امروز :چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳

حضرت مهدی آخرین احیاگر و مجدد در اسلام

حضرت مهدی آخرین احیاگر و مجدد در اسلام

mahdi خداوند عزوجل به منظور هدایت بشر و تبیین صراط مستقیم و نجات آن از سردرگمی ها و رنجهای زندگی،‌ دین را مطابق با نیاز هر زمان، تشریع فرموده و آن را در قالب كتابی وحیانی بر پیامبر فرو فرستاده تا مردم را به سوی فرامین آن فرا خواند و آنان را به راه سعادت و خوشبختی سوق دهد؛

دین اسلام برگزیده‌ترین، جدیدترین و آخرین برنامه الهی برای هدایت بشر است. چنانكه خداوند می‌فرماید: «إن الدین عندالله الاسلام» (آل‌عمران: 19)؛ ‹همانا دین در پیشگاه خداوند، دین اسلام است›. « و من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه» (آل‌عمران: 85)؛ ‹و كسی كه غیر از اسلام دین دیگری را بطلبد، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد.›
خداوند دین اسلام را به مرحله تكامل رسانده و خود عهده‌دار پاسداری و ضامن بقای آن شده است، طوری ‌كه دین اسلام به عنوان یك برنامه كلی زندگی برای انسان متمدن مطرح است و در تمام زمینه‌های اعتقادی، عبادی، اخلاقی، فردی و اجتماعی بحث می‌كند و با حقیقت ذاتی و حیات و طراوت خویش تا ابد باقی است و هرگز آثار و غبار كهنگی بر آن نمی‌نشیند. از  همین رو حقایق و عقاید اسلامی تغییرناپذیر و احكام و قوانینش كامل و غیر قابل نسخ‌اند، به گونه‌ای كه هیچ‌گونه تحریف و دستبردی در آنها راه ندارد.
بدون تردید زندگی بشر در حال تحول و دگرگونی است و هر لحظه بر احتیاجات بشر و متقابلاً به عرصه پاسخگویی دین افزوده می‌شود. برای رفع این مسأله در ادوار مختلف، مجددان و مصلحان در راستای تجدید و احیای دین، گامهای بسیار مؤثری برداشته‌اند. آنان طبق شرایط و ضرورت زمان خویش با روشهای مختلف این خدمت ارزنده را انجام داده‌اند. رسول‌اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم نیز به وجود مجددانی كه بر روش انبیاء به تجدید و احیای دین می‌پردازند نوید داده است؛ «إن الله یبعث لهذه الامة علی رأس كل مأئة سنة من یجدد لها دینها»(1)؛ ‹همانا خداوند برای این امت در آغاز هر قرنی، كسی را مبعوث خواهد كرد تا دین آنان را تجدید نماید.›
در حدیث دیگری نیز این مفهوم با الفاظ دیگری آمده است: «یحمل هذا العلم من كل خلف عدوله، ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین» (2) ‹ در هر دور و زمانی افراد عادل و وارسته‌ حامل این علم می‌گردند، كه آن را از تحریف افراطی‌ها، دستبرد باطل‌گرایان و تأویل بی‌مورد جاهلان، پیراسته می‌نمایند.›
تاریخ درخشان اسلام، بهترین گواه بر این مدعاست كه قرآن و احادیث پیامبراسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم بدون كوچكترین تغییر و تحریف به همان صورت اولیه خود باقی مانده‌اند و رسالت مهم و ارزنده احیاگری و تجدید دین همواره در جریان بوده است و مطابق پیشگویی پیامبر اسلام- صلی‌الله‌علیه‌وسلم- این روند تا قیام رستاخیز تداوم خواهد داشت: «لا تزال هذه الامة ظاهرین علی من خالفهم حتی یأتی أمر الله و هم ظاهرون»(3) ‹همواره این امت بر مخالفان خود غالب و پیروز است و این پیروزی تا قیام رستاخیز ادامه خواهد داشت.›
در پرتو این روایات، حضرت ابوبكر صدیق رضی‌الله‌عنه، نخستین جانشین پیامبر و اولین پرچمدار این حركت ارزنده بود؛ او كه با صراحت اعلام كرد: «تا مادامی‌كه پیروی خدا و پیامبر او می‌كنم ، اطاعتم كنید و اگر از فرمان خدا و پیامبرش سر پیچیدم، ‌حق اطاعت بر شما ندارم.»(5).
ایشان در آغاز خلافت با حساسیت و جدیت تمام با مانعین زكات و مرتدان برخورد كردند، آنان كه می‌گفتند: «ما نماز می‌خوانیم، اما زكات نمی‌دهیم»! ولی حضرت ابوبكر رضی‌الله‌عنه با آنان به شدت مخالفت نمود و اعلام كرد: «به خدا سوگند! با آنانی كه میان نماز و زكات جدایی افكنده‌اند،‌ پیكار خواهم نمود. به خدا سوگند در صورتی كه بزغاله‌ای كمتر از آنچه به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم پرداخت می‌كردند به من بپردازند، با آنان خواهم جنگید!»
تدوین قرآن و نشر آن ، اجرای احكام شریعت بر منهاج نبوت و گسترش فتوحات اسلامی، از نشانه‌های بارز تجدید و احیاگری دین اسلام در زمان خلفای راشدین به حساب می‌آید.
در طول تاریخ اسلام حركت تجدید و احیاگری همواره در جریان بوده، ‌اصلاح‌گران، مجددان، رهبران نهضتهای دینی و ‌علما و اندیشمندان در راستای اصلاح و تجدید عظمت اسلام، مبارزه علیه ظلمت و جهالت، ایستادگی در برابر فتنه‌های زمان و قدرتهای باطل، روشنگری در مقابل اعتقادات الحادی و انحرافات علمی و فكری، فساد اخلاقی و زدودن غبار شبهه و تردید از سیمای پرفروغ اسلام زحمات فراوانی را متحمل شده‌اند و كارنامه‌های پر ارجی را از خود به جا گذاشته‌اند كه همه قابل تقدیر و تحسین‌اند.
در هر حال احیاگری سابقه درخشانی در تاریخ اسلام دارد، كه در روایات شیعه و سنی در مورد آن بحث شده است. شیعه خلأ پس از ختم نبوت را با بحث امامت دوازده امام و غیبت امام دوازدهم حضرت مهدی تا روز قیامت قابل حل می‌داند. اما از دیدگاه اهل‌سنت این خلأ با ظهور مجددان و مصلحان دینی در هر عصر و قرنی، مطابق با پیشگویی و بشارت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم تا قیام قیامت ادامه خواهد یافت و نهایتاً این حركت احیاگری و تجدید دین با ظهور حضرت مهدی و نزول حضرت عیسی علیه‌السلام از آسمان در سطح جهانی و فراگیر شكل خواهد گرفت.
در آن زمان حضرت مهدی قیام خواهد نمود و به عنوان رهبر، هدایتگر و پیشوای معنوی مردم مطرح خواهد شد؛ بساط ظلم و ستم علیه بشریت پایان می‌پذیرد و عدل و قسط و مساوات همه گیتی را فرا خواهد گرفت. رسول‌اكرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «لو لم یبق من الدهر إلا یوم لبعث الله رجلاً من اهل بیتی لیملاها عدلاً كما ملئت جوراً»(6) ‹ اگر از دنیا جز یك روز باقی نماند، قطعاً خداوند در آن روز مردی از اهل‌بیت مرا  ‌برخواهد انگیخت كه دنیا را پر از عدل و داد نماید چنانكه پر از ظلم و جور شده بود.›

ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اهل سنت
اعتقاد به ظهور حضرت مهدی از باورهای مهم اهل‌سنت و از علایم كبرای قیامت به حساب می‌آید؛ تا آنجا كه برخی از محدثان و محققان اهل‌سنت روایاتی را كه پیرامون ظهور حضرت مهدی نقل شده است در حد تواتر معنوی می‌دانند و منكر مطلق آن را فاسق می‌خوانند.
اهل‌سنت و شیعه درباره بشارت‌های پیامبراسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم راجع به ظهور حضرت مهدی و مأموریت جهانی و شخصیت معنوی و نشانه‌های ظهور و ویژگیهای انقلاب ایشان تا حد زیادی اتفاق نظر دارند؛ امّا تفاوت اساسی در آن است كه شیعیان معتقدند حضرت مهدی امام دوازدهم و فرزند محمد بن حسن عسكری است كه در سال 255 هجری متولد شده و هم اكنون زنده و غایب است؛ در حالیكه اهل‌‌سنت معتقدند كسی با نام و لقب مهدی هنوز متولد نشده و غایب نیست، بلكه چنین فردی با نام محمد بن عبدالله و ملقب به «المهدی»، از خاندان رسول‌اكرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در قرب قیامت به منظور احیاء و تجدید دین اسلام ظهور خواهد كرد.
محققان و دانشمندان اهل‌سنت ظهور حضرت مهدی موعود را در قرب قیامت از معتقدات اهل‌سنت و جماعت بر شمرده‌اند:
1ـ شیخ الاسلام احمد بن عبدالحلیم مشهور به ابن‌تیمیه‌رحمه‌الله می‌فرماید: «ان الاحادیث التی یُحْتَجُّ بها علی خروج المهدی احادیث صحیحة رواها ابوداود و الترمذی و احمد و غیرهم من حدیث ابن‌مسعود و غیره»(7)؛ ‹احادیثی كه از آنها بر خروج مهدی استدلال می‌شود صحیح‌اند، آنها را [محدثان بزرگ همچون]امام ابوداود، ترمذی، احمد و دیگران از سند عبدالله‌بن‌مسعود رضی‌الله‌عنه و دیگر اصحاب، روایت نموده اند›.
2ـ علامه مسعودبن‌عمر تفتازانی متوفی 792 هـ می‌فرماید: «قد وردت الاحادیث الصحیحة فی ظهور امام من ولد فاطمة الزهرا رضی‌الله‌عنها یملا الدنیا قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً»(8)؛ ‹ احادیث صحیحی درباره ظهور امامی از دودمان فاطمه ‌زهرا رضی‌الله‌عنها روایت شده كه وی دنیا را پر از قسط و عدل خواهد كرد چنانكه پر از ظلم و ستم شده است.›
3ـ علامه جلال‌الدین سیوطی به نقل از امام ابوالحسن محمد بن حسین سحری و امام ابوالعباس احمد بن محمد هیتمی به نقل از برخی ائمه آورده‌اند كه: «قد تواترت الاخبار و استفاضت بكثرة رواتها عن المصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم بمجیء المهدی و انه من اهل بیته و انه سیملك سبع سنین و انه یملا الارض عدلاً»(9)؛ ‹ اخبار و روایات درباره آمدن مهدی متواتر است و از جهت كثرت راویان آن از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در حد استفاضه است، كه بیان می‌دارد مهدی از اهل بیت ایشان است و هفت سال حكومت خواهد كرد و زمین را پر از عدل و داد می‌كند.›
4ـ امام محقق و محدث، شمس‌الدین محمدبن‌احمد سفارینی حنبلی (متوفی 1188 هـ) می‌فرماید:
« قد كثرت الروایات بخروج المهدی حتی بلغت حد التواتر المعنوی و شاع ذلك بین علماء السنة حتی عد من معتقداتهم فالایمان بخروج المهدی واجب كما هو مقرر عند اهل العلم و مدون فی عقائد اهل السنة و الجماعة»(10)؛ ‹روایات پیرامون خروج مهدی بسیار زیاداند و به حد تواتر معنوی رسیده‌اند و این مسأله در میان علمای اهل‌سنت به قدری شایع است كه از معتقدات آنان به حساب می‌آید، لذا ایمان به خروج مهدی واجب است چنانكه این مسأله نزد اهل علم به اثبات رسیده و در كتب اعتقادی اهل‌سنت و جماعت تدوین شده است.›
5ـ امام احمد بن عبدالرحیم معروف به شاه ولی‌الله محدّث دهلوی (متوفی 1176 هـ) می‌فرماید: «همچنین ما به یقین می‌دانیم كه شارع علیه‌الصلاةوالسلام نص فرموده است به آنكه امام مهدی در اوان قیامت موجود خواهد شد و وی عندالله و عند رسوله امام بر حق است و پر خواهد كرد زمین را به عدل و انصاف چنانكه پیش از وی پر شده باشد به جور و ظلم؛ پس با این كلمه افاده فرموده‌اند استخلاف امام مهدی را، و واجب شد اتباع وی در آنچه تعلق به خلیفه دارد چون وقت خلافت او آید» (11).

دیدگاه برخی معاصرین
برخی از روشنفكران دینی و نویسندگان شیعی و سنی معاصر پیرامون مسئله احیاگری و ظهور مجددان از دیدگاه  اهل‌سنت، مطالب درخور توجهی را ذكر كرده‌اند امّا در لابه‌لای آنها مواردی به چشم می‌خورد كه اعتقاد اهل‌سنت را نسبت به ظهور حضرت مهدی و شناخت ایشان، مبهم و كم‌رنگ جلوه می‌دهد، و برخی از آنها علایم و تحولاتی را كه در روایات اسلامی پیش‌بینی شده و در قرب قیامت ظهور خواهد كرد غیر قابل قبول و مبالغه‌آمیز خوانده‌اند.
یكی از نویسندگان و صاحب‌نظران معاصر شیعی در بحث «دین و احیاگری دینی» مسئله مهدویت را در دو بُعد خاص و عام مطرح كرده است.(12)
نویسنده درباره اعتقاد اهل‌سنت در مورد مهدویت می‌نویسد: «اهل‌سنت روایات مختلف در مورد مهدویت دارند و كتابهای قطوری در این‌ مورد نوشته‌اند. منتها آنها مهدویت عام را قبول دارند، به این معنا كه در آخر زمانی كه فرا خواهد رسید، شخصی به نام مهدی قیام خواهد كرد. وی هدایت‌گر و پیشوا خواهد بود. اما اعتقاد ندارند كه او از پدر و مادر معینی به دنیا آمده و هزاران سال زنده بوده است، بلكه معتقدند چنین فردی كه یك رهبر الهی و معنوی است، برای احیای دین به موقع ظهور خواهد كرد.»(13)
امّا در ادامه می‌افزاید: «در همین صدوپنجاه سال اخیر در میان اهل‌سنت مدعیان مهدویت ظهور كرده‌اند. البته ما آنها را مهدی دروغین می‌دانیم زیرا كه به مهدی معینی اعتقاد داریم، امّا در میان اهل‌سنت چنین اعتقادی وجود ندارد. یك نفر كه ادعای مهدویت بكند، نمی‌توان به راحتی او را تكذیب كرد. هر كس كه قیام كند، می‌تواند ادعا كند كه همان مهدی موعود است. حال از چه طریق می‌توان این مدعا را اثبات یا رد كرد، مشخص نیست.»(14)
درباره این بخش از سخنان نویسنده باید عرض كرد كه مدعیان مهدویت از دیدگاه اهل‌سنت و جماعت همانند مدعیان دروغین نبوت قابل تشخیص‌اند، زیرا ظهور حضرت مهدی تمهیدات و مقدماتی دارد كه با تحقق آنها زمینه ظهور ایشان فراهم می‌گردد؛ این مقدمات به نام علایم صغرای قیامت به طور مبسوط در كتابهای عقیدتی اهل‌سنت و جماعت ذكر شده‌اند، لذا از این بابت جای نگرانی نیست زیرا امر مهدی از دیدگاه اهل‌سنت مثل روز روشن است و نشانه‌ها و علاماتی كه پیش از ظهور و بعد از آن اتفاق می‌افتد و علایم و نشانه‌هایی كه درباره ویژگیهای اخلاقی و سیمای آن بزرگوار در احادیث آمده شخصیت ایشان را كاملاً از مدعیان دروغین متمایز می‌كند.
چنانكه خود نویسنده نیز در ادامه اذعان كرده؛ كسانی كه در میان اهل‌سنت ادعای مهدویت كرده‌اند همچون احمد سودانی كه به مهدی سودانی معروف شد به متهمدی (مهدی‌نما) ملقب شده‌اند و كسی این ادعای آنان را نپذیرفته است.
محمد عبدالله قریشی وجیهمان عتیبی نیز كه در مكه مكرمه ادعای مهدویت كردند، حكومت عربستان سعودی آنها را بازداشت و اعدام كرد و علمای سعودی و علمای سایر ممالك اسلامی آنان را ملحد و متجاوز در حرم الهی خواندند و كسی از آنان اتباع نكرد.
شیخ علی كورانی از نویسندگان و محققان معاصر شیعه درباره اعتقاد اهل‌سنت و جماعت در مورد حضرت مهدی و حركت‌های معاصر مهدویت می‌گوید: « اصالت اعتقاد به حضرت مهدی از دیدگاه اهل‌سنت از آنجا روشن می‌گردد كه روایات فراوانی در منابع و اصول روایی و اعتقادی آنها و نیز فتاوا و آراء دانشمندان و تاریخ علمی و سیاسی آنان در خلال نسل‌های گذشته وجود دارد كه گواه بر این عقیده است. بنابراین حركت‌هایی كه از سوی مدعیان مهدویت در جوامع اسلامی اهل‌سنت رخ داد مانند جنبش مهدی سودانی در قرن گذشته و حركتی كه در آغاز این قرن در حرم مكه اتفاق افتاد و جنبش‌هایی كه اندیشه‌های مهدویت را به شكل آشكاری نشان می‌داد مانند «جنبش جهاد و هجرت» در مصر و حركت‌های مشابه آن ، كه در اثر به وجود آمدن خلأ فكری و یا تحت تأثیر تفكرات شیعی درباره حضرت مهدی آنگونه كه برخی تصور می‌كنند، پدید نیامد.»(13)
عده‌ای از نویسندگان و روشنفكران معاصر اهل‌سنت نیز درباره اعتقاد به ظهور مهدی موعود با شك و تردید نگریسته‌اند از جمله دكتر احمد امین، محمد غزالی مصری، ابوالاعلی مودودی و شیخ عبدالله محمود كه یا ظهور فردی را با نام مهدی به كلی نفی كرده‌اند و آن را اعتقادی خرافی و نشأت گرفته از اعقتادات اهل‌تشیع می‌دانند و یا ظهور چنین فردی را با ویژگیها و علایم خاص انكار نموده‌اند.(14)
در پاسخ این اظهارات، علما و محققان اهل‌سنتِ جهان اسلام واكنش نشان داده‌اند؛ از آن جمله شیخ عبدالعزیز بن باز- مفتی اعظم سابق عربستان سعودی- شیخ محمد صالح عثیمین ، استاد عبدالمحسن عباد استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره، شیخ محمدعلی صابونی، شیخ محمد خضر حسین ، علامه محمد سابق از اساتید دانشگاه الازهر و محدث معاصر شیخ ناصرالدین البانی؛ مولانا بدرعالم میرتهی و‌ مولانا محمدزكریا كاندهلوی از علمای برجسته هندوستان كه هر یك با نشر كتاب، مقاله، صدور فتوا و ایراد سخنرانی به رد صریح این رویكرد پرداخته‌اند و ایرادات آنان را پاسخ گفته‌اند.
دكتر عبدالحلیم محمود ، رئیس اسبق دانشگاه الازهر مصر می‌فرماید: «خبر ظهور حضرت مهدی در نصوص صریح احادیث آمده است. آغاز ظهور حضرت مهدی از مكه مكرمه و قبل از نزول حضرت مسیح عیسی بن مریم علیه‌السلام خواهد بود. امام مهدی متولی امر مسلمانان می‌شود و آنان را در جهاد با دشمنان اسلام رهبری می‌كند، تا آنكه حضرت مسیح علیه‌السلام از آسمان فرود می‌آید و بر منهاج شریعت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم و در راستای تحكیم اركان اسلام تلاش می‌كند. محتوای احادیثی كه درباره حضرت مهدی روایت شده‌اند آن است كه وی فرمانده عربی مبارز و مجاهدی است كه برای نشر عدل و دفع ظلم و ستم تلاش خواهد نمود چنانكه در احادیث به این مطلب تصریح شده است. همچنین در احادیث به تحقق حكومت جهانی تحت پرچم واحد كه همانا پرچم عدل، احسان و حق است، بشارت داده شده است. ظهور حضرت مهدی در حقیقت تحقق آرزوی كسانی خواهد بود كه خواهان رفاه و آسایش بشراند و رؤیای دیرینه فلاسفه‌ای امثال فارابی خواهد بود كه درباره حكومت جهانی و مدینه فاضله نظریه‌پردازی كردند.»(15)
شیخ عبدالعزیز بن باز رحمه الله می‌فرماید: «امر ظهور مهدی واضح و معلوم است. احادیث در این باره به حد استفاضه و تواتر رسیده‌اند. تعداد زیادی از علما به تواتر این احادیث اذعان نموده‌اند. تواتر این احادیث معنوی است و این به خاطر كثرت طرق روایت و تفاوت منابع و روایت صحابه پیامبر و اختلاف الفاظ آن است. از این رو اعتقاد به این مسئله حق است و روایات دلالت بر ثبوت این شخصیت موعود و حق بودن خروج وی دارند. نام ایشان محمد بن عبدالله علوی حسنی است و از دودمان حسن بن علی بن ابی‌طالب رضی‌الله‌عنهم خواهد بود . ظهور این امام موعود در آخرالزمان، نزول رحمتی از جانب خداوند بر امت اسلامی است، زیرا توسط ایشان عدل و حق اقامه می‌گردد و بساط ظلم و جور برچیده می‌شود.»(16)

ظهور علایم صغرای قیامت
قبل از ظهور حضرت مهدی موعود، حوادث و وقایعی اتفاق خواهد افتاد كه در احادیث پیامبر و روایات اسلامی از آنها به عنوان علایم و نشانه‌های صغرای قیامت یاد شده است. این علایم در حكومت، جامعه و اخلاق مردم به شیوه‌های متفاوت و در حد وسیعی گسترش می‌یابند و جهان را با هرج و مرج و افسار گسیختگی روبرو خواهند كرد. پیامبر اسلام، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم، نشانه‌های بسیاری را پیشگویی فرموده‌اند كه در زمان حاضر بخش بزرگی از آنها آشكار شده‌اند. آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند در آخرالزمان و در قرب قیامت دین اسلام غریب و ناآشنا می‌شود چنانكه در آغاز غریب بود؛ صبركننده بر دین همانند كسی خواهد بود كه اخگر آتش در كف خود گرفته باشد؛ بدعتها ظاهر می‌شوند و نام سنت بر آنها اطلاق می‌گردد؛ حلال حرام می‌شود و حرام حلال!؛ امر به معروف ترك می‌شود، علم برداشته می‌شود و جهل دینی عام می‌گردد، مردم از آخرت غافل می‌شوند و به دنیا مشغول می‌گردند؛ مال و ثروت در راههای نامشروع كه مورد غضب و خشم خداوند است خرج می‌شود؛ مساجد به ظاهر آباد و مزین هستند اما از هدایت و معنویت خالی‌اند؛ نماز به خاطر ریا و نشان دادن به مردم گذارده می‌شود؛ خشوع از دلها می‌رود چنانكه یك نفر خاشع پیدا نمی‌شود؛ مؤمن تحقیر و فاسق توقیر و تكریم می‌شود؛ دروغ را حلال می‌شمارند، قسمهای دروغ به خدا بسیار می‌شود؛ آخر این امت گذشتگان این امت را لعن می‌كنند؛ شهادت به دروغ معمول می‌گردد، ربا عام می‌شود، شراب، زنا و موسیقی حلال شمرده می‌شود؛ محارم خداوند هتك می‌شود و مردم همانند حیوانات در منظر عام بر یكدیگر می‌جهند؛ قتل و آدم‌كشی بسیار می‌شود، مردان از زنان اطاعت می‌كنند و صله رحم و خویشاوندی قطع می‌شود؛ كبر، حسد، بخل و حرصِ دنیا دلهای مردم را فرا می‌گیرد؛ پادشاهان و رؤسای مملكت از میان افراد خوشگذران انتخاب می‌شوند؛ افراد بادیه‌نشین و چوپانان به ثروتهای كلان و بادآورده می‌رسند و دارای كاخها و آسمانخراشهای بلند می‌گردند و بر تخت فرمانروایی تكیه می‌زنند؛ علاوه بر این حوادث، بلایای آسمانی از قبیل سیل، طوفان، زلزله و رانش زمین به كثرت اتفاق خواهد افتاد.»(17)

علایم كبرای قیامت
رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «قیامت هرگز بر پا نخواهد شد تا آنكه ده نشانه آن را نبینید». سپس فرمودند: «نشانه‌های قیامت عبارتند از: برخاستن دود، ظهور دجال، بیرون آمدن جنبده زمین، طلوع خورشید از جانب مغرب، فرود آمدن حضرت عیسی بن مریم علیه‌السلام، ‌خروج یاجوج و ماجوج، پدید آمدن سه خسف (فرو رفتن مردم در زمین) یكی در جانب مشرق و یكی در جانب مغرب و سومی در جزیره العرب و آخرین نشانه آتش است كه از سرزمین یمن بر می‌خیزد و مردم را به سوی میدان حشر سوق می‌دهد».(18)
علما و محققان اسلامی درباره ظهور نخستین علامت كبرای قیامت اختلاف نظر دارند؛ برخی معتقدند كه نخستین علامت ظهور حضرت مهدی موعود خواهد بود، اما برخی دیگر بر این باورند كه قبل از ظهور حضرت مهدی موعود، و دابةالارض (جنبده زمین) با مردم سخن خواهد گفت و خورشید از جانب مغرب طلوع خواهد كرد. در روایت به برخی از فتنه‌های قبل از ظهور مهدی موعود اشاره شده است از آن جمله؛ پدید آمدن فتنه‌ای فراگیر بر همه مسلمانان و استیلای روم و مغول (غربیها و شرقیها) بر آنان؛ پدیدار شدن زلزله در دمشق كه بر اثر آن سمت غربی مسجد آن شهر و برخی نواحی آن ویران می‌گردند.
امام احمد سرهندی مشهور به مجدد الف ثانی رحمه‌الله در این‌باره می‌فرماید:
«علامات قیامت، كه مخبر صادق (علیه‌وعلی‌آله‌الصلوات‌و‌التسلیمات) از آن خبر داده است، حق است، احتمال تخلف ندارد. مثل طلوع آفتاب از جانب مغرب بر خلاف عادت و ظهور مهدی (علیه‌الرضوان) و نزول حضرت روح‌الله علی نبینا و علیه الصلاة و السلام و خروج دجال و ظهور یاجوج و ماجوج و خروج دابةالارض و دخانی (دودی) كه از آسمان پیدا شود، تمام مردم را فرا گیرد و دردناك كند. مردم از اضطراب ‌گویند: ای پرودرگار ما! این عذاب را از ما دور كن كه ما ایمان می‌آریم و آخر علامات آتش است كه از «عَدَن» خیزد.
و جماعه از نادانی گمان كنند شخصی را كه دعوی مهدویّت نموده بود از اهل هند، مهدی موعود بوده است. پس به زعم اینان مهدی گذشته است و فوت شده و نشان می‌دهند كه قبرش در «فره» است.
در احادیث صحاح كه به حد شهرت، بلكه به حد تواتر معناً رسیده‌اند، تكذیب این طایفه است، چه آن سرور علیه و علی آله الصلاة و السلام مهدی را علامات فرموده است».(19)

علایم شناخت مهدی موعود
نام ایشان محمد و نام پدرشان عبدالله است، چنانكه رسول‌اكرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «إسمه إسمی و إسم أبیه إسم أبی»(20). كنیه‌ ایشان «المهدی» است، به معنای «هدایت یافته» زیرا وی از جانب خداوند هدایت یافته است تا پیشوای هدایت و معنویت جهانیان قرار گیرد.
بنابر اعتقادات اهل‌سنت و جماعت حضرت مهدی متولد نشده و در قرب قیامت از خاندان پیامبر- صلی‌الله علیه وسلم- و از ذریه حضرت فاطمه رضی‌الله‌عنها به دنیا خواهد آمد. روایت است كه رسول‌اكرم- صلی‌الله علیه وسلم- فرمودند: «المهدی من عترتی من ولد فاطمة»(21)؛ ‹مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.›
در اخلاق و رفتار شبیه پیامبر است اما در قیافه با آن حضرت- صلی‌الله علیه وسلم- مشابهت چندانی ندارد. پیشانیش روشن و بلند و بینیش كشیده است.(22)
در برخی روایات آمده است كه هنگام ظهور ایشان ندایی از آسمان می‌آید كه «إن هذا المهدی فاتبعوه»(23) ‹همانا این شخص مهدی است از او پیروی كنید›.

جنگ رومی‌ها با مسلمانان
قبل از ظهور حضرت مهدی جنگهای شدیدی میان مسلمانان و رومی‌ها (غربیها) آغاز می‌گردد؛ رسول‌اكرم صلی‌الله علیه و سلم فرمودند: «شما بالاخره با رومی‌ها بر صلح با امنیت توافق خواهید نمود، و آنان همراه با شما با سایر دشمنانتان خواهند جنگید. در این جنگ شما و متحدانتان پیروز می‌شوید و به غنایم انبوهی دست خواهید یافت و سالم و سلامت خواهید بود. تا آنكه در میدانی گرد هم می‌آیید آنجا یكی از مسیحیان، صلیبی را بلند می‌كند وفریاد می‌زند: «صلیب پیروز شد»! چنانكه فردی از مسلمانان آشفته می‌شود و صلیب وی را می‌شكند. پس از این حادثه، رومی‌ها پیمان صلح را می‌شكنند و برای جنگ با مسلمانان به ساماندهی قوا و تجهیزات می‌پردازند. آنان با هشتاد پرچم كه تحت لوای هر یك، دوازده هزار سرباز است و تعدادشان به 960 هزار نفر می‌رسد به مقابله با مسلمانان می‌پردازند، مسلمانان نیز به مقابله می‌پردازند كه در این جنگ تعداد زیادی از مسلمانان به شهادت می‌رسند».(24)
این جنگ احتمالاً جنگ جهانی كفر به سركردگی «ناتو» با جهان اسلام می‌باشد، و یا جنگ جهانی سوّم است كه مطابق با پیشگویی پیامبراسلام- صلی‌الله علیه وسلم- در آینده اتفاق خواهد افتاد. هم‌اكنون نیز دنیای غرب به سركردگی آمریكا در حال دشمن‌تراشی و تبدیل كردن دنیای اسلام به یك دشمن مشترك برای غرب است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی و انحلال پیمان نظامی «ورشو» آمریكا به منظور حفظ منافع خویش فعالیت سازمان یافته‌ای را آغاز كرد تا تداوم و گسترش پیمان آتلانتیك شمالی «ناتو» قوی‌تر شود و در مقابل دشمن فرضی كاملاً آمادگی نشان دهد؛ اما پس از حوادث 11 سپتامبر از طرف سیاستمداران و روشنفكران غرب، دین اسلام به عنوان مهمترین دشمن جهان غرب و مسیحیت مطرح شده و مقابله همه جانبه و مشتركی علیه مسلمانان به صورت یك استراتژی مدوّن و سازمان یافته در حال پیشروی و اجرا است.
بدون تردید این استراتژی دراز مدت خواهد بود و شاید زمانی فرا رسد كه روند این جریانات به مقابله نظامی غربیها با جهان اسلام منجر شود و دقیقاً همان موردی باشد كه در حدیث پیامبر اسلام- صلی‌الله علیه وسلم- پیشگویی شده است.

جنبش سفیانی
جنبش سفیانی و هجوم لشكریان وی به ممالك اسلامی كه به حمایت غربیها و یهود صورت می‌گیرد از اتفاقات مهمی است كه قبل از ظهور حضرت مهدی صورت می‌گیرد. وی از حاكمان خودفروخته و غرب‌زده است كه با شورش یا كودتا به سرعت بر سرزمین شام (سوریه، اردن و فلسطین) استیلا می‌یابد و آن را یكپارچه تحت فرمان خود در‌می‌آورد. سفیانی از بدترین فرمانروایان خواهد بود. وی كسانی را كه از فرمان او سر باز می‌زنند خواهد كشت و دست به قتل عام مردم و جنایات هولناكی می‌زند تا آنجا كه شكم زنان را پاره می‌كند.
سفیانی پس از تصفیه دشمنان خود در شام دو لشكر بزرگ را برای تصرف عراق، ایران و حجاز گسیل می‌دارد. لشكریان سفیانی پس از ورود به كوفه به كشتار فجیعی دست می‌یازند، زنان و كودكان را اسیر می‌كنند و مردم را می‌كشند و اموال و دارایی‌شان را تصرف می‌نمایند و از آنجا برای تصرف ایران عازم می‌شوند. از طرفی شعیب بن صالح تمیمی و هاشمی با افراشتن پرچمهای سیاه و با لشكری انبوه از خراسان به جنگ سفیانی می‌آیند، نبرد دو لشكر در مقابل دروازه «استخر» آغاز می‌گردد. در آغاز لشكریان سفیانی با شكست مواجه می‌شوند و خسارات و تلفات زیادی را متحمل می‌گردند اما در نهایت لشكریان سفیانی بر مسلمانان غالب می‌شوند؛ هاشمی از مهلكه جان سالم بدر می‌برد، و شعیب بن صالح‌پنهانی به بیت‌المقدس می‌گریزد.
لشكر دیگر سفیانی بسوی حجاز پیشروی می‌كند تا مسلمانان را در تنگنا و محاصره قرار دهد. لشكر سفیانی وارد مدینه می‌شود و تا سه روز به چپاول و غارت می‌پردازد و زنان و كودكان را به اسارت در‌می‌آورد.
حضرت مهدی قبل از این حمله عازم مكه مكرمه می‌شود، در آنجا برخی از اهل مكه وی را می‌شناسند و در مطاف در میان مقام ابراهیم و حجرالاسود به اكراه با وی بیعت می‌نمایند.
حضرت مهدی پس از ادای نماز عشا به ایراد خطبه می‌پردازد و با صدای بلند می‌فرماید: «ای مردم! خدا را به یاد داشته باشید و همچنین این مقامی را كه در حضور پروردگارتان قرار دارید. خداوند مقام ابراهیم را برگزیده و پیامبران را فرستاده و كتاب نازل فرموده و به شما دستور داده تا با ذات او شریك نگیرید، و بر طاعت او و پیامبرش استوار باشید. مفاهیم و دستورات قرآن را زنده بگردانید و آنچه بر خلاف فرمان الهی است آن را نابود سازید و پشتیبان هدایت و رستگاری باشید.‌ همانا زمان فنای دنیا فرا رسیده، من شما را به فرمانبرداری از خداوند و پیامبرش و عمل به قرآن فرا می‌خوانم و از شما می‌خواهم تا باطل را نابود و سنت‌های پیامبراسلام- صلی‌الله علیه وسلم- را احیاء كنید.»
آنگاه جمعی از مؤمنان راستین كه تعدادشان به سیصد و سیزده نفر می‌رسد با حضرت مهدی بیعت می‌نمایند.(25) با ظهور این نهضت، لشكریان سفیانی برای مقابله با طرفداران حضرت مهدی به مكه یورش می‌برند اما در میان راه در سرزمین «ابواء» در زمین فرو می‌روند. از آن لشكر فقط یك نفر باقی می‌ماند كه گزارش هلاكت لشكریان را به سفیانی می‌رساند.(26)
با خبر شكست لشكریان سفیانی طرفداران حضرت مهدی از خراسان با افراشتن پرچمهای سیاه به یاری وی می‌آیند و ابدال و بزرگان سرزمین شام نیز به حضرت مهدی ملحق می‌شوند.
از پیامبر اسلام- صلی الله علیه وسلم- روایت شده كه فرمودند: «تخرج من خراسان رایات سود فلا یردها شیء حتی تنصب بایلیاء»(27)؛ ‹ از خراسان پرچمهای سیاهی خارج می‌شود كه كسی نمی‌تواند مانع پیشروی آنها شود، تا اینكه در «ایلیا» (بیت‌المقدس) افراشته خواهد شد›.
و فرمودند: در آخرالزمان فتنه‌ای پدید می‌آید كه مردم را همانند طلا از معدن بر می‌چیند؛ پس مبادا اهل شام را دشنام دهید زیرا ابدال (مؤمنان راستین) از آن دیارند. بلكه ستمگران آنان را نفرین كنید، خداوند بزودی باران تندی از آسمان نازل می‌كند و آنان را غرق خواهد كرد كه اگر روبهان در آن حال با آنان درآویزند،‌ بر آنان پیروز می‌گردند. آنگاه از جانب خاندان من سه پرچم افراشته می‌گردد كه حداكثر پانزده هزار نفر و حداقل در میان دوازده هزار نفر خواهند بود، ‌نشانه آنان كلمه رمز «بمیران» «بمیران» است این سه گروه با هفت لشكر كه تحت لوای هفت پرچم‌اند و هر یك خواهان حكومت و ریاست‌اند به مبارزه می‌پردازند و آنان را می‌كشند و نهایتاً خداوند عزوجل الفت و مهربانی و نعمتها را به آنان باز می‌گرداند و آنان را متحد می‌سازد.»(28)

لشكركشی مسلمانان به رهبری حضرت مهدی
بعد از وقوع حادثه فرو رفتن لشكریان سفیانی، حضرت مهدی با سپاه خود كه متشكل از دهها هزار نفر است برای آزادسازی مدینه منوره عازم می‌شود، در آنجا با دشمنان اسلام به كارزار می‌پردازد و آنان را شكست می‌دهد. سپاهیان حضرت مهدی به پیشروی در سرزمین عراق و شام ادامه می‌دهند و به شهر ساحلی «انطاكیه» وارد می‌شوند. در آنجا سه بار تكبیر می‌گویند كه به امر خداوند دیوارهای آن شهر فرو می‌ریزد، سپاهیان حضرت مهدی مردان جنگی را می‌كشند و زنان و كودكان را اسیر می‌كنند و اموال فراوانی به غنیمت می‌برند. حضرت مهدی در آن شهر مساجدی بنا می‌نماید و حكومت اسلامی را مستقر می‌گرداند. پس از مدتی آنان برای جنگ با رومی‌ها و تصرف شهر قسطنطنیه حركت می‌كنند و پیروزمندانه وارد شهر قسطنطنیه می‌شوند در این جنگ بیش از چهارصد هزار تن از جنگجویان دشمن كشته می‌شوند،‌ شهرها و قلعه‌ها یكی پس از دیگری به تصرف سپاهیان حضرت مهدی در می‌آید، پیشروی سپاهیان حضرت مهدی همچنان ادامه می‌یابد تا آنكه فاتحانه وارد شهر «بیت المقدس» می‌شوند.(29)
پس از آنكه حكومت حضرت مهدی استقرار می‌یابد وی زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، شریعت اسلام را بر پا می‌دارد و سنتهای فراموش شده رسول‌خدا- صلی‌الله علیه وسلم- را دوباره زنده می‌كند. در آن زمان اسلام به اوج ترقی می‌رسد و با تمكن و قدرت پیش می‌رود در روزگار حضرت مهدی به خاطر گسترش عدل و داد راحتی،‌ امنیت و آسایش فراگیر می‌شود، مال و ثروت افزایش می‌یابد، بركتهای آسمانی نازل می‌گردد، انواع محصولات و میوه‌ها فراوان و ارزان می‌شود تا آنجا كه زندگان آرزو می‌كنند كاش دوستان و خویشاوندانشان زنده می‌بودند و از این همه نعمت، رفاه و آسایش بهره می‌جستند.(30)

خروج دجال
خروج دجال مسیح از نشانه‌های بزرگ قیامت است؛ رسول‌اكرم- صلی‌الله علیه وسلم- در «حجةالوداع» فرمودند: «خداوند هر پیامبری را كه فرستاده به او گوشزد كرده تا امتش را از فتنه دجّال بترساند. او در میان شما خروج خواهد كرد، جنبه‌های مرموز و مخفی او بر شما پنهان نمی‌ماند، زیرا خدایتان بینا است. اما دجال، چشم  راستش كور است، بر چهره‌اش (ك، ف، ر) نوشته شده است».(31)
وقتی كه دجال خارج شود آب و آتش همراه دارد، اما آنچه به نظر مردم به صورت آتش جلوه‌گر می‌شود در حقیقت آبی است خنك و آنچه در نظر مردم به صورت آب خنك نمایان می‌گردد، آتشی است سوزنده.
دجال در حقیقت یكی از مظاهر فتنه و آشوب بزرگ است كه با نهضت اسلامی حضرت مهدی به مبارزه و مخالفت می‌پردازد و با دانش و زیركی و نیرویی كه در اختیار دارد، مردم را از دینشان بر می‌گرداند و با فتنه مواجه می‌سازد؛ دجال ادعای خدایی می‌كند و می‌كوشد تا با انجام دادن كارهای خارق‌العاده و اعمال شگفت‌انگیز مردم را گمراه و منحرف سازد برخی از مردم را فریفته‌اش می‌گرداند و خداوند گروه ایمان‌داران را استوار و ثابت‌قدم می‌دارد و آنان با حیله‌ها و نیرنگهایش فریب نمی‌خورند.
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند:« آبادانی و فتح بیت المقدس پس از ویرانی مدینه، مقدمه جنگ و آشوبی است که پس از آن قسطنطینیه فتح خواهد شد و این فتح، مقدمه ظهور دجال می باشد».(32)
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «آبادانی و فتح بیت المقدس پس از ویرانی مدینه خواهد بود و ویرانی مدینه، مقدمه جنگ و آشوبی است که پس از آن قسطنطینیه فتح خواهد شد و این فتح، مقدمۀ ظهور دجال می باشد.» (32)
دجال همراه با هواداران یهودیش به طرف سرزمین شام حرکت می کند و مسلمانان را کاملاً در تنگنا قرار می دهد. در این هنگام حضرت عیسی بن مریم علیه السلام از آسمان نازل می شود، محل فرود آمدن حضرت عیسی علیه السلام در کنار مناره ای در محل دروازۀ شرقی دمشق و طبق برخی روایات در مقابل دروازۀ “لُدّ” در فلسطین خواهد بود. در نخستین اقدام حضرت عیسی علیه السلام دجال را به قتل می رساند. وقتی که دجال کشته می شود، یهودیان و همدستان او که تعدادشان به هفتاد هزار نفر می رسد، شکست می خورند و متواری می شوند، اما خداوند رازشان را افشا می نماید بطوریکه به امر خداوند عزوجل هر سنگی به سخن می آید و می گوید: ای بنده خدا! ای مسلمان! اینجا یک نفر یهودی است، بیا و او را بکش. (33)
از آن پس حضرت عیسی علیه السلام پیشوا و حاکم حکومت جهانی می شود و حضرت مهدی به عنوان معاون و یاور او خواهد بود؛ حضرت عیسی علیه السلام در اقدامات اصلاحی خویش، صلیب مسیحیان را می شکند و خوکها را می کشد، قوانین مالیات را برمی دارد و آن قدر مال و ثروت به مردم می بخشد که دیگر کسی نمی پذیرد. پرداخت زکات را به حال خود واگذار می نماید و برای جمع آوری آن هیچ اقدامی نمی نماید. به دادگری و عدالت فرمان می دهد و برابر شریعت اسلام قضاوت می کند و آن روشها و سنت های پسندیده ای که مردم آنها را به فراموشی سپرده اند، دوباره زنده می گرداند. رفاه و آسایش و امنیت باری دیگر به اوج خود می رسد چنانکه دشمنی و کینه از میان می رود و گیاهان و سایر محصولات زمین همچون زمان حضرت آدم علیه السلام پاکیزه و پر برکت می رویند. بدین ترتیب وعدۀ الهی تحقق می یابد و دین توحید گسترش پیدا می کند.
«هوالذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کفی بالله شهیداً» [فتح:28]،خداوند همان ذاتی است که پیامبر خود را با هدایت و دین راستین (به سوی مردم) فرستاد تا او را بر همۀ آیین ها پیروز و غالب بگرداند، کافی است که خدا خود گواه باشد.»
حضرت عیسی علیه السلام پس از پایان مأموریتش تا چهل سال می ماند و پس از آن وفات می نماید، مسلمانان بر او نماز خوانده و به خاکش می سپارند.
روایات درباره حکومت حضرت مهدی متفاوت اند، حداقل هفت سال و حداکثر چهل سال ایشان حکومت می کنند و پس از آن وفات خواهند نمود.(34)
پس از مراحل شکوفایی حکومت الهی، جهالت و بی دینی به سرعت جهان را فرا می گیرد و نشانه های بزرگ دیگر قیامت از جمله طلوع خورشید از مغرب، خروج دابّة الارض  و یاجوج و ماجوج پدید می آیند. سپس خداوند از جانب شام  باد سردی می فرستد، هر که ذره ای ایمان درقلبش باشد می میرد و تنها افراد پست و بی دین باقی می مانند که همانند پرندگان وحشی و درندگان (برای ارتکاب فساد و ظلم) شتاب ورزیده و بر همدیگر پیشی می گیرند، شیطان در مقابلشان ظاهر می شود و به آنان می گوید: چرا دعوتم را نمی پذیرید؟ می گویند: ما را به چه فرمان می دهی؟ به آنان دستور می دهد تا بت پرستی کنند. روزیشان فراوان و زندگیشان پر از رفاه و آسایش می شود. همگی از یاد خداوند غافل می گردند چنانکه کسی پیدا نخواهد شد که نام “الله” را بر زبان آورد، در آن هنگام صور رستاخیز دمیده می شود که همه مردم سکته می کنند و می میرند. سپس خداوند باران نرمی نازل می کند و بدین وسیله جسم و بدن مردگان همانند گیاهان بهاری می رویند و زنده می شوند، سپس بار دیگر در صور دمیده می شود در حالی که همه ایستاده و می نگرند گفته می شود: ای مردم! بسوی پروردگاربشتابید. «ولله الأمر می قبل و من بعد».


1ـ سنن ابی داود:3/113،شماره روایت 4291) دارالکتب العلمیة 1416هـ.ق
2ـ بیهقی، السنن الکبری:1/209دارالمعرفة.
3ـ بخاری، الجامع الصحیح:4/380، شماره روایت (3116) دارالکتب العلمیة 1412هـ.ق
4ـ ابوداود، سنن ابی داودک 3/109شماره روایت 4279دارالکتب العلمیة.
5ـ ابن هشام، السیرة النبویة: 4/312، دارالکتب العربی، 140هـ.
6ـ ابوداود، سنن ابی داود: 3/110، شماره روایت (4283)دارالکتب العلمیة.
7ـ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة: 4/211
درالکتب العلمیة.
8- التفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد:5/312عالم الکتب 1409هـ.ق
9- سیوطی، الرسائل العشر، العرف الوردی فی اخبار المهدی، ص:253دارالکتب العلمیة 1409هـ.هیتمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، ص:23، مکتبۀ سید احمد شهید، لاهور، پاکستان.
10- محمد بن احمد سفارینی، لوامع الانوار البهیة و سواطع الاسرار الاثریة:2/80چاپ قطر.
11- شاه ولی الله دهلوی، ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء:1/6، سهیل اکیدمی، لاهور1976م.
12- حسن یوسفی اشکوری، خرد درضایفت دین، ص: 185چاپ قصیده 1380هـ.ش
13- همان، ص:186
14ـ همان، ص:186
15- علی کورانی، عصر ظهور، ص:391، مترجم: عباس جلالی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1379،هـ.ش
16- ر.ک، احمد امین، ضحی الاسلام: 3/235نگاهی به احوال و آثار و افکار سید ابوالاعلی مودودی ص:252،م:سعید اسعد گیلانی.سلسلة الاحادیث الصحیحة:4/42، شیخ ناصرالدین البانی.
17- دکتر عبدالحلیم محمود،فتاوای الامام عبدالحلیم محمود:1/116،دارالمعارف، قاهره.
18-عبدالمحسن بن حمد العباد، الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی، ص: 175مطابع دارالرشید، المدینة المنورة.
19- ر.ک، دکتر عمرسلیمان الاشقر، القیامة الصغری، ص:205-157، دارالنفائس بیروت1422هـ.ق.
20- مسلم، صحیح مسلم”4/2225، شمارۀ روایت (2901)دارالحدیث قاهره 1412هـ.ق.
21- امام احمد سرهندی، مکتوبات امام ربانی، ج 2، مکتوب 67، ص:231، انتشارات صدیقی زاهدان، 1383.
22- حام، المستدرک:5/657، شماره روایت (4282) دارالمعرفة 1418هـ.ق.
23- سن ابی داود: 3/111، شماره روایت (4285)، دارالکتب العلمیة 1416هـ.ق.
24- سنن ابی داود:3/111، شماره روایت (4285)، دارالکتب العلمیة 1416هـ.ق.
25- سیوطی، الرسائل العشر، العرف الوردی فی اخبارالمهدی، ص:218،دارالکتب العلمیة 1409هـ.ق.
26- سنن ابی داود:3/113، شمارۀ روایت (4292)، دارالکتب العلمیة، 1416هـ.ق.
27ـ سیوطی، الرسائل العشر، العرف الوردی فی اخبار المهدی، ص: 232، دارالکتب العلمیة 1409هـ.ق.
28- حاکم، مستدرک:5/727، شمارۀ روایت (8633) دارالمعرفة 1418هـ. و قرطبی، التذکرة فی احوال الموتی و امور الاخرة:3/214، دار ابن کثیر1419هـ.ق.
29- سنن الترمذی، ص:900، شماره روایت (2269)دارالمعرفة 1423هـ.ق
30- طبرانی، المعجم الاوسط:4/538، شماره روایت (3917) مکتبة المعارف، ریاض 1415هـ.ق.
31- ر.ک، قرطبی، التذکرة فی احوال الموتی و امورالاخرة 3/228، دارابن کثیر1419هـ.ق.
32- حاکم، مستدرک:5/659، شماره روایت (8486) دارالمعرفة 1419هـ.ق.
33- حاکم، مستدرک: 5/659، شماره روایت (8486) دارالمعرفة 1419هـ.ق.
34- بخاری، الجامع الصحیح:8/442، شمارۀ روایت (7131)، دارالکتب العلمیة.
35- صحیح مسلم:4/2239، شمارۀ روایت (2922) دارالحدیث قاهره، 1412، هـ.ق.
36- سید سابق، عقاید اسلامی، ص:291-290، مترجم علی آقا صالحی، نشر احسان 1380هـ.ش.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید