سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب / لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع / عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
اشاره
مولانا محمدانور ملازهي رحمهالله از روستای «کلهگان» شهرستان سراوان و فارغالتحصیل جامعه دارالعلوم کراچی است. ایشان نيم قرن و اندي در اولين مركز علمی بلوچستان «عينالعلوم» گُشت به تعليم و تربيت طلاب علوم دينی مشغول بود. مولانا محمدانور در تاریخ ۲۶ تیرماه ۱۳۹۶ راهی جهان دیگر شد- سفری که فراروی همه ماست- او به مُلک خويش رفت اما بر دل اساتید و طلاب و دانشآموختگان عین العلوم داغها گذاشت. اگر میسر و محسوس میشد در و دیوار مدرسه عینالعلوم از فراق یار غارش اشک خون میریخت.
استاد بلندپايه و مهربان
استاد ملازهي مهربانترين استاد عينالعلوم بود. شفقت ايشان نسبت به طلاب بسان مهر مادري بود؛ حتي براي طلابي كه به نوعی مشكل درسی و اداری داشتند پیش مسئولین مدرسه شفاعت میكرد.
مولانا چند سال آخر عمر مبارکش کتاب «صحیح مسلم» و «مشکوةالمصابیح» (بخش دوم) را تدریس میکرد. طلاب از درس استاد خسته نمیشدند، چون با بیان قصههای مفید و تجربیات خویش و ابیات شیرین آنهم با آواز دلنشین بر نشاط طلاب میافزود. طلاب ایشان را بسان پدر دوست داشتند و در خدمت به ايشان از يكديگر سبقت ميگرفتند.
مربی دلسوز
مولانا محمدانور رحمهالله يكی از مسئولان تربيتي عينالعلوم گشت بود؛ از سوي مدرسه هر ماه يك الي دو جلسه تربيتی و اصلاحی برای طلاب برگزار میكرد. طلاب مشتاق و هميشه در انتظار سخنرانی ايشان بودند.
بيشتر طلاب پروانهوار در مسير مسجد و مدرسه مولانا را همراهی میكردند و درين فرصت از ايشان راهنمايی و دعا میخواستند. درب منزل ايشان بعد از عصر به روی طلاب باز بود، طلاب موفق درين وقت مبارك از انفاس گرم ايشان بهره میبردند.
تصوف خالص
مولانا محمدانور ملازهی بسان اساتیدش تصوف بیغل و غش داشت و در طريقه «چشتيه» از مفتی اعظم پاكستان مفتی رشيداحمد لدهيانوی رحمهالله خلافت داشت، اما با وجود این، ادعای كمال نداشت، حتی بويی از ادعا در ايشان احساس نمیشد و به جای فعاليت در عرصه تصوف و تربيت مريد، بیشتر به دعوت و تعليم مشغول بود.
شادروان مولانا ملازهی بسان علمای ربانی مكتب ديوبند در هر چيز متبع سنت بود و ذرهای از خرافات و اغراقهای صوفيانه در ايشان يافته نميشد.
داعی مخلص
محدّث بزرگوار مولانا محمدانور در عرصه دعوت و تبليغ وقت و خستگی نمیشناخت. او همچنان كه در محافل و مساجد نصيحت و روشنگری میكرد، در مسير مسجد هم كارش همين بود، در سفر چه با اتوبوس يا تاكسی، مسافران بهويژه جوانان را نصيحت میكرد و با زبان شيرين و سيمای راستين و سخنان دلنشين آنان را جذب میكرد.
در سخنرانیها هم میخنداند و هم میگرياند. در پايان مجالس دينی با دعاهای پرسوز و گداز مردم را به گريه میانداخت.
تنفر از نام و جاه
استاد برجسته عينالعلوم هرگز دنبال نام و جاه نبود؛ حتي برای امامت جمعه در هيچ جايي اقدام نكرد. ايشان از آنجايي كه مقام استادی و جايگاه والای علمی و عرفانی داشت، در هر مسجد و شهری كه برای نماز جمعه تشريف میبرد خطابت جمعه به ايشان سپرده ميشد.
مولانا محمدانور مردی خاکی و متواضع بود. با مردم عادی و طلاب زندگی كرد، او درباری نبود بلكه فرسنگها از دربار و درباریان فاصله داشت.
همت بلند
مولانا محمدانور از لحاظ جسمی ضعيف و در پيری هم ضعيفتر شده بود؛ اما با وجود آن، فعاليتش در عرصه تعليم و دعوت كمرنگ نشد. در سالهای آخر عمر به تنهايي نميتوانست به راحتي از زمين بلند شود؛ بايد يكی او را زير بغل ميگرفت و باز با كمك عصا و معاونت يك نفر حركت ميكرد؛ اما با وجود آن، به درسگاه و مسجد تشريف ميبرد و در نماز جماعت شركت ميكرد، ركعت اول نماز جماعت را ايستاده ميخواند و ركعات ديگر چون نمیتوانست بهتنهايی بلند بشود، نشسته ميخواند.
صفات
مولانا ملازهی رحمهالله چنان تواضع و خشوعی داشت كه بر همنشينان اثر ميگذاشت. انسانی نرمدل و خوشطبع بود. خشم نمیکرد. در سلام دادن بر دیگران سبقت میگرفت. به نماز شب و نوافل اهتمام میورزید.
خدمات مالی به مدرسه عینالعلوم
مولانا محمدانور ملازهی رحمهالله با آنكه عالمی برجسته بود و ضعف جسمي داشت، ماه مبارك رمضان در شهر «سراوان» برای مدرسه كمكهای مردمی؛ زكات و صدقات را جمعآوری ميكرد و از اين كار ابایی نداشت. او همچنین در قبال زحماتی که برای بخش مالی مدرسه متحمل میشد، از مدرسه درخواست حقالزحمه نمیکرد.
اللهم اغفر له وارحمه. اللهم لاتحرمنا أجره ولاتفتنا بعده.
دیدگاههای کاربران