهار حدیث به صحت سایر احادیث آن گواهی دادند. عقیلی می‏گوید: قول ‏راجح در آن چهار حدیث، نیز قول امام بخاری است، وآن چهار حدیث نیز صحیح‏اند. همچنین ابن ‏کثیر در البدایه والنهایه گفته است: «تمام علما بر صحت و قبول احادیث بخاری اتفاق نظر دارند.» امام ذهبی در “تاریخ اسلام” گفته است: «صحیح بخاری اجلّ کتب اسلامی و برترین آنها بعد از ‏کلام الله است.»

مراجع: ‏
‏1- تذکرة الحفاظ، تألیف: امام ذهبی
‏2- سیر أعلام النبلاء، تألیف: امام ذهبی
‏3- هدی الساری، تألیف: امام ابن حجرعسقلانی.

منبع: سایت اهل سنت

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید