امروز :جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳

تفسیر آیة الکرسی [بخش سوم]

تفسیر آیة الکرسی [بخش سوم]

 «لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ» (چُرت و خواب بر او عارض نمی‌ شوند.) این بخش از آیه دلیل سوم الوهیت الله سبحانه و تعالی است. در این صفت، خداوند یگانه است. چون که جمادات و نباتات با صفت خواب و چرت متصف می‌ شوند. حیوانات به خواب می ‌روند و از عارض خواب مبری نیستند.

ذوی العقول به سه گروه تقسیم شده ‌اند:
1- ملائکه؛
2- انسان‌ها؛
3- جن‌ها.
ملائکه از نوع عوارض بشری پاک‌ اند.
انسان‌ها و جن‌ها به دو گروه تقسیم می ‌شوند. متقین و غیرمتقین. در رأس متقین انبیاء و اولیاء قرار دارند و بر آنها نیز مثل دیگران عارض خواب و چرت عارض می ‌شود و حتی نسیان و فراموشی نیز پیش می ‌آید. در این مورد از چندین آیات و احادیث استدلال می ‌شود.
1) حدیث لیلة التعریس: در کتب صحاح روایت شده است که آن حضرت صلی الله علیه وسلم از غزوه ‌ای با یاران با وفایش بازگشت و تمام شب راه رفتند و غلبه خواب عارض شد و در آخر شب قبل از دمیدن صبح صادق برای رفع خستگی با یاران گرامیش استراحت فرمودند. حضرت بلال  رضی الله عنه  برای اذان گفتن و بیدار نمودن آن حضرت و یارانش بیدار ماند. لیکن حضرت بلال رضی الله عنه  مثل آنها در حالت نشسته چنان خواب رفت تا اینکه خورشید طلوع کرد و نماز رسول الله و یاران فداکارش قضا شد و اولین کسی که بیدار شد آن حضرت صلی الله علیه وسلم بود. از حضرت بلال سؤال کرد که چرا ما را بیدار نکردی در حالی که مأمور بیدار کردن ما بودی؟ حضرت بلال رضی الله عنه  در جواب چه زیبا عرض کرد که یا رسول الله، آن ذات مقدسی که شما را به خواب برده است مرا نیز به خواب برده است. پس هنگامی که سرور کائنات و اشرف مخلوقات با یاران خودش که بعد از انبیاء علیهم الصلاة والسلام اشرف مخلوقات‌ اند، به خواب می ‌روند به طوری که نماز صبح آنها قضا می ‌شود، حساب دیگران به جای خودش است.
در حقیقت، خواب یکی از نعمت‌های بزرگ رب العالمین است و خداوند متعال با این نعمت همه انبیاء و اولیاء را نوازش فرموده است، و از خواب به عنوان یک نعمت بزرگ در آیات قرآنی یاد شده است: «وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا» [نبأ / 9] (خواب شما را سبب راحت شما قرار داده ‌ایم.)
و در میدان بدر هنگامی که سپاهیان محمد- صلی الله علیه وسلم- مغموم و ناراحت بودند، خداوند متعال برای رفع غم و اندوه آنها خواب را بر آنها طاری کرد تا که از غم و اندوه رهائی حاصل کنند. خداوند متعال این نعمت عظیم را در سوره انفال چنین بیان فرموده است:
«إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ» [انفال / 11]
(یاد کنید آن لحظه ‌ای را که بر شما خواب سبکی را پوشانید برای ایمنی که از طرف او تعالی بود و نازل فرمود بر شما از آسمان آب را تا که پاک گرداند شما را به آن و دور کند از شما پلیدی شیطان را و مضبوط نگاه دارد دل‌های شما و استوار کند به آن قدم‌های شما را.)
در رأس نعمت‌های مذکوره در آیه یازده انفال خواب را قرار داده است. آن هم خواب سبکی که در قسمت سر بود. “نعاس” خواب سر را می‌ گویند و “نوم” خواب دل را.
وقتی که اشرف مخلوقات خواب می‌ روند و از فرائض مهم خویش مثل نماز غافل می ‌شوند پس چطور از فریاد فریادکنندگان و از خواندن خوانندگان خویش در هر جا و هر وقت مطلع می‌ شوند تا که حاجت آنها را از خداوند متعال بخواهند و او تعالی به دعای آنها نسبت به خوانندگانشان جواب بدهد؟ حال آنکه خداوند متعال کسانی را که به غیر از خداوند متعال دیگران را به عنوان حاجت روا و مشکل گشا (مافوق الاسباب) می ‌خوانند سرزنش و نکوهش کرده و در سوره احقاف فتوای ضلالت را برای خوانندگان غیرالله صادر کرده است:
«وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ* وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ» [احقاف / 5-6]
(چه کسی گمراه‌ تر از کسانی که می ‌خوانند جز خداوند متعال کسانی را که به فریاد او جواب نمی ‌دهند تا روز قیامت و آنها از فریاد خوانندگان خویش غافل‌ اند، و هنگامی که انسان‌ها حشر کرده می ‌شوند آنها برای خوانندگان خویش دشمن می ‌شوند و عبادت آنها را انکار می ‌کنند.)
یعنی مراد از عبادت خواندن و فریاد زدن معبودان خوب و متقین توسط مشرکین است.
در آیات قرآنی گمراه ترین انسان‌ها کسانی معرفی شده‌ اند که غیر از خداوند متعال دیگران را می ‌خوانند و آنها تا روز قیامت به فریاد آنها جواب نمی‌ دهند.
سوال: اگر گفته شود که آیات در مورد خواندن بت‌ها است و کسانی که انبیاء و اولیاء- علیهم الصلوة والسلام- می ‌خوانند را شامل نمی ‌شوند.
جواب: آیات تنها به بت‌ها و بت ‌پرستان اختصاص ندارند. چون کلمه ﴿مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾ آن کسانی و چیزهایی را شامل است که غیر خداوند متعال باشند. پس انبیاء و اولیاء کرام نیز مصداق ﴿مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾ هستند چون که غیر الله‌ اند. و کلمۀ «مَن» در ﴿مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ﴾ که اکثراً برای ذوی العقول استعمال می ‌شود بر این مطلب دلالت دارد. همچنین ضمائر در کلمات ﴿هُمْ﴾ و ﴿دُعَائِهِمْ﴾ و ﴿غَافِلُونَ﴾ و ﴿وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ﴾ در لغت عرب اکثر برای ذوی العقول استعمال می ‌شوند نیز بر این مطلب دلالت دارند که مصداق آیه قرار می ‌گیرد و به هیچ توجیهی از مصداق آیه خارج نمی ‌شود. لذا آیه را مقید به بت‌ها و خوانندگان بت‌ها گردانیدن در حقیقت ظلم و سوء تفاهم است، زیرا کلمات عام الاطلاق را مقید کردن نوعی تعدی در کلام الله محسوب می‌ شود. لذا کسانی که غیر خدا را مافوق الاسباب برای جلب منفعت یا دفع مضرت می ‌خوانند، مصداق آیه قرار می ‌گیرند. غیر الله- خواه خاکی باشند یا نوری یا ناری یا از حیوانات یا نباتات یا جمادات- همه آنها از فریاد شما اطلاعی ندارند. چه رسد که به مشکلات شما رسیدگی یا اینکه برای شما جلب منافع کنند. لذا خداوند متعال را فریاد بزنید و فقط او را بخوانید که «الحی القیوم» است و هیچگاه از شما غافل نمی ‌شود و هیچ گونه عارضی از نوع خواب و چرت و نسیان بر او طاری نمی‌ گردد.
 نتیجه اینکه مستحق عبادت فقط خداوند متعال است که هیچ نوع غفلت و نسیانی بر او عارض نمی ‌گردد و او از حال عبادت ‌کنندگان و فریادکنندگان و خوانندگان خویش هر وقت و هر جا آگاه و مطلع است و در این صفت شریک ندارد و کسانی که غیر الله را هر جا و هر وقت حاضر و ناظر و مطلع بر احوال و بر فریادکنندگان می‌ دانند و می ‌خوانند گمراه ‌ترین مخلوق معرفی شده‌ اند.
اینک در تشریح آیه سوره احقاف اقوال عرفاء و صلحای امت را به عنوان مؤید نقل می ‌کنیم. شیخ عطار نیشابوری چه زیبا سروده و حق مطلب را ادا کرده است:
در بلا یاری مخواه از هیچ کس     /    زانکه نبود جز خدا فریادرس
از خدا خواه هر چه خواهی ای پسر    /    نیست در دست خلائق خیر و شر
غیر حق را هر که خواند ای پسر    /    کیست در عالم از او گمراه‌تر؟
و نیز سعدی (علیه الرحمه) زیبا سروده است:
کریما ببخشای بر حال ما    /    که هستم اسیر کمند هوا
نداریم غیر از تو فریادرس    /    تو این عاصیان را خطابخش و بس
نگه‌دار ما را ز راه خطا    /    خطا درگذار و صوابم نما

بحث نسیان انبیاء- علیهم الصلاة والسلام- و اولیاء الله
مطابق مشیت الله سبحانه و تعالی، انبیاء علیهم الصلاة والسلام در حیات خویش در بعضی موارد با عارض نسیان مواجه شده‌ اند. از باب نمونه، هنگامی که موسی کلیم الله و حضرت یوشع بن نون که بالفعل از اولیاء الله بود و همراه با موسی کلیم الله به منظور کسب علم از حضرت خضر در کنار دریا سفر می ‌کردند و در مجمع البحرین هنگامی که حضرت موسی به خواب رفته بود، اما حضرت یوشع بیدار بود، ماهی آنها که به عنوان غذا با خود همراه داشتند زنده شد و به دریا پرید. لیکن بعداً به طرز عجیبی زنده شدن ماهی و حرکت آن را در دریا فراموش کردند. برای این مطلب آیه‌ های سوره کهف شاهد مبین ‌اند.
«فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا *فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا*قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا» [کهف: 61-63]
(پس هنگامی که (حضرت موسی و یوشع بن نون) به مجمع بحرین رسیدند و ماهی خود را فراموش کردند و ماهی راه خود را در دریا به صورت سوراخی به پیش گرفت. پس هنگامی که از مجمع بحرین گذشتند موسی علیه السلام به جوان گفت که صبحانه ما را بیاور چون که از این سفر خسته شده ‌ایم، جوان گفت: شما توجه داشته باشید هنگامی که اقامه به پهلوی سنگ گرفته بودیم پس من فراموش کردم ماهی را و در حقیقت شیطان لعین مرا فراموش گردانید از اینکه خبر او را با شما در میان بگذارم و ماهی راه خود را در دریا به طرز بسیار عجیبی به پیش گرفت.)
از این واقعه برای هر منیب (رجوع‌ کننده) الی الله دلائل بی‌شماری وجود دارد. اول اینکه انبیا و اولیاء مثل سائر مردم از اسباب عادی زندگی بهره ‌برداری می‌ کردند و عوارض بشری نیز از نوع خستگی، گرسنگی، تشنگی و نسیان بر آنان طاری می‌ شده است و نسیان را به شیطان نسبت داده ‌اند چون که نوعی غفلت است و غالباً بر اثر شرارت‌های شیطانی بر انسان عارض می‌ شود و پیامبر گرامی اسلام جناب محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم اشتیاق حفظ کلام الله مجید را داشته و همیشه مراقب بودند که چیزی از کلام الله مجید را فراموش نکنند. الله سبحانه و تعالی به پیامبر گرامی اسلام به عنوان تسلی مژده دادند که ما قرآن مجید را در قلب مبارک شما جمع می‌ کنیم شما ناراحت نباشید و در اثنای تلاوت جبرئیل علیه السلام تلاوت نفرمائید.
«لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ*إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ *فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ*ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ»
[قیامه: 16-19]
(زبان (مبارک) خود را در هنگام تلاوت جبرئیل برای خواندن قرآن مجید حرکت نده و عجله در حفظ و تلاوت آن نداشته باش، چون که جمع گردانیدن آن در قلبت و خواندن آن بر سر زبانت به عهده ماست. پس هنگامی که ما او را بواسطه جبرئیل تلاوت می ‌کنیم تو بعداً آن را بخوان چون که بیان او بر عهده ما است.)
لذا شما برای حفظ و تلاوت آن عجله نفرمائید، چون که جمع کردن آن را در قلب شما و بیان او را در محضر مردم از زبان شما تعهد کرده‌ایم. چنانچه این مفهوم را در آیه سوره اعلی بگونه‌ ای دیگر بیان فرموده است:
«سَنُقْرِؤُكَ فَلَا تَنسَى*إِلَّا مَا شَاء اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى»    [اعلی: 6-7]
(ما به تو قرآن مجید را آموزش می‌ دهیم و تو او را فراموش نمی ‌کنی مگر آنچه الله بخواهد.)
مراد از «ماشاءالله» منسوخات ‌اند، یعنی آنچه ما بخواهیم از قلب شما پاک می‌ کنیم و شما آنها را فراموش می ‌کنید.
در روایات صحاح آمده است که پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم نماز چهار رکعتی را دو رکعت خواند و از نماز منصرف شد. یکی از یاران گرامی که معروف به “ذوالیدین” بود سوال کرد که نماز کوتاه شده است یا اینکه شما فراموش کرده‌ اید؟ پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم در جواب فرمود: چیزی نشده است. سپس از مردم سؤال کرد که ذوالیدین چه می‌ گوید؟ مردم گفتند:  بلی، شما دو رکعت خوانده ‌اید. آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: من هم مثل شما بشری هستم هنگامی که فراموش کردم به من تذکر دهید.
البته خداوند متعال در باب احکام شرعی از پیامبران خودش مراقبت می ‌فرماید و آنها را بر نسیان آنها باقی نمی‌ گذارد و تذکر می ‌دهد. فراموشی که بر آن حضرت آمد در حقیقت آموزشی برای امت بود که هنگامی که مرتکب سهوی شدند چه باید کنند. چنانچه پیامبر گرامی اسلام آنها را آموزش کامل عنایت فرمود.
عَنْ مُحَمَّد بْنِ سِيرِينَ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ يَقُولُ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم إِحْدَى صَلاَتَىِ الْعَشِىِّ إِمَّا الظُّهْرَ وَإِمَّا الْعَصْرَ، فَسَلَّمَ فِى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ أَتَى جِذْعًا فِى قِبْلَةِ الْمَسْجِدِ فَاسْتَنَدَ إِلَيْهَا مُغْضَبًا، وَفِى الْقَوْمِ أَبُوبَكْرٍ وَعُمَرُ فَهَابَا أَنْ يَتَكَلَّمَا وَخَرَجَ سَرَعَانُ النَّاسِ قُصِرَتِ الصَّلاَةُ فَقَامَ ذُو الْيَدَيْنِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! أَقُصِرَتِ الصَّلاَةُ أَمْ نَسِيتَ؟! فَنَظَرَ النَّبِىُّ صلی الله علیه وسلم يَمِينًا وَشِمَالاً فَقَالَ: «مَا يَقُولُ ذُو الْيَدَيْنِ؟». قَالُوا: صَدَقَ لَمْ تُصَلِّ إِلاَّ رَكْعَتَيْنِ. فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَسَلَّمَ ثُمَّ كَبَّرَ ثُمَّ سَجَدَ ثُمَّ كَبَّرَ فَرَفَعَ ثُمَّ كَبَّرَ وَسَجَدَ ثُمَّ كَبَّرَ وَرَفَعَ.  وفي رواية: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ أَنْسَى كَمَا تَنْسَوْنَ فَإِذَا نَسِيتُ فَذَكِّرُونِى».
 محمد بن سیرین روایت می ‌کند که از ابوهریره- رضی الله عنه- شنیدم که می ‌گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم ما را نماز داد، نماز ظهر بود یا عصر، [شک راوی] و پس از دو رکعت سلام داد. بعد از آن به پای تنة خرما که در قسمت قبله مسجد قرار داشت تکیه زد در حالی که بر چهره ‌اش آثار غضب دیده می ‌شد و در میان این افراد ابوبکر و عمر حضور داشتند و از آن حالت رسول الله صلی الله علیه وسلم ترسیدند که حرف بزنند و عجولان قوم از مسجد بیرون رفتند در حالی که می‌ گفتند: نماز قصر (کوتاه) شده است. حضرت ذوالیدین در محضر رسول الله صلی الله علیه وسلم عرض کرد که نماز قصر شده است یا اینکه شما فراموش کرده ‌اید؟! آن حضرت به طرف راست و چپ نگاه کرد و فرمود: ذوالیدین چه می‌ گوید؟ مردم گفتند: ذوالیدین راست می‌ گوید، شما فقط دو رکعت خواندید….
و در روایتی آمده است که پیامبر گرامی فرمود که «من هم انسانی مثل شما هستم بیاد می ‌آورم چنانچه شما بیاد می ‌آورید و فراموش می‌ کنم چنانچه شما فراموش می‌ کنید. هنگامی که من فراموش کردم پس بیاد من بیاورید.»
از این حدیثی که در صحیح مسلم روایت شده، هویدا است که رسول الله صلی الله علیه وسلم با وجود شأن رفیعش که افضل مخلوقات است از بعضی لوازم بشری مبرّا نیست. فراموشی بر او طاری می ‌شود همانطوری که انسان‌های دیگر فراموش می ‌کنند. آیه 23-24 سوره کهف صراحتاً بر این مطلب دلالت دارد که آن حضرت صلی الله علیه وسلم هنگامی که کفار در مورد اصحاب کهف و روح و غیره سوالاتی مطرح کردند و پیامبر گرامی در جواب فرمود: فردا به شما خبر می ‌دهم در حالی که فراموش کرد که بگوید إن شاء الله. به همین خاطر تا مدتی وحی نیامد و هنگامی که سوره کهف نازل شد و به سوالات مشرکین پاسخ داده شد، خداوند متعال به پیامبر گرامی تذکر داد که همه کارهای خود را به مشیت خداوند متعال معلق بفرمائید؛
«وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا*إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا» [کهف:23-24]
(هرگز نگوئی که من فلان چیز را فردا انجام می‌ دهم مگر اینکه (بگوئی) اگر خداوند متعال بخواهد (یعنی به مشیت خداوند متعال معلق بفرما) و یاد کن پروردگارت را هنگامی که فراموش کردی که مشیت او را یاد کنی. و بگو امید است پروردگارم من را به راه‌های رشد و صلاح راهنمائی بفرماید.)
خلاصه اینکه در این مثال‌ها که مشتی نمونۀ خروار از دلائل قرآن مجید و احادیث است برای هر منیب واضح و روشن گردید که انبیاء علیهم الصلاة والسلام و اولیاءالله گهگاهی از مسائل خویش فراموش می ‌شوند و به داغ بشری که نسیان است مبتلا می‌ گردند. لذا معبود فقط خداوند متعال است که به هیچ عنوان نسیان و فراموشی بر او طاری نمی‌ گردد، بلکه او تعالی از تمام عوارض بشری پاک و مبرّا است و حتی از خواب و چُرت که یک نوع غفلت و بی‌خبری فوق نسیان است پاک و مبرّا است. و جمله ﴿لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ﴾ از صفات معبود بر حق است که خداوند متعال معبود بر حق است، غیر از او کسی دیگر معبود نیست چون که خداوند متعال از تمام عوارض مثل خواب و چُرت و نسیان پاک و مبرّا بوده است، به خلاف اشرف مخلوقات مثل انبیاء و اولیاء که بر آنها خواب و نسیان طاری می ‌شود و ‌گاهی اوقات از اعمال و وظائف خود هم فراموش می ‌شدند، پس چطور می ‌توانند از حال ما بندگان مطلع شوند و به فریاد و داد ما رسیدگی بفرمایند؟!

ادامه دارد…

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید