شیخ الاسلام: دشمنان همواره سعی کردهاند تا مسلمانان را نسبت به اصل اسلام یعنی خلفای راشدین، اهلبیت و دیگر بزرگان صحابه بدگمان کنند… حرمت صحابه باید حفظ شود و از به کار بردن کلماتی همچون غاصب و ظالم و… شدیداً پرهیز شود.
—————————————-
امامجمعه اهلسنت زاهدان خطبه نماز جمعه این هفته را با تلاوت آیه مبارکه «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و إن الله لمع المحسنین»آغاز کردند. ایشان بااشاره به اینکه این ایام مصادف است با رحلت خلیفه اول مسلمانان، حضرت ابوبکر صدیق و آغاز خلافت حضرت عمر فاروق رضیاللهعنهما فرمودند: مذاکره حکایات بزرگان و نقل تاریخ صالحین و بیان سیرت و زندگی آنها مایه هدایت و رشد برای امت اسلامی میباشد.
امام جمعه اهلسنت زاهدان موفقیت و کارآمد بودن یک انسان به عنوان رهبر و مرشد را در داشتن یاران و همراهان خوب و مشاورانی توانمند، مقتدر و با بصیرت عنوان کردند و سید المرسلین را بهترین رهبر و مرشدی دلسوز معرفی کرده و بعثت آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم را منبع نور وهدایت برای بشریت دنیا تلقی نمودند.
مولانا عبدالحمید حفظهالله یکی از اسباب موفقیت رسالت پیامبر اکرم را صحابه ایشان دانستند و روایتی از مسند امام بزار را نقل کردند:
خداوند متعال به قلوب تمام انسانها نگاه کردند و قلب حضرت محمد صلیاللهعلیهوسلم را بهترین قلب یافتند و ایشان را به عنوان آخرین پیامبر انتخاب فرمودند، سپس بعد از قلوب انبیا، از میان انسانها قلوب صحابه را برای یاری و مصاحبت سیدالبشر برگزیدند.
ایشان با اشاره به این که نزد جمهورعلمای اسلام حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه افضل این امت میباشد فرمودند: صحبت کردن در مورد صدیق اکبر مستلزم توانمندی و شایستگی بالایی میباشد.
سیدنا ابوبکر صدیق رضیاللهعنه از اولین کسانی است که به اسلام گروید. چنان که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم در حدیثی میفرمایند: «شما همه از من معجزه خواستید و مسلمان شدید اما ابوبکر صدیق بدون معجزه ایمان آورد». از میان زنان حضرت خدیجة الکبری، از بزرگان ابوبکر صدیق و از کودکان حضرت علی و از غلامان طبق بعضی نظریات حضرت زید بن حارثه جزو اولین افرادی بودند که ایمان آوردند.
خطیب نماز جمعه زاهدان در ادامه به ایثارگریها و جانفشانیهای حضرت صدیق اکبر اشاره نموده و فرمودند: درموقعیتی که اسلام آوردن به معنای از دست دادن مال و جان تلقی میشد حضرت ابوبکر اسلام را باجان و دل پذیرفت و بارها به خاطر اسلام و حمایت از حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم مورد تهدید قرار گرفت و جانش را سپری برای محافظت از رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم قرار داد. موقعی که حضرت نبی کریم درحرم مورد تهدید و تعرض قرار گرفت، ابوبکر صدیق ساکت ننشست و برای دفاع از آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم به پا خواست، به طوری که مشرکان مکه پیامبر را رها کرده و به جان ابوبکر صدیق افتادند و ایشان را چنان زدند که در مدینه خبر مرگ ایشان منتشر شد.
ایشان در ادامه ضمن اشاره به واقعه هجرت آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم از مکه به مدینه فرمودند: وقتی اجازه هجرت مسلمانان از مکه به مدینه از طرف خداوند نازل شد، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم خطاب به ابوبکر صدیق رضیاللهعنه فرمودند: ای ابوبکر «علی رسلک» شما بایستید که به من اجازه هجرت برسد. صدیق اکبر فرمودند: آیا به شما هم اجازه هجرت داده میشود؟ حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم فرمودند بله. لذا حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه برای سفر هجرت، دو شتر یکی برای آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم و یکی برای خودش پرورش داد.
خلاصه هجرت صورت گرفت و آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم به همراه رفیق و همسفر خود از مکه مکرمه خارج شدند. مشرکین مکه وقتی با خبر شدند برای پیدا کردن آن دو نفر، صد شتر جایزه تعیین نمودند، فقرا و پهلوانان عرب همه برای دست یافتن به این جایزه بزرگ در جستجو آنها بیرون شدند.
حضرت ابوبکر رضیاللهعنه با تمام دارایی خود در خدمت حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم حاضر شد و در سفرهجرت به عنوان یار غار آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم از جانب خداوند متعال انتخاب شد. ایشان در طول تاریخ نبوت در تمام غزوات و سفرها پیامبر را همراهی نمودند. الا ماشاء الله .
مولانا عبدالحمید سخنان خود در توصیف حضرت ابوبکر صدیق را با قراءت حدیث «لو کنت متخذاً خلیلاً غیر ربی لتخذت أبابکر خلیلاً» ادامه داده و فرمودند: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم
در آخرین باری که به منبر مسجدالنبی بالا رفتند فرمودند: «از میان مردم بیشترین احسان را ابوبکر بر من کرده است و من نتوانستهام احسانات ابوبکر را در حق خودم جبران نمایم، خداوند متعال خودش پاداش احسانات او را عنایت بفرماید.»
ایشان در ادامه افزودند: حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم شاگردانی تربیت کردند که تا قیامت هیچ کسی نمیتواند شاگردانی چنین تربیت کند. و به گفته مولانا عبدالعزیز رحمهالله که فرمودند: «زیر این آسمان و روی این زمین شما نمیتوانید بعد از انبیا، افرادی بهتر و بالاتر از صحابه و اهل بیت پیدا کنید.» البته این نکته را نباید فراموش کرد که از آنجایی که انسان جائز الخطا هست، صحابه نیز با تمام بلندی مرتبه و مقامشان، معصوم نبودند، اما محفوظ بودند و اگر چنانچه از آنها گناهی سر میزد بلافاصله توبه میکردند. به طوری که قرآن هم به همین نکته اشاره میفرماید و هر جا ذکری از گناه و لغزش صحابه به میان میآورد، پشت سر آن توبه آنها را نیز بیان میکند، چنان توبهای که بعد از آن هیچ اثری از گناه باقی نمیماند.
خطیب اهلسنت زاهدان سپس به مسأله خلافت و جانشینی حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه اشاره کرده و فرمودند: دلایل زیادی در کتب معتبر حدیث موجود است که اشاره به خلافت حضرت صدیق اکبر رضیاللهعنه میکند – اگر چه که آن حضرت صراحتاً کسی را به عنوان جانشین تعیین نکردند
– به عنوان مثال یکی از آن دلایل این است که آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم در آخرین روزهای حیات مبارک خویش فرمودند: مرو ابابکر فلیصل بالناس، ابوبکر رضیاللهعنه را دستور دهید تا مردم را نماز دهد. وقتی حضرت عایشه رضیاللهعنها عرض میکند که حضرت ابوبکر نرم دل هست و توان ایستادن بر مصلای شما را ندارد و حضرت عمر را بگویید تا این کار را انجام بدهد، حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم ناراحت شده و میفرمایند: «شما مانند همان زنان زمان حضرت یوسف هستید؛ شما میخواهید ما را بلغزانید».
ایشان با این عنوان که امروزحدود یک میلیارد و چهارصد میلیون مسلمان بر روی زمین زندگی میکنند وهمه آنها بر این عقیده اند که فقط انبیا مستقیماً از جانب خدا تعیین میشوند ودر دیگر موارد انتخاب وتعیین نهایی بر عهده خود امت نهاده شده است به متانت وصلابت حضرت صدیق اکبر اشاره نموده وفرمودند: هنگام رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم
صحابه بسیار پریشان شده وبعضی ها هوش وحواس خود را از دست دادند. حضرت عمر رضیاللهعنه شمشیر کشیده ومی گوید:«حضرت به معراج تشریف برده است، هر کس بگوید حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم وفات کرده گردنش را میزنم.» اما حضرت ابوبکرصدیق رضی الله عنه در این موقیت حساس وبحرانی با متانت وخونسردی کامل وارد حجره آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم میشود، چادر را از روی رخسار مبارک برمی دارد و همان رخساری را که در غار ثور و در سفر هجرت و سالیان متمادی آن را تماشا میکرده است بوسه میزند و میفرماید:« شما وفات کردید و خداوند متعال دوبار مرگ را بر شما نمیآورد». سپس صورت آن حضرت را میپوشاند و به مسجد میرود، صحابه را میبیند که حیران و پریشانند. بلافاصله روی منبر رفته میفرماید: «من کان یعبد محمداً فإن محمداً قد مات ومن کان یعبدالله فإن الله حی لایموت» هر کسی که محمد را عبادت کرده همانا محمد [صلیاللهعلیهوسلم] وفات کرده و هر کسی الله رب العزة را عبادت میکند الله جل جلاله حی لا یموت هست، و آیه «وما محمد إلا رسول قد خلت من قبله الرسل أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئاً و سیجزی الله الشاکرین» را تلاوت میکند. صحابه کرام وقتی که این آیه را از زبان ابوبکر صدیق رضیاللهعنه میشنوند، گویا برای اولین بار است که آن را شنیدهاند، آنها نیز این آیه را با خود زمزمه میکنند و به این طریق آرامش حاصل میکنند و یقین میکنند که آن حضرت وفات کردهاند و باید به فکر جانشین و خلیفهای برای ایشان باشند.
از آنجایی که بیشترین جمعیت مسلمانان را انصار تشکیل میدادند و از ساکنان اصلی شهر مدینه محسوب میشدند، در سقیفه بنیساعده گرد هم جمع شده بودند و در مورد تعیین خلیفه و جانشین مشوره میکردند. لذا حضرت ابوبکر و حضرت عمر رضیاللهعنهما به محل سقیفه تشریف بردند. بعد از خطبهای که حضرت ابوبکرصدیق رضیاللهعنه ایراد فرمودند، همه صحابه گفتند: تو بهترین ما هستی، لذا با ایشان بیعت کردند. بنا بر قول صحیح، حضرت علی رضیاللهعنه از اولین کسانی بودند که با حضرت ابوبکر بیعت نمودند. جمله مشهوری از سیدنا علی رضیاللهعنه منقول است که میفرمایند:«کسی را که حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم برای نماز و امور دین ما انتخاب فرمودند ما همان شخص را برای امور دنیای خودمان انتخاب کردیم». خلاصه این که بعد از مراسم تدفین آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم بیعت کلی با ابوبکر انجام گرفت.
امام جمعه اهلسنت زاهدان بعد از بیان چگونگی تعیین خلیفه، به بحرانی ترین لحظه در تاریخ امت اسلام در ابتدای خلافت صدیق اکبر و به مدیریت قاطع و تدبیر پیامبرگونه این صحابی جلیل القدر اشاره کرده و فرمودند: ازیک طرف مسیلمه کذاب و اسود عنسی ادعای نبوت کرده بودند و از طرف دیگر فتنه ارتداد قدعلم کرده بود. همچنین در مورد اعزام لشکراسامه که آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم در آخرین لحظات حیات مبارکشان آن را ترتیب داده بودند در میان اصحاب اختلاف نظر پیدا شد. بسیاری از صحابه بر این نظریه بودند که با وجود ظهور فتنهها نباید مدینه را خالی گذاشت، لذا لشکر اسامه در این موقعیت اعزام نشود. اما حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه با قاطعیت تمام فرموند: من هرگز لشکری را که حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم به طرفی فرستاده برنمیگردانم حتی اگر درندگان، گوشت های بدنم را تکه تکه کنند. لذا حضرت ابوبکر رضیاللهعنه برای تحقق آرزوی آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم لشکر اسامه را روانه کرد و خودش برای جنگ با مرتدین سوار بر شتر شده جوانان مدینه را دستور حرکت داد. حضرت علی رضیاللهعنه جلو آمد و مهار شتر را گرفته و فرمود: شما در مدینه بمانید و ما برای انجام مأموریت آماده هستیم.
حضرت ابوبکر در جواب کسانی که گفتند: شمابه جنگ با مرتدین نروید فرمود: ای مردم «إنقطع الوحی و تم الدین أینقص الدین و أنا حی» وحی به پایان رسیده و دین تکمیل شده آیا در دین نقص بیاید و من زنده باشم.
خطیب مسجد مکی زاهدان در ادامه افزودند: در نتیجه همین ایمان و اقتدارصدیق اکبر بود که خداوند تمام مشکلات را حل کرد. اسود عنسی، مسیلمه کذاب و فتنه مرتدین به پایان رسید و لشکر اسامه با پیروزی کامل به مدینه برگشت. سرزمین عراق که آن زمان جزئی از امپراتوری ایران بود توسط مسلمانان فتح شد و سرزمین شام نیز در واقعه جنگ یرموک به تصرف اسلام و مسلمین درآمد. سرزمین دمشق نیز درآخرین روزهای حیات ابوبکر صدیق فتح شد. خلاصه اینکه ابوبکر صدیق رضیاللهعنه در مدت کوتاه دو سال و چهار ماه خلافت خود چنان کارهایی را انجام دادند که دیگران درطول صد سال هم نمیتوانند انجام دهند.
مولانا عبدالحمید در ادامه سخنان خود ضمن اشاره به دوران خلافت حضرت عمر رضیاللهعنه ازایشان به عنوان شخصیتی که تمام دنیا را شیفته عدالت، شجاعت و مردانگی خود نمودند یاد کرده و فرمودند: در دوران پر افتخار خلافت فاروق اعظم رضیاللهعنه بود که دو امپراتوری بزرگ و عظیم آن زمان- روم و ایران- فتح شد ومردم آن سرزمینها به وسیله حضرت عمر رضیاللهعنه به اسلام مشرف گردیدند.
ایشان در مورد فضیلت حضرت ابوبکر و حضرت عمر رضیاللهعنهما روایتی را نقل کردند که امام بخاری در کتاب صحیحش از حضرت علی رضیاللهعنه این روایت را نقل کرده است که ایشان فرمودند: «خیر الأمة بعد نبیها ابوبکر ثم عمر»[صحیح بخاری]. بهترین فرد این امت بعد از پیامبر اسلام – صلیاللهعلیهوسلم – ابوبکر و پس از او عمر است. هشتاد نفر این روایت را از حضرت علی رضیاللهعنه نقل کردهاند. بدیهی است که افضلالامت بودن کسی بر پایه پندار عقلی و رأی شخصی یک نفر استوار نبوده، بلکه یقیناً حضرت علی رضیاللهعنه چنین مطلبی را از حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم شنیده و آن را روایت کرده است.
امام جمعه محترم اهلسنت زاهدان حفظ حرمت این بزگواران را حفظ حرمت رسالت عنوان کرده، هتک حرمت به این گونه افراد را توطئهای از جانب دشمنان اسلام به منظور ایجاد اختلاف در بین صفوف مسلمانان دانستند.
ایشان در ادامه با توجه به جایگاه خلفای راشدین در بین مسلمانان و ضرورت حفظ حرمت آنان خاطر نشان کردند که دشمنان همواره سعی کردهاند تا مسلمانان را نسبت به اصل اسلام یعنی خلفای راشدین، اهلبیت و دیگر بزرگان صحابه بدگمان کنند.
مولانا عبدالحمید در ادامه ضمن تأکید بر رعایت وحدت اسلامی و اجتناب از عواملی که سبب جریحه دار شدن قلوب مسلمانان میشود از مسؤولین امر و برادران شیعه خواستند تا جهت حفظ وحدت، حرمت این بزرگان حفظ شود و از به کار بردن کلماتی همچون غاصب و ظالم و… شدیداً پرهیز شود. ایشان در پایان با تلاوت آیه «تلک أمة قد خلت لها ما کسبت ولکم ما کسبتم» درگیر شدن به خاطر مسائل تاریخی گذشته را نوعی نارسایی عقلی وفکری عنوان کرده و مردم را توصیه نمودند که ما باید مشکلات زمان و ممکلت خود را حل کنیم.
(جمعه 7/4/87)
دیدگاههای کاربران