امروز :سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳

پیام جهانی اسلام و مسئولیت مسلمانان

پیام جهانی اسلام و مسئولیت مسلمانان

 اسلام به تصریح آیه های بی شمار قرآن دینی فراگیر و جهان شمول است. قرآن کریم نیز در فرازهای مختلف همه بشریت را مخاطب قرار می دهد و جهانی است و حضرت رسول صلی الله علیه وسلم نیز پیامبر جهانیان و رحمتی برای همه است.

این واقعیت ها را می توان از خلال آیه های بی شمار قرآن دریافت. چنان که خداوند عزوجل درباره حضرت رسول صلی الله علیه وسلم فرموده است: «وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین» (سبأ:28)
و در جایی فرموده است: «قل یا أیها الناس إنی رسول الله إلیکم جمیعا» (أعراف:158)
قرآن نیز هدایتی برای همه مردم است و برای همیشه اگر انسانها به سوی آن برگردند به شاهراه هدایت و حبل الله المتین چنگ زده اند.
بنابراین جهانی بودن اسلام، قرآن، پیامبر صلی الله علیه وسلم نشانه رحمتی فراگیر از سوی خداوند برای بندگان است، زیرا اسلام تاریکی های زندگی را با نور معرفت و ایمان روشن می کند و آدمی اگر به این ریسمان خداوندی چنگ بزند در هر حال، هر کجا و هر کسی که باشد می تواند مدارج ترقی و فرزانگی را طی کند و بر قله های سعادت و عزت گام نهد.
خداوند عزوجل توسط همین دین تاج کرامت بر سر انسان می نهد تا از زندگی پاکیزه ای برخوردار گردد، البته باید در نظر داشت که اسلام تقوا و پرهیزگاری را برای تمامی انسانها معیار ارزش قرار داده است. چنان که فرموده است: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عندالله أتقاکم إن الله علیم خبیر» (حجرات:13)
و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم نیز در فتح مکه اعلام کرد: «الناس بنو آدم و آدم خلق من تراب، لا فضل لعربی علی أعجمی إلا بالتقوی» (رواه الترمذی)
انسانها فرزندان آدم علیه السلام هستند و آدم از خاک آفریده شده است، هیچ عربی بر غیر عرب برتری ندارد جز با تقوا و پرهیزگاری.
بنابرین برتری انسان ها بر یکدیگر بر اساس تقوا شکل می گیرد و همین ویژگی از مفاخر بزرگ اسلام به شمار می رود، زیرا هر کس با خداوند رابطه وثیق تر و پیوند استوارتری دارد، مقام و مرتبه والاتری را کسب می کند.
بنابرین دین اسلام دینی پر از رحمت و رافت برای همه انسانهاست و تمامی فراز و فرودهای ادیان گذشته را هموار کرده و در جایگاهی میانه و معتدل قرار گرفته است.
خداوند عزوجل در این باره فرموده است: «یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع علیهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم» (أعراف:157)
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در مدت بیست و سه سال با مجاهده های توان فرسا در راستای تشریح و تبیین معارف دینی و رهایی انسانها از بند ذلت و جهالت تلاش کرد و با دین میانه و جهانی زمینه ساز تحول در جهان آن روز گردید.
پیامبر جهانی با اندیشه ای جهانی توانست به انسانهای آن روز بفهماند که حامل رسالت بزرگ و پیام رحمت و آزادی و خدامحوری و بندگی واقعی برای خداوند است و خیرخواه انسانها بوده، هیچ پاداش و مزدی در برابر فعالیت‏هایش نمی خواهد جز آن که انسانها را با پروردگارشان آشنا کند، و چنین نیز شد و پس از مدت کوتاهی پرده های غفلت و غرض ورزی از دیدگان دشمنان اسلام کنار رفت و به پیامبر صلی الله علیه وسلم ایمان آوردند و از رحمت و آرامش جاودانه بهره مند گردیدند.
نه تنها خود حضرت رسول صلی الله علیه وسلم بلکه یاران گرامی اش علم‏بردار همین شیوه تفکر جهانی بودند و با چنین نگرش مثبت و خیرخواهانه ای به جهان پیرامونی می نگریستند و بر همین اساس گسترش دامنه اسلام روند فزاینده ای در دوران صحابه داشت.
اوصاف والای صحابه زمینه ساز گسترش اسلام
از آنجایی که دین اسلام دینی فراگیر و جهانی است، امت اسلام نیز به عنوان رهروان راستین دین و تربیت یافتگان مکتب جهانی اسلام مسئولیتی خطیر بر عهده دارند. مسلمانان فراتر از خواسته های شخصی و جزئی و آزمندیهای مادی با اندیشه ای متعالی و خیرخواهانه باید همه جهان را در دیدرس اصلاح‏گری خویش قرار دهند و در جهت اصلاح جهان گام بردارند تا بتوانند در سایه عدل و داد اسلام تاریکی های کفر و نابرابری ها را از بین برده، جهان را با معارف حیات‏بخش اسلام و قرآن آشنا سازند و انسان های رنجدیده و زجر کشیده را نوید رهایی و بهروزی دهند.
مسلمانان صدر اسلام در مدتی اندک توانستند پرچم سعادت اسلام را بر بلندای بسیاری از مناطق جهان به اهتزاز درآورند، زیرا از روح معنویت و اندیشه خداجویانه و اوصاف نیکویی برخوردار بودند که پیروزی شان را تضمین می کرد و زمینه ساز پیشرفت شان بود.
برای روشن شدن بیشتر این مطلب و به منظور تبیین جایگاه اصحاب کرام- رضوان الله علیهم اجمعین- لازم است قدری از اوصاف والای آنها ذکر شود.
هند همسر حضرت ابوسفیان رضی الله عنهما در صبح روز بعد فتح مکه نزد ابوسفیان آمد و گفت: می خواهم با محمد صلی الله علیه وسلم بیعت کرده در اسلام داخل شوم. ابوسفیان گفت: تو که بر دینت پایبند بودی (چگونه می خواهی اسلام بیاوری؟) هند گفت: آری، چنین بود. ولی به خدا قسم قبل از دیشب تا حال ندیدم که در این مسجد (مسجدالحرام) حق عبادت خدا به جا آورده شود. به خدا قسم اینها (یعنی صحابه) همه شب در حال رکوع، سجده و قیام به نماز مشغول بودند. (رهبان اللیل، سید حسین1/ 31)
این انسانهای وارسته و عبادتگذار با رویکردی خداجویانه در میدان اسلام گام نهادند و به دوستی و راستی در مکتب انسان ساز حضرت رسول صلی الله علیه وسلم درس تقوا و خداترسی و ایثار خواندند و عملگرایی شان سبب ساز تاثیرپذیری دشمنان دیرینه شان گردید.
حضرت حسن بصری رحمه الله درباره این ستارگان آسمان ایمان می گوید: «نشانه های نیکوی‏شان در آسمان جلوه گر شده، راه و رفتارشان بر اساس هدایت و صداقت استوار بود، در پوشش میانه روی داشتند، رفتارشان با فروتنی همراه و گفتارشان با کردارشان هماهنگ بود، در خورد و نوش روزی پاکیزه را بر می گزیدند، فروتنانه طاعت خداوند را انجام می دادند، در خوشی و ناخوشی فرمانبردار حق بودند، در روزهای گرم روزه بودند که در اثر آن جسم‏شان نحیف شده بود، در جهت رضای پروردگار از ناراضگی مخلوق باکی نداشتند، همواره ذکر خداوند بر زبانشان جاری بود، در راستای یاری دین خونشان را ارزان فروختند، اخلاقشان نیکو و مخارجشان اندک بود.» (ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء 2/ 150)
علامه ندوی رحمه الله درباره یاران گرانقدر حضرت رسول صلی الله علیه وسلم می گوید: «هر فردی از آنان معجزه ای مستقل و نشانه ای از نشانه های نبوت، و از افتخارات جاودانه ایشان و برهان روشن بر اشرفیت نوع بشری بود.»
به گواهی تاریخ تصویر حقیقی و واقعی آنان چنان زیبا و شگفت انگیز است که تا حال هیچ تصویرگری نتوانسته با قلم شگفت و خیال پردازی زیبای خویش آن را ترسیم کند، و هیچ شاعری نتوانسته با اندیشه روانش و استعداد درخشان و توان شعرگویی اش اوصافی زیباتر، سیرتی عطرانگیزتر و زیبایی کامل تری از آنچه در این افراد بوده است ابراز دارد. اگر همه ادیبان جهان یکجا گردهم آمده بخواهند نمونه ای رفیع انسانی ارایه دهند، اندیشه شان نمی تواند به حقیقتی برسد که زندگی این افراد گویای آن بود، زیرا آنان تربیت یافته و پرورده دستان نبوت و دانش آموخته مکتب حضرت رسول صلی الله علیه وسلم بودند.
ایمان راسخ آنان، دانش عمیق، دل های پاک، زندگی خالی از تکلف و نمود و به دور از هر نوع خودنمایی و نفاق، دوری از خودمحوری و نفس پرستی، ترس از خدا، شجاعت و مردانگی، اشتیاق وافر به عبادت، سوز و گداز برای شهادت، شهسواری و جوانمردی، شب زنده داری، بی رغبتی نسبت به کالاهای پست دنیا و توشه بی ارزش زندگی، عدل و داد و بیدارماندن در شب برای پاس‏داشت مصالح رعیت و فدا کردن راحتی خود برای راحتی رعیت، همه این موارد که در صحابه مشهود و محرز بود در میان همه ملت نظیری ندارد و تاریخ گذشتگان نیز چنین شاهکارهایی را به یاد ندارد.
پیامبر صلی الله علیه وسلم نمونه انسان صالح و کاملی را ارائه داد که به خدا باور دارد، از کیفر او می ترسد، فروتن و امانتدار است، آخرت را بر دنیا ترجیح می دهد، مادیات را بی ارزش می پندارد و با ایمان و توان روحی اش بر آن غلبه می کند، باور و یقین دارد که دنیا برای او و او برای آخرت آفریده شده است.
پیامبر صلی الله علیه وسلم چنین انسانهایی را تربیت کرد که هر یکی از آنان نمونه کامل انسانیت بود و بدین گونه توانستند جهان را از زیر بار نابرابری ها و ستمهای روزگار برهانند و با عدل و آزادی اسلام آشنا سازند. تا جایی که پیروان کیش مسیحیت از آنان متاثر شده اظهار تأثر کردند.
علامه ابن قیم می گوید: «هنگامی که مسیحیان صحابه را با اوصاف والا مشاهده کردند، با اختیار و رغبت اسلام آوردند و گفتند: یاران حضرت مسیح علیه السلام از اینها (یعنی اصحاب کرام) برتر نبودند.» (قواعد الموعدة: ص45)

مسلمانان؛ پیام آوران عدل و رحمت
مسلمانان صدر اسلام با وجود آنکه روح و روانشان را از چشمه جوشان نبوت و قرآن سیراب کردند و ارزشهای برتر دینی را شناختند و برگرفتند، اما همواره در صدد بودند تا کویر خشک و بایر جان و روان دیگر انسانهای خفته و غافل را با آب گوارای معرفت و معنویت اسلام و رافت و رحمت آن زندگی دوباره بخشند و زنگ بردگی و اسارت و خدافرموشی را از صفحه زندگی و ذهنشان صیقل دهند.
مسلمانان که آوازه نیک نیتی و درست کرداری آنها همه جا طنین انداخته بود، خواهان گسترش سایه آزادی و رحمتی بودند که آنان را فراگرفت و مسیر زندگی شان را تبدیل کرد و فارغ از هواهای نفسانی و خواسته های مادی در صدد گسترش این نور فروزان بودند و همین امر سبب گردید تا بتوانند دلهای بسیاری از انسانها را تسخیر کرده به پیروزی شگفت انگیزی نایل آیند.
“باسورت اسمیت” دانشمند غربی می نویسد: «مورخی که گرایش فلسفی داشته باشد اذعان می کند که از میان انقلاب های متعددی که آثار جاودانه در تاریخ اجتماعی بشر گذاشته اند، هیچ انقلابی وجود ندارد که مانند اسلام فراتر از دیدرس عقل و قیاس این همه پیروزی را به خود اختصاص داده باشد، به راستی که ظهور اسلام در عربها واقعه ای دور از توقع و انتظار بود.» (امام سیدابوالحسن ندوی، نبی رحمت، ص52، ترجمه استاد مفتی محمدقاسم قاسمی)
واقعیت آن است که جز نوع دوستی، مهرورزی، خداجویی و خیرخواهی بسیار زود و با سرعتی غیرقابل وصف همه جا می پیچد و نیاز به هیچ نوع تبلیغات و بوغ و کرناس ندارد و درباره اسلام نیز چنین شد و گسترۀ اسلام بسیار زود فراگیر شد و در زمینه پیشرفت و پیروزی روند رو به رشدی داشت و شاید سرعتش از سرعت تکتازان سپاه اسلام  نیز افزون تر بود و قلب و قالب بسیاری از غیر مسلمانان را از آنِ خود کرد.
مردم جهان نیز از آنجایی که زیر بار ستم ها و احجاف های بی حد و حصر و ویرانگری و جنگ افروزی‏های حاکمان مستبد به ستوه آمده بودند، همواره در انتظار فرشته نجاتی بودند که شر این زورگویان را از سرشان کم کند و چون سپاه اسلام را دیدند و سخنان آزادیبخش و عزت محور دین را شنیدند، با شتاب فراوان بدان پیوستند و گمشده خویش را از پس ابرهای تیرۀ نگون بختی و بیچارگی بازیافتند.
ساسانیان از آنجایی که ستمگری های فراوان داشتند در نزد مردم خویش بی مقدار بوده و پایگاه مردمی نداشتند و در برابر سپاه اسلام بسیار زود از پای درآمدند. در جنگ “قادسیه” چنان که “بلازری” گفته است مسلمانان فقط نه هزار نفر بودند ولی تعداد سپاهیان ایران صد و بیست هزار نفر بود و سی عدد فیل داشتند.
با این وجود در نبردهایی که بین مسلمانان و ایرانیان رخ داد، ایرانیان در برابر اراده مستحکم و ایمان قوی مسلمانان تاب مقاومت نداشتند، لذا درجنگ قادسیه  و نیز در جنگ‏های “نهاوند” و “جلولا” و غیره شکست سختی خوردند، چنان شکستی که هرگز انتظار آن را نداشتند.
در جنگ قادسیه هنگامی که نماینده سپاه اسلام اهداف عزت‏مدار خویش را در زمینه لشکرکشی ابراز داشت چند تن از زحمت‏کشان و روستائیان ایرانی که آنجا حضور داشتند به یکدیگر گفتند: به خدا قسم این مرد عرب راست می گوید، به خدا سخنی دارد که برده های ما مشتاقانه به سوی آن می روند، خدا پیشینیان ما را بکشد، چقدر نادان بودند که مصالح این ملت را کوچک می شمردند. (ابن اثیرالکامل فی التاریخ 2/ 321 قالت الدهاقین: والله لقد رمی بکلام لاتزال عبیدنا ینزعون إلیه. قاتل الله اولینا ما کان أحمقهم حین کانوا یصغرون أمر هذه الامة)
فرماندهان و کسانی که از جوی حکومت آب می نوشیدند در غرور و نخوت سرمست بودند اما سربازان عادی راضی نبودند که با مسلمانان بجنگند، چنان که پاهایشان را با زنجیر می بستند تا فرار نکنند.
امپراطوری روم نیز وضعیتی مشابه داشت و به همین علت هنگامی که مسلمانان به سرزمین های تحت سیطره بیزانس‏ها رخ نمودند مردم بسیاری از شهرها با رضایت کامل از مسلمانان استقبال کردند و بدون درگیری ورود مسلمانان را به فال نیک گرفتند و به آنان پیوستند و شهرهای حمص، بعلبک، دمشق، حماة و غیره به تصرف مسلمانان درآمدند.
“هرقل” پادشاه روم لشکر بزرگی را ترتیب داده از آنان پرسید: چگونه شما با این همه امکانات و تجربه به دست مسلمانان شکست می خورید، در حالی که آنان چندان سلاحی در دست ندارند و ضعیف و گرسنه اند؟! “قیس” بزرگ مسیحیت گفت: پادشاها! دلیل پیروزی مسلمانان این است که مردم ما از دینشان روی گردان شده و از عدالت و احسان خبری نیست، همه جا ظلم و فحشا و منکر است، اما عربها بر دینشان استوار و پایبند هستند و در میانشان ظلم و کینه نیست، راستگویی دارند و آنها دنیا را دار فنا و آخرت را دار بقا می دانند.(واقدی، فتوح الشام 1/ 92)
در جنگ “یرموک”، هرقل دویست هزار نفر را بسیج کرده بود، در حالی که سپاهیان اسلام بیست و چهارهزار نفر بودند. در این نبرد که به پیروزی مسلمانان انجامید سربازان رومی را نیز با زنجیر می بستند تا فرار نکنند. (بلاذری، فتوح البلدان، ص144)
واقدی شمار سپاهیان هرقل را در جنگ یرموک ششصد هزار نفر می داند. (فتوح الشام1/ 92)
طبق گفته مورخان تمامی شهرهای مصر به جز “اسکندریه” بدون درگیری زیر سلطه اسلام درآمد و فقط در اسکندریه که مرکز حکومت بود و تمامی نیروهای دولتی در آنجا بسیج شده بود کار به جنگ کشید.
“مقوقس”، کارگزار امپراطوری روم در مصر، از طولانی شدن جنگ و مقاومت جانانه مسلمانان به وحشت افتاد و نمایندگانی را به سوی مسلمانان فرستاد. پس از آن که نمایندگانش برگشتند مقوقس پرسید: آنها را چگونه مردمی یافتید؟ فرستادگان گفتند: آنها را قوی یافتیم که مرگ را بر زندگی ترجیح می دهند و تواضع و فروتنی برای آنها از تکبر و فخرفروشی محبوب تر است. فرمانده شان یکی از آنهاست، میانشان صاحب مقام از فرد معمولی، و آقا از برده شناخته نمی شود، چون وقت نماز می رسد هیچ کسی از آنان تخلف نمی کند و با خشوع به نماز می ایستند.
مقوقس گفت: قسم به چیزی که به آن قسم می خورند (خدا) این مردم با این ویژگی ها اگر به کوه حمله کنند آن را از بین می برند و هیچ قدرتی در برابر اینها توان ایستادگی ندارد. (خطط معریزی 1/ 291)
بدین صورت بود که دروازه دلها و سپس شهرها به روی مسلمانان گشوده گردید و اسلام گسترۀ عظیمی یافت. عدل و رحمت و آزادی عناوین بارزی بودند که به صورت واقعیتی ملموس در زندگی مسلمانان صدر اسلام مشاهده می شدند. چنان که در تاریخ آمده است برخی از کارگزاران خلیفه عادل “عمربن عبدالعزیز” به او نامه ای نوشتند که شهر ما ویران و منهدم شده است، اگر امکان دارد امیرالمومنین بودجه ای بفرستند تا آن را مرمت و بازسازی کنیم. حضرت عمربن عبدالعزیز در پاسخ نوشت: وقتی نامه مرا خواندید پس شهرتان را با اجرای عدالت بازسازی کنید و اگر جلوی ظلم و ستم را بگیرید در واقع آن را بازسازی کرده اید. (سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص232)

مسئولیت مسلمانان در عصر حاضر
با اذعان به این واقعیت که پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم خاتم پیامبران است و دیگر پیامبری نخواهد آمد، پس امت اسلام همان مسئولیت جهانی و جاودانه پیامبرشان را بر عهده دارند و باید قدمهای استواری در این راستا بردارند.
کوته فکری است اگر کسی گمان کند که دین اسلام توان رویارویی با اندیشه های جدید و توطئه های امروزی را ندارد و دوران کارایی اش گذشته است. بلکه اسلام به عنوان دینی جهانی برای همیشه تاثیرگذاری اش را دارا خواهد بود و تا قیام قیامت می تواند در راهنمایی بشر به سوی سعادت دنیا و آخرت نقش آفرینی کند.
مسلمانان عصر حاضر باید زندگی پیشینیان موفق، یعنی صحابه و بزرگمردان تاریخ اسلام، را سرمشق قرار داده، با اندیشه جهانی و اوصاف والای‏شان آشنایی افزون تری حاصل کنند تا بتوانند در جهان امروز نیز موفق و پیروز باشند.
مسلمانان تا زمانی که نسبت به همه بشر احساس مسئولیت داشتند و دل‏مشغولی آنها سعادت انسانها بود، با همتی بی نظیر و عزمی آهنین پیش رفتند و گسترۀ اندیشه و کردارشان مرزها را از بین برد و پیروزمندانه و فاتحانه پیروزی های خیره کننده کسب کردند.
اما هرگاه از این مسئولیت عظیم شانه خالی کرده، در صدد دنیا طلبی و رفاه و آسایش از ارزشهای بنیادین دین غفلت کرده اند، از سریر عزت و شکوهمندی به زیر آمده، راهی دیار ذلت و نابودی شده اند، و به یقین می توان گفت که تاریک ترین دوران تاریخ مسلمانان، زمانی بوده است که مسلمانان از رسالت دینی و ایمانی خویش باز مانده، آزمندی‏های زر و زور و رفاه طلبی آنان را اسیر خود کرده است.
امروزه نیز بازیگر اصلی اسلام، افرادی می توانند باشند که فراتر از مرز و بوم و گرایش‏های فکری و حزبی با اندیشه ای عمیق و متعالی حرکت کنند و برای تمام دنیا خیرخواه و دلسوز بوده، نسیم رحمت اسلام را همه جا پخش کنند و در گردبادهای زمانه به خود نلرزند، بلکه و به دور از هرگونه افراط و تفریط به مسئولیت جهانی خویش بیندیشند.
مسلمانان صدر اسلام توانستند اوضاع و احوال جغرافیایی، دینی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی یکی از تاریک ترین دوران تاریخ آن روز را تبدیل کنند، چون همت همۀ آنان در جهت تعمیم این نور بزرگ (اسلام) و خیرخواهی برای دیگر انسانها و خودسازی مصروف بود.
امروزه نیز مسلمانان صدر اسلام باید اسلام را سرمایه عزت و سعادت خویش قرار داده، در جهت رضای خداوند و با خیراندیشی برای همه جهان گام بردارند تا بتوانند جهانیان را از ارزشهای اسلامی آگاه و بهره ور کنند و برای این منظور لازم است تا راعی و رعیت، علما، اندیشمندان، حاکمان، نویسندگان، مجاهدان، شاعران، ادیبان، خطبا، نابغه ها و هر کسی که دارای استعدادی است بسیج شوند و با جان و دل از اسلام بگویند و بنویسند و در جهت اهداف دینی و اسلامی رو به جلو حرکت کنند و نیز به مسئولیت خطیر خویش در قبال بیدار کردن عواطف خفته انسانها عمل کنند و با اندیشه ای جهانی و اخلاص کامل و به دور از هرگونه ریا و تظاهر و دورنگی و منفعت طلبی به اسلام خدمت کنند تا نور فروزان معنویت و دین جهان پر از ظلمت و تاریکی را روشن گرداند.

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید