ماموستا ملا محمد ربیعی متولد «دیواندره» و در «کرماشان» به خاک سپرده شد و بهنوعی نقطۀ اتصال «کرماشان» و «کردستان» است. ربیعی متعلق به کرماشان و یا کردستان نیست بلکه صدای دلنشیناش بر فراز آسمان ایران و خارج از ایران میپیچد.
ماموستا ربیعی علاوه بر اینکه در یک خانوادۀ روحانی چشم به جهان گشود، ذوق و استعداد سرشارش او را همزمان وارد صحنه فعالیت در دو حوزۀ مهم ملی و مذهبی نمود. هرچند در گذشته بار مبارزۀ ملی و پرداختن به مسائل فرهنگی و ناسیونالیستی بر دوش عالمان دین در منطقه کوردستان بوده، اما در میان علما شخصیتهایی ظهور کردهاند که با داشتن ویژگیهای برجسته و برخورداری از قدرت بیان و ذوق شعری بیشتر از دیگران در دلها نفوذ کردهاند.
رشد و نمو در یکی از روستاهای دورافتادۀ دیواندره و اخذ اجازه علمی و ورود به صداوسیما و استفاده از این تریبون برای رساندن صدای خود نشاندهنده ژرفنگری و استفاده از ابزارهای وقت جهت تنویر افکار و تبلیغ اندیشههای خود میباشد. ماموستا ربیعی از قاریان بزرگ قرآن در زمانیست که قرائت قرآن در کردستان متروک و فراموششده بود. او در همایش بینالمللی قاریان قرآن در پاکستان شرکت و در کنار شیخ عبدالباسط بهعنوان دو قاری کورد افتخاری برای کوردها و ایران ثبت مینماید.
مرحوم ربیعی پس از استخدام در رادیو کوردی کرماشان و امامت جمعه اهلسنت محبوبیت زیادی در بین اهالی آن سامان کسب و نقش مرجعیت دینی و مذهبی پیدا میکند. وی در دفاع از حقوق ملت سر از پا نمیشناخت و خود را منحصر در منطقۀ خاصی نمیدانست. در جربان حوادث سنندج و آمدن هیئت حسننیت در کنار مرحوم احمد مفتیزاده حضور فعال داشت. در کنفرانس خودمختاری کردستان با سخنرانی خود علاقه و عشق خود به حل مشکلات و برآوردهکردن مطالبات ملتش را نشان داد. همکاری با مجلۀ «سروه» و ارتباط با شخصیتهای فرهنگی و شعرا و ادبا و برخورداری از قلم و بیان او را در جایگاهی رفیع نشانده بود.
ماموستا محمد ربیعی هرگز دچار عوامزدگی نشد و آب دین را در کوزۀ اذهان ظاهرنگر نریخت. او با وجود اینکه میتوانست با همراهی با جماعت در راه اندوختن مال و مادیات استفاده نماید، اما قناعت و انجام وظیفۀ راستین عالمان دین او را در ادامۀ راه راسختر نمود. مرحوم ربیعی با نوشتن کتابهایی به سبک قلعۀ حیوانات درصدد بیان مشکلات و معضلات اجتماعی بود، ضمن اینکه خطبهها و اشعار فارسی، کوردی و عربی وی چاشنی خوبی برای پیامهایش بود.
وی از زمرۀ عالمانی است که به زبان عربی تسلط کامل داشت و مقتضیات زمان و مکان را درک میکرد و با دو بال ملی و مذهبی در آسمان فکر و اندیشه پرواز میکرد. جامعالاطراف و نفوذ کلام ایشان، مخالفان را مسحور خود نموده بود و اگر اعتراضات و یا مخالفتهایی با آن مینمودند تاثیر زیادی نداشت. چهرۀ کاریزمایی استاد ربیعی موجب شده بود تا بسیاری از کوردهای شیعه در حل مشکلات و پاسخ سوالات به او مراجعه کنند و در مراسم ترحیم آن مرحوم با تمام توان اظهار همدردی نمایند. یکی از کسانی که همیشه از ایشان بهخوبی یاد میکرد مرحوم ططری بود.
اینجانب در چندین جلسه که محضرشان را درک کردم از متانت و شخصیت علمی وی لذت بردم. یک بار در دانشگاه کردستان و در مجلس ترحیم مرحوم مفتیزاده و آخرین بار در مراسم تشییعجنازه مرحوم شیخالاسلام کردستان در مسجد دانشگاه تهران که در حضور اساتید حاضر در مجلس به زبان عربی سخنرانی کرد، موجب تحسین و تعجب حاضران شد. در اتوبوسی که همراه خانوادۀ مرحوم شیخالاسلام به سنندج میآمدیم از گردنۀ «آوج» تا سنندج در کنارش بودم و پرسشهایی از وی نمودم که با خوشرویی پاسخ میداد. حتی با توجه به وضعیتی که حاکم شده بود، گفتم لازم است مقداری در رفتوآمد مراعات نمایید که در پاسخ گفتند: هرگاه غروبها از مسجد و یا صداوسیما بهتنهایی و پیاده به منزل برمیگردم خیلی از دوستان اصرار میکنند که من با ماشین آنان به منزل برگردم.
مرحوم ربیعی سرمایۀ عظیمی برای روشنفکری دینی و گنجینه ارزشمندی برای کتابخانه فرهنگ و سرچشمه جوشانی برای تشنگان معرفت بود. متاسفانه کسانی که با حرکت فکری و روشنگری دینی و احیای هویت ملی مشکل داشتند و نمیخواستند و یا نمیتوانستند وجود چنین شخصیتهای تاثیرگذاری را تحمل نمایند، در آن برهۀ تاریک و منحوس، خودسرانه و ناجوانمردانه درصدد برآمدند تا با حذف فیزیکی شخصیتهای مذهبی و ملی مانند ماموستا ربیعی رشتههای وحدت را بگسلانند و آتش تفرقه را در منطقه بیفروزند که با هوشیاری علما، مردم منطقه و مسئولین این نقشهها ناکام ماند، اما جهان اسلام سرمایۀ گرانسنگ و ارزشمندی را از دست داد که باید سالها در انتظار ماند که ربیعی دیگری در این خطه سر برآورد. یادش گرامی و روانش شاد باد./ پایگاه خبری، تحلیلی واکاوی
دیدگاههای کاربران